vasael.ir

کد خبر: ۷۳۶۵
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۶ - 06 January 2018
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 8

حرمت تحقیر و تعییر مومن در رسانه به ادله اربعه قابل اثبات است

وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در هشتمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: برای حرمت تحقیر و تشهیر رسانه ای مومن ادله اربعه وجود دارد که عمده دلیل ما در این مساله روایات است.

به گزارش خبرنگار رویس فرهنگ و هنر پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه هشتم درس خارج فقه رسانه  در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام به بررسی موضوع حرمت تشهیر، تعییر، ذم و هتک حرمت مومن پرداخت و گفت: در برخی روایات تشهیر و تحقیر مومن را در حکم محاربه و اعلان جنگ با پروردگار دانسته اند که نظیر حرمت رباخواری می توان به حرمت این مساله نیز پی برد.
مشاور عالی مدیر حوزه های علمیه در ادامه ابراز داشت: با بررسی قرائن داخلی و خارجی از روایات صحیحه که به حرمت تشهیر مومن پرداخته است مشخص است که مراد از مومن شخصی که به توحید، نبوت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام ایمان داشته باشد.
این استاد حوزه در پایان گفت: در برخی روایات نیز تحقیر مومنین فقیر اشاره شده است که برخی همین را اشکال دانسته اند و مطلق مومن را از دائره بحث خارج تصور کرده اند اما با وجود علتی که در اغلب روایات بیان شده است قطعاً مقصود شارع مطلق مومن است و این اشکال وارد نیست.


تقریر کامل درس
خلاصه ای از درس گذشته
عکس مدح، تشهیر، تعییر و هجو است. این موارد تعبیراتی است که در فقه به کار رفته است. هجو ضد مدح است و در لغت نیز به همین صورت به کار رفته است. تشهیر به صورت مطلق نیست و فقط تشهیر مومن حرمت دارد. مراد از مومن نیز شیعه است و کسی که ایمان به خدا، پیامبر و امام و ولایت دارد. بنابراین هجو مخالف، کافر، منافق و کسی که ولایت را قبول ندارد حرام نیست. واژه های مختلفی به کار می بریم زیرا در فقه هست و در روایات نیز اشاره شده است.
تشهیر از ماده «شهر» و به معنای وضوح و شهرت است. تشهیر به این معناست که شخصی را به عیب و عار، مشهور کنیم که کار رسانه همین است. تعییر نیز به معنای عار بستن و عار گذاشتن، عیب بستن و عیب گذاری است. هجو ضد مدح است و به معنای ذکر بدی ها و عیوب است وتفاوت آن با تعییر این است که در تعییر واقعیتی وجود ندارد ولی در هجو واقعیتی هست که ما منتشر می کنیم.


بسیاری از پیام های رسانه ها، چه در گذشته و چه رسانه های امروزی به این هجو، تعییر و تشهیر مبتلی هستند. از مصادیق آن کاریکاتورهاست که اگر هجو مومن باشد حرام است. اگر کاریکاتورها از مصادیق هجو مومن باشد که حرام است و اگر ساده باشد زمانی که مردم بدان نگاه می کنند، هتک حرمت آن فرد تلقی نمی کنند. لطیفه یا جوک هایی که علیه مسئولین نظام یا افراد مومنی که حرمتشان لازم است ساخته می شود و در رسانه ها منتشر می شود. کلیپ هایی که افراد بالاخص مسئولین را به سخره می کشند و در شبکه های اجتماعی زیاد مشاهده می شود که اگر موجب تعییر یا هجو مومن باشد حرام است و از مصادیق رسانه ای هجو مومن است. گاهی در فیلم ها و سریال ها یا در برنامه های سیاسی نیز مشاهده می شود.
شاید گفته شود اگر بخواهیم تمام این موارد را جمع آوری کنیم باید بسیاری از موارد از رسانه های دیداری و شنیداری برداشته شود که بدین صورت نیست و موارد استثنای زیادی وجود دارد که خود شارع مجوز تشهیر را صادر کرده است که باید برخی کارها تشهیر شود و شخص رسوا شود. برخی فقها نیز به صورت مطلق هجو را حرام دانسته اند که باید ادله را بررسی کرد. از حیث اخلاقی هجو غیر مومن نیز درست نیست اما در بعد فقهی ما نمی توانیم حرمت را اثبات کنیم مگر این که حکم ثانوی باشد که مفسده ای بر آن مترتب باشد.


نکته دیگر این که در ادبیات شعری، هجو و هجای شعری داریم و این یکی از اصطلاحات شعراست. در ادبیات شعری به شعرهایی که علیه یک دیگر می سرایند هجا گفته می شود. البته ما در عنوان نیز به هجا اکتفا نکردیم و تشهیر، هتک حرمت مومن و تعییر را بیان کردیم. اگر بگوییم فقط هجا در قالب شعر حرام است، در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله که رسانه و تلویزیون نبوده است پس هجای در قالب کاریکاتور نیز شامل نمی شود که این دید محدود در فقه است و نمی توان در مسائل مستحدثه فقه ورود پیدا کرد.
همه ادله ای که داشتیم کمک می کند تا به طریق اولی بگوییم هجو مومن حرام است. اگر ادله گذشته به طور مثال کبیره بودن غیبت را به اثبات برساند به طریق اولی هجو مومن نیز حرام است. در هجی ممکن است شخصی که این معایب در او هست مورد هجو قرار بگیرد و ممکن است این معایب در او نباشد و بهتاناً او را تعییر می کنند.
اگر مومنی خلافی مرتکب شود مستحق ذم خواهد بود و ادله نهی از منکر همین جا جاری است. در بحث استثنائات باید به بُعد آن نیز توجه داشته باشیم تا بدانیم حیطه تشهیر تا چه اندازه است.برخی مواردی که شارع به تشهیر دستور داده است به خاطر بازدارندگی از گناه است و الا شارع چنین حکمی صادر نمی کرد.
بررسی ادله حرمت تشهیر مومن در رسانه
بحث دیگری که در روز گذشته شروع شد، جزء پیام مقارن با حرام و محرمات پیام رسانه، هجو، تعییر، تشهیر و هتک حرمت مومن بود. بیان شد که گاهی درقالب برنامه های رسانه ای پرکاربرد است و اتفاق می افتد که قطعاً حرام است.
در این جلسه ادله حرمت را بررسی می‌ کنیم. به چه دلیل اگر در برنامه رسانه ای به مومن توهین شد یا او را مسخره کردند این کار حرام است که مصادیق متعددی دارد. به طور مثال ممکن است کاریکاتور او را بکشند که سبب تحقیر شود.
به ادله اربعه این مساله حرمت دارد و از گناهان کبیره است و مرحوم شیخ می فرماید: «و کل ذلک کبیرة موبقة»
دلیل از قرآن
(ویل لکل همزة لمزة)
این آیه را در مباحث قبلی و محرمات دیگر مورد اشاره قرار دادیم و عمده دلیل ما در مساله روایات است و به اجماع و عقل نیز اشاره خواهیم کرد.
امروز روایات را بررسی می کنیم تا مشخص شود از آنها حرمت هجو مومن استفاده می شود یا خیر؟
روایات حرمت تشهیر، تحقیر و تعییر
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ ص قَالَ یَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَکَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی الْحَدِیثَ. وسائل الشیعه ج 2 کتاب الطهارة ابواب الاحتضار باب 19
زمانی که پیامبر گرامی اسلام را به معراج بردند گفتگوهای مستقیمی بین ایشان و پروردگار صورت گرفته است.
یکی از سوالات رسول خدا صلی الله علیه و آله که در معراج پرسیده شد وضعیت مومن نزد پروردگار بود. گفته شد ای محمد! هر شخصی که به ولی و دوست من اهانت کند، حقیقتاً این شخص به جنگ من آمده است و من به سرعت به یاری اولیائم می شتابم.
این حدیث را مرحوم کافی نیز ذکر کرده است و از احادیث صحیحه است.


دلالت این روایت
خداوند فرمود هر شخصی که ولی مرا تحقیر کند به جنگ من آمده است که نظیر رباخواری است و حرام است.
ممکن است گفته شود این روایت در مورد اولیای خداست و بحث ما در مورد مومن است.
پاسخ این است که مقصود از اولیا در روایت همان مومن است زیرا در پاسخ حضرت رسول که کلمه مومن استفاده شده است این بیان پروردگار مطرح می شود و مراد از اولیا و دوستان خدا همان مومنین هستند. زمانی که حضرت این سوال را فرمودند خداوند فرمود هر شخصی که دوست مرا اذیت کند با من جنگیده است. این فراز دو مطلب را می رساند:
1- مومن دوست خداست؛
2- هر شخصی که مومن را بیازارد، با خدا جنگ کرده است و مطلب دوم بر مدعای ما دلالت دارد.
هجو مومن آزار مومن است خواه به هر صورت باشد، پس روایت دلالت دارد و تعبیر به قرینه داخلیه می شود.
علاوه بر این روایات دیگری نیز داریم که قرینه خارجیه دارد و از مومن به ولی الهی تعبیر شده است؛ نظیر روایت موثقه که مشابه آن روایت است.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَقَدْ أَسْرَى رَبِّی بِی فَأَوْحَى إِلَیَّ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ مَا أَوْحَى وَ شَافَهَنِی إِلَى أَنْ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَذَلَّ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبْتُهُ قُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ وَلِیُّکَ هَذَا فَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ مَنْ حَارَبَکَ حَارَبْتَهُ قَالَ لِی ذَاکَ مَنْ أَخَذْتُ مِیثَاقَهُ لَکَ وَ لِوَصِیِّکَ وَ لِذُرِّیَّتِکُمَا بِالْوَلَایَةِ. کافی  ج2 ص 353
خداوند مرا به معراج برد و از پشت حجاب با من سخن می گفت و واسطه ای در کار نبود. گفتگوهایی داشتیم تا اینکه فرمود: ای محمد! هر شخصی که ولی مرا خوار و تحقیر کند در سنگر مبارزه و جنگ با من قرار گرفته است و من با او مبارزه می کنم.
از این فراز به بعد شاهد همان سخن است که مراد از ولی کیست؟
سوال کردم ای پروردگار! مراد از ولی تو کیست؟ پس خداوند فرمود: ولی من کسی است که از او میثاق گرفتم و به تو و وصی تو وذریه وصی تو ایمان دارد (مراد شیعیان هستند).
این روایت از حیث سند مشکلی ندارد و از نظر دلالت نیز توضیح می دهد که ولی شخصی است که به توحید، نبوت و امامت اعتقاد دارد.


سوال: گاهی به امیرمومنان علیه السلام نیز ولی الله گفته می شود؟
پاسخ: ولی چند معنا دارد که متفاوت است و گاهی معانی برعکس همدیگر هستند. دو معنای سرپرست و دوست در مولی بسیار کاربرد دارد و به همین خاطر اهل سنت در روایت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» به معنای دوست اتخاذ می کنند.
نمی توان گفت که این موارد طبق روایات تخصصاً خارج است و نظیر «لاصلاة لجار المسجد الا فی المسجد» است.
در سخن معصوم نیز که گفته شده است «لا رجال فیکم»، مقصود این نبوده که نمی توان به آنان رجال گفت بلکه مقصود آن رجال با غیرت و با همیت است که در بین آنان نیست. در روایات نیز بیان شده است که شیعه ما کسی است که این کارها را انجام ندهد نه این که نتوان به او شیعه گفت.
بحثی مطرح شده است که آیا مومن شامل عادل و غیر عادل از شیعیان می شود؟ شیخ می فرماید که اگر فاسق نیز باشد این ادله شامل او می شود زیرا عنوان مومن بر او صدق می کند. ممکن است شما بگویید مومن کسی است که علاوه بر ایمان گناه نیز نکند و الا به مقام دوستی خدا نمی رسد اما نمی توان از این روایت چنین استفاده ای کرد.
باید افتخار کرد که خداوند انسان را دوست دارد و لو این که گناه صغیره ای انسان انجام دهد. اگر این گونه بود فقط شامل معصومین می شد و کار دشوار می گشت. میثاق در این روایت ولایت و نبوت است نه این که گناه صغیره انجام ندهید زیرا جائز الخطا هستید.
خودش نیز فرمود: (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً)؛ این گناهان بزرگ را انجام ندهید تا غضب من شامل شما نشود پس دوست من هستید.


روایت دیگر
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی. وسائل ج 12 ص 266
خداوند تبارک و تعالی می فرماید: کسی که به ولی من اهانت کند در کمینگاه جنگ با من و در سنگر محاربه با من است و من با سرعت به یاری اولیائم می شتابم.


روایت دیگر
عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. همان 268
هیچ مومنی نیست که برادر مومنش را تحقیر کند در حالی که می تواند این کار را انجام دهد مگر این منتهی به خواری او در دنیا و آخرت شود.
دیروز اشاره شد که روایات به چند دسته تقسیم می شود و برخی از روایات تحقیر است و برخی روایات تعییر است.


روایت دیگر
وَ فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْمُثَنَّى عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُحَقِّرُوا مُؤْمِناً فَقِیراً فَإِنَّ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً أَوِ اسْتَخَفَّ بِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یَزَلْ مَاقِتاً لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ أَوْ یَتُوبَ وَ قَالَ مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً أَوِ احْتَقَرَهُ لِقِلَّةِ ذَاتِ یَدِهِ شَهَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ. همان حدیث 8
مومن را تحقیر نکنید، پس اگر شخصی مومنی را تحقیر کرد یا او را سبک کرد، خداوند او را تحقیر می کند و همواره مورد غضب و مقت الهی است تا این که از تحقیر او دست بردارد یا توبه کند. شخصی که مومنی را خوار و ذلیل کند یا به خاطر قلت مالش ضایع کند خداوند در روز قیامت او را نزد خلائق، تحقیر و رسوا می کند.
پس روشن شد که تحقیر مومن از گناهان کبیره است زیرا مورد مقت و غضب الهی است و خداوند فرموده است در همین دنیا او را تحقیر می کنم.
این روایت دلالت بر حرمت دارد اما دلالت بر کبیره بودن ندارد.
ممکن است از این فراز « لَا تُحَقِّرُوا مُؤْمِناً فَقِیراً » گفته شود که دلالت بر ما نحن مستوفی نیست و دلیل اخص از مدعی است و شامل مومن فقیر می شود و شما ادعا کرده اید که هجو هر مومنی در برنامه های رسانه ای حرام است.
پاسخ: اگر فقط قسمت اول روایت بود، سخن درست بود و این اشکال به ذهن می آمد. اما در اصول بیان شده است که «العلة تعمم و تخصص»؛ اگر علت ذکر شد، هر جا که باشد حکم می آید. حضرت بعد از این سخن به علت اشاره می کند و می فرماید: « فَإِنَّ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً» که در این فراز قید «فقیراً » نیامده است. یا در ادامه بحث سبک شمردن مومن را بیان کرده است که به صورت کلی آمده است.
این روایت نیز از حیث سند صحیحه است و از حیث دلالت نیز با پاسخ به شبهه ای که بیان شد قطعاً کامل است.
بخش دیگری از روایات نیز با کلمه تعییر بیان شده است که مقصود عار و بدجلوه دادن مومن است.


روایت دیگر
مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ. وسائل ج 12 ص 277، باب 151 حدیث 1
هر شخصی که مومن را تعییر کند (یعنی از او بدی ذکر کند) خداوند همان را تا قبل از مرگ نصیبش خواهد کرد.
از این دسته روایات در ابواب احکام شرع در وسائل الشیعه و در کتاب کافی وجود دارد و از این موارد بحث حرمت تعییر و تحقیر مومن استفاده می شود./926/ص
 تقریر: محسن جوادی صدر
      

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴