vasael.ir

کد خبر: ۷۲۸۶
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰ - 15 February 2016
دوره فقه جهاد و دفاع/ استاد طائب/ جلسه 15

جایگاه امام الجهاد در فرماندهی جبهه حق

وسائل- مراد از روایاتی که برای جهاد، وجود امام را شرط می‌کنند، امام الحق است و نه امام المعصوم چرا که حتی جهاد دفاعی هم بدون امام امکان ندارد و تالی فاسد دارد. امام ‌الحق کسی است که در جهاد حرف آخر را می‌زند و میزانی برای حل این اختلافات است.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب در جلسه پانزدهم درس گفتار فقه جهاد و دفاع به بررسی دلالت آیات جهاد در قرآن بر وجوب جهاد ابتدایی و لزوم وجود امام الجهاد برای تنظیم تمام ابعاد جهاد پرداخت.

مشروح این جلسه درس استاد طائب را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید
 
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف و لعنة الله علی اعدائم اجمعین.

در جلسات گذشته بیان کردیم که جهاد ملازم با وجود امام بوده و جهاد دفاعی و ابتدایی به وجود امام نیاز دارد. هم‌چنین گفتیم که ما در زمان معصوم، هیچ مصداقی برای جهاد ابتدایی پیدا نکردیم. بنابراین اگر جهاد پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) ناشی از دستورات قرآنی بوده، معلوم می‌شود که اولین جهاد در قرآن هم همان جهاد دفاعی است.

دلالت آیات جهاد در قرآن به جهاد ابتدایی

اصولاً اولین آیاتی که در رابطه با جهاد آمده‌اند، مصداق جهاد دفاعی هستند. خدای متعال فرمود: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ»[1] و در آیه بعدی و در بیان «لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» فرمود: «لَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»[2]

خدای متعال در این آیه می‌فرماید کسانی که ما به آنها اجازه جهاد دادیم، کسانی هستند که آنها را از خانه خودشان بیرون کردند و مورد ستم واقع شده‌اند. بنابراین از این آیه استفاده می‌شود که اولین اذن خدای متعال برای جهاد طبق این آیه، جهاد دفاعی است.

نگاهی دوباره به روایت بشیر دهان

ما برای تأیید این مطلب که جهاد نیاز به امام دارد، به روایت بشیر دهان استناد کردیم. علت این که به این شکل متعرض شدیم، این است که برخی و بلکه اکثراً به این روایات استناد کرده‌ و نتیجه گرفته‌اند که جهاد در دوران غیبت، به طور کلی ممنوع است. در اینجا می‌خواهیم ببینیم این روایات در صدد بیان چه مطلبی است.

روایت این بود: «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قلت له: إنی رأیت فی المنام أنی قلت لک إن القتال مع غیر الامام المفترض طاعته حرام مثل المیتة و الدم و لحم الخنزیر، فقلت لی: نعم هو کذلک، فقال أبو عبدالله علیه السلام هو کذلک هو کذلک.»[3]

بشیر دهان می‌گوید به امام صادق(ع) گفتم که من شما را خواب دیدم و در خواب به شما گفتم نبرد تحت پرچم امامی که مفترض الطاعه نیست، حرام است و مانند گوش خوک و میته می‌ماند و شما در خواب به من فرمودید همین طور است. حالا آمده‌ام تا ببینم که این خواب درست است یا خیر؟ امام صادق(ع) فرمود همین طور است. نبرد تحت پرچم امامی که مفترض الطاعه نیست، حرام است.

شرط وجود امام در اصالت جهاد

این روایت اصلاً در صدد بیان جهاد در زمان امام و یا غیر امام نیست؛ بلکه در صدد بیان این مطلب است که جهاد با امام الباطل معنا ندارد. جهاد با امامش تعریف می‌شود.

شخص سوال‌کننده در این روایت در زمان منصور دوانیقی زندگی می‌کند. در آن زمان فراخوان جهاد، توسط منصور دوانیقی انجام می‌شود؛ منصور دوانیقی هم طاغوت است. ما در قرآن طاغوت را در برابر الله قرار دادیم. لذا کسی که تحت پرچم منصور دوانیقی جهاد می‌کند در حقیقت برای قدرت طاغوت می‌جنگد و طبق این روایت، جنگیدن برای طاغوت، مانند خوردن گوشت خوک است.

بنابراین حضرت در اینجا در صدد بیان این که امام چه کسی باید باشد، نیستند؛ بلکه در صدد بیان این مطلب هستند که جهاد با امام باطل معنا ندارد و به امام الحق نیاز دارد.

لزوم فرماندهی امام در جهاد

امروز می‌خواهیم این مطلب را استفاده کنیم که جهاد بدون امام امکان ندارد. حضرت امام(ره) فرمود ما در دفاع نیاز به حضور امام المعصوم نداریم. ما با این مطلب نمی‌توانیم همراهی کنیم. در اسلام دفاع همان جهاد است و جهاد هم به امام نیاز دارد. اما این که این امام باید امام المعصوم باشد یا امام الحق، متفاوت است؛ چون ما یک امام المعصوم داریم و یک امام الحق. امام الحق کسی است که خدا به ما دستور داده از او تبعیت کنیم؛ مثل امروز که مراجع برای ما مثل امام هستند و ما باید از قول آنها تبعیت کنیم.

به یک نکته دقت کنید. اگر در زمان طاغوت، دشمن مرکزیت اسلام را هدف قرار داد، نبرد شما با دشمن دیگر جهاد همراه با این فرمانده نیست؛ ولی اگر مرکزیت اسلام مورد هدف قرار نگرفته است، بلکه منصور دوانیقی نیرو راه انداخته و قصد فتح کشوری را دارد، همراهی با او بر اساس این روایت، حرام است. چون او طاغوت است و همراهی با طاغوت، مانند خوردن گوشت خوک است. در حقیقت پیوستن به ارتش طاغوت، مشارکت با طاغوت است. حضرت در این روایت می‌فرمایند فرمانده جهاد باید الله باشد؛ ولی این فرد طاغوت است و با طاغوت هم نمی‌شود برای الله جنگید.

عنوان مستقل دفاع شخصی

دفاع شخصی، تحت عنوانی غیر از عنوان جهاد قرار می‌گیرد. اگر دزد به خانه کسی حمله کرد و شخص برای دفاع از اموال خودش اقدام کرد و کشته شد، این شخص شهید محسوب نمی‌شود و باید او را غسل داد. تنها کسانی که در جهاد کشته شده‌اند، شهید محسوب می‌شوند و نیاز به غسل ندارند.

من می‌خواهم از آغاز به شما بگویم مراد از روایاتی که برای جهاد، وجود امام را شرط می‌کنند، امام الحق است و نه امام المعصوم. چون حتی جهاد دفاعی هم بدون امام امکان ندارد؛ چون تالی فاسد دارد. جلسه پیش گفتیم که در باب جهاد دفاعی، ممکن است صغری و کبرای قضیه مورد اختلاف واقع شوند. امام ‌الحق کسی است که در جهاد حرف آخر را می‌زند و میزانی برای حل این اختلافات است.

روایت دیگری داریم که این روایت هم قرینه‌ای در تایید مطلب ماست. این روایت را مرحوم کلینی، در دو جا مطرح کرده است. ایشان این روایت را یک بار در باب حج و بار دیگر در باب جهاد مطرح نموده است. این دو روایت تقریباً یکی است، ولی یک تفاوت سندی بین این دو روایت وجود دارد و آن روایتی که در باب جهاد مطرح شده، یک اشکال عبارتی هم دارد.

عدم امکان پذیرفتن نظریه «اصحاب اجماع»

روایتی که مرحوم کلینی در کتاب الحج آورده، ضعف سند دارد. سند این است: «محمد بن یعقوب عن عدة من أصحابنا عن سهل بن زیاد و أحمد بن محمد جمیعا عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عن محمد بن عبد الله» این محمد بن عبد الله توثیقی ندارد. اگر بخواهیم این روایت را صحیحه بدانیم، فقط از این مسیر است که محمد بن أبی نصر از اصحاب اجماع است. اصحاب اجماع آنهایی هستند که درباره آنها ادعا شده است: «لا یروی و لا یرسل الا عن ثقه.» اگر ما این حرف را پذیرفتیم، این روایت صحیحه می‌شود؛ اما ما نمی‌توانیم این مطلب را قبول کنیم.

اما همین روایت را مرحوم کلینی در سند کتاب الجهاد نقل کرده که سند خوبی دارد. روایت این است: «جعلت فداک إن أبی حدثنی عن آبائک علیهم السلام أنه قیل لبعضهم: إن فی بلادنا موضع رباط یقال له قزوین و عدوا یقال له الدیلم. فهل من جهاد أو هل من رباط؟ فقال علیکم بهذا البیت فحجوه! ثم قال: فأعاد علیه الحدیث ثلاث مرات کل ذلک یقول: علیکم بهذا البیت فحجوه. ثم قال فی الثالثة، أما یرضى أحدکم أن یکون فی بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول الله صلى الله علیه و آله بدرا و إن لم یدرکه، کان کمن کان مع قائمنا فی فسطاطه هکذا و هکذا –و جمع بین سبابتیه- فقال أبوالحسن علیه السلام: صدق هو على ما ذکر.»[4]

در عبارت «جعلت فداک إن أبی حدثنی عن آبائک علیهم السلام أنه قیل لبعضهم: إن فی بلادنا موضع رباط یقال له قزوین و عدوا یقال له الدیلم فهل من جهاد أو هل من رباط؟» راوی می‌گوید که از امام(ع) سوال کردیم در جایی که ما هستیم، دشمنی به نام دیلم داریم. آیا می‌شود آنجا برویم و نگهبانی بدهیم؟ «فقال علیکم بهذا البیت فحجوه!» حضرت فرمود به حج بروید. شخص سوال‌کننده سوال را سه بار تکرار کرد.

وقتی سائل، سوال خود را سه بار تکرار کرد، آن امام پاسخ داد: «أما یرضى أحدکم أن یکون فی بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول الله صلى الله علیه و آله بدرا و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فی فسطاطه هکذا و هکذا –و جمع بین سبابتیه- فقال أبوالحسن علیه السلام: صدق هو على ما ذکر» این برایتان خوشحال کننده نیست که در خانه خود بنشینید و خرجی زن و بچه خود را بدهید و منتظر امر ما باشید؟ اگر کسی امر ما را دید، مثل کسی می‌ماند که با رسول الله(ص) در بدر بوده است. اما اگر آن زمان را درک نکرد، مثل کسی می‌ماند که در خیمه قائم ما همراه اوست. «فقال أبوالحسن علیه السلام: صدق هو على ما ذکر» حضرت هم این روایت را تائید کرد.

برداشت غلط از روایت کلینی

از این روایت استفاده کرده‌ و گفته‌اند که ما تا زمان امام زمان(عج) اصلاً جهادی نداریم! این روایت اصلاً به صدد بیان این مطلب نیست. این فرد می‌خواهد تحت حاکمیت بنی امیه قرار بگیرد و حقوق دریافت کرده و در مرز نگهبانی کند. حضرت هم به او می‌فرماید که در خانه بنشین. چرا که چنین شخصی وقتی به آنجا می‌رود، مددکار حکومت می‌شود. به ذهن سوال‌کننده می‌رسد که پس ثواب جهاد چه می‌شود؟ حضرت فرمود فعلاً با نیت جهاد زندگی کن. نیت جهاد هم این است که اگر امام الحق پیدا شود، تحت امر او به جهاد بروی.

به آن روایت برگردید که پیامبر اکرم(ص) فرمود یا باید انسان در طول عمرش بجنگد یا اگر نجنگید، در نفس خودش بگوید اگر جهادی پیش بیاید، شرکت می‌کنم. حضرت فرمود الآن ما جنگ نداریم؛ چون حکومت دست طاغوت است.

حضرت در این روایت در صدد بیان نهی مشارکت این فرد در ارتش زمان موجود هستند، نه این که بفرمایند اگر امام الحق(یعنی من و یا نماینده من) بودند هم جهاد نکن؛ بلکه می‌فرمایند با طاغوتیان همراهی نکن.


1 حج/39

2 حج/40

3 وسائل/ج15/ص45

4 وسائل/ج4/ص260

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵