vasael.ir

کد خبر: ۷۶۲۶
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۰ - 06 February 2018
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی/ جلسه 47

بررسی طائفه چهارم روایات حرمت اضرار به نفس

وسائل- آیت الله خاتمی با اشاره به طائفه چهارم از روایات که دلالت بر حرمت مأکولات مضر دارد، گفت: خداوند در حلال ها و حرام ها مصالح روح و جسم انسان ها را لحاظ کرده است؛ بنابراین از این روایات استفاده می شود که اضرار به نفس حرام است لذا شارع برای اینکه ما به نفس خود ضرر نزنیم این موارد را حرام کرده است.

به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 8 دی ماه 1395 در جلسه چهل و هفتم درس خارج فقه حکومتی، یک روایت از باب اطعمه و اشربه با سه سند در جهت اثبات حرمت اضرار به نفس، مطرح کرد.

خلاصه درس گذشته

آیت الله خاتمی در پاسخ به این شبهه که رخصت خداوند در روزه نگرفتن مسافر و مریض هدیه الهی است و رد هدیه حرمت ندارد؛ ابراز داشت: این که در روایات عدم وجوب روزه مسافر و مریض را هدیه الهی عنوان کرده اند بیان حکمت این حکم است.

وی افزود: لسان روایات در نهی از روزه مسافر و مریض، لسان حرمت است از طرفی نیز روزه در حال مرض به خود روزه دار واگذار شده است.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به طایفه سوم از روایاتی که بر حرمت اضرار به نفس دلالت داشت، خاطرنشان کرد: روایات متعددی از وضو گرفتن و غسل کردن کسی که آب برایش ضرر دارد نهی کرده اند و نهی در عبادات موجب فساد است بنابراین این دسته از روایات هم بر حرمت اضرار به نفس دلالت دارند.

خلاصه درس حاضر

آیت الله خاتمی با اشاره به آن دسته روایات که لسان آن ها حرمت أکل چیزی است که ضرر دارد، خاطرنشان کرد: خداوند در حلال ها و حرام ها مصالح روح و جسم انسان ها را لحاظ کرده است؛ بنابراین از این روایات استفاده می شود که اضرار به  نفس حرام است لذا شارع برای اینکه ما به نفس خود ضرر نزنیم این موارد را حرام کرده است.

وی در پاسخ به اشکالات محقق خویی اظهار داشت: اولا ضرر محدود به ضرر جسمی نیست و ضرر  معنوی هم در مصالح احکام لحاظ شده است و ثانیا در مورد زیاد خوردن در نسخه دیگر این حدیث عبارت «ادمان» نیامده است بنابراین این که زیاد خوردن میته ملاک باشد معلوم نیست معصوم فرموده باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر درس

عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏: الْعِلْمُ‏ مَقْرُونٌ‏ إِلَى‏ الْعَمَلِ‏ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ. [1] علم با عمل هم افزایی دارد. علم سبب عمل می شود و عمل سبب گسترش علم؛ علم عمل را صدا می زند، اگر عمل جواب داد، علم می ماند و الا علم می رود. از این روایت استفاده می شود که علم هدف نیست بلکه هدف عمل هست.

ادله حرمت اضرار به نفس

بحث در ادله روائی بود که طوائفی از روایات را بررسی شد؛ یک طایفه در باره حدیث لاضرر و طائفه دوم درباره حرمت روزه ضرری و طائفه سوم درباره آبی بود که مضرّ برای بدن است لذا مکلف به جای وضو یا غسل باید تیمم کند.

الطائفه الرابعه

روایاتی است که در باب اطعمه و اشربه وارد شده است. لسان این روایت حرمت چیزی است که ضرر دارد.  

روایت اول

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَیْضاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ خَالِدٍ عَنْ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ أَسْلَمَ‏ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَخْبِرْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْخَمْرَ وَ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ سِوَاهُ رَغْبَةً مِنْهُ فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لَا زُهْداً فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَیْهِمْ بِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِی الْوَقْتِ الَّذِی لَا یَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَیْرِ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ‏ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا یَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً وَ أَمَّا الدَّمُ فَإِنَّهُ یُورِثُ آکِلَهُ الْمَاءَ الْأَصْفَرَ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُنَتِّنُ الرِّیحَ وَ یُسِی‏ءُ الْخُلُقَ وَ یُورِثُ الْکَلَبَ‏ وَ الْقَسْوَةَ فِی الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّى لَا یُؤْمَنَ أَنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَیْهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى حَمِیمِهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى مَنْ یَصْحَبُهُ وَ أَمَّا لَحْمُ الْخِنْزِیرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَسَخَ قَوْماً فِی صُوَرٍ شَتَّى شِبْهِ الْخِنْزِیرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُسُوخِ ثُمَّ نَهَى عَنْ أَکْلِهِ لِلْمَثُلَةِ لِکَیْلَا یَنْتَفِعَ النَّاسُ بِهَا وَ لَا یُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهَا وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ لِفَسَادِهَا وَ قَالَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ کَعَابِدِ وَثَنٍ تُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ تَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ تَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ یَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ الزِّنَا فَلَا یُؤْمَنُ إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ الْخَمْرُ لَا یَزْدَادُ شَارِبُهَا إِلَّا کُلَّ سُوءٍ. [2]

اسناد و روایان روایت

سند اول

عِدَّةٌ (حداقل یک ثقه در این عده وجود دارد.) مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ (والامر فی سهل، سهل)

سند دوم

وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ (از رجال ثقه است، کان نقی الحدیث صحیح الحکایات ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ (چندین محمد بن عبدالله داریم شناخته نشده است) عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا

سند سوم

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ خَالِدٍ (برقی) عَنْ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ أَسْلَمَ‏ ( جبلی کان غالیا فاسد المذهب، توثیق ندارد ولی شک داریم که تهمت غلو، در دوره شیخ صدوق ره و استادش احمد بن محمد بن حسن بن ولید و شخص محمد بن حسن بن ولید، مبنا نداشته است. سهو النبی را پذیرفتند لذا مخالفین را غالی می پنداشتند) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ (ضعیف اما ابوه ثقه) عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ (شیخ مفید و مرحوم تستری نقاد و محتاط در توثیق او را توثیق کرده اند از طرفی دیگر روایت توحید مفضل نیز گویای ظرفیت بالای مفضل است زیرا ائمه بدون دلیل معارف بلند را نمی فرمودند. طائفه ای از روایات او را نکوهش کرده اند که محقق خوئی آنها را ضعیف دانسته است و البته طوائفی از روایات می گویند او نماینده امام صادق علیه السلام بوده است. درباره روایت نکوهش مانند جناب زراره این احتمال می رود که برای دور کردن ذهن دشمنان از او بوده است. پس درباره اختلاف است اما شواهد و قرائن سخن از توثیقش دارد. )

روایت فقط این سند رو ندارد بلکه طبق بیان وسائل الشیعه اسنادی دارد که باید به اسناد مرحوم شیخ صدوق فی کتبه مراجعه کرد.

متن روایت

چرا خدای متعال خمر و میته و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ از اینکه امام علیه السلام از چنین سوالی نهی نکرده است معلوم می شود در پی فلسفه احکام بودن اشکالی ندارد که انسان فلسفه احکام را بفهمد.

امام فرموند: خدای سبحان بخیل نیست که نخواهد بندگان از حق تعالی چیزی بهره ببرند لذا آنها را حرام کرده است نه اینطور نیست.آن چیزهایی را که حلال کرده است به جهت بی ارزش بودن آنها نبوده است. خداوند می دانست که برای بدن انسان چه چیز لازم است. لذا مصالح بدنهای انسانها را نیز در نظر گرفته است.

شاهد ما از روایت این عبارت است که فرمود: «وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِی الْوَقْتِ الَّذِی لَا یَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَیْرِ ذَلِکَ» همین خدا گفته است که اگر مجبور شدید می توانید از حرام استفاده کنید. به کسی که دارد می میرد اجازه استفاده از میته داده شده است.

مرکز ثقل استدلال

ثُمَّ قَالَ أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ‏ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا یَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً

عبارت «لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ » به معنای این است که اگر کسی دائم بخورد؛ و ممکن است کسی این عبارت را اینگونه بخواند «لایدنوا منها احد» به معنای اینکه اگر کسی یک بار بخورد؛ خیلی تفاوت می کند؛ زیرا در استنباط تاثیر دارد.

معنای عبارت نباید میته بخورد مگر زمانی که بدنش ضعیف شده و جسمش نحیف شده و توانش از بین رفته باشد و توان اولاد آوری از او رفته باشد. کسی که اهل خوردن گوشت مرده باشد سکته سراغ او می آید.

در ادامه روایت ضرر خون و ضرر لحم خنزیر و ضرر خمر بیان کرده است.

به دو بخش از این روایت برای حرمت اضرار به نفس استدلال شده است.

  1.  «وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ... » چیزی که موجب ضرر به بدن باشد را حرام کرده است.
  2. «أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا... » ضرر بدنی را بیان کرده است. چیزهای دیگر مانند خون و لحم خنزیر و خمر نیز به ضررهای بدنی تاکید شده است.  

بنابراین از این روایت استفاده می شود که اضرار به  نفس حرام است لذا شارع برای اینکه ما به نفس خود ضرر نزنیم این موارد را حرام کرده است.  

پاسخ به استدلال

محقق خوئی (ره) [3] چهار اشکال در جهت استدلال به این روایت گرفته است که عبارتند از:

اشکال اول

العلة یعمم و یخصص؛ اگر گفتند الخمر حرام لانه مسکر، از این تعلیل دو چیز استفاده می شود. اول اینکه فکل مسکر حرام و لو لم یکن خمرا؛ بنابراین اگر قرص مست کننده آمده باشد نیز حرام است. دوم اینکه اگر اسکار از خمر جدا شد یعنی دیگر مست کننده نباشد، در حالی که خمر است اما دیگر حرام نیست؛ زیرا دیگر اسکار ندارد. این خصوصیت تعلیل است.

در این روایت نیز باید دقت شود. اگر میته ای این مضرات را نداشت آیا می توان گفت حرام نیست. اگر کسی هر روز آبگوشت با میته بخورد، جمله «یدمن» در او صدق می کند و حرام است اما اگر کسی به اندازه یک بند انگشت از گوشت میته بخورد یقین داریم که آن ضررها را ندارد. آیا باید بگوئیم حرام نیست. در حالیکه احدی از فقهای شیعه و اهل سنت این فتوا را نداده اند. میته حرام است یک مثقال یا یک کیلو باشد.

اشکال دوم

همین روایت می گوید اصل میته حرام نیست، چرا؟ چون روایت روی ادمان تاکید دارد، یعنی زیاد گوشت میته بخورد؛ بنابراین اگر کسی دائما میته نمی خورد حرام نیست.

اشکال سوم

در ذبح حیوان باید بسم الله گفت و به سمت قبله ذبح کرد اگر کسی بسم الله نگوید و رو به قبله نکشد خوب حیوان میته می شود.

سوال این است که اگر کسی عمدا عالما عامدا رو به قبله ذبح نکند قطعا میته است و ضرر دارد اما اگر نمی دانست که رو به قبله نیست، لذا حرام نخواهد بود. این صحیح نیست که قصد را دخیل در ضرر بدانیم. مرحوم خوئی می فرماید: الثالث: أنّا نقطع‏ بعدم کون المیتة بجمیع أقسامها مضرّة للبدن، فاذا ذبح حیوان إلى غیر جهة القبلة، فهل یحتمل أن یکون أکله مضرّاً بالبدن مع التعمّد فی ذبحه إلى غیر جهة القبلة، و غیر مضرّ مع عدم التعمد فی ذلک، أو یحتمل أن یکون مضرّاً فی حال التمکن من الاستقبال و غیر مضرّ فی حال العجز عنه. [4] اگر بحث را روی ضرر ببرید این چیزها باورکردنی نیست. این حیوان را با توجه بسم الله گفتی ضرر ندارد و اگر بسم الله نگفتی ضرر دارد.

اشکال چهارم

روایاتی داریم که برخی چیزها ضرر دارد ولی حرام نیست که عبارتند از:

  1. خوردن پنیر در روز ضرر دارد اما حرام نیست.
  2. «ادمان السمک»؛ مدام ماهی خوردن ضرر دارد ولی حرام نیست.
  3. «اکل التفاح الحامض»؛ سیب ترش خوردن ضرر دارد ولی حرام نیست.

اگر ملاک ضرر باشد باید این موارد نیز حرام باشد در حالیکه اینها ضرر به حساب نمی آید یعنی اینها حرام نیست.

مرحوم آقای خوئی می گوید با این چهار اشکال نمی توان به این روایت استناد کرد و حرمت اضرار بر نفس را اثبات کرد.

این فرمایش محقق خوئی اشکالات عدیده دارد. مثلا واقعا این طور است اگر حیوانی بدون بسم الله ذبح شود ضرر ندارد. مگر ضررها محدود به ضررهای مادی و بدن است؟

درباره عبارت «ادمان» نیز نسخه بدل می فرماید «لایدنوا منها». /239/902/ف

پاورقی

[1] . الکافی ؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص44؛ ح 2.

[2] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ کِتَابُ الْأَطْعِمَةِ؛ بَابُ عِلَلِ التَّحْرِیمِ‏؛ ج‏6 ؛ ص242 و 243؛ ح 1. وسائل الشیعة ؛ شیخ حر عاملى، أَبْوَابُ الْأَطْعِمَةِ الْمُحَرَّمَةِ باب یک ج‏24 ؛ ص99؛ ح 1.

[3] . مصباح الأصول؛ محقق خوئی ؛ ج‏1 ؛ ص638.

[4] . همان

مقرر: حسن حسینعلی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴