vasael.ir

کد خبر: ۷۴۹۹
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۸ - 24 January 2018

توجه به لحاظات شارع در فرآیند اجتهاد ضروری است

وسائل ـ آیت الله مبلغی در جلسه پنجاه و دوم درس خارج فقه الاجتماع در سال جاری، لحاظات شارع در فرایند اجتهاد را مورد بررسی قرار داد.

 

به گزارش سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح یکشنبه 30 مهر سال 1396 در جلسه پنجاه و دوم درس خارج فقه الاجتماع در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی ، درباره لحاظات شارع در فرایند اجتهاد گفت: ما سه حوزه ملحوظات شارع داریم که این سه حوزه عبارتند از لحاظ اهداف و موضوعات و احکام و بعد جعل حکم صورت گرفته است و در این بین لحاظ حکم هم قابل تقسیم است به حکمی که مستطبع جعل بوده و حکمی که مستطبع جعل نبوده است. نوع دوم احکامی هستند که شارع آن‌ها را لحاظ کرده ولی نسبت به جعل حکم برای آنها سکوت کرده است و به این مطلب با عبارت «سکت عن الأشیاء» در در روایات اشاره شده است و این مطلب به معنای عدم تشریع است نه اینکه تشریع شده و عرضه نشده است.

 

 

خلاصه درس امروز

آیت الله مبلغی در این جلسه از درس خارج فقه الاجتماع پس از مرور بر مباحث گذشته به مسئله لحاظات شارع پرداخت و گفت: در یک تقسیم ثلاثی میتوان عالم لحاظات را بر سه قسم موضوعات و احکام و اهداف تقسیم کرد که قسم اخیر خود به دو بخش اهداف خرد و اهداف کلان (مقاصد الشریعه) تقسیم میشود.

وی در تبیین لحاظ موضوعات در نظر شارع بیان داشت: سؤال اصلی در این حوزه این است که آیا وقایع مستجدّه که همچنان در حال استحداث و استجداد هستند را شارع در هنگام تشریع به صورت تک تک لحاظ کرده یا اینها را به صورت مجموعهای مورد لحاظ قرار داده است؟

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در پاسخ به پرسش فوق افزود: بین این دو راه به نظر میرسد که لحاظ شارع به صورت مجموعهای باشد، همچنانکه در علوم روز در عین اینکه نگاه تخصّصی، یک نگاه خُردگرا به موضوعات است، اما در عین حال تخصّصها به سمت نگاه کلاننگر پیش میروند و شاهد بر این مطلب تعلیم پیامبر به امام علی است که در آن تعلیم هزار باب که از هر بابی هزار باب باز میشود بر امیرالمؤمنین گشوده شد و قطعاً این تعلیم از باب تعلیم اصول بوده و نشان از این دارد که در شریعت موضوعات به صورت عام لحاظ شدهاند.

وی اهمیّت توجه به لحاظ کلّی موضوعات را وظیفه حوزه در قبال این نظریه دانست و گفت: فاصلهای بین تجربه کنونی در حال جریان با این امری که ما در نظریه موضوعات پذیرفتیم، وجود دارد لذا حوزه و حوزویان باید یک تلاش مضاعفی را متحمّل شوند و از خُردنگری به سمت کلّی‌نگری کوچ کنند.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: یک قوّه مقنّنه ساده وقتی که یک حکمی را صادر میکند قطعا به صورت مجموعه‌ای لحاظ کرده و اینطور نیست که یک حکم در این پیکره با حکم دیگر در ارتباط نباشد، پس شارع نیز قطعاً حکم را به صورت مجموعهای در یک نظم مجموعهای و منظومه‌ای لحاظ کرده است.

وی سپس به بررسی لحاظات اهداف در نظر شارع پرداخت و گفت: در لحاظات شارع هر چند ما در این بحث لحاظ موضوع را بر سایر لحاظات مقدّم کردیم ولی از حیث منطقی اول اهداف کلّی و کلان لحاظ شده، بعد اهداف میانی لحاظ شده و بعد موضوعات لحاظ شدهاند و در مرحله بعد احکام آنها لحاظ شده و در مرحله پایانی به جعل احکام برای موضوعات میرسیم که مرحله آخر دیگر در عالم لحاظات نیست بلکه در عالم تشریع است.

وی در ادامه رابطه عالم لحاظات اهداف شارع با مقاصد الشریعه مورد بررسی قرار داد و خاطرنشان کرد: بحث از مقاصدالشریعه نمیتواند جایگزین بحث از اهداف شریعت باشد چون مقاصدالشریعه اصلاً مقاصد کبری نیستند لذا اگر لحاظات شارع در اهداف مورد نظریهپردازی در حوزه قرار نگیرد بخش مهمی از پاسخگویی فقه تحت الشعاع قرار میگیرد.

عضو مجلس خبرگان رهبری ضرورت بحث از عالم لحاظات شارع را اینچنین تشریح کرد: در نظریه مقاصد دین نه با «ادبیات اقامهای» بلکه با اصطلاح و «ادبیات حفظ شدن»، و آن هم در کنار موضوعات خُردی مانند حفظ نسل و ... آمده است و اکتفا به بحث از مقاصد دین ما را از اقامه آن باز خواهد داشت، لذا اگر ما منطق اهداف نداشته باشیم و به دنبال شبکه اهداف نباشیم نظم نگاه ما به هم میخورد و نمیتوانیم شریعت را آنطور که بایسته است بشناسیم و اقامه کنیم.

وی لحاظ حکمتها را نیز مورد بحث و گفتگو قرار داد و گفت: آنچه که وجود دارد و به آن پرداخته شده است حکمت احکام است ولی اگر به عنوان یک مجموعه به احکام نگریسته شود، مجموعه احکام دارای حکمتهایی است که باید به دنبال کشف آن مجموعهها و حکمتهای آنها باشیم.

آیت الله احمد مبلغی در پایان به جمعبندی بحث پرداخت و بیان داشت: بر اساس آنچه که عرض شد ما سه حوزه ملحوظات شارع داریم که این سه حوزه ملحوظات شارع عبارتند از لحاظ اهداف و لحاظ موضوعات و لحاظ احکام و بعد از این لحاظات است که جعل حکم صورت گرفته است که در این بین هستند لحاظاتی که به جعل حکم نرسیدهاند و شارع به لحاظ آنها بسنده کرده و نسبت به جعل آنها سکوت کرده است.

 

 

متن تقریر درس 52

مروری بر مباحث گذشته

بیان شد که ما در ارتباط با لحاظات شارع باید فصل مستقلی از عالم اعتبارات باز کنیم تا حقائق عالم و نکات مربوط به آن روشن شود. به نظر میرسد که چهار حوزه در عالم لحاظات وجود دارد که شارع مقدّس در این چهار حوزه لحاظاتی داشته است.

 

تقسیمی ثلاثی بر لحاظات شارع

یکی موضوعات و یکی احکام و یکی حِکم و یکی هم مقاصد است و میشود مقاصد و حِکم را تحت یک عنوان به نام اهداف قرار داد و آن را به دو بخش خرد و کلان (مقاصد الشریعه) تقسیم کرد و در این‌صورت ما مواجه با یک تقسیم ثلاثی خواهیم بود با سه مقسم موضوعات و احکام و اهداف.

این سه لحاظ را شارع داشته است و اینکه گفتیم دست کم سه لحاظ وجود دارد به این جهت است که ما ممکن است به لحاظهای دیگری هم دست پیدا کنیم که از سوی شارع قبل از تشریع رخ داده است مثلا لحاظ مصالح واقعیه یا لحاظ تشریع و تکوین، ولی ما نمیخواهیم نظریه بدهیم به همین جهت بر همان سه لحاظی که عرض کردیم مطلب را دنبال میکنیم تا عالم لحاظات را تبیین کنیم تا به تعریف نظریه برسیم.

 

تبیین لحاظ موضوعات در نظر شارع

شارع لحاظ‌هایی را در هر یک از حوزههای سهگانه داشته است و هر یک از اینها نیاز به نظریهپردازی است، ما نظریه موضوعات باید داشته باشیم (نظریه لحاظ موضوعات از نظر شارع) و سؤالی که پیش میآید این است که این وقایع مستجدّه که همچنان در حال استحداث و استجداد است الی یوم القیامة، آیا این وقایع را شارع در هنگام تشریع به صورت تک تک لحاظ کرده است؟ یا یک عنوان جامع دربرگیرند لحاظ شده است؟ آنچه که ما سراغ داریم از ادبیات فقهی و شرعی و دینی این را بیان میکند که شارع آمده است و موضوعات متعدّدی را ذیل یک موضوع با یک عنوان دربرگیرنده قرار داده است و از همینجا قواعد فقهی و اطلاقات برخاستهاند. در این صورت کار فقیه این است که هر واقعهای که رخ میدهد اندراج این واقعه را ذیل آن عناوین کبرای کلّیه شامله کشف کند و بحث کند با یک مکانیزم دقیق و طبعاً جابجایی نیز در این حیطه ناگزیر است چون ممکن است یک واقعه تحت یک اطلاق قرار بگیرد و با عارض شدن یک امر دیگر به آن تحت اطلاق دیگری وارد شود که تشخیص این موارد کار مجتهد است اما مکانیزمهای راهبردی در این امر باید کشف شود و اعمال شود.

 

بررسی لحاظ کلّی یا جزئی موضوعات در نزد شارع

البته ما اگر گفتیم شارع موضوعات شامله جامعه کلّیه را لحاظ کرده است به این معنا نیست که لحاظ موضوعات واحده مدّ نظر شارع نبوده چون برای علم خدا که هیچ چیز محال نیست.

اگر جواب مسئله ما این باشد که شارع به صورت تک تک موضوعات را لحاظ کرده است، آنوقت بیان شارع که فرموده است: «علینا القاء الأصول و علیکم تفریع الفروع» برای تسهیل کار ما است، چون ما نمیتوانیم به وقائع به صورت مجزّا دست پیدا کنیم، شارع از باب یک نوع اضطرار ما را مجاز به تفریع کرده است و اضطرار نیز از این باب است که وقایع خیلی گسترده هستند و دسترسی به همه آنها اولاً امکانپذیر نیست و ثانیاً با عارض شدن عناوین ثانویه به آنها حکم جدید دارند و در وضعیّت جدید که قرار بگیرد سیُصبح موضوعاً جدیداً.

البته حسن انتخاب این نظریه این است که اگر ما میتوانستیم وقایع را به صورت یک موضوع واحده از شارع اخذ کنیم مصمون از اشتباه و خطاء در استنباط بودیم چون ضریب خطا در تفریع بالاست.

و اگر راه دوم را انتخاب کنیم و بگوییم که افزون بر اینکه وقایع را به صورت مستقلّه لحاظ کرده است یک عناوین شامله و جامعه و کاملهای را نیز که موضوعات خُرد را دربربگیرند با یک عنوان جامع لحاظ کرده که آن عنوان جامع برایش مهم بوده است، در اینصورت حکم برای حکم برای موضوع عامّ تشریع شده و این فنّ فقاهت است که باید آن موضوع عامّ را لحاظ کند.

 

اختیار نظریّه کلاننگری در لحاظات شارع

بین این دو راه به نظر میرسد که لحاظ شارع به صورت اخیر باشد. در علوم امروز هم در عین اینکه نگاه تخصّصی، یک نگاه خُردگرا است اما در عین حال تخصّصها به سمت نگاه کلاننگر میآید.

و شاهد بر این مطلب این است که در تعلیمی که پیامبر به امام علی داشتهاند (تعلیم هزار باب که از هر بابی هزار باب باز میشود) این تعلیم از باب اضطرار که نیست بلکه معلوم میشود که در شریعت موضوعات به صورت عام لحاظ شدهاند.

جالب اینجاست که در روایتی هم که معروف به روایت غلبه است در آن هم گفته شده که از آن نیز هزار باب گشوده میشود و ادبیات این روایات به گونه‌ای است که ما را به سمت کلّی نگری در موضوعات سوق میدهد.

 

وظیفه حوزه در قبال نظریه لحاظ کلّی موضوعات عند التشریع

با توجه به اینکه نظریه دوم راه صواب است، حوزه و حوزویان باید یک تلاش مضاعفی را متحمّل شوند و از خُردنگری به سمت کلّی‌نگری کوچ کنند.

آیا فاصلهای بین تجربه کنونی در حال جریان با این امری که ما در نظریه موضوعات پذیرفتیم، وجود دارد یا ندارد؟ این سؤال باید پاسخ داده شود و اگر نظریه ما در این امر پذیرفته شود باید تجربه کنونی را به محک این نظریه بزنیم. خصوصاً که ما در لحاظ احکام نیز نظریه‌امان با وضعیّت کنونی حوزه در یک مسیر نیست.

 

بررسی لحاظ احکام در نظر شارع

بنده امروز به دنبال نظریه‌پردازی نیستم ولی باید توجه داشته باشیم که عالم لحاظات شارع چه در موضوعات و چه در احکام یک عالم گسترده است.

شارع وقتی که یک حکمی را جعل میکند این حکم را لحاظ کرده است در یک مرتبه مقدم بر تشریع، منتها این حکم ملحوظ به صورت ارتباطی که با احکام دارد به عنوان مجموعهها و منظومهها در نظر گرفته شده است. شارع حکم‌ها را به صورت موجود (بریده بریده) که لحاظ نکرده است بلکه طوری لحاظ کرده که همه احکام با هم مرتبط هستند.

یک قوّه مقنّنه ساده وقتی که یک حکمی را صادر میکند قطعا به صورت مجموعه‌ای لحاظ کرده و اینطور نیست که یک حکم در این پیکره با حکم دیگر در ارتباط نباشد، پس شارع نیز قطعاً حکم را به صورت مجموعهای لحاظ کرده است در یک نظم مجموعهای و منظومه‌ای.

در اینجا نیز به این نکته اشاره داشته باشیم که تجربه کنونی ما با نوع لحاظ شارع فاصله دارد و ما چون لحاظ شارع را لحاظ نکردهایم یک حکمی را استنباط و استکشاف میکنیم و به بقیه احکام کاری نداریم و در مقام استنباط از بقیه احکام استفاده نمیکنیم.

 

بررسی لحاظات اهداف در نظر شارع

این نکته قابل بحث است که شارع بر حسب یک ترتّب منطقی اول اهداف کل شریعت، در مرحله بعد اهداف مجموعهها، در مرحله بعد احکام اهداف احکام در هر مجموعه و در مرحله بعد لحاظ موضوع و در مرحله آخر لحاظ احکام را مدّ نظر قرار داده است.

درست است که ما در عالم لحاظات از موضوع شروع کردیم ولی درست این است که از سمت اهداف بحث را آغاز کنیم.

از حیث منطقی اول اهداف کلّی و کلان لحاظ شده، بعد اهداف میانی لحاظ شده و بعد موضوعات لحاظ شدهاند و احکام آنها لحاظ شده و در مرحله پایانی به جعل احکام برای موضوعات میرسیم که مرحله آخر دیگر در عالم لحاظات نیست بلکه در عالم تشریع است.

 

رابطه عالم لحاظات اهداف شارع با مقاصد الشریعه

در حوزه اهداف ما بحث دقیقی نسبت به اهداف شریعت نداشتهایم و آنچه که در بحث مقاصدالشریعه مطرح است یک تجربه و دیدگاه است به خصوص که بحث دقیقی هم نسبت به آن موضوع صورت نگرفته است.

بحث از مقاصدالشریعه نمیتواند جایگزین بحث از اهداف شریعت باشد و مقاصدالشریعه اصلاً مقاصد کبری نیستند.

سؤالی که در این بحث وجود دارد این است که ما وقتی که به قرآن مراجعه میکنیم آیا نظریه مقاصد کنونی در یک فضای انتزاعی بشری بیشتر ارائه شده یا اینکه از زاویه قرآن که کلام خدا و از فوق نگاه شده است برگرفته شده است؟ این مطلب جای تأمل دارد و نمیتوان این نظریه را به راحتی پذیرفت.

پس لحاظاتی است که لحاظات مهم است و اگر نادیده گرفته شوند، بخش مهمی از پاسخگویی فقه تحت الشعاع قرار میگیرد.

 

ضرورت بحث از عالم لحاظات شارع

فرض کنید در مقاصد الشریعه حفظ دین در کنار حفظ نسل آمده است. آن که در قرآن آمده است شریعت برای اقامه دین است و فرق است بین حفظ دین و اقامه دین. در دین نسل هم هست، اخلاق هست، عمران هست و همه چیز و غایت شریعت بر اساس قرآن اقامه دین است ولی در نظریه مقاصد دین نه با ادبیات اقامهای بلکه با اصطلاح و ادبیات حفظ شدن، و آن هم در کنار موضوعات خُردی مانند حفظ نسل و ... آمده است. همچنین اقامه دین هدف مافوقی ندارد ولی بر اساس قرآن باید به دست بیاید که اقامه دین برای چیست؟ برای سعادت است در دنیا و آخرت؟ برای نعیم و بهشت است؟ برای رضایت خداست؟ و باید اینها بحث شوند و اگر ما منطق اهداف نداشته باشیم به دنبال شبکه اهداف نباشیم نظم نگاه ما به هم میخورد و نمیتوانیم شریعت را آنطور که بایسته است بشناسیم.

سؤال بعدی این است که آیا مقاصد شریعت غیر از مقاصد دین است؟ ممکن است گفته شود شریعت برای اقامه دین است و دین اهدافی دارد و با یک واسطه اهداف دین اهداف شریعت هم میشود.

 

بررسی لحاظ حکمتها در نظر شارع

آنچه که وجود دارد حکمت احکام است و با این نگاه بیشتر به آن پرداخته شده است ولی اگر به عنوان یک مجموعه به احکام نگریسته شود، مجموعه احکام دارای حکمتهایی است که باید به دنبال کشف آن مجموعهها و حکمتهای آنها باشیم.

مثلاً احکامی که در رابطه با نسل انسان است، ممکن است حکمتش این باشد که نسل و جان انسان محفوظ بماند و ما باید حکمتها را توسعه بدهیم و الآن در این زمینه پیشرفت خوبی نداشتهایم علیرغم اینکه تجربیات ما و نصّیات ما در این زمینه بسیار گسترده است.

 

جمعبندی بحث

پس بر اساس آنچه که عرض شد ما سه حوزه ملحوظات شارع داریم که این سه حوزه ملحوظات شارع عبارتند از لحاظ اهداف و لحاظ موضوعات و لحاظ احکام و بعد جعل حکم صورت گرفته است و در این بین لحاظ حکم هم قابل تقسیم است به حکمی که مستطبع جعل بوده و حکمی که مستطبع جعل نبوده است. نوع دوم احکامی هستند که شارع آن‌ها را لحاظ کرده ولی نسبت به جعل حکم برای آنها سکوت کرده است و به این مطلب با عبارت «سکت عن الأشیاء» در روایات اشاره شده است و این مطلب به معنای عدم تشریع است نه اینکه تشریع شده و عرضه نشده است.

علی ای حال باید عالم لحاظات مدّ نظر قرار بگیرد ولی نکته اینجاست که عالم لحاظات در مقام استنباط گویایی ندارد مگر اینکه اعتنایات و برخی دیگر از گزارههای اجتهادی و نظریهای را هم به آن ضمیمه کنیم که در آن‌صورت عالم لحاظات خودی نشان میدهد.

 

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹