vasael.ir

کد خبر: ۷۳۰۴
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۹ - 31 December 2017
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم تبیین کرد/ بخش دوم

بررسی برخی شبهات پیرامون کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله مرحوم نایینی

وسائل ـ حجت‌الاسلام ملک زاده با بررسی برخی شبهات پیرامون کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله گفت: آنچه که از مجموع دیدگاه‌های مرحوم نائینی به دست می آید، ولایت فقیه از باب امور حسبیه است؛ لذا آن چیزی که برخی با آن مخالف هستند و امام زمان را هم می خواهند با آن مخالف نشان دهند، قطعاً نائینی ننوشته است؛ تازه به عکس آن استفاده می شود؛ شاید نائینی ولایت فقیه و ورود فقیه به مسائل سیاسی و اجتماعی را از باب امور حسبیه اثبات کرده و امام زمان از این جهت مخالف بوده که این فقط از امور حسبیه نیست بلکه به نحو ولایت مطلقه است.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت‌الاسلام محمد حسین ملک زاده، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم به پاره ای از اشکالات و شبهات پیرامون کتاب «تنبیه الأمة و تنزیه الملة» میرزای نائینی اشاره و جواب‌هایی برای آن ارائه کرده است که بخش دوم از متن گفتار ایشان تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

 

تحلیل نام کتاب

نام کتاب همچنان که مرحوم نائینی در مقدمه کتاب اشاره کرده، تنبیه الأمة و تنزیه الملة است؛ در حقیقت تنبیه و توجه دادن امت به این نکته که دین با استبداد سازگاری ندارد و تنزیه الملة یعنی مبری دانستن دین از تهمت استبداد؛ کتاب یک مقدمه، پنج فصل و یک خاتمه دارد؛ گذشته از تحلیل محتوایی کتاب که فرصت مفصلی را می طلبد، پاره ای پرسش ها، اشکالات و یا شبهاتی درباره این کتاب مطرح است که اگر فرصت کنیم به لطف خدا به تعدادی از این پرسش ها و یا اشکالات پاسخ می دهیم.

 

سؤالی در مورد نام کتاب و جواب آن

اولین پرسش در مورد اسم کتاب است؛ مرحوم مدرس تبریزی در کتاب ریحانة الأدب ج4  ص162  نام کتاب را این طور ذکر می کند : تنبیه الأمة و تنزیه الملة فی لزوم مشروطیة الدولة المنتخبة لتقلیل الظلم علی افراد الأمة و ترقیة المجتمع ؛ بعضی ها هم همین نام را به عنوان نام اصلی کتاب ذکر کرده اند؛ اما در عین اینکه این نام مضمون نادرستی ندارد و اشاره خوبی به محتوای کتاب دارد اما در عین حال آن چنان که خود مؤلف بزرگوار کتاب در مقدمه فرموده اند، نام کتاب، تنبیه الأمة و تنزیه الملة است و این ادامه را ندارد و اینکه این ادامه را از کجا آورده اند، نمی دانیم.

 

آیا اصل کتاب عربی بوده است یا فارسی؟

برخی از نویسندگان – مشخصاً در کتاب سنت و مدرنیته ص489 – گفته اند که اصل این کتاب عربی بوده است و بعداً به وسیله آیت الله طالقانی ترجمه شده است؛ این ادعا نشانگر ناآگاهی و بی اطلاعی این گونه افراد است؛ این مطلب از واضحات است که کتاب به زبان فارسی بوده است؛ شاید کسی از این افراد، کتاب را خوانده و دیده که متن پیچیده ای دارد و به ذهنش آمده که عربی بوده و به این شکل ترجمه شده است.

ایشان دیده که آیت الله طالقانی این کتاب را چاپ کرده و تصور کرده که مترجم این کتاب هم است؛ این کتاب یک بار در سال 1327 هجری قمری در زمان حیات مؤلف و در بغداد به چاپ رسیده است و بار دوم، یک سال بعد در تهران به چاپ رسیده است؛ پس از آن دیگر خبری از چاپ کتاب نیست؛ چاپ اول و دوم در زمان حیات مولف بوده اما بعد از آن با توجه به اینکه بحث مشروطیت به پایان رسیده است؛ در واقع دیگر بستری برای چاپ آن مطرح نبوده است؛

حدود 46 سال پس از چاپ دوم،  یعنی در سال 1374  هجری قمری و 1334 هجری شمسی، مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی، تنبیه الأمة را با مقدمه و توضیحاتی که در پاورقی به آن افزود، یک بار دیگر منتشر کرد؛ در حقیقت تنها کاری که مرحوم طالقانی کرده، اضافه کردن مقدمه و توضیحاتی در پاورقی و البته مقداری  تصحیح و ویرایشی بوده که در متن انجام داده است.

 

 شبهه ای مبنی بر منتسب نبودن این کتاب به میرزای نائینی و جواب آن 

برخی در انتساب این کتاب به نائینی تردید کرده اند و این احتمال را مطرح کرده اند که این کتاب از تألیفات او نباشد؛ به هر حال آشنایان با بحث های علمی و کتاب شناسی و تحقیق و پژوهش می دانند که گاهی اوقات شخصی در جایی، صرفاً احتمالی را مطرح می کند؛ مثلاً می گوید یک احتمال این است که این کتاب را شخص الف ننوشته باشد؛ شخص دیگری همان احتمال را که می بیند، می گوید بله در میان پژوهشگران دیدگاه های مختلفی وجود دارد.

برخی از پژوهشگران معتقدند که این کتاب را شخص الف ننوشته است؛ شخص سومی پیدا می شود و همین مطلب را می بیند و بعد می گوید بله در میان پژهشگران دیدگاه های مختلفی درباره تألیف این کتاب وجود دارد و این دیدگاه ها عبارتند از اینکه این کتاب را شخص الف نوشته باشد یا شخص ب، یا شخص ج نوشته باشد یا شخص د نوشته باشد اما به نام شخص الف منتشر کرده باشد؛ آرام آرام این سرآغاز یک بحث های جدیدی می شود که در حوزه های کتاب شناسی و حوزه های از این قبیل طرح می شود.

انتساب این کتاب به میرزای نائینی امری قطعی است و سخن گفتن در مورد این امر واضح چیزی جز تضییع وقت نیست؛ چه اینکه این کتاب در زمان حیات مؤلف، - به نام وی، با تقریظ دو نفر از علما، یعنی آخوند خراسانی و ملاعبدالله مازندرانی به همراه مهر و امضای آنها و با نام بردن از مؤلف در متن تغریظ، و بدیهی بودن تألیف این کتاب توسط میرزای نائینی، برای فرزاندان، هم دوره ای ها و شاگردان ایشان و عموم علما و مردم - حداقل دو مرتبه به چاپ رسیده است؛ همه شاگردان ایشان گفته اند بله یکی از کتاب های استاد ما تنبیه الأمة بود و ما مطالعه و مباحثه و  .. می کردیم.

 

ماجرای رؤیای اشاره شده در متن کتاب و سوء استفاده برخی از آن، برای انکار ولایت سیاسی فقیه

میرزای نائینی در این کتاب به یک رؤیا اشاره می کند که در حین تألیف این کتاب دیده است؛ در صفحه  78  این کتاب – طبق چاپ بوستان کتاب – ایشان می گوید چند شب قبل از این ، در عالم رؤیا، خدمت آیت الله آقای حاج میرزا حسین تهرانی .. مشرف و پس از التفات به رحلت ایشان و گرفتن طرفین رداء مبارکشان برای استفاده و امتناع ایشان از جواب مسائل راجعه به عالم موت و نشئه برزخ و آخرت و تمکین از جواب به مسائل دیگر، سؤالاتی عرض شد و از لسان مبارک ولی عصر ارواحنا فداه نقل جواب فرمودند و بعد بحث به مشروطه هم کشیده و تمثیلی اینجا مطرح شده است؛ باز هم در صفحه آخر کتاب به این خواب اشاره می کند و می فرماید خوب است بقیه همان رؤیای سابقه مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا حسین تهرانی را که متعلق به همین رساله است ذکر، و رساله را بدان ختم کنیم.

 ایشان می فرماید که اول شروع در نوشتن این رساله، علاوه بر همین فصول خمسه، دو فصل دیگر هم در اثبات نیابت فقهای عدول عصر غیبت در اقامه وظایف راجعه به سیاست امور امت و فروع مرتبه بر وجوب و کیفیات آن، مرتب و مجموع فصول رساله، هفت فصل بود؛ در همان رؤیای سابقه، بعد از آنچه سابقاً نقل شد از تشبیه مشروطیت به شستن دست کنیز سیاه، از لسان مبارک ولی عصر ارواحنا له الفداه، حقیر سؤال کردم که رساله ای که مشغولش هستم حضور حضرت مطبوع است یا نه؟ فرمودند : بلی مطبوع است مگر دو موضع؛ در اینجا رؤیا تمام شد؛  ایشان می فرماید : ( و به  قرائن معلوم شد که مرادشان از آن دو موضع، همان دو فصل بود و مباحث علمیه که در آنها مورد تعرض شده بود با این رساله که باید عوام هم منتع شوند بی مناسبت بود؛ لهذا دو فصل را اسقاط و به فصول خمسه حاضر اقتصار کردیم.) پایان کتاب در اینجا است.

بعضی گفته اند که این کتاب دارای هفت فصل بوده است و دو فصل از آن به امر امام زمان حذف شده است؛ لکن چنین نیست؛ اولاً صرفاً یک رؤیا مطرح است و ثانیاً در این رؤیا هیچ تصریحی به حذف آن دو فصل خاص، نشده است؛ فقط گفته اند که دو موضع از این کتاب مورد پسند حضرت نیست؛ ما نمی دانیم که آن دو موضع کدام است؛ خود نائینی هم می گویدد که با قرائن فهمیدم و خود ایشان هم یقین ندارد که آن دو فصل، مد نظر باشد.

به هر حال علت حذف دو فصل از کتاب، برداشتی بوده که ایشان از رؤیای خویش داشته است و هیچ امر صریحی از جانب امام زمان عجل اللله تعالی فرجه الشریف صادر نشده است.

برخی می گویند نائینی گفته است در آن دو فصل، در اثبات نیابت فقهای عدول عصر غیبت در اقامه وظایف راجعه به سیاست امور امت و فروع مرتبه بر وجوب و کیفیات آن، بحث کرده بودم و براساس این خواب، آن دو فصل را حذف کردم؛ لذا بعضی برداشت کرده اند که ایشان لابد مطالب نامناسبی را در آن دو فصل گفته بوده که حضرت امر فرموده اند که حذف کند.

اولاً همچنان که گفته شد، امر صریحی درباره این دو فصل وارد نشده است و خود نائینی چنین برداشتی کرده است؛ ثانیاً، علت ترجیح حذف آن دو فصل به تصریح خود مؤلف، متن فنی و سنگین آن بوده است که تناسبی با این کتاب عمومی و ترویجی نداشته است و اصلاً سخنی در مورد نادرستی آن دو فصل در میان نبوده است؛ ایشان این گونه می گوید : مباحث علمیه که در آنها تعرض شده بود با این  رساله که باید عوام هم منتفع شوند بی مناسبت بود ... .

 بعضی از مطالب شاید خیلی مهم نباشد اما بعضی از افراد به آن خیلی اهمیت داده اند؛ به طور مثال، محسن کدیور به همین خواب می پردازد و می گوید اینکه امام زمان با این دو فصل مخالفت کرده اند و فرموده اند که باید حذف شود، به روشنی نشان می دهد که امام زمان اصلاً با ولایت سیاسی فقیه مخالف بوده است؛ واقعاً انسان اینجا باید انگشت تعجب به دهان بگیرد که محسن کدیور با گرایش های روشنفکری، چگونه به یک خواب و رؤیا، برای مخالفت با ولایت فقیه استشهاد و استناد می کند؛ یعنی اینقدر دلیل یرای مخالفت با ولایت فقیه کم آورده اند؛

اولاً، این، یک خواب است و حجیت شرعی ندارد و ثانیاً ایشان در خواب هم با امام زمان مستقیماً ملاقات نکرده است، بلکه با عالمی ملاقات کرده است که آن عالم از قول امام زمان مطالبی را فرموده است؛ ثالثاً حتی از لسان آن عالم هم هیچ تصریحی به نامناسب بودن این دوفصل نشده است، بلکه به صورت کلی فرموده اند دو موضع، که این دو موضع ممکن است دو پاراگراف باشد؛ دو خط باشد؛ دو کلمه باشد، ما نمی دانیم؛ خود نائینی چنین برداشتی کرده است؛

 رابعاً، حتی اگر مراد امام زمان این بوده باشد که آن دو موضع، همان دو فصل است، معلوم نیست که امام زمان چرا با آن دو فصل مخالف بوده است؛ چون اصلاً نمی دانیم که میرزای نائینی در آن دو فصل، چه چیزی نوشته بوده است؛ فقط عنوان کلی مشخص است؛ از قضا، آنچه که از مجموع دیدگاه های مرحوم نائینی به دست می آید، ولایت فقیه از باب امور حسبیه است؛ یعنی میرزای نائینی حکومت فقیه را قبول دارد اما از باب امور حسبیه؛ لذا آن چیزی که شما با آن مخالف هستید و امام زمان را هم می خواهید با آن مخالف نشان دهید، قطعاً نائینی ننوشته بوده است؛

 تازه به عکس آن استفاده می شود؛ شاید نائینی ولایت فقیه و ورود فقیه به مسائل سیاسی و اجتماعی را از باب امور حسبیه اثبات کرده بوده است و امام زمان از این جهت مخالف بوده که این فقط از امور حسبیه نیست بلکه به نحو ولایت مطلقه است.

 

نادرستی ادعای رونوشت بودن تنبیه الأمة از کتاب طبایع الإستبداد کواکبی

عبدالهادی حائری، در کتاب تشیع و مشروطیت در ایران می گوید که منبع اصلی میرزای نائینی در تنبیه الأمة، کتاب طبایع الإستبداد، نوشته کواکبی بوده است؛ کواکبی از اندیشمندان بزرگ اهل سنت در کشور سوریه بوده است که به واسطه شاگردش محمد عبده، به شدت تحت تأثیر افکار سید جمال الدین اسدآبادی قرار دارد؛

 از طرفی دیگر، کواکبی، طبایع الأستبداد را از روی کتاب روح القوانین، نوشته مونتسکیو و دیگر کتاب هایی که در جریان انقلاب کبیر فرانسه نوشته شده، نوشته بوده است؛ بنابراین منبع اصلی کتاب تنبیه الأمة، کتاب های مربوط به انقلاب فرانسه است؛ اما این دیدگاه اساساً نمی تواند دیدگاه درستی باشد؛

اولاً با مقایسه تنبیه الأمة با طبایع الإستبداد، چنین نتیجه ای به دست نمی آید که تنبیه الأمة از روی طبایع الإستبداد نوشته شده باشد؛ البته نمی توان انکار کرد که مرحوم نائینی به طبایع الإستبداد کواکبی نظر داشته است؛ حتی در قسمت هایی این طور به نظر می آید که این مطالب با نظر به طبایع الإستبداد ارائه شده اند؛

اما یک نکته در مورد کواکبی اشاره کنم و آن اینکه او در سال 1271 هجری قمری به دنیا آمده است؛ اگر تاریخ تولد میرزای نائینی را 1273 بدانیم، اینها تقریباً هم سن هستند؛ با توجه به اختلاف زمانی که برای تولد مرحوم نائینی مطرح است - 1273 تا 1277- بین دو تا شش سال با هم اختلاف سن دارند؛ بنابراین اینها تقریباً هم دوره هستند؛ خود کواکبی، به شدت تحت تأثیر سید جمال الدین اسد آبادی است و پیش از این گفتیم که میرزای نائینی شخصاً با سید جمال الدین آشنا بوده و با او ارتباط داشته است و نیاز نبوده که از طریق کواکبی یا دیگران با او آشنا باشد.

نکته دیگر اینکه، کواکبی، که اهل سوریه است و نسب او به شیخ صفی الدین اردبیلی می رسد، لذا به نوعی از صفویه به شمار می آید و علاوه بر زبان عربی، با زبان ترکی و فارسی نیز آشنایی خوبی داشته است، یکی از بحث هایی که در کتاب خود مطرح می کند، بحث از معنی لاإله إلا الله است.

در اینجا بد نیست که بنده از کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، تألیف متفکر شهید آیت الله استاد مرتضی مطهری  استفاده کنم؛ ایشان در قسمتی که به کواکبی می رسند، نکاتی را مطرح می کنند؛ ایشان در صفحه 42 می فرماید:( کواکبی تولید اسلامی را تنها تولید فکری و نظری و اعتقادی که در مرحله اندیشه پایان میابد، نمی داند؛ آن را تا مرحله عمل و عینت خارجی، توسعه و گسترش می دهد؛ یعنی باید نظام توحیدی برقرار کرد؛)

بعد اضافه می کند که، ( انصاف این است که تفسیر دقیق از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچ کس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ، مرحوم میرزا محمد حسین نائینی قدس سره توأم با استدلال ها و استشهادهای متقن از قرآن و نهج البلاغه، در کتاب ذی قیمت تنبیه الأمة و تنزیه الملة بیان نکرده است؛ آنچه امثال کواکبی می خواهند، مرحوم نائینی به خوبی درآن کتاب از نظر مدارک اسلامی به اثبات رسانیده است؛ ولی افسوس که جوّ عوام زده محیط ما، کاری کرد که آن مرحوم – نائینی -  پس از نشر آن کتاب، یک باره مهر سکوت بر لب زد و دم فرو بست).

این، اشاره به دوران انزوای سیاسی مرحوم نائینی دارد که ورودی در عرصه مسائل سیاسی ندارد؛ پس در حقیقت مرحوم مطهری هم نظر به این نکته داشته است که اگر بحثی را برای مثال ما در توحید عملی و عینی و اجتماعی در طبایع الإستبداد کواکبی می بینیم، این بحث به صورت دقیق تر و متقن و براساس قرآن و نهج البلاغه و با توسعه در بحث و مفاهیم، در کتاب تنبیه الأمة قابل مشاهده است؛

فلذا اینکه بگوییم نائینی از منابع گوناگونی استفاده کرده است که یکی از آنها طبایع الإستبداد بوده، قابل پذیرش است؛ اما اینکه بگوییم تنها منبع او طبایع الإستبداد بوده تا حدی که بگوییم تنبیه الأمة رونوشتی از طبایع الإستبداد است، این سخنی به دور از انصاف است؛ برای اینکه این شبهه برطرف شود، تنها کافی است که شما طبایع الإستبداد کواکبی را که  فارسی آن در بازار موجود است با متن تنبیه الأمة مقایسه کنید.

نکته دیگر اینکه کسانی مثل عبد الهادی حائری یا  دیگران، شاید دچار این توهم بوده اند که بحث از نظام سیاسی اسلام و مباث حکومتی و سیاسی، در میان شیعه هیچ پیشینه ای ندارد؛ فلذا وقتی به ناگاه، یک فقیه و اصولی بزرگ شیعه در این عرصه، آن هم بدون هیچ گونه پیشینه تحقیقی در این باب، دست به تألیف بزند، امری ناممکن است؛ به همین خاطر خواسته اند برای آن منبعی درست کنند که به نزدیکترین آن یعنی طبایع الإستبداد رسیده اند.

در حالی که همان طور که در قسمت های قبل اشاره کردم، پیش از اینها فقهای ما به این عرصه ورود کرده بودند و در باب سیاست، حکومت و نظام سیاسی در اسلام، فقه سیاسی، فقه حکومتی، اخلاق سیاسی و حکومتی دست به تألیف زده بودند که یکی از مهم ترین کتاب ها در این حوزه، کتاب روضة الأنوار عباسی تألیف محقق سبزواری، صاحب کفایة الأحکام است که چند صد سال قبل از تنبیه الأمة – در قرن یازدهم -  نوشته شده است؛ این کتاب در دوران قاجاریه در قالب چاپ سنگی در دسترس علما بوده است؛ از قضا یکی از منابع اصلی نائینی در تألیف تنبیه الأمة، همان روضة الأنوار محقق سبزواری می باشد.(ادامه دارد....)/403/م

بخش دوم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹