به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولیفقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه پنجاه و نهم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که بیست و سوم اسفندماه 95 با حضور طلاب و روحانیون سطح چهار حوزه علمیه استان در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی(ره) بجنورد برگزار شد، به بیان اقوال فقهای معاصر پیرامون تعمیم یا عدم تعمیم ثبوت رؤیت هلال پرداخت.
خلاصه درس گذشته:
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی در جلسه پنجاه و هشتم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی در ادامه تشریح تعمیم ثبوت رؤیت هلال، یکی از مؤیدات آن را مذاق شریعت دانست و گفت: یکی از مؤیدات این بحث که برخیها اشاره کردند و نکته بسیار مهمی هم است مذاق شریعت است.
وی افزود: گفتهاند اگر ما مجموع آموزههای دینی و نگاه اسلام به جامعه دینی و مردم را بررسی کنیم به یک نکته میرسیم و آن این است که شریعت مقدسه و دین مبین اسلام طرفدار نظم، انضباط، وحدت و هماهنگی در جامعه دینی است هر چیزی که این نظم، این وحدت و این یگانگی را به هم بزند یک نوع نقصی به حساب دین میآید.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی اضافه کرد: اینکه اتحاد افقها را بپذیریم و نه اختلاف افقها را با آن ذائقه شرع و شریعت هماهنگتر است.
وی گفت: مجموعه روایتها نشان میدهد که فلسفه احکام دین این است که جامعه گیج نشود، سروسامان داشته باشد، ناهنجاری نداشته باشد، نابسامانی نداشته باشد که مجموع اینها مذاق شرع و شریعت بوده مؤیدی بر قول دوم یا قول به تعمیم است.
خلاصه درس حاضر:
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی در جلسه پنجاه و نهم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی با اشاره به اقوال فقهای معاصر قائل به تعمیم ثبوت رؤیت هلال، گفت: آیتالله خویی، آیتالله تبریزی و آیتالله نوری از جمله فقهای معاصر هستند که قائل به تعمیم هستند.
وی افزود: این فقها معتقدند اگر در شهری اول ماه ثابت شود در شهرهای دیگر چه دور باشند و چه نزدیک چه در افق متحد باشند و چه نه رؤیت ماه ثابت میشود؛ البته در صورتیکه در شب مشترک باشند؛ ولو اینکه اول شب یکی آخر شب دیگری باشد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی ادامه داد: آیتالله فاضل (ره)، آیتالله صافی، آیتالله سید محمود شاهرودی، آیتالله سید محمدباقر صدر و آیتالله سید عبدالاعلی سبزواری از دیگر فقهای معاصر هستند که این نظر را دارند.
وی اضافه کرد: اما قائلین به عدم تعمیم یعنی طرفدار قول مشهور، یکی از آنها حضرت امام (ره) است، امام(ره) قائل به قول مشهورند، آیتالله بهجت هم همین نظریه را دارند و آیتالله مکارم هم در اینجا همان نظر مشهور را پذیرفتند.
امام جمعه بجنورد گفت: رهبر معظم انقلاب(حفظه الله تعالی) هم جز این دسته قائلین به قول مشهور هستند، ایشان میفرمایند رؤیت هلال در شهرهایی که در افق متحد و یا نزدیک به هم هستند و یا در شهرهایی که در شرق واقع شدهاند کافی است.
تقریر درس:
در بحث اثبات رؤیت هلال گفتیم دو تا قول هست قول مشهور که میگوید هر آبادی و هر شهری برای خودش رؤیتش ملاک است و قول دوم، قول به تعمیم است؛ به این معنا که اگر یکگوشهای از نیمکره، ماه را دیدند برای بقیه هم حجت خواهد بود.
ادله را گفتیم، مؤیدات را هم گفتیم، یکی دو تا مؤید دیگر هم هست آن را هم اشاره کنیم، بعد ببینیم فقهای معاصر طرفدار کدام قول هستند.
ازجمله مؤیدات که میتواند مؤید باشد که افقها متحد هستند نه مختلف حرمت روزه در عیدین است همه میدانیم که در عید فطر و عید قربان روزه حرام است.
خُب اگر اتحاد افقها را نپذیریم لازمهاش این است که مثلاً در یک روز که روز عید است یک عدهای روزه بگیرند یک عدهای روزه بخورند؛ چون وقتی یک روزی اینجا عید بود، فردا عراق عید بود؛ بالاخره یکی از اینها کار حرام میکند، اگر برای ما هم عید باشد، روزه بگیریم حرامی مرتکب شدهایم.
برای اینکه از این معذور بیرون بیاییم راهش این است که اتحاد افقها را بپذیریم؛ والا اگر نپذیریم لازمه این قول حرمت روزه در عیدین است که بالاخره یکی از این دو کشورهایی که روزه میخورند کار حرام میکنند، حالا اینجا باشد یا آنطرف دنیا، فرقی نمیکند.
پس این هم دلیل بر این است که ما باید از این حرام رهایی پیدا کنیم و یکی از راههای رهایی این است که بگوییم افقها متحد هستند، مختلف نیستند.
یک پیامد دیگر هم که بهعنوان آخرین مؤید میشود از آن یاد کرد، این است که خُب اگر کسی مثلاً فرض کنید عراق یا پاکستان یا جای دیگری بوده و ماه را دیدن و او هم روزه خود را افطار کرده، آمده ایران، میبیند هنوز روزه دارند، این لازمهاش این است که گاهی 31 روز، گاهی 32 روز، روزه بگیرد؛ درحالیکه ما از 30 روز بیشتر روزه واجب نداریم، لازمهاش این است که باید بپذیریم گاهی بعضی مسلمانها در بعضی سالها بیش از 30 روز روزه میگیرند، در حالیکه بیش از 30 روز روزه واجب نیست، این هم یکی از مؤیدات است که بزرگان اشاره کردند و فرمودند.
حالا، درمجموع چند تا دلیل و چند تا مؤید برای قول به تعمیم ذکر کردیم، به نظر میرسد قول به تعمیم با ادله و مؤیداتی که ذکر شد قول قوی باشد.
امروز از فقهای معاصر که در عصر ما هستند، یا بودند و از دنیا رفتند، در این قرن جدید، در همین عمر ماها، ببینیم نظرات فقهای معاصر در رابطه با این دو قول چه جوری است.
اول طرفداران قول به تعمیم را میگوییم، آنهایی که میگویند اتحاد افقها داریم، میگویند اگر در یک جایی ماه دیده شد برای کشورهای دیگر هم حجت است؛ البته یکچیز مشترک در این قولها است و آن این است که در نیمکرهای که در شب باهم شریک هستند.
ببینید، چند بار گفتیم؛ اما چون نکته ظریفی است، بازهم میگوییم. الآن این نیمکره روز است، نیمکره دیگر شب است، آن نیمکرهای که روز است ما هستیم، الآن در آمریکا شب است، باز وقتی ما شب هستیم آنها روز هستند.
خُب وقتی ایران شب است، ژاپن هم شب است، چین هم شب است، پاکستان، افغانستان و این منطقه آسیا همهشب است؛ منتها در شب بودن شریک هستیم، ممکن است در آغاز و انتهای شب باهم اختلاف داشته باشیم.
ممکن است، مثلاً اول شب ما با آخر شب مثلاً چینیها مساوی باشد؛ یعنی آنها آخر شبشان است ما اول شب یا بهعکس؛ ولی همه در شب شریک هستیم، با تأخیر، مثلاً شش ساعت بعد از ما فلان کشور شبش شروع میشود، هفت ساعت بعد از ما فلان کشور، این را میگوییم اشتراک در شب؛ پس همه کشورهایی که در شب مشترک هستند، اینها حکم واحد دارند و قول به تعمیم است.
یک نکته دیگر هم عرض کنیم که در اقوال میآید، بعد اقوال را بخوانیم، آن این است که اگر در شرق ماه را دیدند یقیناً برای غرب حجت است.
مثال بزنیم، خراسان و تهران، الآن خراسان در شرق کشور است و تهران در غرب کشور است؛ یقیناً اگر در خراسان دیدند برای تهران حجت است، چرا؟ چون وقتی از شرق ماه را دیدند یقیناً آنهایی که به غرب نزدیکتر هستند برای آنها ماه حجیت میآورد، بالعکس نه.
اگر در غرب دیدند، برای شرق حجت نیست، به عکسش، ولی اگر در شرق دیدند یقیناً برای شهرهایی که به غرب کشور نزدیک هستند ماه ثابت میشود، این یک قانون است، هم قدما گفتند هم معاصرین، این نکته را دقت کنید که بعضیها قید میزنند.
حتی کسانی که قول مشهور را قبول دارند این را هم قبول دارند، قول مشهور را قبول دارند میگویند اگر ماه در شرق دیده شد حتماً در غرب دیدهشده و حجت خواهد بود ولی برعکسش اینجوری نیست، ممکن است در غرب کشور ماه را ببینند ولی در شرق ماه را نبینند، این را قول مشهور میگوید هرجایی برای خودش حجت است.
پس اگر در غرب دیدند برای شرق حجت نیست ولی بالعکسش حجت است. این هم یک نکته دقت کردید چه طوری شد شرق و غرب عالم را؟
برخی از فقهای معاصر که قائل به تعمیم هستند، آیتالله خویی و آیتالله تبریزی هستند، این دو بزرگوار تقریباً فتاوایشان به هم نزدیک است، مشرب فقهی آنها هم به هم خیلی نزدیک است.
ما در محضر آیتالله تبریزی 10، 15 سال تلمذ کردیم خیلی مرد بزرگواری بود، خداوند رحمتش کند، تقریباً مشی فقهی آقای خویی با آقای تبریزی یکجور است.
چون میدانید مشی فقهای ما تقریباً دو جور است، یک عده مثل آقای خویی، آقای تبریزی، آقای سیستانی، آقای وحید و ... اینها تقریباً یک مشی دارند.
باز یکطرف هم هستند که مشی متفاوتی دارند و فتواهای آنها هم متفاوت است مثل امام(ره)، مقام معظم رهبری، آقای نوری ازنظر فتوای فقهی، سیاسی را الآن کاری نداریم، مبناهای آنها باهم فرق دارد مبنای قم با مبنای نجف تقریباً در بعضی جاها باهم اختلاف مبنایی دارد.
حالا فتواهای آیتالله خویی و آیتالله تبریزی این است، از رساله توضیح المسائل میخوانیم که فارسی هم است، رساله 14 مرجع.
اگر در شهری اول ماه ثابت شود در شهرهای دیگر چه دور باشند و چه نزدیک، چه در افق متحد باشند و چه نه ثابت میشود، چه در افق متحد باشند و چه نه ثابت میشود و نیز ثابت میشود اول ماه، درصورتیکه در شب مشترک باشند؛ ولو به اینکه اول شب یکی آخر شب دیگری باشد؛ ولو به اینکه اول شب یکی آخر شب دیگری باشد.
پس در اصل شب باهم شریک هستند همه کشورهایی که در شب بودن باهم شریک هستند بنا به قول تعمیم، اگر در یکگوشهای از این نیمکره ماه را دیدند برای همه آنها حجت است، این قول این دو بزرگوار.
خُب، فتوای دو تا مرجع را گفتیم؛ آیتالله خویی و آیتالله تبریزی، آیتالله نوری میفرمایند همینقدر که در شب بودن آن شهر مثل مکه و کراچی یا لندن و کابل، نه مثل تهران و واشنگتن، تهران و واشنگتن در شب شریک نیستند، چون اینجا روز است آنجا شب است و به بالعکس یا لندن و کابل اشتراک داشته باشند، این اشتراک اگر بود ثابت میشود یعنی ماه رؤیتش ثابت میشود.
خُب، ایشان هم نظر دوم را دارد، نظر تعمیم را، اگر در مکه دیدند برای پاکستان حجت است، اگر در لندن دیدند برای کابل حجت است و بالعکس این هم آیتالله نوری.
آیتالله فاضل (ره) ایشان میفرمایند اگر اول ماه در شهری ثابت شود برای همه شهرهایی که در قسمتی از شب با آن شهر مشترک هستند، ثابت میشود، شهر دور و نزدیک هم ندارد حتی قید هم نیاورده است.
آیتالله صافی میفرمایند بعید نیست کفایت رؤیت ماه در هر محلی برای سایر نقاط، محلش میخواهد داخلی باشد یا خارجی، اما چه جای دور باشد چه نزدیک برای دیگر جاها حجت است.
آیتالله سید محمود شاهرودی، همینکه الآن حضور دارند، میفرمایند اگر در شهری اول ماه ثابت شود در شهرهای دیگر چه دور باشند و چه نزدیک، چه در افق متحد باشند یا نه نیز، ثابت میشود، البته ایشان در آخر میفرمایند درصورتیکه در شب مشترک باشند، اصل مسئله، در صورتیکه در شب مشترک باشند ولو اینکه اول شب یکی آخر شب دیگری باشد.
آیتالله سید محمدباقر صدر هم که قبلاً اشاره کردیم ایشان هم نظرش همین است در «الفتاوی الواضحة» و آیتالله سید عبدالاعلی سبزواری که از طرفداران پروپاقرص این نظریه است و قبلاً نظراتش را خواندیم. این 7 و 8 تا مرجع که اسم بردیم که از معاصرین هم بهحساب میآیند قول به تعمیم را فتوا دادند و پذیرفتند.
اما قائلین به عدم تعمیم یعنی طرفدار قول مشهور، خُب یکی از آنها حضرت امام (ره) است، امام (ره) قائل به قول مشهورند.
حضرت امام (ره) میفرمایند: «لو ثبت الهلال فی بلد آخر دون بلده: فإن کانا متقاربین أو علم توافق اُفقهما کفی و إلّا فلا» اگر در شهری اول ماه ثابت شد برای مردم شهر دیگر فایده ندارد؛ مگر آنکه دو شهر نزدیک باشند یا انسان بداند که افق آنها یکی است؛ پس بنابراین امام طرفدار قول مشهور است، عدم تعمیم.
آیتالله بهجت هم همین نظریه را دارند میفرمایند اگر در شهری ماه دیده شد در صورتی برای ساکنین شهر دیگر مفید است که یقین یا اطمینان بکنند که اگر در آسمان یا زمین مانعی نبود در آنجا هم دیده میشد، البته ایشان یک کم مسئله را پیچیده کردند، روشن است، منظورشان این است که همافق باشند، چه در شرق باشد و چه در غرب.
ولی اگر به مطلب یقین نداشته باشند نمیتوانند به دیدن ماه در شهر دیگر اکتفا کنند، توضیح المسائل مراجع تقلید، جلد یک، صفحه 962، رساله 14 یا 12 مرجع.
آیتالله مکارم هم درعینحالی که روشنفکر هستند ولی باز در اینجا همان نظر مشهور را پذیرفتند، آیتالله مکارم میفرمایند اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای شهرهای دیگر که با آن نزدیک است، کافی است و همچنین شهرهای دوردستی که در افق آنها باهم متحد است یعنی همافق هستند و همچنین اگر در بلاد شرقی ماه دیده شود برای کسانی که در بلاد غربی هستند، کافی است مثلاینکه اول ماه در مشهد ثابت شود، مسلم، برای کسانی که در شهر تهران هستند کافی است ولی عکس آن کفایت نمیکند.
خُب در این قول آیتالله گلپایگانی (ره)، آیتالله اراکی، آیتالله زنجانی، آیتالله سیستانی نیز این قول را پذیرفتند؛ پس 7 و 8 تا مرجع اینطرف هستند 7 و 8 تا آنطرف.
اما رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) ایشان هم جز این دسته هستند، قول مشهور، ایشان میفرمایند رؤیت هلال در شهرهایی که در افق متحد و یا نزدیک به هم هستند و یا در شهرهایی که در شرق واقع شدهاند کافی است.
این همان قول مشهور است افق متحد، پس ایشان تعمیم رؤیت هلال را فقط در مورد شهرهایی که اتحاد در افق دارند پذیرفتند اما اختلاف افقها را قبول ندارند، توضیح ایشان، بهطورکلی اختلاف بین افق دو شهر به مقداری باشد که با فرض رؤیت هلال در یکی هلال در دیگری قابلرؤیت نباشد.
رؤیت آن در شهرهای غربی برای مردم شهرهای شرقی که خورشید در آنها قبل از شهرهای غربی غروب میکند کافی نیست برخلاف عکس.
باز همان توضیح اول بحث اگر در شرق دیدند برای غرب حجت است اما اگر در غرب دیدند برای شرق حجت نیست آنها نزدیک افق هستند دیدند اینجا ندیدند حالا یک مثال دیگر هم آقا زدند خوب است، میفرمایند رؤیت هلال در ایران که در غرب ژاپن واقع است ازنظر جغرافیایی برای کسانی که مقیم ژاپن هستند اعتبار ندارد ولی بهعکس درست است.
یعنی اگر ایران ببیند برای ژاپن حجت نیست اگر ژاپن ببیند برای ما حجت است ولی اگر ما ببینیم برای ژاپن حجت نیست اینجوری شد.
پس تقریباً میشود گفت یک قول میانگین هم است یعنی سه قول، یک قول دیگر تولید میشود و آن این است که یک عده میگویند اصلاً فقط افقهای متحد، یک عده میگویند فرقی نمیکند متحد باشند یا مختلف. یک قولی هم این وسطها است میگویند اگر در شرق دیده شد برای غرب حجت است ولی اگر در غرب دیدند برای شرق حجت نیست این را میشود قول سوم گفت و یا تفسیری بر همان قول اول./236/
مقرر: هادی رحیمی کوهستان