vasael.ir

کد خبر: ۷۳۱۷
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰ - 16 February 2016
دوره فقه جهاد و دفاع/ استاد طائب/ جلسه 16

عدم جواز اعانت ظالم به اسم جهاد دفاعی

وسائل- روایات در صدد بیان این هستند که شرکت در جنگ‌هایی که به نفع حکام جور تمام می‌شود، باطل است، نه در صدد بیان این نکته که جهاد و نبرد دفاعی حتماً به اذن خاص امام نیاز دارد. جهاد ولو دفاعی، به اذن نیاز دارد؛ اما اصل اولیه‌اش این است که این جهاد برای امام عادل باشد و نه برای سلطان غیر حق.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب در جلسه شانزدهم درس گفتار فقه جهاد و دفاع در ادامه تبیین مصادیق جهاد و دفاع به بررسی انواع جهاد دفاعی پرداخت و حکم جهاد دفاعی در حکومت جور را مورد توجه قرار داد.

مشروح این جلسه درس استاد طائب را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید
 
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف و لعنة الله علی اعدائم اجمعین

در جلسه گذشته روایت محمد بن عبدالله از امام رضا(ع) را بررسی کردیم. علت طرح این روایت شرط کردن اذن امام برای جهاد در آن بود. ظاهر روایت هم این است که برای جهاد به اذن امام معصوم نیاز هست. ما بر اساس تعریفی که از جهاد ارائه دادیم، بیان کردیم که جهاد اصلی در اسلام همان جهاد دفاعی است. ما نمی‌توانیم در زمان پیامبر اکرم(ص) جهادی تحت عنوان جهاد ابتدایی بیابیم.

به یک نکته دقت کنید؛ حمله‌ای که در مقابل آن دفاع صورت می‌گیرد، لزوما حمله با شمشیر نیست. ممکن است دشمن در جایی به خودتان حمله نکند، ولی راه تجارت را با شمشیر بر شما ببندد. در چنین شرایطی شما برای رهایی از گرسنگی، شمشیر می‌کشید و با دشمن می‌جنگید. بنابراین این نبرد هم جهاد دفاعی محسوب می‌شود.

مصادیق جهاد دفاعی

مثال دیگر اینکه دشمن در جایی در حال جمع کردن پول و امکانات برای حمله به شما است؛ اگر شما راه تهیه پول را برای او ببندید(با وجود اینکه هنوز هجومی از طرف او اتفاق نیفتاده است) اقدام شما جهاد دفاعی محسوب می‌شود. خدای متعال در جنگ بدر به پیامبر(ص) دستور داد که کاروان تجاری را که به قصد تامین منابع مالی برای حمله به مدینه تدارک دیده شده بود را مصادره کند.

پس آنچه که ما در قرآن از آیات جهاد داریم، ناظر بر جهادی بوده که در زمان رسول الله(ص) واقع شده است. جهاد ابتدایی در زمان رسول الله(ص) مصداقی ندارد. مصداق جهاد در زمان رسول الله(ص)، جهاد دفاعی بود. پس یقینا جهادی که در کلام ائمه(ع) به کار رفته، همان جهادی است که در زمان رسول ‌الله‌(ص) انجام شده است. جهادی هم که در زمان رسول الله(ص) انجام شده، جهاد دفاعی بوده است.

شمول روایات جهاد بر جهاد دفاعی

پس روایاتی که درباره جهاد و لزوم اذن از امام وارد شده‌اند، جهاد دفاعی را هم شامل می‌شوند. روایت اول در این باب را در جلسه گذشته بررسی کردیم. سند روایت این است: «عدة من أصحابنا عن سهل بن زیاد و أحمد بن محمد جمیعا عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عن محمد بن عبدالله» درباره سهل بن زیاد تردید و اختلاف است؛ لکن این روایت دو سند دارد.

روایت این است: «قال قلت للرضا علیه السلام: جعلت فداک إن أبی حدثنی عن آبائک علیهم السلام أنه قیل لبعضهم: إن فی بلادنا موضع رباط یقال له قزوین و عدوا یقال له الدیلم. فهل من جهاد أو هل من رباط؟ فقال: علیکم بهذا البیت فحجوه! ثم قال: فأعاد علیه الحدیث ثلاث مرات کل ذلک یقول: علیکم بهذا البیت فحجوه ثم قال فی الثالثة، أما یرضى أحدکم أن یکون فی بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول الله صلى الله علیه و آله بدرا و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فی فسطاطه هکذا و هکذا -و جمع بین سبابتیه- فقال أبو الحسن علیه السلام: صدق هو على ما ذکر»[1]

راوی به امام رضا(ع) می‌گوید که پدر من از قول پدران شما نقل کرده است که روزی شخصی به نزد شما آمد و به یکی از پدران شما گفت که در شهر ما یک پادگانی وجود دارد. در این پادگان، نگهبانانی گذاشته شده‌اند تا در مقابل حمله دیلمیان ایستادگی کنند. آیا در چنین شرایطی حق دارم که به آن منطقه بروم و جهاد کنم؟

حضرت در جواب سائل فرمودند که به حج برو. «ثم قال: فأعاد علیه الحدیث ثلاث مرات، کل ذلک یقول علیکم بهذا البیت فحجوه» روای می‌گوید پدر من نقل کرد که آن سائل چند بار سؤال خود را تکرار کرد و هر دفعه امام(ع) به او می‌فرمودند به زیارت خانه خدا برو.

«ثم قال: فأعاد علیه الحدیث ثلاث مرات کل ذلک یقول: علیکم بهذا البیت فحجوه ثم قال فی الثالثة، أما یرضى أحدکم أن یکون فی بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول الله صلى الله علیه و آله بدرا و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فی فسطاطه هکذا و هکذا و جمع بین سبابتیه.» وقتی سوال کننده، سوال خود را برای سومین بار تکرار کرد، حضرت به او فرمود آیا این شما را راضی نمی‌کند که در‌ خانه خود بمانید و‌ منتظر امر ما باشید؟ اگر این شخص امر ما را درک کرد،‌ مثل کسی است که با پیغمبر(ص) در جنگ بدر بوده باشد(بدر، جنگ دفاعی بود) اما اگر امر ما را درک نکرد، مثل کسی است که در چادر قائم ما بوده باشد.

این روایت را محمد بن عبدالله برای امام رضا(ع) نقل کرده است. «فقال أبو الحسن علیه السلام: صدق هو على ما ذکر.» امام رضا(ع) که این مطلب را شنید، روایت را تائید کرده و فرمود پدر تو راست گفته است و مطلب همین طور است.

این روایت را مرحوم کلینی در دو جا نقل کرده است. یک بار در باب فضیلت حج و یک بار هم در کتاب الجهاد، جایی که می‌خواهد بگوید جهاد باید به اذن امام باشد.

دو مطلب در اینجا دارای اهمیت است؛ مطلب اول این که آیا استناد مرحوم کلینی به این روایت برای اثبات برتری حج نسبت به جهاد، درست است؟ آیا این روایت برتری حج نسبت به جهاد را نشان می‌دهد؟ مطلب دوم راجع به مراد از این روایت است؛ آیا مراد از این روایت، بیان شرطیت اذن الامام در جهاد است یا حضرت در صدد بیان نفی جواز همکاری با حاکم جورند؟

خلاصه‌ای از روایتی را که مرحوم کلینی در باب جهاد نقل می‌کند را به دو دلیل نقل می‌کنیم؛ دلیل اول این که سند روایتی که خوانده شد، به محمد بن عبدالله می‌رسید. محمد بن عبدالله هم توثیق ندارد. اما روایتی را که مرحوم کلینی در کتاب جهاد نقل می‌کند، سند متفاوتی دارد.

سند آن به این صورت است: «عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر، عن محمد بن عبد الله، ومحمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن العباس بن معروف، عن صفوان بن یحیى، عن عبد الله بن المغیرة.»[2]

در روایت قبلی بین احمد بن محمد بن ابی نصر و سهل بن زیاد، یک فاصله‌ای بود، ولی در این روایت، این فاصله وجود ندارد. اشخاصی مانند عباس بن معروف و صفان بن یحیی و عبد الله بن مغیره که در سند روایت جدید آمده‌اند، هر سه از ثقات هستند. در این سند دیگر محمد بن عبدالله وجود ندارد.

مفهوم صحیح روایت

این روایت در صدد بیان عدم جواز حرکت با حاکم جور است. ما در اینجا یک سوالی را مطرح می‌کنیم. اگر همین امامی که در این روایت مورد سؤال قرار گرفته، مورد هجوم قرار بگیرد، آیا برای این فرد، دفاع از این امام افضل است یا انجام اعمال حج؟ شخصی می‌بیند که یک مؤمن در حال غرق شدن در آب است؛ در چنین شرایطی، نجات این مؤمن برای او افضل است یا انجام حج؟

سؤال این فرد این بود که من می‌خواهم به پادگان نظامی بروم و از جان مسلمین در مقابل کفار دفاع کنم. همه ادله به ما می‌گوید که دفاع از جان مومن، افضل از انجام اعمال حج است؛ در حالی که حضرت در اینجا فرمود به جای شرکت در جهاد، به حج برو.

از کلام امام(ع) معلوم می‌شود که در این دفاع یک مشکلی وجود دارد. مشکل چنین دفاعی کمک کردن به حاکم جور زمان است و دفاع چنین شخصی، دفاع از حاکم جور محسوب می‌شود. به همین خاطر حضرت به او اجازه نمی‌دهند. یعنی آن فرد از امام(ع) اجازه همکاری با حاکم زمان را می‌خواهد. چون به امام(ع) گفت حاکم زمان فراخوان کرده است و برای این کار هم حقوق می‌دهد. پس حضرت گفتند به جای رفتن در لشکر حاکم زمان، در خانه‌ات بنشین.

این روایت در صدد بیان اجازه از امام معصوم نیست؛ بلکه در صدد بیان این است که جهادی که در آن کمک به حاکم جور باشد، باطل است. جهاد انسان نباید موید ظالم زمان باشد.

شاهدی دیگر بر عدم جواز اعانت ظالم به اسم جهاد

ما در اینجا روایت دیگری را مطرح کنیم و می‌خواهیم این روایت را قرینه بر این مطلب بگیریم که حضرت به صدد بیان حرمت جهاد تحت امر حاکمان جور است. روایت این است: «و عنه عن محمد بن عیسى عن یونس قال: سأل أبا الحسن علیه السلام رجل ـو أنا حاضرـ فقلت له: جعلت فداک إن رجلا من موالیک بلغه أن رجلا یعطى سیفا و قوسا فی سبیل الله فأتاه فأخذهما منه ثم لقیه أصحابه فأخبروه أن السبیل مع هؤلاء لا یجوز و أمروه بردهما؟ قال: فلیفعل! قال: قد طلب الرجل فلم یجده و قیل له: قد قضى الرجل قال: فلیرابط و لا یقاتل! قال: مثل قزوین و عسقلان و الدیلم و ما أشبه هذه الثغور؟ فقال نعم، قال: فإن جاء العدو إلى الموضع الذی هو فیه مرابط کیف یصنع؟ قال: یقاتل عن بیضة الاسلام. قال: یجاهد؟ قال: لا إلا أن یخاف على دار المسلمین، أرأیتک لو أن الروم دخلوا على المسلمین لم ینبغ لهم أن یمنعوهم، قال: یرابط و لایقاتل و ان خاف على بیضة الاسلام و المسلمین قاتل فیکون قتاله لنفسه لا للسلطان، قال: فإن جاء العدوّ إلى الموضع الذی هو فیه مرابط، کیف یصنع؟ قال: یقاتل عن بیضة الاسلام لا عن هؤلاء.»[3]

به امام(ع) خبر رسید که یکی از شیعیان شما برای شرکت در جنگ از شخص دیگری اسب و سلاح دریافت کرده است. یعنی این مرد برای جهاد اعلام آمادگی کرد، در حالی که نمی‌دانست جهاد در رکاب حکام جور حرام است. در حالی که برای جهاد آماده می‌شد، بعضی از شیعیان را دید که به او گفتند جنگ در رکاب این‌ها(حاکمان جور) حرام است. آن مرد هم که این مطلب را شنید، رفت تا اسب آن فرد را پس بدهد، ولی او را پیدا نکرد.

«و قیل له: قد قضى الرجل قال: فلیرابط و لا یقاتل»، بعد حضرت فرمودند حالا که اسب و شمشیر را گرفته است و نمی‌تواند آنها را پس بدهد و مجبور به شرکت در جنگ است، پس نگهبانی بدهد، ولی وارد مقاتله نشود.

بعد شخص به حضرت عرض کرد: «قال: یجاهد؟ قال: لا إلا أن یخاف على دار المسلمین» آیا او برود و در این مکان‌ها بایستد و جهاد کند؟ حضرت در پاسخ به او فرمودند که حق ندارد وارد مقاتله بشود، مگر این که ببیند زن و بچه مسلمان‌ها در خطر افتاده‌اند.

این فرد از جواب امام کمی متعجب شد. حضرت برای این که تعجب او را برطرف کند فرمود: «أرأیتک لو أن الروم دخلوا على المسلمین لم ینبغ لهم أن یمنعوهم؟» اگر رومی‌ها ناگهان به مسلمین هجوم کردند، آیا بر مسلمین واجب نیست که از ورود آن‌ها جلوگیری کنند؟ حضرت فرمودند این جهادی که گفتم حق ندارد در آن شرکت کند، جهادی است که تحت امر حاکم جور اتفاق می‌افتد و همراهی او به نفع آن‌ها تمام می‌شود. اما اگر آنجا ایستاد و متوجه شد که رومی‌ها آمده‌اند و زن و بچه مسلمانان را تهدید می‌کنند،‌ در اینجا دیگر ورود او به جنگ، کمک به حاکم جور نیست.

بعد حضرت دوباره تأکید کرده و فرمودند شخصی که مجبور به شرکت در نبرد شده است، نگهبانی بدهد و وارد مقاتله نشود، مگر اینکه متوجه شود که مرکزیت اسلام و مسلمین در خطرند. در چنین شرایطی، مقاتله هم مجاز می شود. چون این جنگ او دیگر مربوط به خودش است و مربوط به سلطان نیست.

این روایت قرینه‌ای بر این مطلب می‌شود که روایت قبلی که در آن حضرت فرمود به جای شرکت در جنگ، به به حج بروید، ناظر به جهادی است که کمک به سلطان محسوب می‌شود.

حضرت در روایت قبلی در صدد بیان این هستند که شرکت در جنگ‌هایی که به نفع حکام جور تمام می‌شود، باطل است، نه در صدد بیان این که جهاد و نبرد دفاعی حتماً به اذن خاص امام نیاز دارد. جهاد ولو دفاعی، به اذن نیاز دارد؛ اما اصل اولیه‌اش این است که این جهاد برای امام عادل باشد و نه برای سلطان غیر حق. این روایت قرینه بر این است که روایت قبلی می‌خواهد نفی جواز قتال تحت پرچم ظالم را اثبات کند.

برداشت‌های غلط از این روایات

بعضی‌ها به این روایات استناد کرده و گفته‌اند این روایات می‌گویند تا ظهور امام زمان(عج) باید در خانه بنشینیم. می‌خواهیم به آنها بگوییم که شما این روایات را درست متوجه نشده‌اید. این روایات اصلاً‌ چنین مطلبی نمی‌گویند. این که در آن روایت گفت منتظر امر ما باشید، مرادش از امر ما، ظهو امام زمان(عج) نیست؛ امر ما یعنی تا زمانی که می‌توانید در میدان بجنگید و این جنگ هم به امر ماست. یعنی جهاد شما تحت امر سلطان غیر حق نیست. تا هنگامی که نبرد شما تحت امر سلطان غیر حق است، اجازه نبرد ندارید؛ الا این که به نقطه‌ای برسید که اگر وارد مقاتله نشوید، اسلام از بین می‌رود.

پس نتیجه‌گیری ما از این روایات، این شد که این‎ها اصلاً در صدد نفی شمشیر حق تا ظهور امام زمان(عج) نیستند. پس نتیجه گرفتیم: یک، جهاد ابتدایی بدون فرماندهی نمی‌شود. دو، این فرمانده الزاماً نیاز نیست امام معصوم باشد.

 


1 کافی/ج4/ص260

2 کتاب الجهاد کافی، جلد 5، صفحه 23

3 وسائل/ج15/ص29

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳