vasael.ir

کد خبر: ۷۵۰۴
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۶ - 23 January 2018
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 4

صرف درس دادن معارف کافی نیست بلکه باید با بدعت ها مبارزه کرد

وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در چهارمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: گفتارهای ضروری و مفید نظیر شیوه های رفتار با محیط زیست، خانواده و غیره به عنوان هنجارهای ضروری جامعه باید ترویج شود و بخش عمومی آن وظیفه حاکمیت است و مردم نیز باید تبعیت کنند.

به گزارش خبرنگارسرویس فرهنگ و هنر  پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه چهارم درس خارج فقه فرهنگ اسلام که 96 در دفتر ایشان برگزار شد، به اقسام بیان ترویجی و ادله آن از روایات پرداخت و گفت: در مواردی که رفتارسازی اجتماعی است از تکالیف دولت نیز خواهد شد و دولت باید در پیاده کردن فقه اجتماعی دخالت کند زیرا مسئول مباشر در کل فقه نظام، حاکم است و امتیاز فقه نظام از فقه فردی نیز همین است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به سه دسته از روایات اشاره کرد و گفت: طبق برخی از روایات پیش از آنکه خداوند برای طلب علم جاهلان میثاق گرفته باشد ابتدا میثاق تعلیم و ترویج علم را از عالمان گرفته است و آنان را ملزم به تعلیم نموده است پس علما فقط وظیفه تدریس ندارند بلکه به جنگ بدعت ها بروند و معارف را ترویج دهند.
ایشان افزود: طبق روایات معتبر و صحیحه ای که به دست ما رسیده است علم، صرف یادگیری نیست و انسان باید خاموش باشد و علم را فراگیرد و سپس عمل کند و در نهایت نیز به نشر آن بپردازد و این دستور برای آگاهان از امت است.
وی در پایان با بررسی روایات گفت: فقط ائمه علیهم السلام مسئول نشر معارف نبوده اند بلکه صدور علم نزد آنان بوده است و همان طور که وظیفه نشر داشتند دیگران هم که این علوم را مطلع شده اند باید به نشر آن بپردازند.


تقریر کامل درس
اقسام و احکام بیان ترویجی
بحث در مورد گفتارهای ترویجی و اقسام آن بود.
قسم اول گفتارهای ترویجی هنجارساز بود که این نیز دو قسم است:
1ـ گاهی رفتار نامأنوسی را هنجار می کند.
2ـ گاهی ناهنجار را به هنجار مبدل می کند.
بحث در قسم اول است که رفتارهای ناشناخته را ترویج می کند تا به یک هنجار اجتماعی و رفتار شناخته شده و مأنوس یعنی معروف مبدل شود.


این قسم نیز چندگونه است:
1ـ هنجارسازی های ضروری و مفید برای جامعه؛ نظیر اصول بهداشت عمومی یا رفتارهایی که مربوط به حفظ محیط زیست است. رفتارهای مربوط به خانواده و بازار نیز جزء همین مورد است.
در موارد فوق باید هنجارسازی صورت گیرد زیرا برای جامعه مفید است.
در مواردی که رفتارسازی اجتماعی است از تکالیف دولت نیز خواهد شد و همان طور که در محل خود گفته ایم دولت باید در پیاده کردن فقه اجتماعی دخالت کند و مردم نیز باید اطاعت کنند. مسئول مباشر در کل فقه نظام، حاکم است. امتیاز فقه نظام از فقه فردی نیز همین است که مخاطب کل جامعه است که حاکم را نیز در بر می گیرد.
اگر بیان شد که این هنجار اجتماعی برای جامعه لازم است، یکی از وظایف دولت خواهد بود.


دلیل بر وجوب این هنجارها یا هنجارسازی در زمینه هنجارهای مفید برای جامعه چند دسته است:
1ـ ادله ای که دال بر وجوب تعلیم جاهلان به وسیله عالمان است. واجب است که عالم، شخص جاهل را ارشاد کند و این قدر متیقن از علمی است که تعلیمش واجب است.
گرچه بحث بیان تعلیمی را قبلا ذکر کرده ایم اما ادله همان وجوب تعلیمی، شامل این مورد نیز می شود و بیان ترویجی را فرا می گیرد.
یکی از همین موارد صحیحه طلحة بن زید است که توثیق عام دارد ولی توثیق خاص ندارد. مشایخ ثلاثه از جمله بزنطی یا صفوان از او نقل روایت کرده اند و به همین خاطر ما آن را صحیحه می دانیم زیرا همه رجال آن ثقات هستند و این شخص نیز توثیق عام دارد.


بیان روایت
«محَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ.» اصول کافی ج 1 ص 41
خداوند متعال از جاهلان تعهدی بر وجوب طلب گرفته است. قبل از این میثاق، خداوند از عالمان میثاق آموختن علم به جاهلان گرفته است، پس بر عالمان، تعلیم جاهلان واجب است.
در روایت معروفه در تفسیر (ولله حجة البالغة) آمده است که روز قیامت، خداوند به عبد می فرماید چرا عمل نکردی؟ می گوید نمی دانستم! خطاب می رسد: چرا یاد نگرفتی؟
پس جهل عذر نیست و خداوند از جاهلان میثاق گرفته است که بیاموزند.


روایت دیگر
روایت علی بن ابراهیم در تفسیر از امام صادق علیه السلام است که می فرماید:
«حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبَّاسٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَظِیمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ رُشَیْدٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ‏ قَالَ قُلْ لِلَّذِینَ مَنَنَّا عَلَیْهِمْ بِمَعْرِفَتِنَا- أَنْ یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ- فَإِذَا عَرَّفُوهُمْ فَقَدْ غَفَرُوا لَهُم‏» بحارالانوار ج 2 ص 15
به کسانی که با ما آشنا هستند و بر آنان منت گذاشتیم و معرفت خودمان را آموختیم، بگو آنان  که نمی دانند را آگاه کنند. اگر چنین کردند خدا آنان را نمی بخشد.
مفهوم روایت این است که اگر چنین نکنند خدا آنان را نمی بخشد و از آن وجوب استفاده می شود.


روایت سوم
روایت مفضل بن عمر است که در محل خود توثیق کرده ایم و فرمایشات برخی بزرگان که در وثاقت ایشان خدشه وارد می کنند، قبول نداریم. برخی از چیزهایی که در جرح مفضل بدان استدلال جسته اند را در محل خود رد کرده ایم. ما معتقدیم مفضل از کبار معتمدین امام صادق علیه السلام بوده است و امام در برخی روایات فرموده است که برخی از نزدیکان خودمان را مذمت می کنیم برای اینکه حفظ شوند و دولت های جائر ایشان را آزار ندهند. مذمت مفضل نیز از این جهت است. همین مذمت در حق زراره و کبار دیگر نیز آمده است.
« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخَیْبَرِیِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اکْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فِی إِخْوَانِکَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ فَإِنَّهُ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا یَأْنَسُونَ فِیهِ إِلَّا بِکُتُبِهِمْ.» اصول کافی ج 1 ص 52
اینجا دستور کتاب نویسی است منتهی بعد دستور نشر علم می دهد که مراد علم مفید است که نزد اهلبیت علیهم السلام بوده است. امر در اینجا نشانه وجوب است.
قدر متیقن این علم همان چیزی است که در مورد آن بحث می کنیم.
هر علمی که برای جامعه مفید باشد و جهل نسبت به آن برای جامعه مضر باشد، قدر متیقن از علمی است که در این روایات آمده است که یا شارع معین می کند یا عرف جامعه مشخص می کند. به عبارت دیگر یا علم عقلی یا علم نقلی مشخص می کند که مفید یا مضر است. مراد از عقل نیز عقل بشری است که از تجربه نیز به همان عقل تعبیر می شود.


روایت چهارم
روایت هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام است و از نظر محتوای مطالب بسیار مهم است.
« قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ الْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسُوهُ فَیُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ- فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ ع وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ عَلَى مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ لِکَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ.» اصول کافی
زمانی که ثابت شد ما خدایی داریم که ما را آفریده است و دیدنی نیست، پس باید سفرایی داشته باشد که برای ما اوامر و دستوراتش را منتقل کنند. پس معلوم می شود که انبیاء برای آنچه مفید مردم است و حیات و قوام زندگی مردم بدان وابسته است آمده اند. این موارد همان علمی است که انبیاء آورده اند.
دیگران نیز موظف هستند تا علمی که از انبیاء گرفته اند به دیگران منتقل کنند و این علم، شامل تمام مواردی است که برای مردم سودمند است و قوام زندگی مردم بدان وابسته است.
این موارد دسته اول از روایات بود که وجوب تعلیم آنچه برای زندگی مردم لازم بود بیان کرد.


بیان دسته دوم از روایات
روایاتی که بر وجوب اظهار علم به وسیله در موارد ظهور بدعت تاکید دارد. بدعت ها امور مظلمه هستند که افرادی به نام دین، سخنان خلاف دین به مردم ارائه دهد. چیزی به خدا نسبت دهد که نگفته است. در این موارد طبق روایات، اظهار مخالفت لازم است. این اظهار علمی است که ضرر بدعت ها را دفع می کند.
این اظهار لازم دارد که علم ظهور داشته باشد و منتشر شود. صرف اینکه برای چهار نفر درس بگوید کافی نیست. باید این مطلب را در جامعه منتشر کنند که اظهار است.
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ.» محاسن برقی/ وسائل الشیعة ابواب الامر و النهی باب 40 حدیث 1
باید عالم هنگام ظهور بدعت ها، علم خویش را اظهار کند که اگر چنین نکند لعنت خدا بر او باد.
این لعنت را در قرآن کریم نیز بیان شده است: (إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون‏) سوره مبارکه بقره آیه  159


روایت دوم
این روایت از صدوق است که مشابه همان روایت را بیان کرده است.
« وَ فِی عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى (عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ فِی حَدِیثٍ قَالَ رُوِّینَا عَنِ الصَّادِقِینَ ع أَنَّهُمْ قَالُوا إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِیمَانِ.» وسائل الشیعه ابواب الامر و النهی باب 40 حدیث 9


حدیث سوم
برقی در محاسن به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:
« عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ لِلَّهِ عِنْدَ کُلِّ بِدْعَةٍ تَکُونُ بَعْدِی یُکَادُ بِهَا الْإِیمَانُ وَلِیّاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُوَکَّلًا بِهِ یَذُبُّ عَنْهُ یَنْطِقُ بِإِلْهَامٍ مِنَ اللَّهِ وَ یُعْلِنُ الْحَقَّ وَ بِنُورِهِ یَرُدُّ کَیْدَ الْکَائِدِینَ یَعْنِی عَنِ الضُّعَفَاءِ- فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ وَ تَوَکَّلُوا عَلَى اللَّهِ.» محاسن ج 1 ص 321
خدای متعال برای هر بدعتی که پس از من به وجود آید، ولیی از اهل بیت مرا موکل کرده است که در برابر آن بدعت، بدعت زدایی کند. از سوی من از اهلبیتم کسی است که در هر کجا بدعت ها را رد می کند.
در عصر غیبت نیز امام زمان (عج) از طریق وکلایش این کار را انجام می دهد که فقهای عادل باشند.
اینکه چنین فرمود شاهد ما در اعلان است که همان بیان ترویج و اظهار است.


دسته سوم از روایات
روایاتی که بر وجوب نشر و ترویج علم مورد نیاز جامعه دلالت دارد.
در اصول کافی به سندش از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود:
« عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ.» اصول کافی ج 1 ص 348.
از حضرت پرسیدم علم چیست؟ حضرت فرمودند: خاموشی برای فراگیری علم.
سپس که خاموش شدم بعد چه کنم؟ فرمود: باید خوب گوش کنی.
سپس پرسیدم: بعد چه کنم؟ فرمود: باید علم را حفظ کنی.
سپس چه کنم؟ فرمود: باید به علم عمل کنی.
سپس چه کنم؟ فرمود: باید نشر بدهی آنچه را یاد گرفته ای.
(این موارد اعضای فراگیری است که حضرت مجموعه ای را فرمود که از آن به علم تعبیر می کنیم.)
انسان باید در برابر معلم خاموش شود و گوش فرا گیرد و عمل کند و نشر دهد.


روایت دوم
مرحوم کلینی به سندش از امام صادق علیه السلام روایت می کند.
« أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْکِنَانِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ نَجِیحٍ الْکِنْدِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْعُمَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَى نَبِیِّهِ ص کِتَاباً قَبْلَ وَفَاتِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ وَصِیَّتُکَ إِلَى النُّجَبَةِ مِنْ أَهْلِکَ قَالَ وَ مَا النُّجَبَةُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ وُلْدُهُ ع وَ کَانَ عَلَى الْکِتَابِ خَوَاتِیمُ مِنْ ذَهَبٍ فَدَفَعَهُ النَّبِیُّ ص إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفُکَّ خَاتَماً مِنْهُ وَ یَعْمَلَ بِمَا فِیهِ فَفَکَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع خَاتَماً وَ عَمِلَ بِمَا فِیهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً وَ عَمِلَ بِمَا فِیهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى الْحُسَیْنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ أَن‏ اخْرُجْ بِقَوْمٍ إِلَى الشَّهَادَةِ فَلَا شَهَادَةَ لَهُمْ إِلَّا مَعَکَ وَ اشْرِ نَفْسَکَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ أَنْ أَطْرِقْ وَ اصْمُتْ وَ الْزَمْ مَنْزِلَکَ وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ حَدِّثِ النَّاسَ وَ أَفْتِهِمْ وَ لَا تَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا سَبِیلَ لِأَحَدٍ عَلَیْکَ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ حَدِّثِ النَّاسَ وَ أَفْتِهِمْ وَ انْشُرْ عُلُومَ أَهْلِ بَیْتِکَ وَ صَدِّقْ آبَاءَکَ الصَّالِحِینَ وَ لَا تَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِی حِرْزٍ وَ أَمَانٍ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى ع وَ کَذَلِکَ یَدْفَعُهُ مُوسَى إِلَى الَّذِی بَعْدَهُ ثُمَّ کَذَلِکَ إِلَى قِیَامِ الْمَهْدِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ.» اصول کافی ج 1 ص 281.
این نامه 12 بند داشته که هر بند مربوط به یکی از ائمه و مهر زده بوده است. به ترتیب از امیرمومنان علیه السلام تا امام دوازدهم ادامه داشته است.
پرسید نجبه چه کسانی هستند؟
این کتاب چند مهر طلایی داشت و هر بخش مربوط به یکی از ائمه اطهار بود.
تا اینجا که می فرماید امام باقر علیه السلام این نامه را به امام صادق علیه السلام داد و ایشان خاتم را باز کرد و مأموریت حضرت در این نامه بود و نشر داد.
امام صادق علیه السلام مبدأ این نشر بود و فقط وظیفه حضرت نبود. اگر دیگران نشر ندهند که نقض غرض است. از این دلالت التزامی استفاده می شود زمانی که حضرت باید نشر می دادند دیگران نیز که به این دانش دست می یابند باید نشر دهند. از این روایت مطلوبیت نشر علم اهلبیت علیهم السلام استفاده می شود و خصوصیت صدور از ناحیه امام صادق علیه السلام را استفاده نمی کنیم ولی چون علم نزد ایشان بوده است مکلف به نشر بوده اند.


روایت سوم
روایتی که مجلسی از نوادر راوندی نقل می کند.
« وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَرْبَعٌ یَلْزَمْنَ کُلَّ ذِی حِجًى وَ عَقْلٍ مِنْ أُمَّتِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هُنَّ قَالَ اسْتِمَاعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ نَشْرُهُ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ الْعَمَلُ بِهِ.» بحارالانوار ج 1 ص 168.
چهار چیز بر امت من واجب است: گوش فرادادن به علم، حفظ آن، نشر آن و عمل به آن.
ادامه بحث را ان شاء الله هفته آینده دنبال خواهیم کرد./926/ص

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹