vasael.ir

کد خبر: ۷۹۷۹
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۹ - 12 March 2018
بازخوانی اندیشه شهید مطهری/ بخش دوم

شهید مطهری| چرایی فراموشی امر به معروف در جامعه اسلامی

وسائل- انسان وقتی به منظره ‏هاى هولناک و وحشیانه ‏اى که در این اواخر به نام امر به معروف و نهى از منکر پیدا ‏شده فکر مى ‏کند خدا را شکر مى ‏کند که چه خوب شد که این امر به معروف‏ ها و نهى از منکرها از بین رفت واى کاش اگر بقایایى هم دارد از بین برود. مظاهرى در این اواخر به نام امر به معروف و نهى از منکر در زندگى اجتماعى ما پیدا شده که باید گفت اگر معناى امر به معروف و نهى از منکر این است خوب است متروک بماند.

به گزارش وسائل، امر به معروف و نهى از منکر یکى از اصول عملى اسلام است و چون اصلى است که در خود قرآن مجید با صراحت و تأکید آمده و بعد در اخبار نبوى و آثار ائمه طاهرین درباره آن بسیار سخن گفته شده و بعد هم بزرگان و علماى دین در همه قرنها، دوره به دوره و طبقه به طبقه، درباره این اصل و اهمیت آن سخنها گفته و مطالبى نوشته‏اند، در میان علماى اسلامى زیاد مورد بحث قرار گرفته و بیش از هرجا در کتب فقهیه مورد بحث و گفتگو و تحقیق قرار گرفته است.

این مجموعه به جایگاه این فریضه مهم در اندیشه شهید مطهری پرداخته است که بخش اول آن پیشتر منتشر گردیده و اکنون بخش دوم آن ارائه می شود.

قلمرو دایره احتساب‏
جرجى زیدان مى ‏گوید دایره احتساب در قدیم همان کارى را مى ‏کرده که امروز شهرداریها مى ‏کنند. من عرض مى‏ کنم البته بسیارى از کارهایى که امروز شهردارى مى ‏کند در آن روز دایره احتساب انجام مى ‏داده است. مثلًا در کتابهایى که راجع به وظیفه محتسب نوشته شده نوشته ‏اند که محتسب باید مراقب باشد که لبنیات فروش روى شیر و ماست را بپوشد که مگس و حشرات روى آنها ننشیند و کثیف و آلوده نشود، یا آن پارچه‏ اى که قصاب یا لبنیاتى یا کبابى دم دستش دارد حداقل روزى یک بار با صابون شسته شود. لبنیاتى موظف است شبانه روزى یک بار ظرفى که شیر یا ماست خود را در آن ظرف مى ‏ریزد و مى ‏فروشد بشوید. اگر حصار شهر خراب مى ‏شد وظیفه دایره حسبه بود که آن را بسازد. اگر شهر از لحاظ آب در مضیقه قرار مى‏ گرفت وظیفه دایره حسبه بود که آب کافى تهیه کند. و از این قبیل امور که معمولًا در زمان ما این کارها را شهرداریها انجام مى ‏دهند.
ولى وظیفه دایره حسبه منحصر به این کارها نبود. بسیارى از کارها را که امروز وظیفه شهربانى شمرده مى ‏شود آن روز محتسبین انجام مى‏ دادند. مثلًا آنها بودند که‏ با روزه خوارى و می خوارگى و تظاهر و تجاهر به فسق مبارزه مى ‏کردند. بسیارى از کارها و وظایف آن روز محتسبین، امروز بکلى به زمین مانده است و هیچ کس انجام نمى ‏دهد مثل نظارت بر مساجد و منابر که مثلًا واعظ حدیث دروغى نخواند، مردم را به بدعتى دعوت نکند، یا خودآرایى در منبر نکند و نخواهد از زنان دلربایى کند. این کارها چون وظیفه سازمان روحانیت است و مستقیماً ربطى به کارهاى حکومت و دولت ندارد بکلى متروک و زمین مانده است.
غرض این است که آن طورى که جرجى زیدان مى ‏گوید که دایره احتساب همان کارهایى که شهرداریهاى امروز انجام مى ‏دهند انجام مى‏ داده درست نیست؛ دایره احتساب چون اساس و ریشه‏اش همان اصل مقدس امر به معروف و نهى از منکر بوده اختصاص به عملیات شهردارى نداشته است.

امر به معروف، خارج از دایره احتساب‏
نکته‏ اى که اینجا هست این است که در عین اینکه دایره احتساب یک دایره رسمى وابسته به خلافت و حکومت بوده و وظایف خود را انجام مى ‏داده است نه این است که سایر مردم دیگر براى خود وظیفه و تکلیفى قائل نبوده‏ اند. قبلًا عرض کردم و از کلام فقها نقل کردم که امر به معروف و نهى از منکر مراتبى دارد و تنها آنجا که پاى اعمال زور و حبس و زدن و حتى کشتن است از وظیفه عموم خارج است و وظیفه حاکم اسلامى است، و اما سایر مراتب از تذکر دادن و موعظه کردن و در موقعى اعراض و قطع رابطه کردن و امثال اینها وظیفه فرد فرد مسلمانان است و در قدیم هم هر فردى وظیفه حتمى خود مى‏دانسته که به اندازه قدرت و توانایى خود در اصلاحات امور مسلمین شرکت کند.

قداست و احترام احتساب‏
نکته دیگر اینکه دایره وسیع احتساب که امروز جانشین ندارد چون مبنا و پایه دینى و رنگ و صبغه مذهبى داشته و مردم وظیفه شرعى خود مى ‏دانسته ‏اند که آن را کمک کنند و تقویت نمایند قهراً در انتخاب افراد و اشخاص رعایت تقوا و ورع مى‏شده و مردم احترام دینى براى آنها قائل بوده ‏اند.

سعه نظریات اصلاحى مسلمین در گذشته‏
نکته دیگر اینکه مطالعه تاریخ حسبه و احتساب معلوم مى ‏کند که در سابق شعاع دید مسلمین امتداد بیشترى داشته و امر به معروف و نهى از منکر را محدود نکرده بودند به چهارتا مسئله عبادات، بلکه این اصل را عملًا ضامن همه اصلاحات اخلاقى و اجتماعى خود مى ‏دانسته ‏اند.

توصیه و تأکید اسلام‏
انسان وقتى که رجوع مى ‏کند به توصیه ‏ها و بیانهایى که در آثار مقدس دینى راجع به امر به معروف و نهى از منکر رسیده و آنهمه فواید و آثارى که براى این اصل مقدس ذکر شده، مثلًا مى ‏بیند در قرآن کریم مى ‏فرماید:
وَالْمُؤْمِنونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکوةَ وَ یُطیعونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ اولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ انَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ
مردان مؤمن و زنان مؤمنه دوستان یکدیگرند و بین آنها رابطه و صله مودّت و عواطف محبت آمیز حکمفرماست، امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنند، نماز را بپا مى‏دارند، زکات را ادا مى ‏نمایند، خدا و پیغمبر را اطاعت مى ‏کنند. اینها هستند که البته رحمت الهى شامل حالشان مى ‏شود. خداوند غالب و حکیم است.
در این آیه کریمه قسمتهایى به‏ طور علت و معلول و سبب و مسبّب مترتب بر یکدیگر ذکر شده است: لازمه ایمان حقیقى و واقعى- نه ایمان تقلیدى و تلقینى- رابطه وِداد و علاقه به سرنوشت یکدیگر است. و لازمه این محبت و علاقه امر به معروف و نهى از منکر است. لازمه امر به معروف و نهى از منکر قیام بندگان است به وظیفه عبادت و خضوع نسبت به پروردگار یعنى نماز، و قیام به وظیفه کمک و دستگیرى از فقرا یعنى زکات، و بالاخره لازمه امر به معروف و نهى از منکر اطاعت‏ خدا و رسول و زنده شدن همه دستورهاى دینى است. لازمه همه اینها این است که رحمتهاى بى‏پایان خداوندِ قادرِ غالب که کارهاى خود را بر سنت حکیمانه اجرا مى‏کند شامل حال مى ‏گردد.
در حدیث است که امام باقر علیه السلام درباره امر به معروف و نهى از منکر مى‏ فرماید:
بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظالِمُ وَ تُعْمَرُ الْارْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْاعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الْامْرُ
به وسیله این اصل سایر دستورها زنده مى‏ شود، راهها امن مى ‏گردد، کسبها حلال مى ‏شود، مظالم به صاحبان اصلى برگردانده مى‏ شود، زمین آباد مى‏ گردد، از دشمنان انتقام گرفته مى‏ شود، کارها رو به راه مى ‏شود.
وقتى انسان از طرفى به این دستورها و راهنماییها رجوع مى ‏کند و از طرفى هم مى ‏بیند در یک دوره ‏هایى کم و بیش مسلمین عمل کرده و استفاده کرده‏ اند، و از طرف دیگر وضع حاضر خودمان را مى‏ بیند، بى نهایت دچار تأسف مى ‏شود.
من نمى ‏گویم که آنچه در گذشته به نام دایره حسبه بوده یک چیز بى ‏عیب و نقصى بوده و منظور شارع اسلام را کاملًا تأمین مى ‏کرده؛ من گذشته را با امروز مقایسه مى ‏کنم و مى ‏بینم که چقدر ما عقب رفته‏ ایم.
امروز گذشته از اینکه چنین قدرتى به هیچ شکلى براى امر به معروف و نهى از منکر وجود ندارد، اساساً آنچه بیشتر جاى تأسف است این است که این فکرها بکلى از دِماغ مسلمین خارج شده، آن چیزهایى را که آن روز جزء وظیفه حسبه مى ‏دانسته ‏اند و به نام حسبه و امر به معروف و نهى از منکر امور اجتماعى خود را اصلاح مى ‏کردند اساساً جزء امور دینى شمرده نمى ‏شود و اگر احیاناً کسى به فکر امر به معروف ونهى از منکر بیفتد فکر نمى ‏کند که آن اصلاحات هم جزء این وظیفه و تکلیف است، یعنى معروف و منکر آن معناى وسیع خود را از دست داده و محدود شده‏ اند به یک سلسله مسائل عبادى که بدبختانه آن هم عملى نمى‏ شود.
اگر در منطق اسلام امر به معروف و نهى از منکر آن اندازه توسعه نمى ‏داشت به ما نمى ‏گفتند که: بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظالِمُ وَ تُعْمَرُ الْارْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْاعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الْامْرُ، زیرا این فکر کوچک و محدود که فعلًا در مغز ماها به نام امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد هر اندازه هم که لباس عمل بپوشد ممکن نیست اینهمه آثار نیک به بار آورد.

علت بى ‏تفاوتى مردم در اصلاحات‏
و چون فکر امر به معروف و نهى از منکر در نظر مردم محدود شده و مردم از جنبه امر به معروف و نهى از منکر توجهى به اصلاحات امور زندگى اجتماعى خود ندارند نتیجه این شده که اگر احیاناً شهردارى مثلًا یک قدم اصلاحى در مورد ارزاق و خواربار بخواهد بردارد و یا یک قدم در مورد نظافت شهر بخواهد بردارد، بخواهند جلوى گرانفروشى را بگیرند و یا اینکه بخواهند مقررات خوبى براى عبور و مرور اتومبیل ها معین کنند، مردم احساس نمى ‏کنند که پاى یک امر مذهبى در میان است، زیرا حس نمى‏ کنند که این هم از جنبه دینى یک وظیفه است؛ و حال آنکه به قول صاحب جواهر: به هر وسیله و هر طریق هست باید کارى کرد که معروف تقویت و منکر ریشه کن شود. علت اینکه مردم فعلًا در این کارها کوتاهى مى‏ کنند این است که این امور را از دایره معروف و منکر خارج کرده ‏اند.

وضع امر به معروف در دوره‏هاى اخیر
اینها که عرض کردم اشاره مختصرى بود به تاریخ دور امر به معروف و نهى از منکر. حالا خوب است اشاره‏ اى هم بشود به تاریخ نزدیک این اصل، یعنى تقریباً در یک قرن و در نیم قرن پیش. اینها را دیگر در کتابى به‏ طور تفصیل ننوشته ‏اند، چیزهایى است که کم و بیش همه ما از پیرمردان و پدران خود شنیده‏ ایم.
باید عرض کنم همان‏طور که وقتى انسان به سفارشها و توصیه‏ هاى پیشوایان دینى مراجعه مى ‏کند و یا به تاریخ دور این اصل مراجعه مى‏ کند متأثر و متأسف مى‏ شود که چرا این اصل امروز عملى نیست، وقتى هم که درباره منظره ‏هاى هولناک و وحشیانه ‏اى که در این اواخر به نام امر به معروف و نهى از منکر پیدا مى ‏شده فکر مى ‏کند خدا را شکر مى ‏کند که چه خوب شد که این امر به معروف‏ ها و نهى از منکرها از بین رفت واى کاش اگر بقایایى هم دارد از بین برود. مظاهرى در این اواخر به نام امر به معروف و نهى از منکر در زندگى اجتماعى ما پیدا شده که باید گفت اگر معناى امر به معروف و نهى از منکر این است خوب است متروک بماند.

اصل فراموش شده‏
آقاى آیتى از اصل امر به معروف به نام اصل فراموش شده یاد کردند. راست است، اصل فراموش شده هم هست، اما باید دید چرا فراموش شده؟ من معتقدم که در این مورد هم مثل همه موارد ما باید قبل از توجه به علل خارجى قضیه سخن معروف منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام را فراموش نکنیم که فرمود: دَواؤُکَ فیکَ وَ داؤُکَ مِنْکَ دواى درد تو در خود تو است و منشأ درد هم در خود تو است. این خود ما بودیم که این اصل را به صورتى درآوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم.
امر به معروف و نهى از منکر در اسلام از نظر اجرایى شرایطى دارد. اولین شرطش حسن نیت و اخلاص است. ما فقط در مورد منکراتى که علنى است و به آنها تجاهر مى ‏شود حق تعرض داریم. دیگر حق تجسس و مداخله در امورى که مربوط به زندگى خصوصى مردم است نداریم.

ولى در گذشته نزدیک یک عده مردم ماجراجو و شرور بالطبع که مى ‏خواستند ماجراجویى کنند و حساب خرده‏ هاى خود را با دیگران صاف کنند، این اصل مقدس را دستاویز قرار مى‏ دادند، احیاناً براى آنکه بتوانند مقاصد خود را عملى کنند چند صباحى در گوشه مدرسه زندگى مى ‏کردند و براى خود عبایى و ردایى و عمامه و نعلینى و ریش و هیکلى مى ‏ساختند و بعد به جان مردم مى ‏افتادند. چه جرمها و جنایتها که به این نام نشد! و چه منکرات شنیع که به نام نهى از منکر واقع نشد! داستانها در این زمینه هم شنیده ‏ایم و مى ‏دانیم.
مى‏ گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفى اصفهانى یک روز عده‏اى که نام طلبه روى خود گذاشته بودند ولى طلبه واقعى نبودند (طلاب واقعى همیشه از این گونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه مى ‏داشتند) در حالى که نفس مى ‏زدند و یک دایره شکسته و یک دمبک شکسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم آقا نجفى. ایشان پرسیدند چه خبر است؟ از کجا مى‏آیید؟ اینها چیست در دست شما؟
گفتند در مدرسه بودیم که به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن طرف مدرسه مجلس‏ عروسى است و در آنجا دایره و دمبک مى ‏زنند. از پشت بام مدرسه از روى بامهاى خانه‏ ها از این پشت بام به آن پشت بام رفتیم تا به آن خانه رسیدیم. داخل آن خانه شدیم و مردم را زدیم و دایره و دمبک آنها را شکستیم. یکى از آنها جلو آمد و گفت:
من خودم رفتم جلو سیلى محکمى به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفى گفت:
حقیقتاً نهى از منکر هم همین است که شما کردید. چندین منکر به نام نهى از منکر مرتکب شدید: اولًا مجلس عروسى بوده. ثانیاً شما حق تجسس نداشته ‏اید. ثالثاً شما چه حق داشته ‏اید از پشت بامهاى مردم بروید. رابعاً کى به شما اجازه داده که بروید و زدوخورد کنید؟
نظایر این داستان در گذشته زیاد بوده است؛ خوشبختانه حالا نیست، ولى حالا هم باید بدانیم بسیارى از نهى از منکرها روى قانون امر به معروف و نهى از منکر نیست، بلکه خود آنها منکراتى است که باید جلوى آنها گرفته شود.

اصل «پند یا بند»
قسمت دیگرى که خواستم در حاشیه گفته باشم این است که در میان ما، در اجراى امر به معروف و نهى از منکر، آن چیزى که بیشتر مورد توجه بوده دو وسیله بوده. الان هم مى ‏بینیم مردم در اجراى این اصل توجهشان فقط به همین دو چیز است. آن دو چیز یکى گفتن است و دیگرى اعمال زور؛ یعنى اول بگوییم بعد هم اگر از گفتن نتیجه نگرفتیم اعمال زور بکنیم. و به تعبیر دیگر- که تعبیر سعدى است- ما به «پند» معتقد هستیم و «بند»؛ اول پند مى ‏دهیم و اگر اثر نکند و قدرت داشته باشیم، به زدن و بستن متوسل مى‏شویم. این دو تا را خوب شناخته ‏ایم و به این دوتا آشنایى داریم.
البته شک نیست که گفتن و پند دادن وسیله‏ اى است از وسائل. اعمال زور هم به سهم خود در مواردى وسیله دیگرى است از وسائل. ولى آیا وسیله امر به معروف و نهى از منکر منحصر است به همین دو؟ وسیله دیگر و راه دیگرى نیست؟

ادامه دارد..........

120/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴