گفتیم که جهاد، واجب کفایی است. بنابراین نمیتوان برای جهاد، حد مشخصی تعیین کرد. حتی جهاد ابتدایی را هم نمیتوان به حد معینی محدود کرد. البته فقها درباره این مسئله نظری دارند و میفرمایند: «أقل ما یفعل الجهاد فی السنة مرة؛ جهاد حداقل سالی یکبار باید انجام شود.» این مسئله را در جلسات گذشته بررسی کردیم و نظر مرجوم صاحب جواهر را درباره آن آوردیم. مرحوم صاحب جواهر درباره این نظر میفرمایند این نظر دارای وجوهی از اشکال است.
بررسی اشکالات وجوب سالانه جهاد
ما اولین اشکالی را که میتوان به «أقل ما یفعل الجهاد فی السنة مرة» وارد کرد و از خود آیه هم به دست میآید را بررسی میکنیم. در سوره توبه، خدای متعال فرمود: «فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[1]
دقت کنید که بین کلمات «فَاقْتُلُواْ» و «فَقَاتِلُوا» تفاوت معنایی وجود دارد. مقاتله یک فعل است که باید از انسان صادر شود و به معنای نبرد و جنگ است. بنابراین اگر آیه میفرمود: «فَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ» به این معنا بود که اگر من یکبار با مشرکین جنگیدم، به وظیفه خود عمل کردهام. مقاتله فعل من است و ربطی به مشرکین ندارد.
اما آیه میفرماید: «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ» یعنی مشرکین را بکشید. اگر من یک مشرک را بکشم، هنوز همه مشرکین را نکشتهام. «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ» به معنای کشتن مشرکین است نه به معنای قتال با مشرکین. «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ» زمانی صدق پیدا میکند که من تمام مشرکین را بکشم. بنابراین از این آیه نمیتوان «أقل ما یفعل الجهاد فی السنة مرة» را استفاده کرد.
اگر آیه میفرمود: «فَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ»، نظر کسانی که معتقد به «أقل ما یفعل الجهاد فی السنة مرة» بودند، میتوانست درست باشد؛ چون مقاتله را میتوان یک بار انجام داد و بعد هم تکلیف از شخص ساقط شود. اما آیه فرمود: «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ» و بدون شک نمیتوان به این آیه سالی یک بار عمل کرد. چون «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ» استمرار دارد و تا زمانی که یک نفر مشرک هم وجود داشته باشد، تکلیف از عهده مکلف ساقط نیست. این یک اشکال به نظر کسانی بود که معتقد بودند جهاد باید حداقل سالی یک بار انجام شود.
تعریف جهاد ابتدایی و دفاعی
با مقدماتی که تا به حال ارائه شد، تعریفی از جهاد ارائه میدهیم. گفتیم جهاد حرکتی برای اعزاز، تقویت و نشر کلمه اسلام و دفع هجوم به آن است. اگر شما برای تقویت و نشر و اعزاز کلمه اسلام به سوی دشمن حرکت کردید و کار شما به جنگ انجامید، فعل شما عنوان جهاد ابتدایی میگیرد؛ ولی اگر قتال شما با دشمن برای دفع دشمن صورت گرفت، عنوان جهاد دفاعی بر آن صدق پیدا میکند.
موارد لزوم دفاع از نظر امام(ره)
مسئله اولی که امام(ره) در مسئله دفاع میفرمایند، این است: «لو غشی بلاد المسلمین أو ثغورها عدو یخشى منه على بیضة الاسلام و مجتمعهم، یجب علیهم الدفاع عنها بأیة وسیلة ممکنة من بذل الأموال و النفوس.»
حضرت امام(ره) در این مسئله میفرمایند اگر زمانی دشمن مانند سیاهی شب بر بلاد مسلمین حمله کرد و این حمله به صورتی است که باعث میشود از هدف قرار گرفتن مرکزیت اسلام، احساس خطر کنیم و یا میترسیم که مجتمع مسلمانان در اثر این حمله به هم بخورد، در چنین شرایطی دفاع با هر وسیله ممکن، اعم از مالی و یا جانی، واجب میشود.
تأملی در کلام امام(ره)
سوال ما از حضرت امام(ره) این است که چرا شما در این مسئله دو قید «یخشى منه على بیضة الاسلام و مجتمعهم» را آوردید؟ یعنی اگر به عنوان مثال دشمن به شهر مسلمانان حمله کرده، ولی در اثر این حمله، مرکزیت و مجتمع مسلمین مورد خدشه قرار نمیگیرد، ولی در عوض اموال عدهای از مسلمانان به غارت میرود، آیا در چنین شرایطی دفاع واجب نیست؟
به نظر میرسد که این مسئله را بهتر است بدون آن دو قیدی که امام(ره) در آن لحاظ کردهاند، بیان کنیم. یعنی بگوییم: «لو غشی بلاد المسلمین أو ثغورها عدو، یجب علیهم الدفاع عنها بأیة وسیلة ممکنة من بذل الأموال و النفوس؛ اگر دشمن به شهر مسلمانان حمله کرد، بر مکلفین واجب است که به هر وسیله ممکن دشمن را دفع کنند.»
بنابراین این مسئله به دو قید «یخشى منه على بیضة الاسلام و مجتمعهم» نیازی ندارد؛ مگر اینکه فرض کنیم منظور امام(ره) از کلمه «مجتمعهم»، ضرر بر افراد مجتمع اسلام باشد.
حالا میخواهیم دلیل قرآنی این فتوا را بررسی کنیم. خدای متعال در سوره بقره میفرماید: «وَ قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ»[2] خدای متعال در این آیه میفرماید در راه خدا با کسانى که با شما مىجنگند، بجنگید، ولی از حد تعریف شده تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد.
این آیه دستور قتال با کسانی که به مسلمانان حمله کردهاند را صادر میکند و هیچ قیدی هم ندارد. خدای متعال در این آیه به مسلمانان دستور میدهد هر زمانی که مورد هجوم دشمن قرار گرفتید، از خودتان دفاع کنید.
عقلی نبودن دفاع
ممکن است این سوال مطرح شود که برای قتال و دفع دشمن، چه نیازی به نزول آیه بود؟ مگر دفاع از خود و در مقابل دشمن، امری عقلی نیست؟ جواب این سوال این است که دفاع یک مسئله عقلی محض نیست. خیلی از کسانی که مورد حمله دشمن قرار میگیرند، به جای دفاع و مبارزه با دشمن، فرار میکنند و بلکه اساسا محل سکونت خود را عوض میکنند. در همین جنگ هشت ساله، عدهای از کسانی که مورد هجوم قرار گرفتند، ماندند و دفاع کردند، ولی خیلیها به محض هجوم دشمن، فرار کردند.
البته آن کسانی که به جای مواجهه با دشمن، از معرکه فرار کردند، بر خلاف این آیه عمل کردند؛ چون خدای متعال فرمود: «وَ قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ»، این آیه میفرماید زمانی که مورد حمله قرار گرفتید، حق فرار ندارید. مومن نباید در مقابل دشمن عقبنشینی کند، مگر اینکه امکان دفاع برای او وجود نداشته باشد.
تداوم جهاد تا رفع فتنه
در آیه دیگری که در این مسئله مورد استناد قرا میگیرد، خدای متعال میفرماید: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ»[3] یعنی با آنها بجنگید تا زمانی که دیگر فتنهای نباشد.
سوال این است که این آیه چه ارتباطی با مسئله دفاع دارد؟ فرض میکنیم که کفار به ما حمله کردهاند. وقتی کفار به ما حمله کنند و شهر ما را به اشغال خود دربیاورند، ما دچار فتنه میشویم.
معنای لغوی فتنه
در اینجا ما باید ابتدا کلمه فتنه را معنا کنیم. راغب در مفردات درباره کلمه فتنه میگوید: «الفتنة من الافعال التی تکون من الله تعالى و من العبد کالبلیة و المصیبة و القتل»[4] فتنه از اموری است که هم از خدا صادر میشود و همه از بنده خدا. کشتار از مصادیق فتنه است. وقتی کفار هجوم میکنند، شهر دچار فتنه کشتار و بلیه می شود. خدای متعال در چنین شراطی میفرماید اینقدر به جنگ ادامه دهید که فتنه از بلاد مسلمین برطرف شود.
یک زمانی دشمن به ما هجوم آورده است؛ حداقل رفع فتنه این است که دشمن، حملات خود را به متوقف کند. اگر دشمن شهر ما را اشغال کرده است، رفع فتنه این است که شهر ما از دست او آزاد شود. اگر دشمن اموالی را به غارت برده است، بر اساس این آیه قرآن، باید اینقدر با او جنگید تا اموال مسلمین از دست او خارج شود.
بعضیها در تفسیر این آیه گفتهاند منظور از فتنه در این آیه، شرک است. این کلام درستی نیست. درست است که شرک، یکی از مصادیق فتنه است، اما فتنه کلمه شاملی است که فقط به شرک محدود نشده و مصادیق دیگری را نیز شامل میشود.
1 توبه/5
2 بقره/190
3 بقره/193
4 مفردات/372