به گزارش وسائل، نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی استوار بر پایهی عقاید و آموزههای اسلامی همانند اعتقاد به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او، وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین، معاد و نقش سازندهی آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا، عدل خدا در خلقت و تشریع، امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام است که هدف نهایی آن تحقق حاکمیت شریعت الهی در عرصه های فردی و اجتماعی و حرکت دادن انسان به سوی کمال مطلق و رسیدن به جایگاه خلیفه اللهی است.
بر همین اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پی طراحی نظام حقوقی ـ سیاسی، و در مقام تعیین حقوق مردم و تکالیف حاکمان و نحوهی اعمال قدرت مبتنی بر موازین اسلامی است. بر این مبنا اصل 12 قانون اساسی، دین اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری را دین و مذهب رسمی کشور ایران معرفی میکند و اصل 4 قانون اساسی نیز بر لزوم انطباق قوانین و مقررات ایران با موازین اسلام حکم میکند.
آنچه مطالعه و بررسی آن اهمیت دارد، تحلیل جایگاه غیر مسلمانان در نظام مبتنی بر آموزههای اسلامی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول 13 و 14، اصول کلی حاکم بر روابط جمهوری اسلامی ایران با غیرمسلمانان را تبیین میکند.
جایگاه غیر مسلمانان در قانون اساسی
اصل 13 در خصوص جایگاه اقلیتهای دینی شناخته شده تعیین تکلیف کرده و اصل 14 جایگاه غیر مسلمانان از غیر اقلیتهای دینی را بیان میکند و مقرر می دارد: «به حکم آیه شریفه دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند».
در مقام تحلیل مبانی فقهی و کلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سؤال اصلی پژوهش حاضر به بررسی مبانی دینی اساسی سازی اصل 14 قانون اساسی اختصاص مییابد.
به بیان دقیق تر قانونگذار اساسی بر مبنای کدامیک از آموزههای فقهی و کلامی شیعه اقدام به اساسی سازی اصل 14 با موضوع لزوم رعایت حقوق انسانی و رفتار مبتنی بر اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی با غیرمسلمانان در نظام حقوقی مبتنی بر حاکمیت شریعت الهی کرده است؟
در همین زمینه پاسخگویی به پرسشهای فرعی همانند چیستی مفهوم غیرمسلمان در این اصل و تفاوت مفهوم آن با مفهوم اقلیتهای دینی اصل 13، مبانی حاکم بر ارتباط حکومت اسلامی و مسلمانان با غیرمسلمانان و وظایف غیرمسلمانان در حکومت اسلامی ضروری به نظر میرسد.
به منظور پاسخگویی به پرسشهای مذکور، ابتدا مفهوم افراد غیرمسلمان مطالعه میشود. پس از آن مبانی فقهی و کلامی رعایت حقوق انسانی و رفتار مبتنی بر اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی افراد غیرمسلمان در آموزههای فقه شیعه بیان میشود. سپس اصول حاکم بر روابط دولت اسلامی و مسلمانان با غیرمسلمانان تبیین شده و در پایان وظایف افراد غیرمسلمان در حکومت اسلامی مطالعه میشود.
مبحث اول: چارچوب مفهومی
اصول 13 و 14 قانون اساسی در مقام تبیین جایگاه حقوقی غیرمسلمانان در حکومت اسلامی است. اصل 13 اقلیتهای شناخته شده در نظام جمهوری اسلامی ایران را محدود به ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی میداند و اصل 14 از عبارت «افراد غیرمسلمان» استفاده میکند و در مقام تبیین جایگاه آنان در نظام جمهوری اسلامی ایران و وظیفهی دولت در قبال آنهاست.
از همین رو گام اول در راستای بررسی و تحلیل مبانی فقهی و کلامی اصل 14، مطالعهی مفهوم عبارت «افراد غیرمسلمان» است. به منظور فهم دقیق این اصطلاح در ساختار معنایی قانون اساسی باید به ادبیات فقهی در خصوص غیرمسلمانان و اقسام آنان مراجعه کرد.
در آموزههای اسلامی از غیرمسلمانان تحت عنوان «کفار» یاد میشود و مقصود از کفر در ادبیات شرعی عبارتست از نداشتن ایمان نسبت به موضوعاتی است که ایمان به آنها سزاوار است؛ مانند ایمان به توحید، ایمان به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، ایمان به معاد و سرای قیامت، ایمان نسبت به ضروریات دین و هر آنچه توسط پیامبر اکرم به عنوان دین آورده شده است، مثل وجوب نماز، زکات و ... که در حقیقت ایمان به ضروریات و احکام دین از ایمان به رسالت نبی اکرم ناشی میشود.
بر این اساس اصطلاح کافر یا غیرمسلمان در مورد شخصی به کار میرود که به دینی غیر اسلام گرویده یا مسلمان بوده و حکمی را که از ضروریات دین است، به طوری انکار کند که به انکار رسالت پیامبر یا تکذیب پیامبر یا ناقص دانستن شریعت برگردد یا گفتار یا کاری از او سر زند که موجب کفر او شود.
دستهبندی کفار از نگاه فقها
با مطالعهی کتابهای فقهی در مییابیم که در مقام تبیین ارتباط حکومت اسلامی با غیرمسلمانان، دو دستهبندی کلی از اقسام کافران ارائه شده است. برخی فقها غیرمسلمانان را در ارتباط با مسلمانان و حکومت اسلامی به دو دستهی اهل کتاب و غیراهل کتاب تقسیم میکنند.
اهل کتاب به غیرمسلمانانی گفته میشود که به یکی از ادیان الهی اعتقاد دارند و خود را از پیروان پیامبری از پیامبران الهی بدانند و به یکی از کتابهای الهی که بر انبیا نازل شده، باور دارند. در مقابل غیراهل کتاب به غیرمسلمانانی گفته میشود که به هیچیک از ادیان و فرستادگان الهی ایمان ندارند.
به بیان دقیق تر آن دسته از غیرمسلمانانی که در زمره ی اهل کتاب (پیروان ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشتی) قرار ندارند و معبودهایی غیر از خداوند متعال همانند خورشید، ماه، ستاره، بت و... را عبادت میکنند، از کفار غیراهل کتاب هستند که از آنها تحت عنوان کفار حربی نیز یاد میشود.
راههای پیش روی غیر مسلمانان در مواجهه با حکومت اسلامی
در این دیدگاه غیرمسلمانان از اهل کتاب در مواجهه با حکومت اسلامی سه راه پیش رو دارند: یا به آموزههای شریعت اسلام ایمان میآورند، یا شرایط ذمه و معاهده را میپذیرند یا با مسلمانان وارد جنگ میشوند. آنها چنانچه قرارداد ذمه یا معاهدهی با حکومت اسلامی را بپذیرند، تحت عنوان ذمی و معاهد قرار میگیرند و در صورتی که با حکومت اسلامی وارد جنگ شوند، از آنها تحت عنوان غیرمسلمان حربی یاد میشود.
درحالیکه غیرمسلمانان حربی در مواجهه با حکومت اسلامی تنها دو راه پیشرو دارند: یا به آموزههای اسلامی ایمان میآورند و در غیر این صورت با مسلمانان وارد جنگ میشوند.
در تقسیم بندی دیگر، فقها غیرمسلمانان را به دو دستهی کلی اهل کتاب و غیراهل کتاب تقسیم کرده و غیراهل کتاب را نیز در دو دستهی کفار حربی و کفار غیرحربی بررسی کردهاند. مقصود از کفار حربی آن دسته از غیرمسلمانان است که در حال نبرد، توطئه و ستیز با حکومت اسلامیاند؛ درحالیکه غیرمسلمانان غیرحربی به گروهی از کفار اشاره دارد که هرچند در زمره ی پیروان اقلیتهای دینی قرار نمیگیرند، با نظام اسلامی نیز سر جنگ ندارند.
در خصوص کفار غیر اهل کتابِ غیرحربی باید گفت که میتوان غیرمسلمانانی را فرض کرد که نه جزء کفار ذمی و معاهد محسوب میشوند و نه حربی به شمار میآیند؛ آنان با وجود اعتقاد نداشتن به آموزههای اسلامی و قرار نگرفتن در زمره ی اهل کتاب، نسبت به مسلمانان در بی طرفی کامل به سر میبرند و مال، جان و عرض آنان محترم است. این گروه کفار بی طرف نیز خوانده میشوند.
به بیان دقیق تر دستهی سوم به مجموعهی افرادی گفته میشود که نه به آموزههای اسلامی ایمان آوردهاند، نه یکی از ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را پذیرفتهاند؛ خواه پیرو دین و آیین خاصی باشند یا به هیچ آیین و مسلکی معتقد نباشند و با مسلمانان و حکومت اسلامی نیز سر جنگ و توطئه ندارند.
ملاک دستهبندی کفار در قانون اساسی
به نظر میرسد قانونگذار اساسی از بین دو تقسیم بندی مذکور، تقسیم بندی دوم را ملاک و معیار ارتباط حکومت اسلامی با غیرمسلمانانِ غیراهل کتاب قرار داده است. در تبیین این موضوع باید گفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از آنکه در اصل 12 دین و مذهب رسمی کشور ایران را دین اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری معرفی میکند، در اصول 13 و 14 به تبیین روابط دولت ایران با غیر مسلمانان میپردازد.
اصل 13، اهل کتاب شامل پیروان ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را به عنوان تنها اقلیتهای دینی شناخته شده مفروض می دارد. این اصل مصداق گروه اول غیرمسلمانانی است که در قالب معاهده با حکومت اسلامی در ارتباط اند. صدر اصل 14 نیز در مقام تبیین جایگاه سایر غیرمسلمانان بی طرف است که در زمره ی اهل کتاب نیستند و همچنین با حکومت اسلامی سر جنگ و ستیز ندارند.
ذیل این اصل نیز با بیان عبارت «این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند»، به غیرمسلمانان حربی اشاره میکند. در نتیجه مقصود از «افراد غیرمسلمان» در اصل 14 قانون اساسی آن دسته از غیرمسلمانانی است که اولاً از اهل کتاب نبوده، معتقد به ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی نیستند؛ ثانیاً با حکومت اسلامی نیز در حال جنگ، ستیز و مقابله نمیباشند./909/241/ح