vasael.ir

کد خبر: ۶۴۵۶
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۲ - 15 October 2017
ولایت و حکومت؛ حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی/ جلسه 51

تأملاتی بر آیات و روایات مؤید نظریه عدم تعمیم ثبوت رؤیت هلال

وسائل- حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گفت: افزون بر آیات و روایات، یکی از دلایل فقهای طرفدار نظریه عدم تعمیم ثبوت رؤیت هلال مضمون روایات شهادت عدلین است که با توجه به امکانات آن زمان تنها شهرهای نزدیک را دربر می‌گیرد.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه پنجاه و یکم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که هشتم اسفندماه 95 با حضور طلاب و روحانیون سطح چهار حوزه علمیه استان در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی(ره) بجنورد برگزار شد، در ادامه بحث ثبوت رؤیت هلال به تشریح آیات و روایات پیرامون نظریه عدم تعمیم ثبوت رؤیت هلال پرداخت.

خلاصه درس گذشته:

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی در جلسه پنجاهم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی، در ادامه مبحث ثبوت رؤیت هلال ماه، به تشریح تعمیم و عدم تعمیم رؤیت هلال ماه پرداخت و گفت: دو نظریه وجود دارد؛ نظریه مشهور این است که رؤیت هلال فقط برای بلاد متقاربه و شهرهای نزدیک حجیت دارد؛ ولی برای شهرهای دور حجت نیست و آنها باید خودشان مستقلاً ببینند.

وی ادامه داد: اما یک نظریه داریم که به آن نظریه تعمیم می‌گوییم؛ یعنی رؤیت هلال ماه عمومیت داشته و بلاد متباعده را هم شامل می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی اضافه کرد: دو نظریه وجود دارد؛ نظریه عدم تعمیم که نظریه مشهور است و نظریه تعمیم و عمومیت که نظریه غیر مشهور است و هر کدام هم طرفدارانی دارند؛ به‌گونه‌ای که فقهای فحولی از قدما و متأخران و معاصران در هر دو سوی دو نظریه تعمیم و عدم تعمیم رؤیت هلال ماه قرار دارند.

خلاصه درس حاضر:

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی در جلسه پنجاه و یکم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی، با اشاره به ادله فقهای معتقد به نظریه عدم تعمیم ثبوت رؤیت هلال یا قول مشهور، اظهار کرد: قول مشهور این است که رؤیت هلال در هر بلد و هر آبادی برای خودش حجت است، برای آن شهری که ماه را می‌بینند یا شهرهایی که نزدیک آن شهر هستند.

وی افزود: بنابراین برای شهرهای دوردست و کشورهای دوردست حجت نیست؛ به عبارت دیگر «لکل بلدٍ رؤیتهم»؛ هر بلد و هر آبادی رؤیت ماه برای خودش حجت است.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی با بیان اینکه افزون بر آیات و روایات، یکی از دلایل فقهای طرفدار این نظریه شهادت عدلین است، ادامه داد: قول مشهور می‌گوید شهادت دادن باید جوری باشد که عقلا جور دربیاید، آن زمانی که امکانات وجود نداشت، نه هواپیمایی بود، نه ماشین‌های سریع‌السیر بود، کسی که از بیرون می‌آمده و شهادت می‌داده که ما ماه را دیدیم آن فرد چقدر باید راه بیاید که شهادت بدهد؟

وی اضافه کرد: پس معلوم می‌شود از روایات شهادت رجلین عدلین مضمون آن برمی‌آید که مقصود همین شهرهای نزدیک است نه شهرهای دور؛ چون عملاً شهادت شهرهای دور اثری ندارد، یک ماه بعد از پایان ماه رمضان می‌آید و می‌گوید ما ماه را دیدیم! ما که یک ماه است روزه نمی‌گیریم تو حالا تازه آمده و می‌گویی ماه را دیده‌اید؟!

تقریر درس:

موضوع بحث قول مشهور در بحث رؤیت هلال بود، قول مشهور که اسم دیگر آن عدم تعمیم است این است که رؤیت هلال در هر بلد و هر آبادی برای خودش حجت است، برای آن شهری که ماه را می‌بینند یا شهرهایی که نزدیک آن شهر هستند.

بنابراین برای شهرهای دوردست و کشورهای دوردست حجت نیست؛ به عبارت دیگر «لکل بلد رؤیتهم»؛ هر بلد و هر آبادی رؤیت ماه برای خودش حجت است.

خُب، این نظریه و قول ادله‌ای دارند، ان‌شاءالله از امروز ادله آنها را شروع می‌کنیم و بررسی می‌کنیم، دلیل بر اینکه در رؤیت هلال تعمیم نیست و اینکه رؤیت هر شهری برای خودش حجت است چیست؟

اولین دلیلی که این آقایان آورده‌اند ظاهر آیه شریفه قرآن است که در سوره بقره است، «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ»[1] بعد دارد که «فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ»؛ هر کسی ماه را دید روزه بگیرد.

خُب، این آقایان این‌گونه استدلال می‌کنند که بر اساس ظاهر این آیه هر کس ماه را ببیند در همان محدوده‌ای که ماه را می‌بیند بر او واجب می‌شود که روزه بگیرد؛ پس اگر کسی ماه را ندیده است برای او روزه گرفتن واجب نیست.

ظاهر آیه هم همین است که شهود و دیدن ماه برای روزه گرفتن موضوعیت دارد؛ پس اگر کسی ماه را ندید، مثلاً اینجا دیدند عراق ندید، اینجا دیدند پاکستان ندید یا به‌عکس، فقط برای آنهایی که ماه را دیده‌اند ماه رمضان آمده است برای کسانی که ندیده‌اند ماه رمضان هنوز تحقق پیدا نکرده است.

خُب، ظاهر آیه هم همین‌جوری نشان می‌دهد که «مَن شَهِدَ الشَّهْرَ»؛ هر که ماه را ببیند؛ اما اگر مقداری دقت کنیم می‌شود این آیه را جور دیگری معنا کرد که خلاف قول مشهور درمی‌آید یا لااقل قول مشهور را ثابت نمی‌کند که مفسرین عالی‌مقام مثل مرحوم طبسی و مرحوم علامه طباطبایی هم همین نظری که می‌خواهیم بگوییم را دارند.

این آیه اصلاً دلالت بر بحث رؤیت و عدم رؤیت به این معنا که الآن داریم نمی‌کند، این آیه می‌خواهد بگوید هر کس در خانه‌اش بود و ماه رمضان رسید و مسافر نبود روزه بگیرد، اصلاً موضوع بحث یک چیز دیگری است، هر کس در وطنش بود و در مسافرت نبود وقتی ماه رمضان فرارسید باید روزه بگیرد؛ اما اگر مسافر بود نه.

اصلاً موضوع آیه هم این است، ادامه آیه هم آمده است «وَمَن کانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیامٍ أُخَرَ»، این را دقت کنید نکته ظریفی است که مرحوم علامه و مجمع‌البیان هم گفته‌اند، عبارت را برای شما بخوانیم که فهم عبارت هم خوب است.

اول عبارت مجمع‌البیان را می‌خوانیم، مجمع‌البیان می‌گوید این آیه دو تا احتمال دارد؛ یعنی از این آیه دو احتمال می‌رود که دومی قوی‌تر است، همین قولی که الآن می‌خوانیم، می‌فرماید: «و فیه و جهان احدهما: فمن شهد منکم المصر و حضر و لم یغب فی الشهر و هذا ما رواه زرارة عن ابی جعفر (ع)»

یعنی در این آیه دو احتمال وجود دارد؛ هر کسی از شما که در شهر خود حاضر بود، ماه رمضان رسید و در شهر خودش بود، در آن مکان خودش در ایام ماه رمضان غایب نبود و در سفر نبود، در بجنورد بود که ماه رمضان آمد باید روزه بگیرد، ماه رمضان رسید و هیچ عذری ندارد باید روزه‌اش را بگیرد، اگر در شهر خودش بود و ماه رمضان آمد روزه بگیرد؛ اما اگر کسی ماه رمضان رسید و مسافر بود روزه‌اش را بخورد.

پس موضوع آیه این است که چه کسی باید روزه بگیرد و چه کسی نگیرد، کسی که در شهر خودش است و ماه رمضان رسیده است روزه‌اش را بگیرد کسی که در مسافرت است الآن نمی‌خواهد روزه بگیرد؛ ولی یک وقت دیگر بگیرد.

پس اصلاً موضوع آیه این است که چه کسانی بر آنها روزه واجب است و چه کسانی بر آنها روزه واجب نیست. آن‌هایی که حاضر هستند روزه بر آنها واجب است؛ اما آنهایی که مسافر هستند الآن روزه بر آنها واجب نیست؛ که این یک معنا است.

معنای دوم «والثانی: من شاهد منکم الشهر مقیماً فلیصم الشهر بعینه والأول اقوی»؛ هر کسی از شما در حالی که در شهرش مقیم بود ماه رمضان را مشاهده کرد مکلف می‌شود باید روزه‌اش را بگیرد. آن معنای اول در فهم آیه قوی‌تر است، این را صاحب مجمع‌البیان می‌گوید، آدم کوچکی نیست، در تفسیر قرآن صاحب‌نظر است، می‌گوید قول اول قوی‌تر است که آیه را این‌جور معنا کنیم.

خُب، اگر آیه را این‌جور معنا کردیم بر «ما نحن فیه» دلالت نمی‌کند؛ چون آقایان در قول مشهور می‌خواهند بگویند که هر کس اول ماه رمضان ماه را دید روزه بر او واجب است هر کس که ندید روزه بر او واجب نیست، بحث رؤیت است نه بحث حضور و عدم حضور.

پس بنابراین دیدن یعنی چه؟ یعنی این شهر دید، کنار آن هم دو نفر آمدند شهادت دادند برای آن شهر دوردست‌تر که ما هم دیدیم، برای آنها هم حجت است؛ اما دیگر برای عراق و سایر جاهای دنیا حجت نیست.

اگر آیه را این‌جوری معنا کنیم رؤیت ملاک باشد بله بر قول مشهور دلالت دارد؛ اما اگر بحث سفر و حضر باشد اصلاً دلالتی بر قول آقایان ندارد، اصلاً «ما نحن فیه» موضوعش چیز دیگر است.

«فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ»؛ یعنی در شهرش حاضر باشد و ماه رمضان بیاید، قرینه‌اش هم ادامه آیه است که اگر کسی حاضر نبود روزه بر او واجب نیست، اگر صفت حاضر داشت روزه واجب است و اگر صفت مسافر داشت روزه واجب نیست.

علامه طباطبایی هم همین را می‌فرماید، قبل از آن یک روایت بخوانیم، یک روایت هم هست مؤید همین معنا است که «صحیح زراره عن الصادق (علیه السلام): لم یکن رسول الله صلی الله علیه و آله یصوم فی السفر فی شهر رمضان و کان یوم البدر فی شهر رمضان»

پیغمبر این‌جوری نبود که در ماه رمضان در سفر روزه بگیرد؛ یعنی پیامبر هم وقتی ماه رمضان می‌آمد و مسافر بود روزه نمی‌گرفت و جنگ بدر در ماه رمضان بود که مسلمان‌ها روزه نداشتند. این مؤید همان معنا است که این آیه می‌خواهد بگوید اگر ماه رمضان رسید و در شهرتان نبودید روزه بر شما واجب نیست. وسائل، جلد 10 صفحه 201.

علامه طباطبایی هم عبارتی شبیه همان عبارت مجمع‌البیان دارد و می‌فرماید: «الشهادة هی الحضور مع تحمّل العلم من جهته و شهادة الشهر انما هو ببلوغه والعلم به؛ و یکون بالبعض کما یکون بالکل و اما کون المراد بشهود الشهر رؤیة هلاله و کون الانسان بالحضر مقابل السفر فلا دلیل علیه الا من طریق الملازمه فی بعض الاوقات بحسب القرائن و لا قرینة فی الآیة 31»

عبارت «فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ»؛ یعنی حاضر باشد نه اینکه رؤیت ماه باشد در این مقام نیست و ماه را هم ببیند و از جهت حضور خود در شهر علم به رؤیت پیدا کند؛ یعنی بود و هلال ماه مبارک را دید باید روزه بگیرد، الآن در این مقام است.

اینکه شما بگویید مراد از «شهد الشهر» یعنی ماه را ببیند و در وطنش است پس واجب است روزه بگیرد، این آیه در مقام بیان این مطلب نیست، المیزان، جلد 2 صفحه 21 و 22، البته المیزان چاپ بیروت دارد و ایران که صفحات این دو پنج شش صفحه‌ای جابه‌جا می‌شود، اینکه من آدرس دادم چاپ ایران است.

پس دلیل اول آقایان قائل به عدم تعمیم این است که می‌گویند از ظاهر آیه شریفه برمی‌آید که هر که ماه را ببیند برایش حجت است؛ اما کسانی که نمی‌بینند برای آنها حجت نیست؛ پس برای بلاد دوردست حجت نیست.

همین استان خراسان دید، خراسان رضوی و جنوبی هم دید، این‌ها به هم نزدیک هستند، ایران هم دید باز شهرهای ایران هم نسبت به هم نزدیک محسوب می‌شوند؛ اما اگر بگوییم رؤیت هلال ماه در ایران ثابت شد این برای عربستان و کشورهای دورتر نظیر ژاپن و ... هم حجت باشد، این از آیه استفاده نمی‌شود. این از آیه شریفه و اما روایات.

روایات اثبات رؤیت هلال ماه

ما روایات زیادی در باب رؤیت ماه داریم که خواسته‌اند از این روایات هم استفاده کنند که بلاد قریبه را می‌گیرد بلاد بعیده را نمی‌گیرد، این روایات چند دسته هستند؛ دسته اول همان روایات مشهوری است که می‌گوید: «صم لرؤیته وافطر لرؤیه»؛ روزه بگیرید با دیدن روزه بخورید با دیدن، روزه را آغاز کن با دیدن ماه و روزه‌ات را افطار کن و عید بگیر با دیدن ماه.

این روایات زیاد است، وسائل جلد 10 صفحه 255 و 253 و 252 سه تا حدیث داریم که در این چند صفحه است، یک روایت در صفحه 255 این است که «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِی قَالَ کتَبْتُ إِلَیهِ وَ أَنَا بِالْمَدِینَةِ عَنِ الْیوْمِ الَّذِی یشَک فِیهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَلْ یصَامُ أَمْ لَا فَکتَبَ ع الْیقِینُ لَا یدْخُلُ فِیهِ الشَّک صُمْ لِلرُّؤْیةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیةِ».

نامه‌ای به امام صادق(ع) نوشتم، من در مدینه بودم، شاید آن موقع امام صادق(ع) به کوفه یا زیارت امام حسین(ع) رفته است، سؤالم این بود روزی که شک داریم آیا ماه رمضان هست یا نیست آیا روزه گرفته می‌شود یا نه؟

امام در جواب نوشت: در یقین شک وارد نمی‌شود، روزه بگیر با دیدن ماه و بخور با دیدن؛ پس تا ماه را نبینی روزه بر تو واجب نیست، ببینی یعنی خودت ماه را ببینی یا دو شاهد عادل شهادت بدهند که ببینی یا آن‌قدر دو بلد نزدیک هم باشند که هم‌افق باشند، اینجا با مشهد و خراسان جنوبی هم‌افق هستند؛ بنابراین یا خودت علم پیدا کنی یا چیزی به‌منزله علم باشد که واقعاً رؤیت شده است.

روایت دوم هم از امام رضا(ع) است، صفحه 253 جلد 10 وسائل، کتاب امت اسلام، «صوموا لرؤیته و أفطروا لرؤیته»، این هم همان مضمون را دارد، با ماه را دیدن روزه را آغاز کنید با ماه را دیدن افطار کنید که پایان ماه رمضان است.

سومین روایت از امام باقر (ع) است «إذا رأیتم الهلال فصوموا وإذا رأیتموه فأفطروا» این هم صفحه 252.

یک روایت هم مرآت العقول، جلد دو صفحه 229 دارد، مرآت العقول شرح اصول کافی است از مرحوم مجلسی، «لیس علی أهل القبلة إلاالرُّؤیة و لیس علی المسلمین إلا الرُّؤیة».

از این سه چهار تا روایت به دست می‌آید که ملاک روزه گرفتن و روزه را به پایان بردن دیدن و رؤیت است. این آقایان چه استدلالی می‌کنند؟ می‌گویند این روایات انصراف دارد به رؤیت فی البلد؛ یعنی هر که ماه را در شهر و کشور خودش دید نه هر جا دیدن، انصراف دارد، متبادر به این است که در شهر و کشور خودشان باشد.

اگر ایرانی‌ها ماه را دیدند برای آنها روزه واجب است؛ اما اگر ندیدند مثلاً در افق ایران رؤیت نشد ولو در کشورهای دیگر رؤیت شد حجت نیست؛ چون اینها ندیده‌اند، صدق رؤیت نمی‌کنند، خُب به ظاهر این روایات استدلال می‌کنند.

پس بنابراین فقط آنجایی که ماه را دیده‌اند یا آنجایی که با آن مکان هم‌افق است را دربر می‌گیرد فراتر از این جایی را نمی‌گیرد، این آقایان به ظواهر این روایات استدلال کرده‌اند.

اما این هم جواب دارد؛ یعنی این را هم می‌شود جواب داد که از کجا شما می‌گویید این روایات انصراف دارد، این روایات مطلق است که هر وقت ماه دیده شد، ماه دیدن دو جور است؛ گاهی آدم خودش مستقیم می‌بیند، گاهی شاهد عدلین می‌آید و گاهی شیوع و تواتر پیدا می‌کند، همه اینها دیدن است؛ دیدن مستقیم یا دیدن توسط شاهد عادل، وقتی دو نفر شاهد عادل دیدند که ما خودمان ندیدیم آن هم دیدن حساب می‌شود یا به‌منزله دیدن حساب می‌کنیم.

پس از این روایات اثبات نمی‌شود که در بلد، قیدی در بلدی ندارد، نمی‌گوید جایی که نزدیک هم بودید، اطلاق دارد، هر وقت ماه دیده شد چه در نزدیک و چه در دوردست شما و جاهای دیگر، لااقل در نیم‌کره؛ چون می‌دانید که نیم‌کره شب بوده و نیم‌کره روز است، الآن اینجا شب است آمریکا روز است، در نیم‌کره‌ای که شب هست، چون زمین کروی شکل است همه کره زمین نمی‌تواند یک‌دفعه شب باشد و یک‌دفعه روز باشد، نصف کره زمین شب و نصف دیگر روز است.

آن‌هایی که می‌گویند رؤیت ماه عمومیت دارد در آن نیم‌کره‌ای که شب است هر جا دیدند برای جاهای دیگر هم حجت است، رؤیت و دیدن هم صدق می‌کند.

آیت‌الله خویی(ره) در اینجا می‌فرماید: انصراف این روایات به محل رؤیت هلال و شهرهای نزدیک و هم‌افق آن وجود ندارد؛ یعنی کسی ادعا کند که انصراف دارد، اطلاق به قوت خودش باقی است، روایات اطلاق دارد قیدی ندارد.

ایشان می‌فرماید: انصراف این روایات به محل رؤیت هلال و شهرهای نزدیک و هم‌افق آن وجود ندارد و اطلاق آیه و روایات حاکم است.

المستند شرح عروة آیت‌الله خویی، جلد 22 صفحه 120 و همچنین وافی فیض، جلد 11 صفحه 120 و مستمسک مرحوم حکیم، جلد 8 صفحه 470 این سه بزرگوار انصراف این روایات را به بلد محل رؤیت هلال ماه قبول ندارد، می‌گویند ما باشیم و ظاهر این روایات این‌جور معنا می‌کنیم که هر جا ثبوت هلال شد، رؤیت هلال ثابت شد چه بلاد متقاربه باشند چه متباعده شامل می‌شود؛ چون رؤیت فقط مستقیم با دو چشم نیست، شاهد عادل شهادت داد، مخصوصاً با امکاناتی که امروز هست اصلاً فیلم آن را فرستاده‌اند دیگر شک هم نمی‌کنید، این آقا می‌گوید من دیدم دیگری می‌گوید من هم دیدم، فیلم آن هم که موجود است، فیلم را هم که نمی‌شود سانسور کرد البته احتمال آن هست ولی الآن آن‌قدر امکانات پیشرفت کرده که آدم شک هم نمی‌کند، خودش حرف می زند و مستقیم و زنده پخش می‌شود.

خُب، پس بنابراین این دسته از روایات هم درست است که آقایان قول مشهور به ظاهر آنها تمسک کرده‌اند و ظاهر روایات این است که گفته‌اند رؤیت فی البلد حجت است؛ اما این فی البلد را خودشان اضافه کرده‌اند در متن روایت قیدی ندارد و روایات اطلاق دارد.

دسته دوم از روایات، روایات شهادت به رؤیت است قبلی رؤیت مستقیم بود، اگر دو نفر آمدند و شهادت دادند که ما ماه را دیدیم چه می‌خواهد از شهر کناری ما مثلاً آشخانه دو نفر به بجنورد آمدند چه از مشهد دو نفر آمدند و شهادت دادند، چه از بیرجند و چه آن‌سوتر، برای قول دوم فرقی نمی‌کند دیگر.

حالا قول اول و مشهور چیست؟ قول مشهور می‌گوید نه شهادت دادن باید جوری باشد که عقلا جور دربیاید، کسی مخصوصاً آن زمانی که امکانات وجود نداشت، نه هواپیمایی بود، نه ماشین‌های سریع‌السیر بود، کسی که از بیرون می‌آمده و شهادت می‌داده که ما ماه را دیدیم آن فرد چقدر باید راه بیاید که شهادت بدهد، از اینجا تا مشهد به‌صورت پیاده چقدر راه بوده است، از اینجا تا تهران چقدر راه بوده است.

حالا امروز قابل تحمل است؛ اما اگر بخواهد از پاکستان، افغانستان، عراق و ... پیاده به اینجا بیاید شهادت بدهد که من ماه را دیده‌ام دیگر مردم اهمیت نمی‌دهند، دورتر برویم بعضی از جاها باید یک ماه در راه باشد تا به اینجا برسد، مثلاً از کشورهای آن ورتر، آن وقت دیگر ماه رمضان گذشته است و نوشدارو بعد مرگ سهراب است، چه فایده دارد؟

این آقایان می‌گویند پس معلوم می‌شود این روایاتی که می‌گویند اگر کسی از بیرون آمد شهادت داد که ما ماه را دیدیم و برای این بلد حجت است معلوم می‌شود همین شهرهای نزدیک به هم است؛ والا شهرهای دور تا بیاید و شهادت بدهد کلاً از ماه رمضان هم چند روز گذشته است.

پس معلوم می‌شود از روایات شهادت رجلین عدلین مضمون آن برمی‌آید که مقصود همین شهرهای نزدیک است نه شهرهای دور؛ چون عملاً شهادت شهرهای دور اثری ندارد، یک ماه بعد از پایان ماه رمضان می‌آید و می‌گوید ما ماه را دیدیم! ما که یک ماه است روزه نمی‌گیریم تو حالا تازه آمده و می‌گویی ماه را دیده‌اید؟!

پس دلیل دوم این آقایان این است که چرا می‌گوییم رؤیت فقط برای همان بلاد نزدیک حجت است و برای شهرها و استان‌ها و کشورهای دور فایده‌ای ندارد و هر کسی برای استان خودش، شهر خودش و یا فوقش کشور خودش حجت است؟ می‌گویند ما از مضمون روایات شهادت عدلین این را استفاده می‌کنیم.

حالا یکی از روایات شهادت عدلین را بخوانیم، «قال الصادق و اذا کانت فی السماء علة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر»

اگر در آسمان مشکلی به وجود بیاید، ابر بیاید، غبار غلیظ بیاید، اینجا ماه را ندید، خراسان رضوی ندید، خراسان جنوبی هم ندید و همه جا ابری بود، از تهران گاهی 29 استان نمی‌بیند فقط یک استان می‌بیند، این حجت است، دو نفر شاهد عادل نزد مقام معظم رهبری می‌رود یا بالواسطه یا غیر واسطه شهادت می‌دهند که آقا ما ماه را دیدیم برای ایشان ثابت می‌شود و اعلام می‌کنند.

خُب، اگر در آسمان علتی بود به جای رؤیت شهادت دو مرد عادل قبول می‌شود، البته اینجا عادل نیست ولی مشخص است، این دو نفر از بیرون شهر می‌آیند، رفت و آمد دارند این‌جور نیست که در داخل شهر باشند، مثلاً می‌گویند ما دیشب در تهران بودیم و ماه را دیدیم یا فوراً اعلام می‌شود که دو نفر در تهران، یزد، آذربایجان، غرب، شرق و ... ماه را دیده‌اند.

گفته‌اند ما باید این «یدخلان و یخرجان» را چه جوری معنا کنیم؛ از بیرون می‌آیند یعنی از کجا می‌آیند؟ از چین و ژاپن می‌آیند برای ایران شهادت می‌دهند یا نه همین شهرهایی که دم دست هستند و سه، چهار یا پنج ساعت راه است که برای ما اثر دارد.

چون ظاهر شهادت رجلین یعنی همین جاهای نزدیک خودمان، نه آن جاهای دوردست.

پس بنابراین این آقایان از مضمون این روایات -چون صراحت که ندارد بلاد متقاربه یا متباعده- ولی از مضمون این روایات این‌جوری می‌گویند.

مرحوم آقای شعرانی که از علمای بزرگ است، علامه شعرانی استاد آیت‌الله حسن‌زاده آملی از علمای معاصر است، آدم ریزبینی بوده است، ایشان در شرح و پاورقی کافی، پاورقی‌هایی دارد که خیلی خوب است، وسائل الشیعه قدیم متأسفانه چاپ‌های جدید اینها را نیاورده است، وسائل الشیعه چاپ قدیم پاورقی‌های مرحوم شعرانی را آورده که خیلی نکات علمی خوبی دارد، مخصوصاً در کتاب «الاطعمه و الاشربه» در خواص طعام و غذا خیلی تخصص داشت.

ایشان کتاب‌های خوبی دارد و به مجمع‌البیان هم حاشیه زده است، حاشیه‌های مرحوم شعرانی از متن خیلی از کتاب‌ها عمیق‌تر است؛ یعنی معروف است.

ایشان حاشیه‌ای بر «وافی» دارد، وافی مرحوم فیض کاشانی که در جلسه قبل گفتم که شرح کافی است، شرح مفصلی هم هست، در خصوصیات کتاب وافی گفتیم که مکررات کتب اربعه را حذف کرده و همه کتب اربعه را در یک دوره کتاب روایی فقهی به نام «الوافی» خلاصه کرده است.

پاورقی‌های مرحوم شعرانی خیلی روشن گر است، گاهی در پاورقی‌ها توضیحاتی می‌دهد که خیلی عالمانه است، این نکته‌ای که از حفظ گفتیم ایشان هم همین جمله را فرموده که مؤید قول مشهور است، گفته بله همین‌جوری هم هست «یخرجان و یدخلان» ما باید ببینیم فضای این روایات که از ائمه صادر شده چه بوده است، در چه شرایطی بوده‌اند، فضای صدور این روایات فضایی بوده که امکانات محدود بوده است، مثل حالا سریع‌السیر نبوده که انسان به عرض یک ساعت از تهران به مشهد بیاید، در عرض یک ساعت و نیم دو ساعت به عراق بود و در مدت سه ساعت به عربستان برود، فوقش چهار پنج ساعت آن ورتر برود که خبرها زود رد و بدل شود، این‌جوری نبوده است.

پس فضای صدور روایات با کمک این روایات این را می‌رساند که شهادت دو نفر ثابت‌کننده رؤیت هلال است، نه از آن ور دنیا بلکه همین استان‌ها و شهرهای نزدیک است.

پس به این قرینه فضای صدور روایات ما می‌فهمیم که این دسته از روایات هم مؤید قول مشهور است.

اما این هم باز هم جواب دارد، این نکته را آیت‌الله خویی(ره) جواب داده و عین همان جوابی است که قبلاً دادیم؛ یعنی این هم قابل قبول نیست، اینکه شما بگویید انصراف دارد این روایات به بلاد متقاربه یک انصراف قوی دیده نمی‌شود و می‌شود به اطلاق روایات تمسک کرد.

حالا دو دسته از روایات را گفتیم، آن آیه را هم گفتیم تا ببینیم ادامه بحث به کجا می‌رسد./902/236

مقرر: هادی رحیمی کوهستان

منابع:

[1]. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 185.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹