vasael.ir

کد خبر: ۶۸۴۲
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۸ - 07 January 2018
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه79 و 80

بررسی دلالت اطلاق لفظی بر کفایی یا عینی بودن وجوب امر به معروف

وسائل - اگر تفاوت بین این دوقسم واجب به علت وجود قید زائد در واجب کفایی باشداطلاق لفظی در اثبات عینی بودن مفیداست اما اگر تفاوت بین این دو از باب این باشد که شارع واجب را در واجب کفایی به نحو صرف الوجود متوجه مکلفین می کند مانند اکرم عالما ودر واجب عینی به نحو مطلق الوجود مانند اکرم العالم ، طبق این دیدگاه هیچ قید زائدی وجود ندارد که به توان بااستفاده از اطلاق یکی را نفی ودیگری را اثبات نمود.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی وسائل؛  حجت‌الاسلام‌ و المسلمین الهی خراسانی در جلسه 79 و 80 سلسله دروس فقه با موضوع «امر به‌ معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» در ادامه بررسی کفایی یا عینی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر به بررسی اطلاق لفظی و دلالت آن پرداخت.

موضوع:واجب کفایی یاعینی

نظریات  در باب واجب کفایی:

  1. تکلیف تعلق گرفته به مجموعه مکلفین ولی مجموع بما هو مجموع نه از باب استغراق وآحاد :لذا اگر یک نفر از این مجموعه تکلیف را انجام دهد گوئیا آن مجموعه تکلیف را به جا آورده اند و در صورت ترک عمل همه معاقب هستند.این نظریه در هدایة المسترشدین بیان شده است.
  2. تکلیف به واحد مردد یعنی احد المکلفین تعلق گرفته است، این نظریه منسوب بهبیضاوی وفخر رازی می باشد.
  3. موضوع واجب کفایی مجموع مکلفین به صورت عموم استغراقی می باشد، وشارع تکلیف را به آحاد مکلفین استناد داده است مانند واجب عینی ، اما تکلیف هر فرد مشروط به ترک تکلیف توسط دیگران می باشد. تقریبا مشهور قائل به این نظریه هستند.
  4. مکلف واجب کفایی طبیعی مکلف به نحو صرف الوجود می باشد و خصوصیات فردی مکلفین در واجب کفایی لحاظ نشده است، لذا همین که یک نفر تکلیف را انجام دهد از عهده دیگران ساقط می باشد ، نکته ای که وجود دارد این است که ایشان واجب عینی را چگونه معنی می کنند: ایشان می فرمایند واجب عینی واجبی است که در آن وجوب به تعداد مکلفین منحل گردیده است .ضمنا این، نظریه محقق خوئی می باشد.
  5. واجب کفایی هیچ موضوعی ندارد، مولی فقط مامور به را لحاظ کرده است واصلا مکلف را لحاظ نکرده است وفقط به تحقق فعل نظر دارد . البته این نظریه غریبی است و قابل دفاع نیست چراکه یقینا در تکالیف بعث و انبعاث وجود دارد و اگر مکلفی نباشد این بعث و انبعاث متوجه که می باشد؟ وچگونه ذمه مکلفین مشغول می شود؟
  6. مکلف در واجب کفایی معلوم عندالله است ولی برای ما معین نمی باشد، البته این نظریه را می توان به نظریه دوم ملحق نمود .

نکته : زمانیکه قصد داریم این نظریات تفسیری را با خطاب مقایسه نمائیم باید توجه داشته باشیم که طبق نظریه مرحوم خوئی غرض شارع به طبیعت تعلق گرفته است یا نه! یعنی غرض به طبیعی متعلق یا طبیعی مکلف کدام تعلق گرفته است.

در نقد این نظریه ها ابتدا باید سراغ اصل لفظی رفت که مقتضای اصل لفظی چه می باشد؟

اجرای اصل لفظی همواره بر اساس تصور یک قید زائد می باشد،در بین نظریه های فوق نظریه سوم است که یک قید زائدی را برای واجب کفایی اثبات می کند و موضوع تکلیف مطلق الوجود است اما مشروط این اشتراط قید زائد است ، البته استفاده از اطلاق لفظی منوط به این است که شارع قید اشتراط را در همین امر بیاورد ولی اگر نحوه بیان اشتراط به این شکل است که باید آن را به صورت امر جدا ومستقل بیان کند اینجا استفاده از اطلاق لفظی برای اثبات وجوب عینی کفایت نمی کند بلکه نیازمند اطلاق مقامی نیز هست.

خارج فقه :جلسه :80

موضوع:وجوب عینی یا کفایی

مقتضای اطلاق لفظی :

آیا مقتضای اطلاق وجوب عینیت است یا کفائیت؟

نگاه رایج عینیت است ، زیرا واجب کفایی نیازمند قید زائد به شرط عدم اتیان دیگری می باشد،و اگر شارع امر را تقیید نزند یعنی آن قید مد نظر او نمی باشد.

اطلاق لفظی وابسته به اموری می باشد:

  1. حقیقت واجب کفایی :

اگر تفاوت بین این دوقسم واجب به علت وجود قید زائد در واجب کفایی باشداطلاق لفظی در اثبات عینی بودن مفیداست اما اگر تفاوت بین این دو از باب این باشد که شارع واجب رادر واجب کفایی به نحو صرف الوجود متوجه مکلفین می کند مانند اکرم عالما ودر واجب عینی به نحو مطلق الوجود مانند اکرم العالم ، طبق این دیدگاه هیچ قید زائدی وجود ندارد که به توان بااستفاده از اطلاق یکی را نفی ودیگری را اثبات نمود.
یااکر تفاوت بین آن دو بهسبب این باشد که در یکی خطاب به نحو عموم استغراقی است و در دیگری به نحو عموم مجموعی، طبق این نظریه نیز هیچکدام قید زائدی ندارند! ویا اگر تفاوت بین آن دو به سبب انحلال حکم در عینی وعدم انحلال در کفایی باشد ، عدم انحلال نیازمند قید زائدی نمی باشد.

در نتیجه طبق نظریه های مختلف گاهی اصل لفظی کاربردی ندارد زیرا تفاوت بین این دو به سبب وجود قید زائدی نیست که با استفاده از اطلاق حکم به عینی بودن دهیم.

  1. کیفیت تصویر اطلاق وتقیید ثبوتی:

در مقام مطلق یعنی عدم ذکر قید زائد ودر مقید یعنی ذکر قید زائد ، ولی در ثبوت به چه شکل است؟

برخی می گویند در ثبوت اطلاق یعنی عدم لحاظ قید عند الحکم و برخی می گویند اطلاق لحاظ عدم القید عند الحکم می باشد. و حال آیاشارع لحاظ کرده عدم انحلال را یا لحاظ نکرده انحلال را ؟ یااینکه شارع لحاظ کرده صرف الوجود را یا لحاظ نکرده مطلق الجود را؟ و مگر عدم لحاظ صرف الوجود برای اطلاق کافی است ؟ لذا نحوه تصور اطلاق و تقیید ثبوتی نیز موثر می باشد.

  1. آیا در بیان تقیید نیاز به امر مستقلی هست یا نه؟

اگر نیازمند به امر مستقلی باشد مثل امر به نماز و امر مستقل  دیگری که می گوید نماز 11 جزء دارد ، در این صورت اطلاق لفظی مفید برای اثبات عینیت نمی باشد بلکه نیازمند اثبات اطلاق مقامی در کلام هستیم .

  1. کیفیت اثبات وجوب از امر:

آیا اثبات وجوب از امر عقلی است یا لفظی ؟

اگر کسی آن را عقلی بداند نه لفظی در این صورت قیود امر نیز با حکم عقل به دست می آید نه با استفاده از لفظ.زیرا اینها قیدهای وجوب هستند لذا به نحوه به دست آمدن وجوب نیز ارتباط دارند.

  1. این قیدها ،قیود واجب هستند یا قیود وجوب؟

مفاد صیغه امر وجوب است ، لذا اگر بخواهیم اینها از اطلاق صیغه امر کفایی یاعینی بودن را به دست آوریم متوقف بر این هستند که وجوب از صیغه امر به دست بیاید و اینها هم قید وجوب باشند ، اما اگر کفایی یا عینی بودن وصف واجب باشد چه بایدکرد؟وآیا اطلاق لفظی مفید می باشد؟!

والسلام.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳