vasael.ir

کد خبر: ۷۴۶۴
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۳ - 18 January 2018
خیارات/ آیت‌‌الله مکارم‌‌شیرازی /جلسه 35:

اثبات خیار حیوان برای بایع

وسائل_مبحث معاملات مانند عبادات آنقدر هم تعبدی نیست؛ معاملات غالبا اموری عقلایی است و مانند صلاة و صوم نیست.

به گزارش پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی در جلسه سی‌وپنجمین درس خارج فقه خود که در تاریخ 8 آذر 96 برگزار شد، پس از ذکر روایتی از پیامبر اکرم(صلی‌الله علیه‌ و آله) به بحث از اثبات خیار حیوان برای بایع پرداخت.
وی در ابتدای این درس با تمسک به روایتی از حضرت رسول(صلی‌الله علیه و آله) به سه دسته از مردم اشاره کرد که هر یک از دیگری بدتر هستند و گفت: ألا أنبئک بشرّ النّاس‌؟ من أکل وحده و منع رفده و سافر وحده و ضرب عبده، ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من یخشى شرّه و لا یرجى خیره ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من باع آخرته بدنیا غیره ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من أکل الدّنیا بالدّین.
این استاد درس خارج حوزه علیمه قم پس از ترجمه این روایت شریف به حلقه مفقوده‌ای برای اتحاد مسلیمن اشاره کرد و خاطر نشان کرد: سنی ها کتابی نوشته اند مبنی بر تواتر روایاتی که از لسان رسول خدا (ص) در مورد حضرت مهدی (عج) صادر شده است در نتیجه اعتقاد به حضرت حجت می تواند ایجاد کننده ی یک حلقه ی اتحاد بین مسلمانان باشد.
آیت‌الله مکارم شیرازی در ادامه به این مسئله پرداخت که آیا خیار حیوان منحصرا برای مشتری است و یا اینکه به بایع هم متعلق است و افزود: در اینجا سه قول وجود دارد: قول مشهور می گوید که این خیار منحصر به مشتری است. قول دوم این است که اگر مشتری خیار داشته باشد حتی اگر ثمن نیز حیوان نباشد علاوه بر مشتری بایع نیز خیار دارد.
وی همچنین قول سوم را قائل به تفصیل دانست و ابراز داشت:‌ قول سوم تفصیل است بین اینکه اگر ثمن، حیوان باشد، بایع خیار دارد و اگر ثمن، حیوان نباشد بایع خیار ندارد.

 

 

 


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛


بحث اخلاقی:
رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید به سه گروه اشاره می کند که هر یک از دیگری بدتر است: ألا أنبئک بشرّ النّاس‌؟ من أکل وحده (کسی که تنها می خورد) و منع رفده (و مانع می شود که چیزی از عطایش به دیگری برسد) و سافر وحده و ضرب عبده، ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من یخشى شرّه و لا یرجى خیره ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من باع آخرته بدنیا غیره ألا أنبئک بشرّ من هذا؟ من أکل الدّنیا بالدّین.[1]
اکل به تنهایی به این معنا است که کاری می کند که فقط خودش در جامعه از آن استفاده کند. انسان باید تولید کار کند و سعی کند که دیگران نیز در کنار او بهره ای ببرند و مشکلاتشان حل شود. انسان باید از عطایا و اضافاتی که دارد به دیگران بدهد و بخیل نباشد.
تنها مسافرت رفتن نیز یعنی مثلا فقط خودش به زیارت رود و حال آنکه باید به دیگران نیز که می خواهند به زیارت روند کمک کرد.
معنای زدن برده نیز این است که کسی زیردستان خود را اذیت کند. باید احادیث را در افقی وسیع تفسیر کرد.
از او بدتر کسی است که مردم از شر او در امان نیستند و امیدی نیز به خیرش ندارند. تا وارد مجلسی می شود مردم می ترسند که ممکن است شر و شوری برپا کنند. یا کسی همسایه ی انسان است و انسان باید احتیاط کنند که شری از او دامان انسان را نگیرد. همچنین گاه رفیق انسان این گونه است. این در حالی است که انسان باید به گونه ای باشد که همه به خیر او و به اینکه مشکل را حل کند امیدوار باشند.
از این گروه بدتر کسی است که دنیا را به دست آورد به بهای اینکه دینش را از دست بدهد. او برای رسیدن به دنیا حلال و حرام را با هم قاطی می کند و وارد هر کار خلافی می شود و هر گناهی را مرتکب می شود تا شاید زندگی خود و فرزندان را تأمین کند.
نکته ی دیگر این است که یکی از حلقه های اتحاد که امروز جامعه ی اسلامی به آن احتیاج شدیدی دارد اعتقاد به حضرت مهدی (عج) است. اهل سنت می گویند که او در آخر الزمان متولد می شود و هنوز به دنیا نیامده است ولی ما معتقد هستیم که متولد شده و بیش از هزار سال از عمر مبارکش می گذرد. سنی ها کتابی نوشته اند مبنی بر تواتر روایاتی که از لسان رسول خدا (ص) در مورد حضرت مهدی (عج) صادر شده است در نتیجه اعتقاد به حضرت حجت می تواند ایجاد کننده ی یک حلقه ی اتحاد بین مسلمانان باشد.
 
موضوع: اثبات خیار حیوان برای بایع
بحث ما در خیار حیوان بود و اینکه امام قدس سره این فرع را مطرح فرمود که آیا خیار حیوان منحصر به مشتری است یا اینکه بایع هم اگر ثمنی را که دریافت می کند حیوان باشد او هم خیار حیوان دارد.
 
اقوال علماء:
گفتیم در اینجا سه قول وجود دارد:
    • • قول مشهور می گوید که این خیار منحصر به مشتری است.
    • • قول دوم این است که اگر مشتری خیار داشته باشد حتی اگر ثمن نیز حیوان نباشد علاوه بر مشتری بایع نیز خیار دارد. این قول از سید مرتضی و بعضی دیگر نقل شده است.
    • • قول سوم تفصیل است بین اینکه اگر ثمن، حیوان باشد، بایع خیار دارد و اگر ثمن، حیوان نباشد بایع خیار ندارد.
صاحب مفتاح الکرامة قول اول که مشهور است را از بیش از سی کتاب نقل می کند.[2]
صاحب جواهر نیز می فرماید: وکیف کان فهذا الخیار للمشتری خاصة دون البائع على الأظهر الأشهر فتوى وروایة. بل المشهور شهرة عظیمة فیها ، بل فی الغنیة وظاهر الدروس أو صریحها الإجماع علیه ، بل لا أجد فیه خلافا إلا من المرتضى فی انتصاره ، والمحکی عن ابن طاوس ، بل لم نعرف النسبة إلا لاولهما.[3]
بنا بر این صاحب جواهر قول اول را قبول کرده و در ذیل کلامش به قول دوم نیز اشاره کرده است.
شیخ انصاری نیز به قول سوم اشاره کرده می فرماید: نعم، هنا قولٌ ثالثٌ لعلّه أقوى منه، (یعنی از قول دوم قوی تر است) و هو ثبوت الخیار لمن انتقل إلیه الحیوان ثمناً أو مثمناً، نسب إلى جماعةٍ من المتأخّرین، (مانند محقق اردبیلی، محدث بحرانی، محقق نراقی و شهید ثانی در شرح لمعه) منهم الشهید فی المسالک[4]
نقول: بعضی از بزرگان با معاملات همانگونه برخورد می کنند که با عبادات برخورد می کنند. عبادات امری است تعبدی ولی معاملات چنین نیست. وقتی در روایات آمده است که خیار حیوان سه روز است و برای مشتری می باشد و ما هم وقتی به حکمت خیار حیوان نگاه می کنیم می بینیم که همان حکمت در بایع نیز وجود دارد چرا خیار حیوان را منحصر به مشتری بدانیم؟ مبحث معاملات مانند عبادات آنقدر هم تعبدی نیست. معاملات غالبا اموری عقلایی است و مانند صلاة و صوم نیست. حکمت اینکه خیار حیوان را برای مشتری قائل شده اند این است که سرنوشت حیوان در مجلس معامله مشخص نیست و در عرض سه روز ممکن است نقصی در او بروز کند. حال بایع اگر ثمنش حیوان باشد و یا حیوان را با حیوان معامله کنند آیا بایع در این حکمت داخل نیست؟
 
ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ دلیل مسأله می رویم.
 
پی‌نوشت
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص242، حدیث 464.
[2] مفتاح الکرامة، سید جواد الحسینی العاملی، ج14، ص173.
[3] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج23، ص24.
[4] مکاسب، شیخ انصاری، طبع تراث الشیخ الاعظم، ج5، ص89.

326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹