vasael.ir

کد خبر: ۲۲۴۸
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۷ - 17 May 2016
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 15

اگر تقیه سبب شود که ضرر مهمی به اسلام وارد شود جایز نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در پانزدهمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: ما اگر قائل به وجوب خدا و حاکمیت الهی نباشیم یعنی اگر حاکمیت الهی را نفی کنیم، دیگر هیچ حقی قابل احقاق نخواهد بود.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در پانزدهمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در تاریخ 21 اردیبهشت 95 در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به ادامه بررسی اقسام بیان اظهاری و کتمان آن پرداخت و گفت: نگفته اند که أشهد ان لا رازق الا الله یا خالق الا الله یا سایر موارد، بلکه این حق مترتب بر فرمانروایی الهی است و بعد از این حق، حقی است که بر رسل وجود دارد و این حق الهی باید از طریق رسولان الهی و ائمه معصومین علیهم السلام تبیین گردد.

 

ایشان در ادامه تصریح کرد: آن چه که می تواند از فساد و تضییع حقوق مردم در سایر نقاط جهان جلوگیری کند نگاه سکولاریستی نیست زیرا هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که اشخاص منافع حال  را به بهانه های دنیوی رها کنند و حق دیگران را از بین نبرند بلکه این نگاه الهی و پذیرش فرمانروایی خداست که مانع از ارتکاب جرائم خواهد بود.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان به بررسی روایتی در زمینه تقیه پرداخت و گفت: تقیه که از مسلمات مذهب تشیع است اگر سبب شود که ضرر عظمایی به دین اسلام وارد شود دیگر جایز نیست.

 

اهم مباحث پانزدهمین جلسه درس «فقه فرهنگ» آیت الله اراکی به شرح ذیل می باشد:

 اهم مباحث جلسه گذشته

 

بیان اظهاری در مواردی واجب بود.

مثلاً در جایی که حقی بر بیان اظهاری مترتب می شود و اگر بیان نکند حق تضییع می شود مثل باب شهادت که روایات آن را بیان کردیم.

کتمان شهادت در دو جا جایز نیست:

  1. در جایی که در نتیجه کتمان حقی ضایع شود و به آن شخص ظلم شود.
  2.  در جایی که بر مطلبی اشهاد شده باشد.

برترین شهادتی که همه حقوق بر آن مترتب می شود شهادت بر توحید و بعد از آن شهادت بر رسالت پیامبر گرامی اسلام است.

ما اگر قائل به وجوب خدا و حاکمیت الهی نباشیم یعنی اگر حاکمیت الهی را نفی کنیم، دیگر هیچ حقی قابل احقاق نخواهد بود.

مثلاً کسی زور دارد و می خواهد مال دیگری را غصب کند و اگر قدرت الهی در کار نیاید  و با نگاه سکولاری محض بخواهیم با این مساله برخورد کنیم چیزی نمی تواند جلودار چنین شخصی باشد.

مثلا بگوییم این کار به ضرر جامعه تمام می شود کاری به این سخن ندارد و می گوید الان نفع من در این است. حتی اگر بگوییم در آینده به ضرر خود توست او کاری ندارد و حال فعلی خویش را می بیند.

پس چیزی نمی تواند جلوی این عمل مجرمانه یا سایر اعمال مجرمانه دیگر مانند ریختن خون مردم و غیره را بگیرد. یعنی کتمان شهادت خداوند مقدمه همه این مفاسد است. اگر اظهار بر این حق نشود تمام حقوق دیگر در معرض خطر و تهدید قرار می گیرد.

شهادت بر خدا یعنی اطاعت کامل از سر تسلیم

نگفته اند که اشهد ان لا رازق الا الله یا خالق الا الله یا سایر موارد بلکه این حق مترتب بر فرمانروایی الهی است و بعد از این حق، حقی است که بر رسل وجود دارد و این حق الهی باید از طریق رسل الهی و ائمه معصومین علیهم السلام تبیین گردد. پس این اولین حقی است که باید اظهار شود.

پس مورد اول از موارد وجوب اظهاری همین است.

مورد دوم که بحث کردیم مورد وجوب شهادت درموارد اشهاد است.

اگر به وسیله شهادت و اظهار برای شخصی حقی مترتب نشود و در صورت کتمان؛ ظلمی به شخص بار نشود اما کسی را برای یک مطلبی شاهد قرار دادند، مانند این که شخصی دیگری را وکیل قرار می دهد و می گوید شهادت بده که وکیل من شده ای و با این شهادت ممکن است که حقی نیز برای او مترتب نشود، ولی وقتی طلب شهادت کرد خود این یک نوع حق محسوب می شود که اگر از ابتدا قبول کرده است باید در هنگام ادا نیز حاضر شود.

مورد دوم جامع مواردی است که بیان اظهاری واجب است.

حکم دوم بیان اظهاری

این مورد کاملاً بر عکس مورد قبلی است؛ یعنی گاهی بیان اظهاری حرام می شود و در جایی است که بر بیان؛ ظلمی مترتب است و در نتیجه ی کتمان جلوی ظلم گرفته می شود.

این مورد فروع متعدد دارد:

گاهی این حق مالی است و اگر شهادت دهد یک ظلم مالی در حق کسی وارد می شود.

مثلاً زید دینی بر عمرو دارد و الان می خواهد از این دِین سوء استفاده کند و ضرری بر آن شخص وارد سازد و فعلاً در پی استیفای حقش نیست. اگر در این صورت من شهادت بر امر صادقی دهم ولی بهانه ای برای آن ظلم شود این شهادت حرام است.

یا مثلاً شخصی بگوید که دیدی این شخص ناسزایی به فلان مسئول بیان کرده است و برای شهادت باید حاضر شوی و من می دانم که با این شهادت خون این شخص ریخته می شود نباید در این جا بیان اظهاری داشت زیرا از مصادیق بیان اظهاری محرّم است.

روایت در این زمینه

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ‏: سَأَلْتُهُ قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیکَ عَلَیْهِ دَیْنٌ‏ لِرَجُلٍ مُخَالِفٍ یُرِیدُ أَنْ یَعْسُرَهُ وَ یَحْبِسَهُ‏ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَیْسَ عِنْدَهُ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ لَیْسَ لِغَرِیمِهِ بَیِّنَةٌ هَلْ یَجُوزُ لَهُ أَنْ یَحْلِفَ لَهُ لِیَدْفَعَهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّى یُیَسِّرَ اللَّهُ لَهُ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ الشُّهُودُ مِنْ مَوَالِیکَ قَدْ عَرَفُوا أَنَّهُ لَا یَقْدِرُ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَشْهَدُوا عَلَیْهِ قَالَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَشْهَدُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَنْوِیَ ظُلْمَهُ. کافی ج7 ص 388

 

بحث در مورد کسی است که مدیون است. شخص دیگر حقاً دین طلبکار است ولی این شخص معسر است. شخص صاحب دین می گوید بیا و شهادت بده و من می دانم که طلبکار است و اگر شهادت دهم بدهکار را به زندان می اندازند. طبق فرموده حضرت نمی توانم این شهادت صدق را اظهار کنم زیرا ظلم بر مؤمنی مترتب می شود.

 

در این مورد شهادت بر ذمه من نیست و اصل شهادت حرام است.

 

در روایتی آمده است که شخصی به امیرالمومنین علیه السلام گفت که دو نفر از موالیان شما را حاکم گرفت  و مجبور بر سب شما کرد. اولی سب نکرد و کشته شد و دیگری تقیه کرد و سب کرد. حضرت فرمودند آن شخصی که سب نکرد و کشته شد برای رفتن به بهشت عجله کرد و دیگری تفقه کرد و زنده ماند و هر دو بلااشکال است.

 

اگر تقیه سبب شود که ضرر مهمی به اسلام وارد شود جایز نیست./926

تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵