vasael.ir

کد خبر: ۹۲۳۶
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷ - 12 September 2018
نشست تخصصی«چالش‌های فقه در دوران معاصر»/ 2

ضرورت تغییر ادبیات فقه برای مفاهمه و مبادله با علم حقوق

وسائل ـ رییس میز توسعه و توانمند سازی علوم اسلامی با تأکید بر ضرورت جهانی سازی ادبیات و نظریات دانش فقه، گفت: ادبیات علمی ما باید قابل مفاهمه و مبادله با فقه سایر مذاهب باشد تا از پیشینه و دستاورهای آن بتوان استفاده کرد همچنین قابل مبادله و مفاهمه با دانش های حقوق و علوم سیاسی و مدیریت باشد.

به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «چالش های پیش روی فقه معاصر» با حضور حجت الاسلام سید محمد علی ایازی، استاد دانشگاه مفید قم، حجت الاسلام مجتبی الهی خراسانی، رییس میز توسعه و توانمند سازی علوم اسلامی و محمود حکمت نیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 15 شهریور در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.

بخش نخست گزارش این نشست پیش‌تر منتشر شد و اکنون ادامه آن که مشروح سخنان حجت الاسلام الهی خراسانی پیرامون مهمترین چالش های فقه معاصر در حوزه مستحدثات است را می خوانید:

 

 

مهمترین چالش‌های فقه معاصر در حوزه مستحدثات

وضعیت فقه در حوزه حل مستحدثات و دست یابی به راه حل های دقیق تر مشکلات و چالش هایی پیش رو دارد که به معنای لزوما نقصان نیست اما مسائلی است که باید سراغ حل آنها رفت.

چالش اول ما این است که موضوعات مستحدثه چند وجهی است بدین معنا که چند لایه و پیچیده است و ماهیت مرکب پیدا کرده است و این به دلیل درهم تنیده شدن ابعاد مختلف زندگی و آمیختگی زندگی با فناوری و سهم دانش های های مختلف در مدیریت ایده است   طرفی تولید کالاهای جدید موضوع مطالعه فقهی قرار می گیرند که اینجا کار دشوار می شود.

مسائلی که امروز با آنها مواجه هستیم چند لایه ای و چند وجهی هستند

به عنوان مثال کانال و شبکه های مجازی را در نظر بگیریم که از پدیده ساده ای که در قدیم به عنوان مکاتبه بود متفاوت شده و از یک ساختار تخت که انسانی بوده، تبدیل به ابزاری شده است که همزمان وجوه رسانه ای هنری، ارتباطی، جامعه شناحتی و اطلاعاتی دارد که همه این وجوه  مورد مطالعه دانش های معین است.

همچنین موضوعی مثل آلبوم های موسیقی که تولید می شود که این آلبوم صرفا نواختن موسیقی نیست و از طرفی صرفا خواندن و شنیدن یک آهنگ نیست و یک محصول مرکب است که مدت ها برای تولید آن کار شده و فرآیند ساخت و ضبط و اجرا دارد.

بخشی از آن مربوط به صنعت هنر و یا هنر صنعت می شود و بخشی مربوط به تجارت هنری شود و بخشی مربوط به حقوق و مالکیت آثار هنری است و بخشی مربوط به بازتاب های فکری و برخی مربوط به جریان های اجتماعی است که موسیقی ها و سبک موسیقی ها در تحولات اجتماعی برخی کشورها نقش ایفا کرده است.

مسائلی که امروز با آنها مواجه هستیم چند لایه ای و چند وجهی هستند که نتیجه این چند لایه و وجهی بودن مسائل چند تباری شدن است.

یعنی مساله ای ندارید که بگویید صرفا فقهی است پس با دانش فقهی به سراغ آن می رویم و حل می شود و در موضوع شناسی نگاهی به عرف می اندازیم و موضوع حل می شود چراکه وجوه مختلف آن به دانش های مختلف مربوط می شود و شناخت هر کدام از وجوه هم به تعبیر فقهی، خبریت خاصی می طلبد.

بستگی به اینکه شما عناصر هنر و زیبایی را چه بدانید نگاه شما نسبت به هنر و سبک های خاص متفاوت است و از طرفی تخصصی شدن موضوع شناسی نیز از موارد خاص است.

بنابراین نیاز به مطالعات بین رشته ای در حوزه های موضوعات جدید بسیار جدی می شود و آنچه که معروف به تشکیل کارگروه های چند وجهی و چند دانشی برای تحلیل پدیدهای جدید یک الزام است به دلیل همین چند وجهی و چند لایه ای بودن مسائل است.

پای فشردن برمتدها هم مشکلاتی دارد که جلوی افق گشایی را ممکن است بگیرد

چالش دوم دوگانه هایی است که فقه معاصر با آنها روبرو است؛ دو گانه را به معنای پارادوکس استفاده می کنم. چند دوگانه داریم؛ دوگانه روش مندی و نوگرایی و رفتن به سراغ موضوعات مستحدثه و نیاز محور مستلزم این است که شما مطالعاتی دارید که پیشینه چندانی ندارند.

از طرفی سرمایه فقهی شما الزاماتی دارد که در موضوعات جدید قابل پیاده سازی نیست بنابراین تحقیقات فقهی معاصر در حوزه مستحدثات در کشاکش روش مند ماندن و نوگرا ماندن در حال رفت و آمد است که هم تجربه های روش گریزی را به شدت می بینیم و به راحتی قابل مشاهده است که از اصول خاص عدول می شود.

این اتفاق در فقه مستحدثات می افتد و از طرف دیگر پای فشردن برمتدها هم مشکلاتی دارد که جلوی افق گشایی را ممکن است بگیرد و بر روشمندی اصرار است  که در موضوعات جدید خیلی ورود نمی شود.

پیشنهاد ما تعمیق رویکرد اجتهادی در فقه مستحدثات و طرح تکمیل روش ها در فقه مستحدثات است که موضوعات تحقیقاتی در قم وجود دارد که تا چه میزان می شود از موضوعات مستحدثات استفاده کرد و از طرفی چه تلاش جدیدی برای استحضار علل در احکام کرده ایم؟

این امر لازمه اش این است که در استنباط علل پیشرفت کرده باشیم که در عین حال پیشرفتی دیده نمی شود و در بسیاری از موارد از حکم اجتهادی خارج کرده ایم و به آنها حکم حکومتی نسبت داده ایم و از طرفی آیا ضوابط تشخیص مصلحت ها را استخراج کرده ایم؟ و یا دائما وارد در عناوین ثانویه می شویم؟ و یا در قواعد دیگری مثل قاعده عدالت ورود می کنیم که هنوز مبسوط نیست.

 

 

دو گانه نص زدگی و عرف زدگی

دو گانه نص زدگی و عرف زدگی دیگر دوگانه ای است که از یک طرف حفظ استناد درون دینی موجب می شود تا حدودی به سمت نص و لفظ حرکت کنیم و از طرف دیگر اقتضائات جدید را می فهمیم که در عرف تحول یافته اقتضائات جدید پیدا کرده است و این خطراست.

نص گرایی هم مشکلاتی دارد و همه موضوعات جدید یا باید با اعلام موضع فقه حداقلی واگذار به دانش های دیگر شود چراکه نص دیگر کفاف نمی کند و یا باید به سراغ راه‌های جدیدی برای تعمیم نص برویم که به صورت اصولی هنوز راه حل های چندانی ندارد.

عرف تطبیقی و عرف استنباطی با یکدیگر فرق دارند و خیلی فرق است بین اینکه آیه را شامل عرف زمان خودش بدانیم یا محصور به فهم عرف زمان خودش است که این دو با هم فاصله دارند و این موجب انسداد تکامل فهم نسبت به نصوص آیات و روایات ما می شود.

دستاوردهایی که به مرور در فهم آیات و روایات صورت گرفته است مجبوریم انکار کنیم و چیزی شبیه سلفیه به عرف زمان برگردیم که این خطا است که پیشنهاد می کنم قلمرو نص و عرف بازخوانی شود.

مسائل مربوط به عرف متشرعه را دوباره بازخوانی کنیم 

در عین حال سیره عقلا و میزان امتداد و شرایط حجیت در انفصال با عصر معصوم دوباره بازخوانی شود چرا که ممکن است راه‌هایی برای آن وجود داشته باشد و باید بین روایات فرق قائل شویم و نصوص را بین احکام تشریعی و ولایی تفکیک کنیم.

بنابراین ثابتات را در نصوص بتوانیم جدا کنیم و در عین حال مسائل مربوط به عرف متشرعه را دوباره بازخوانی کنیم که چه مقدار می تواند کمک کار باشد.

ما در ساختار رسمی نتوانستیم باب های جدیدی را ایجاد کنیم 

مساله دیگر توسعه ظرفیت فقه برای هضم و باز تولید موضوعات جدید است. چند چالش اینجا داریم نخست اینکه مستحدثات همچنان در حاشیه فقه است و ما در ساختار رسمی نتوانستیم باب های جدیدی را ایجاد کنیم.

200 سال است که ابواب فقه ما تغییر نکرده است و نیاز به کتاب هایی داریم که ابواب جدید را دنبال کند؛ نیاز است که کتاب الفن و کتاب الصحه داشته باشیم.

از طرف دیگر ظرفیت فقه برای پذیرش معتبر دستاوردهای موضوع شناسی علوم جدید نداریم و ما به لحاظ معرفت شناختی وفادار به منطق ارسطو هستیم و روش تجربی را همچنان به لحاظ تئوریک انکار می کنیم و به لحاظ اصولی این امر را نپذیرفته ایم.

منطق تجربه در اصول ما همچنان پذیرفته نمی شود و کنکاش های علوم تجربی را هنوز به رسمیت نمی شناسیم.

فرآیند عرفی سازی در حوزه دانش بدترین اتفاق در این حوزه است

برای استفاده از علوم تجربی اول مقام علم را به مقام خبریت تنزل می دهیم و بعد از باب خبریت که به باب عرف ارجاع می شود می پذیریم اما در تحلیل اجتهادی جایی برای داده های علوم دیگر هنوز باز نشده است.

اگر این باب باز نشود جبر زمانه ما را سمت عناوین دیگر خواهد کشاند و فرآیند عرفی سازی در حوزه دانش که بدترین اتفاق در این حوزه است صورت می گیرد و ما عملا با خروج از روش های علمی این مسیر را دنبال خواهیم کرد.

به ویژه علوم توصیفی مثل جامعه شناسی و روانشناسی  که هنوزجایگاه آن در مسائل فقهی مشخص نیست اگرچه علوم توصیه ای با مدل فرضیه سازی به فقه نزدیک می شود.

ادبیات علمی ما باید قابل مفاهمه و مبادله با فقه سایر مذاهب باشد 

مساله دیگر جهانی سازی ادبیات و نظریات دانش فقه است ادبیات علمی ما باید قابل مفاهمه و مبادله با فقه سایر مذاهب باشد که از پیشینه و دستاورهای آن بتوان استفاده کرد همچنین قابل مبادله و مفاهمه با دانش های حقوق و علوم سیاسی و مدیریت باشد.

با اصول ها و فلسفه های مضاف در غیر علم فقه و با فلسفه علم که با حوزه های معرفتی بتوانیم تبادل داده داشته باشیم که اگر این جهانی سازی ادبیات و نظریات دانش فقه اتفاق بیفتد سفره فقه و اصول را برای اینکه غذاهای مهمان ارزیابی شود می توان گسترش داد.

ما در حال حاضر با جذب و مدافعه برخورد می کنیم چراکه راهی برای ارزیابی نداریم و مجبوریم رد یا قبول کنیم که این خطر است.

 

 

اجماعات قدمایی ما حلقه واسطه برای کشف سیره متشرعه است

گفته شد که اجماعات از مشکلات فقه شیعه است که می توان نظر دیگر هم داشت که اجماعات قدمایی ما حلقه واسطه برای کشف سیره متشرعه است.

بنابراین اعتبار اجماعات قدمایی قطعا از یک خبر واحد صاحب سند معتبرتر است و ارزش معرفت شناختی بیشتری در حوزه فقه دارد دوم اینکه مخاطب برخی از آیات مشرکین باشند یا مورد مشرکین باشد که اطلاق آن به قوت خودش باقی است.

الیوم های قرآنی توهم حذر دارند

الیوم های قرآنی توهم حذر دارند که در آیات قبلی خداوند قبلا دستور داده است که از اهل کتاب دوست نگیرید و جاذبه های دنیایی باعث نشود که با آنها ارتباط بگیرید.

در دوره ای که مسلمانان توانستند حوزه نفوذ خودشان را تثبیت کنند گفته شد که اشکال ندارد که شما می توانید غذای یکدیگر را بخورید و البته اول گفته می شود که اشکال ندارد که آنها غذای شما را بخورند.

در آیات اینطور معنا می شود که اشکال ندارد که آنها غذای شما را بخورند و این قرار نبوده که اشکال باشد چراکه غذای ما اخص از آنها است و این داد و ستد غذایی است.

در ادامه آیه می گوید حتی اگر پاکدامن باشند ازدواج هم اشکالی ندارد و قضیه مراوده است و ربطی به خوردن ندارد و مقام بیان این نیست که چه خوردنی هایی حلال و چه خوردنی هایی حرام است. کلمه طعام شامل گوشت نمی شود و غذاهای مختلفی که با مشتقات آرد و خرما است در عرف عرب طعام است.

آیه«لَا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ ۗ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ» در ادامه آیه مجادله است و اینجا این پرسش پیش می آید که چرا قرآن مجادله بیان می کند؟!

ما می خواهیم غذایی که آنها می خورند نخوریم و این ربطی به اطاعت ندارد و این درحالی است که مشرکین به مسلمانان گفتند چطور آن چیزی که شما می کشید حلال است و آن چیزی که خدا می کشد و خودش می میرد حلال نیست؟!

در عین حال  قرآن می گوید دقیقا معیار اسم الله است که اگر ذبیحه ای که بدون این نام ذبح شده خورده شود فسق است و قرآن دقیقا عدم ذکرالله را دلیل فسق می داند.

وقتی به «لِیُجَادِلُوکُمْ» می رسیم  همان مسأله ای است که در حال حاضر وجود دارد و آنها می گویند که چرا با وجود اینکه ما شرایط بهداشتی را به اندازه شما رعایت می کنیم غذای شما حلال و غذای ما حرام بشود و این مجادله در حال حاضر هم ادامه دارد./241/504/ح

 

تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴