به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، سید محمد امین قانعی راد، عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشوردر پانزدهمین نشست گفتمان شهر با عنوان« نقش مدیریت شهری در ارتقای سرمایه اجتماعی» که شامگاه 30 شهریور در پژوهشکده ثامن برگزار شد، به بیان نسبت های شهرداران با جامعه پرداخت.
وی با بیان اینکه نسبت بین شهرداران و جامعه باید مورد توجه جامعه شناسان و اندیشمندان و محققان حوزه اجتماعی قرار بگیرد، افزود: از طرفی دیگر نسبت برنامه های شهرداران با جامعه و شهروندان نیز حائز اهمیت است چرا که جامعه بدون خانواده و شهر معنا ندارد.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران ادامه داد: در عین حال جامعه یکسری دغدغه هایی دارد که باید آنها مورد توجه قرار گیرد که یکی دغدغه خانواده و دیگری شهر است که احساس می شود این دو سرمایه اجتماعی با تغییرات کالبد شهر و وضعیت ساختاری متفاوت شهرداری ها در شرایط کنونی در حال نابود شدن است.
وی با بیان اینکه در حال حاضر برخی نگران وضعیت شهر هستند ، اظهارکرد: برای برطرف شدن این نگرانی ها بایستی دانش شهر فراهم شود و چکیده و اقتباسی از سطح کارشناسی درباره وضعیت عمومی جامعه آماده تا تعریف شهر مشخص و روشن شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به این مطلب که برای تبیین درک ما از شهر در ابتدا باید برخی پرسشها از قبیل اینکه سرمایه اجتماعی چیست و چگونه شکل می گیرد و چه نسبتی با شهردار دارد پاسخ داده شود، گفت: برای پاسخ به این پرسشها در ابتدا نیاز است که دو مفهوم انقلاب شهری و تفکیک بین فضاهای عینی و ذهنی بررسی شود.
شاخصه های پایین بودن سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در خراسان رضوی و مشهد
قانعی راد با اشاره به شاخصه های پایین بودن سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در خراسان رضوی و مشهد گفت: از جمله مهمترین این عوامل می توان به افزایش حاشیه نشینی، آمار زندانیان، فرار از منزل، افزایش تعداد زنان سرپرست خانواده ، طلاق و تعداد مددجویان کمیته امداد اشاره کرد.
وی در تبیین این شاخصه ها ادامه داد: بهطور مثال خراسان رضوی از نظر تعداد مناطق حاشیهای، 99 منطقه دارد که از این حیث، در کشور اول است؛ اما از حیث تعداد نفراتی که در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند، بعد از تهران رتبۀ دوم کشور را دارد.
وی با تأکید بر این مطلب که «مقوله حاشیهنشینی از عوامل تخریب سرمایه اجتماعی است»، افزود: خراسان رضوی از حیث تعداد زندانی پس از خراسان جنوبی، سمنان و کرمان مقام چهارم کشور را دارد که این آمار تعداد زندانی، شاخص گویایی است که به تعداد جرایم، دعواها وبزهکاری اجتماعی برمی گردد.
این جامعهشناس درادامه درباره شاخصه «فرار از منزل» که نشاندهنده جذابیت خانوادهها برای فرزندان است، گفت: چهارمحالوبختیاری در رأس و سپس دو استان مقدس قم و خراسان رضوی قرار دارند و از حیث طلاق، در هر 10 هزارنفر جمعیتِ 10 ساله و بالاتر، خراسان رضوی پس از تهران، البرز و کرمان رتبه چهارم کشور را دارد.
عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور افزود: خراسان رضوی از حیث زنسرپرست خانوار که گسستگی در سرمایۀ اجتماعی را نشان میدهد، رتبۀ سوم را بعد از سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی دارد و از نظر مددجویان کمیتۀ امداد که نشاندهنده فقر است، دارای رتبه هفتم کشوری است و استانهای قم، تهران، اصفهان، البرز، سمنان و مازندران در این شاخص بالاتر از خراسان رضوی هستند.
وی با بیان اینکه بررسی این شاخصه ها نشان می دهد که وضعیت سرمایه اجتماعی در استان خراسان رضوی مطلوب نیست، اظهارکرد: اگرچه همه معیارهای تعیین سرمایه اجتماعی منوط به عوامل ذکر شده فوق نیست اما بنیان سرمایه های اجتماعی را همین شاخصه ها می سازد.
این جامعه شناس درادامه با اشاره به مقاله منتشر شده درباره مقایسه میزان سرمایه اجتماعی در منطقه 8 و 11 مشهد و عوامل و دلایل آن و ارائه راهکارها گفت: ارائه طرح های امنیتی، گسترش نظارت بر منطقه 8 مشهد، تبلیغات و فرهنگ سازی، صداقت مسئولان با مردم، ترویج غنی روحیه اسلامی، ایجاد روحیه پرسشگری، واگذاری امور به مردم، گسترش نهادهای مردم نهاد و توزیع متوازن امکانات در سطح مناطق 13 گانه مشهد از جمله مهمترین راهکارها برای یکسان سازی میزان سرمایه اجتماعی در مناطق 8 و 11 مشهد عنوان شده است.
قانعی راد با انتقاد نسبت به این مقاله که در آن مشخص است که تئوری شکل گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد، گفت: در شرایط فعلی به عنوان نمونه درباره ازدواج جوانان که با توجه به شکل گیری سازمان های مردم نهاد درباره این موضوع و افزایش اعتبارات مالی ، نابسامانی در این مسئله قابل مشاهده است و این راهکارها بی تأثیر بوده است.
وی با بیان اینکه باید دید که سرمایه اجتماعی کجا شکل می گیرد، تصریح کرد: برخی اینگونه می گویند که مردم درباره سرمایه اجتماعی آگاهی ندارند و در این راستا نیاز به آگاهی وجود دارد و برخی آن را جزو مفاهیم غربی می دانند و از طرفی برخی می گویند که اسلام دستور به صله رحم و حق همسایه داده است که این موارد جزو سرمایه های اجتماعی محسوب می شوند.
شهرداری واعظ مردم نیست
این استاد دانشگاه با تأکید بر نقش شهرداری ها در افزایش سرمایه اجتماعی گفت: مدیریت شهری باید متوجه باشد که واعظ مردم نیست و نقش وعظ را ندارد و بایستی با ساختارها و نهادها کارکند چرا که افراد در درون این نهادها و ساختارها، رفتارهای آنان شکل می گیرد.
وی درادامه با تأیید مقاله «بررسی تأثیرحس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد» اظهارکرد: در واقع حس تعلق مکانی مشارکت ایجاد می کند و مشارکت سبب ایجاد سرمایه اجتماعی می شود.
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با تأکید بر این مطلب که حس تعلق مکانی مقوله بسیار مهمی است، تصریح کرد: این پارادیم درباره محله و شهر و کشور مصداق دارد چرا که مشارکت ملی در فرآیندهای مختلف معنا می هد و به همین دلیل نیاز است که در برنامه ریزی های شهری، کالبد مناسبی برای شهر طراحی شود که حس تعلق جغرافیایی به مکان خاصی ایجاد شود که سبب مشارکت شود که بعد از مشارکت افراد می توانند به یکدیگر اعتماد کنند.
وی ادامه داد: نیازی نیست برای مردم تبلیغ و نیروی امنیتی بگذاریم که اگر برنامهریزی کالبدیِ مناسب برای شهر داشته باشیم، در شهروندان حس تعلق جغرافیایی به مکان خاص ایجاد میکند و این حس خاص آنها را به مشارکت میکشاند و مشارکت هم موجب میشود افراد به هم اعتماد و با هم زندگی کنند.
قانعیراد با اشاره به دو مفهوم فضاهای عینی و فضاهای ذهنی، گفت: فضاهای عینی و ذهنی با یکدیگر تفاوت دارند. بهطور مثال آشپزخانه برای یک زن فضای عینی نیست و فضای ذهنی است که با همۀ وجود درگیر آن است و درنتیجه، غذاخوردن او در آشپزخانه با همسر و فرزند با غذاخوردن در یک رستوران متفاوت هست؛ علیرغم اینکه درهردو محل، یک کار، یعنی غذاخوردن، انجام میشود.
در گذشته میزان سرمایه اجتماعی نسبت به زمان فعلی بیشتر بوده است
وی درادامه با اشاره به این مطلب که در گذشته میزان سرمایه اجتماعی نسبت به زمان فعلی بیشتر بوده است، اظهارکرد: در واقع از مهمترین دلایلی که سبب شده است که گذشتگان ما از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار باشند این موضوع است که به محله ای که در آن ساکن بودند تعلق داشتند و مکان ها برای آنان فضاهای ذهنی بودند که این فضاها با فضاهای عینی متفاوت هستند.
قانعی راد با بیان اینکه زیستن در فضاهای ذهنی، سرمایه اجتماعی ایجاد می کند که به همان میزان افراد دارای حس مکان هستند، گفت: این درحالی است که فضاهای عینی، جنبه ابزاری و کاربردی دارند و برای افراد یادآور خاطرات نیستند اما فضاهای ذهنی همراه با خاطره و نماد هستند.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به اینکه «ما نسبت به آدمها و مکانها خاطره داریم»، خاطرنشان کرد: فضاهای عینی جنبۀ ابزاری و کارکردی دارند و ما از آنها استفاده میکنیم، اما برای ما حامل خاطره نیستند و از طرفی فضاهای ذهنی همراه با خاطره، معنا، هویت و نماد هستند.
وی درادامه با اشاره به مقایسه خیابان های قدیمی و جدید گفت: در گذشته خیابان ها فقط جنبه ابزاری و کارکردی نداشتند و در شرایطی خاص افراد در این خیابانها و میدان ها دور هم جمع می شدند و خاطراتی را با خود به همراه داشتند اما خیابان های جدید فقط جنبه کارکردی مطلق دارند و فقط محلی برای عبور ماشین ها شده است در حالی که در گذشته تک تک میدانهای تهران برای منِ شهروند یک فضای ذهنی بود و از این میدانها خاطره داشتم و نسبتبه آنها اشتیاق داشتم، اما در حال حاضر، آن میدانها به فضاهای عینی تبدیل شدهاند.
وی درادامه با تأکید بر این مطلب که امروز کوچه دیگر جایی در ذهن کودک ایرانی ندارد و فقط محلی برای پارک ماشین شده است، اظهارکرد: «در گذشته، کوچهها محل بازی بود»، اما امروز کدام کوچه را در تهران یا مشهد میتوان پیدا کرد که محل ارتباط بچهها با هم باشد و بچهها یک نوع مناسبات اجتماعی را در آن شکل دهند؟ کجا میخواهیم یاد بگیریم با انسانها تعامل برقرار کنیم؟
این جامعهشناس با بیان اینکه «نمیگوییم که تکنولوژی نباید جایی در زندگی انسانی داشته باشد»، خاطرنشان کرد: زندگی معاصر بدون تکنولوژی و فضاهای عینی غیرممکن است، اما تا چه مقدار باید اجازه داد که فضاهای عینی کل زندگی اجتماعی را در بر بگیرد؟ میگوییم جوان امروز سرمایۀ اجتماعی ندارد و بلد نیست با دیگران ارتباط بر قرار کند. این جوان در کجا این موارد را باید یاد بگیرد؟ باید نهادها و جاهایی برای این موضوع وجود داشته باشد.
سرمایه اجتماعی بدون تعامل ایجاد نمی شود
وی با تأکید بر اینکه «شهرداران نباید اجازه بدهند که روی 250 متر زمین اسم مدرسه بگذارند»، گفت: ما در 6 هزار متر زمین، دبستانمان را طی میکردیم. مدرسه محل بازی، ورزش، کتابخانه و تئاتر بود چرا که این محلها فضاهای تعاملی انسانی هستند که انسانها را به نزدیکی با یکدیگر میکشاندند و ما را پرورش میدادند اما امروز در 250 متر زمین 10 تا اتاق گذاشتهایم و بچهها در آنها آموزش میبینند، بدون اینکه با یکدیگر تعامل داشته باشند.
قانعیراد با بیان اینکه «دوگانۀ بین فضاهای عینی و ذهنی بحث بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود»، گفت: هجوم فضای عینی، اعماز فضاهای تجاری و خرید گرفته تا فضاهای عمومی، تفریحی و فراغت را باید مهار کرد.
تغییر کالبد شهر در شرایط فعلی سبب شده است که جوان امروز سرمایه اجتماعی ندارد
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه تغییر کالبد شهر در شرایط فعلی سبب شده است که جوان امروز سرمایه اجتماعی ندارد و نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار کند، اظهارکرد: از مهمترین راهکارها برای کاهش این تغییر، مهار هجوم فضاهای عینی است که با توجه اینکه در سال های اخیر در تهران و مشهد به سبک دیگر کشورها ساخته شده است که حامل فضاهای گمنام ذهنی برای شهروندان هستند که نمی توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
وی درادامه با اشاره به آغاز انقلاب شهری ازسال 1970 در غرب گفت: در این شرایط به تدریج غرب صنایع کارخانه ای خود را به جهان سوم منتقل می کند و صنعت زدایی صورت می گیرد و از طرفی اقتصاد فضا در غرب گسترش می یابد و به همین دلیل شهرها را تبدیل به فضاهای عینی می کند که فقط جنبه کارکردی و کالایی دارد.
قانعی راد ادامه داد: انقلاب شهری که از دهه 1970 در غرب رخ داد و از امر صنعتی به امر شهری تبدیل شد در واقع آن سالها مقارن است با دورهای که غرب کمکم صنایع کارخانهای خود را به جهانسوم منتقل میکند و صنعتزدایی در غرب اتفاق میافتد و کارخانهها و صنایع به دلیل آلودگی به جهانسوم، بهویژه آسیا، انتقال داده میشود.
وی افزود: در غرب، اقتصاد فضا بهجای اقتصاد صنعتی گسترش پیدا میکند؛ یعنی سرمایهها از درون کارخانهها به درون شهرها میآیند و شهر را به فضای عینی تبدیل میکنند و فضاهایی تولید میکنند که مبتنیبر ارزش مبادله است. فضاهایی که جنبه اقتصادی دارن و اینجا خود فضا تبدیل به کالایی میشود.
این جامعه شناس ادامه داد: این درحالی است که فضا جایی برای زندگی بود و به زیستن و نه اقتصاد، تعلق داشت. کارخانهها درون مکانها ساخته میشدند، اما خود مکانها و فضاها هنوز اقتصادی نشده بودند. با انقلاب شهری شاهد گسترش فضاهای عینی که فضاهای یکسانیاند، هستیم.
قانعی راد با بیان اینکه با شروع انقلاب شهری مکان های تجاری، اداری و سرمایه ای جایگزین بافت های فرسوده می شوند، اظهارکرد: در این شرایط به جای آنکه بافت های فرسوده ترمیم و بازسازی شوند چرا که این مکان های خاص سبب افزایش سرمایه اجتماعی می شوند اما در عین حال در این شرایط این مکان ها به حاشیه می روند.
وی با بیان اینکه تعارض سرمایه اجتماعی با سرمایه اقتصادی به وجود می آید، اظهارکرد: در این شرایط فضاهای انتزاعی ساخته می شود که انباشت سرمایه در آن صورت می گیرد و از طرفی دیگر زندگی روزمره مردم در همین مکان ها وجود دارد و در این شرایط نقش شهرداریها ملموس می شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی گفت: اتفاق دیگری که در کنار انقلاب شهری رخ میدهد، این است که مفهوم دولت یا حاکمیت در شرایط جهانیشدن تحت تأثیر دو نیروی جهانیشدن و محلیشدن دوپاره میشوند چرا که قبلاً حاکمیت ملی وجود داشت و چیزی به نام حاکمیت محلی و جهانی وجود نداشت و یک مرتبه دولتها با دو رقیب قدرتمند مواجه میشوند که از طرفی سازمانهای بینالمللیِ جهانی هستند که میخواهند حاکمیت جهانی را تحقق بدهند؛ همچون سازمان ملل و از طرف دیگر، مردم هستند که نگران زندگی خود هستند و میخواهند حاکمیت محلی شکل بدهند. اینجا قدرت تحت تأثیر دو نیروی بزرگ، یعنی نیروی بازار و نیروی جامعه مدنی، دوپاره میشود.
قانعیراد خاطرنشان کرد: قدرتِ سرمایه و بازار به این دلیل که نیاز به حرکت جهانی دارد، میخواهد حاکمیتها را جهانی کند و نمیخواهد جایی محصور باشد و از طرفی، قدرت جامعۀ مدنی زندگی شهری را میخواهد و ایجادِ این دوگانگی که دوگانگیِ ساختاری است ما را با نظریه دوگانۀ شهر مواجه میکند.
وی با بیان اینکه با شکل گیری حاکمیت دوگانه، این پرسش پیش آمد که چه قسمتی از شهر متعلق به مردم است و آیا اقتصاد می خواهد شهر را فتح کند، گفت: در این وضعیت جنبش های مدنی ایجاد می شوند تا فضاهای ذهنی را حفظ کنند.
قانعی ادامه داد: نیروی یکسان ساز گسترش فضاهای عینی و جنبش های شهری که به دنبال حفاظت از فضاهای ذهنی هستند که شوراها و شهرداریها سخنگویان فضاهای ذهنی هستند که برای کنترل تمامیت بخش بازار و تجارت و حتی قدرت شکل گرفته اند.
انقلاب شهری در ایران، شهرداریها را وادار به فضا سازی کالاها کرد
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به این مطلب که انقلاب شهری در ایران، شهرداریها را وادار به فضا سازی کالاها کرد که بخش اجتماعی به اقتصاد فضا ورود پیدا کند و برخلاف دیگر کشورها، شهرداری ها به انباشت سرمایه تسلیم شدند و در شهرداری ها و دولت جابجایی اتفاق افتاد.
وی با بیان اینکه «سابقۀ شورای شهرها را میتوان در قرن 19 و حتی قبلتر از آن در آتن و روم جستوجو کرد»، گفت: مفهوم جدید شوراها و شهرداریها بهعنوان حاکمیت محلی، هنگامی ایجاد شد که جامعه مدنی بهعنوان یک نیروی اجتماعی مؤثر توانست خود را به حاکمیتها تحمیل کند. آنها عنوان کردند که ما برای زندگی محلی خود افرادی میخواهیم که با ما از نزدیک در تعامل باشند.
این جامعهشناس عنوان کرد: در اینجا اولویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، گویا به دو نیرو سپرده شد که شهرداریها آن بخشی را به عهده گرفتند که اولویت توسعۀ اجتماعی را اهمیت میدهد، نه اولویت توسعۀ اقتصادی را واز طرفی شهروندان به شهرداریها گفتتند نیازی نیست اقتصاد را توسعه دهید، این بخش برای خود، نیروهای سرمایه و بازار را دارد.
وی ادامه داد: فضاهای عینی بدجور دارد گسترش پیدا میکند! خانهها و زندگی ما را تهدید میکند و همهچیز را به یک نوع فردگرایی میکشاند و ما به نهادی نیاز داریم که بهجای انباشتِ سرمایه مالی، دنبال انباشت سرمایه اجتماعی باشد و به الزامات محلی زندگی روزانه توجه کند و به مقولۀ مشارکت اجتماعی حساس باشد. ما حاکمیت از نزدیک میخواهیم که تحت تأثیر فشار منافع طبقاتی هم نباشد.
این عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور درباره تفاوت انقلاب شهری ایران و غرب تصریح کرد: انقلاب شهری ایران تحت تأثیر چند عامل بود که یکی از آنها شیوه فئودالی است که درآن خرید وفروشِ زمین برای ایرانیها مهم و منبع سرمایه بود.
وی ادامه داد: هنوز که هنوز است، هرکس زمین دارد، از امنیت برخوردار است و یک نوع صنعتزدایی هم در ایران رخ داد. به این دلیل که جنگ و سپس تحریم بودیم، نمیشد کارِ اقتصادی و صنعتی انجام داد؛ همچنین به این دلیل که نمیتوانستیم تولید انجام دهیم؛ اما باید نمایش پیشرفت و ترقی میداشتیم که به همین دلیل با اقتصاد چین پیوند خوردیم.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: حذف حمایت مالی دولت از شهرداریها پس از جنگ هم، دلیل دیگری بود که شهرداریها باید خودشان منابع مالی کسب میکردند و در این شرایط، انقلاب شهری، یعنی رشد اقتصادِ فضا اتفاق افتاد. سرمایهها به شهرها هجوم آوردند. سرمایههایی که دیگر نمیتوانستند تولید داشته باشند. جامعۀ ایران در شرایط فقدان تولید، تبدیل به یک جامعۀ مصرفی شد.
وی ادامه داد: در شهرها سرمایهگذاریهای گسترده توسط بخش خصوصی، نظامهای حاکمیتی، آستان قدس رضوی، شهرداریها وغیره انجام شد و شهرداریها که فاقد منابع مالی بودند، به فروش شهر و همنشینی در کنار یک نوع اقتصادِ دلالی در درون شهر هجوم آوردند که بدینوسیله پیوند نامشروعی بین شهرداریها و بخش خصوصی ایجاد شد. هرچه بخش خصوصی فضا پررونقتر، شهرداریها هم راضیتربودند.
این مؤلف و استاد دانشگاه ادامه داد: شاید تنها کشوری هستیم در دنیا که جرایم شهریِ فروشی داریم. یعنی کاری را انجام میدهیم و سپس جریمه آن را پرداخت میکنیم. از راه فروش خلاف، منابع مالی را بهدست میآوریم که در تهران، شهر فروخته شد و فضاهای عینی همچون تونلها، جادهها، بزرگ راهها و غیره گسترش یافت. فضاهایی که با ذهن و وجود ما ارتباطی ندارد، اگرچه با نیازهای کارکردی ما مرتبط هستند.
قانعیراد عنوان کرد: انقلاب شهری ایران شهرداریها را به کالاییسازی فضاها، یعنی تبدیلکردن فضای شهری به کالا وادارکرد. برخلاف دنیا، بخش اجتماعی به اقتصاد فضا ورود پیدا کرد و بخش اجتماعی که قرار بود از تجاوز اقتصادِ فضا به حریمهای زندگی جلوگیری کند، در این زمینه ورود کرد. شهرداریها به منطق انباشتِ سرمایه تسلیم شدند و در شهرداریها و دولت جابهجایی نقشها اتفاق افتاد.
جابجایی نقش دولت و شهرداری ها
این جامعهشناس گفت: الان در ایران میبینیم که دولت دنبال مسکن اجتماعی و شهرداری دنبال واحدهای تجاری است؛ برخلاف همه جای دنیا. شهرداریها در دنیا مسکن اجتماعی میسازند و دولت سعی میکند اقتصاد را توسعه دهد اما در ایران برعکس است که ثمره آن را هم می بینیم که نه مسکن اجتماعی و نه واحدهای تجاری موفق هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به کمرنگ شدن نقش اجتماعی شهرداری ها گفت: شهرداریها در حال حاضر نقش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارند چرا که شهرها قطعه بندی شده است ودر این وضعیت بسیاری سرگردان می مانند چرا که اگر قرار است تجربه شهروندی داشته باشید باید مسکن وجود داشته باشد چرا که بدون مسکن، خاطره ای وجود نخواهد داشت که سرمایه اجتماعی را به دنبال خود داشته باشد.
وی تصریح کرد: حداقل انتظاری که از شهرداریها در این فضای دوگانه میرفت و میرود، این است که به دلیل ارزشهای حرفهای خود، بین الزامات توسعۀ اجتماعی و اقتصادی پیوند و تعادلی ایجاد کند چرا که شهرداری یک نقش سیاسی نیست که با قدرت نسبت داشته باشد و یک نقش اقتصادی هم نیست که با بازار ارتباط داشته باشد؛ یک نقش اجتماعی است که با مردم ارتباط دارد.
این جامعه شناس ادامه داد: شهرداری در ایران به نقش سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است و شهرداری به پلهای برای پریدن در دولت تبدیل شده و گویا هیچ تعلقی به مردم وجود ندارد.
قانعیراد درخصوص پیامدهای گسترش فضاهای عینی تصریح کرد: مهمترین پیامد آن گسترش فردگرایی و تضعیف سرمایۀ اجتماعی در شهرهاست چرا که روابط خانوادگی، همسایگی، محلی و شهری فرسوده میشوند؛ چون فضای خاطره وجود ندارد. فضای عینی روابط اجتماعی را تضعیف میکند؛ اعتماد از بین میرود و جمعیت بیپناه و بیحفاظی ایجاد میشوند؛ همچنین مستعمرههای شهری ایجاد میکند؛ یعنی مستعمره سازی زندگی مردم همراه با ایجاد مستعمرههای شهری هستند.
وی ادامه داد: مستعمرههای شهری، مناطق حاشیهنشین، آلونکها، محلات فاقد امکانات اجتماعی و فیزیکی و هستند و در این وضعیت شهر، جمعیت و فضا بر حسب قیمتِ زمین و آپارتمان بهنحوی بخشبندی میشوند. در چنین وضعیتی، برخیها امکان اسکان دارند، اما بسیاری سرگردان میمانند.
قانعی راد ادامه داد: این حاشیهنشینی گسترده و ایجاد مستعمرههای شهری همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی را کاهش و آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد و امکان شورشهای شهری را هم فراهم میکند./9340
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، سید محمد امین قانعی راد، عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشوردر پانزدهمین نشست گفتمان شهر با عنوان« نقش مدیریت شهری در ارتقای سرمایه اجتماعی» که شامگاه 30 شهریور در پژوهشکده ثامن برگزار شد، به بیان نسبت های شهرداران با جامعه پرداخت.
وی با بیان اینکه نسبت بین شهرداران و جامعه باید مورد توجه جامعه شناسان و اندیشمندان و محققان حوزه اجتماعی قرار بگیرد، افزود: از طرفی دیگر نسبت برنامه های شهرداران با جامعه و شهروندان نیز حائز اهمیت است چرا که جامعه بدون خانواده و شهر معنا ندارد.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران ادامه داد: در عین حال جامعه یکسری دغدغه هایی دارد که باید آنها مورد توجه قرار گیرد که یکی دغدغه خانواده و دیگری شهر است که احساس می شود این دو سرمایه اجتماعی با تغییرات کالبد شهر و وضعیت ساختاری متفاوت شهرداری ها در شرایط کنونی در حال نابود شدن است.
وی با بیان اینکه در حال حاضر برخی نگران وضعیت شهر هستند ، اظهارکرد: برای برطرف شدن این نگرانی ها بایستی دانش شهر فراهم شود و چکیده و اقتباسی از سطح کارشناسی درباره وضعیت عمومی جامعه آماده تا تعریف شهر مشخص و روشن شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به این مطلب که برای تبیین درک ما از شهر در ابتدا باید برخی پرسشها از قبیل اینکه سرمایه اجتماعی چیست و چگونه شکل می گیرد و چه نسبتی با شهردار دارد پاسخ داده شود، گفت: برای پاسخ به این پرسشها در ابتدا نیاز است که دو مفهوم انقلاب شهری و تفکیک بین فضاهای عینی و ذهنی بررسی شود.
شاخصه های پایین بودن سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در خراسان رضوی و مشهد
قانعی راد با اشاره به شاخصه های پایین بودن سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی در خراسان رضوی و مشهد گفت: از جمله مهمترین این عوامل می توان به افزایش حاشیه نشینی، آمار زندانیان، فرار از منزل، افزایش تعداد زنان سرپرست خانواده ، طلاق و تعداد مددجویان کمیته امداد اشاره کرد.
وی در تبیین این شاخصه ها ادامه داد: بهطور مثال خراسان رضوی از نظر تعداد مناطق حاشیهای، 99 منطقه دارد که از این حیث، در کشور اول است؛ اما از حیث تعداد نفراتی که در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند، بعد از تهران رتبۀ دوم کشور را دارد.
وی با تأکید بر این مطلب که «مقوله حاشیهنشینی از عوامل تخریب سرمایه اجتماعی است»، افزود: خراسان رضوی از حیث تعداد زندانی پس از خراسان جنوبی، سمنان و کرمان مقام چهارم کشور را دارد که این آمار تعداد زندانی، شاخص گویایی است که به تعداد جرایم، دعواها وبزهکاری اجتماعی برمی گردد.
این جامعهشناس درادامه درباره شاخصه «فرار از منزل» که نشاندهنده جذابیت خانوادهها برای فرزندان است، گفت: چهارمحالوبختیاری در رأس و سپس دو استان مقدس قم و خراسان رضوی قرار دارند و از حیث طلاق، در هر 10 هزارنفر جمعیتِ 10 ساله و بالاتر، خراسان رضوی پس از تهران، البرز و کرمان رتبه چهارم کشور را دارد.
عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور افزود: خراسان رضوی از حیث زنسرپرست خانوار که گسستگی در سرمایۀ اجتماعی را نشان میدهد، رتبۀ سوم را بعد از سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی دارد و از نظر مددجویان کمیتۀ امداد که نشاندهنده فقر است، دارای رتبه هفتم کشوری است و استانهای قم، تهران، اصفهان، البرز، سمنان و مازندران در این شاخص بالاتر از خراسان رضوی هستند.
وی با بیان اینکه بررسی این شاخصه ها نشان می دهد که وضعیت سرمایه اجتماعی در استان خراسان رضوی مطلوب نیست، اظهارکرد: اگرچه همه معیارهای تعیین سرمایه اجتماعی منوط به عوامل ذکر شده فوق نیست اما بنیان سرمایه های اجتماعی را همین شاخصه ها می سازد.
این جامعه شناس درادامه با اشاره به مقاله منتشر شده درباره مقایسه میزان سرمایه اجتماعی در منطقه 8 و 11 مشهد و عوامل و دلایل آن و ارائه راهکارها گفت: ارائه طرح های امنیتی، گسترش نظارت بر منطقه 8 مشهد، تبلیغات و فرهنگ سازی، صداقت مسئولان با مردم، ترویج غنی روحیه اسلامی، ایجاد روحیه پرسشگری، واگذاری امور به مردم، گسترش نهادهای مردم نهاد و توزیع متوازن امکانات در سطح مناطق 13 گانه مشهد از جمله مهمترین راهکارها برای یکسان سازی میزان سرمایه اجتماعی در مناطق 8 و 11 مشهد عنوان شده است.
قانعی راد با انتقاد نسبت به این مقاله که در آن مشخص است که تئوری شکل گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد، گفت: در شرایط فعلی به عنوان نمونه درباره ازدواج جوانان که با توجه به شکل گیری سازمان های مردم نهاد درباره این موضوع و افزایش اعتبارات مالی ، نابسامانی در این مسئله قابل مشاهده است و این راهکارها بی تأثیر بوده است.
وی با بیان اینکه باید دید که سرمایه اجتماعی کجا شکل می گیرد، تصریح کرد: برخی اینگونه می گویند که مردم درباره سرمایه اجتماعی آگاهی ندارند و در این راستا نیاز به آگاهی وجود دارد و برخی آن را جزو مفاهیم غربی می دانند و از طرفی برخی می گویند که اسلام دستور به صله رحم و حق همسایه داده است که این موارد جزو سرمایه های اجتماعی محسوب می شوند.
شهرداری واعظ مردم نیست
این استاد دانشگاه با تأکید بر نقش شهرداری ها در افزایش سرمایه اجتماعی گفت: مدیریت شهری باید متوجه باشد که واعظ مردم نیست و نقش وعظ را ندارد و بایستی با ساختارها و نهادها کارکند چرا که افراد در درون این نهادها و ساختارها، رفتارهای آنان شکل می گیرد.
وی درادامه با تأیید مقاله «بررسی تأثیرحس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد» اظهارکرد: در واقع حس تعلق مکانی مشارکت ایجاد می کند و مشارکت سبب ایجاد سرمایه اجتماعی می شود.
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با تأکید بر این مطلب که حس تعلق مکانی مقوله بسیار مهمی است، تصریح کرد: این پارادیم درباره محله و شهر و کشور مصداق دارد چرا که مشارکت ملی در فرآیندهای مختلف معنا می هد و به همین دلیل نیاز است که در برنامه ریزی های شهری، کالبد مناسبی برای شهر طراحی شود که حس تعلق جغرافیایی به مکان خاصی ایجاد شود که سبب مشارکت شود که بعد از مشارکت افراد می توانند به یکدیگر اعتماد کنند.
وی ادامه داد: نیازی نیست برای مردم تبلیغ و نیروی امنیتی بگذاریم که اگر برنامهریزی کالبدیِ مناسب برای شهر داشته باشیم، در شهروندان حس تعلق جغرافیایی به مکان خاص ایجاد میکند و این حس خاص آنها را به مشارکت میکشاند و مشارکت هم موجب میشود افراد به هم اعتماد و با هم زندگی کنند.
قانعیراد با اشاره به دو مفهوم فضاهای عینی و فضاهای ذهنی، گفت: فضاهای عینی و ذهنی با یکدیگر تفاوت دارند. بهطور مثال آشپزخانه برای یک زن فضای عینی نیست و فضای ذهنی است که با همۀ وجود درگیر آن است و درنتیجه، غذاخوردن او در آشپزخانه با همسر و فرزند با غذاخوردن در یک رستوران متفاوت هست؛ علیرغم اینکه درهردو محل، یک کار، یعنی غذاخوردن، انجام میشود.
در گذشته میزان سرمایه اجتماعی نسبت به زمان فعلی بیشتر بوده است
وی درادامه با اشاره به این مطلب که در گذشته میزان سرمایه اجتماعی نسبت به زمان فعلی بیشتر بوده است، اظهارکرد: در واقع از مهمترین دلایلی که سبب شده است که گذشتگان ما از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار باشند این موضوع است که به محله ای که در آن ساکن بودند تعلق داشتند و مکان ها برای آنان فضاهای ذهنی بودند که این فضاها با فضاهای عینی متفاوت هستند.
قانعی راد با بیان اینکه زیستن در فضاهای ذهنی، سرمایه اجتماعی ایجاد می کند که به همان میزان افراد دارای حس مکان هستند، گفت: این درحالی است که فضاهای عینی، جنبه ابزاری و کاربردی دارند و برای افراد یادآور خاطرات نیستند اما فضاهای ذهنی همراه با خاطره و نماد هستند.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به اینکه «ما نسبت به آدمها و مکانها خاطره داریم»، خاطرنشان کرد: فضاهای عینی جنبۀ ابزاری و کارکردی دارند و ما از آنها استفاده میکنیم، اما برای ما حامل خاطره نیستند و از طرفی فضاهای ذهنی همراه با خاطره، معنا، هویت و نماد هستند.
وی درادامه با اشاره به مقایسه خیابان های قدیمی و جدید گفت: در گذشته خیابان ها فقط جنبه ابزاری و کارکردی نداشتند و در شرایطی خاص افراد در این خیابانها و میدان ها دور هم جمع می شدند و خاطراتی را با خود به همراه داشتند اما خیابان های جدید فقط جنبه کارکردی مطلق دارند و فقط محلی برای عبور ماشین ها شده است در حالی که در گذشته تک تک میدانهای تهران برای منِ شهروند یک فضای ذهنی بود و از این میدانها خاطره داشتم و نسبتبه آنها اشتیاق داشتم، اما در حال حاضر، آن میدانها به فضاهای عینی تبدیل شدهاند.
وی درادامه با تأکید بر این مطلب که امروز کوچه دیگر جایی در ذهن کودک ایرانی ندارد و فقط محلی برای پارک ماشین شده است، اظهارکرد: «در گذشته، کوچهها محل بازی بود»، اما امروز کدام کوچه را در تهران یا مشهد میتوان پیدا کرد که محل ارتباط بچهها با هم باشد و بچهها یک نوع مناسبات اجتماعی را در آن شکل دهند؟ کجا میخواهیم یاد بگیریم با انسانها تعامل برقرار کنیم؟
این جامعهشناس با بیان اینکه «نمیگوییم که تکنولوژی نباید جایی در زندگی انسانی داشته باشد»، خاطرنشان کرد: زندگی معاصر بدون تکنولوژی و فضاهای عینی غیرممکن است، اما تا چه مقدار باید اجازه داد که فضاهای عینی کل زندگی اجتماعی را در بر بگیرد؟ میگوییم جوان امروز سرمایۀ اجتماعی ندارد و بلد نیست با دیگران ارتباط بر قرار کند. این جوان در کجا این موارد را باید یاد بگیرد؟ باید نهادها و جاهایی برای این موضوع وجود داشته باشد.
سرمایه اجتماعی بدون تعامل ایجاد نمی شود
وی با تأکید بر اینکه «شهرداران نباید اجازه بدهند که روی 250 متر زمین اسم مدرسه بگذارند»، گفت: ما در 6 هزار متر زمین، دبستانمان را طی میکردیم. مدرسه محل بازی، ورزش، کتابخانه و تئاتر بود چرا که این محلها فضاهای تعاملی انسانی هستند که انسانها را به نزدیکی با یکدیگر میکشاندند و ما را پرورش میدادند اما امروز در 250 متر زمین 10 تا اتاق گذاشتهایم و بچهها در آنها آموزش میبینند، بدون اینکه با یکدیگر تعامل داشته باشند.
قانعیراد با بیان اینکه «دوگانۀ بین فضاهای عینی و ذهنی بحث بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود»، گفت: هجوم فضای عینی، اعماز فضاهای تجاری و خرید گرفته تا فضاهای عمومی، تفریحی و فراغت را باید مهار کرد.
تغییر کالبد شهر در شرایط فعلی سبب شده است که جوان امروز سرمایه اجتماعی ندارد
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه تغییر کالبد شهر در شرایط فعلی سبب شده است که جوان امروز سرمایه اجتماعی ندارد و نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار کند، اظهارکرد: از مهمترین راهکارها برای کاهش این تغییر، مهار هجوم فضاهای عینی است که با توجه اینکه در سال های اخیر در تهران و مشهد به سبک دیگر کشورها ساخته شده است که حامل فضاهای گمنام ذهنی برای شهروندان هستند که نمی توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
وی درادامه با اشاره به آغاز انقلاب شهری ازسال 1970 در غرب گفت: در این شرایط به تدریج غرب صنایع کارخانه ای خود را به جهان سوم منتقل می کند و صنعت زدایی صورت می گیرد و از طرفی اقتصاد فضا در غرب گسترش می یابد و به همین دلیل شهرها را تبدیل به فضاهای عینی می کند که فقط جنبه کارکردی و کالایی دارد.
قانعی راد ادامه داد: انقلاب شهری که از دهه 1970 در غرب رخ داد و از امر صنعتی به امر شهری تبدیل شد در واقع آن سالها مقارن است با دورهای که غرب کمکم صنایع کارخانهای خود را به جهانسوم منتقل میکند و صنعتزدایی در غرب اتفاق میافتد و کارخانهها و صنایع به دلیل آلودگی به جهانسوم، بهویژه آسیا، انتقال داده میشود.
وی افزود: در غرب، اقتصاد فضا بهجای اقتصاد صنعتی گسترش پیدا میکند؛ یعنی سرمایهها از درون کارخانهها به درون شهرها میآیند و شهر را به فضای عینی تبدیل میکنند و فضاهایی تولید میکنند که مبتنیبر ارزش مبادله است. فضاهایی که جنبه اقتصادی دارن و اینجا خود فضا تبدیل به کالایی میشود.
این جامعه شناس ادامه داد: این درحالی است که فضا جایی برای زندگی بود و به زیستن و نه اقتصاد، تعلق داشت. کارخانهها درون مکانها ساخته میشدند، اما خود مکانها و فضاها هنوز اقتصادی نشده بودند. با انقلاب شهری شاهد گسترش فضاهای عینی که فضاهای یکسانیاند، هستیم.
قانعی راد با بیان اینکه با شروع انقلاب شهری مکان های تجاری، اداری و سرمایه ای جایگزین بافت های فرسوده می شوند، اظهارکرد: در این شرایط به جای آنکه بافت های فرسوده ترمیم و بازسازی شوند چرا که این مکان های خاص سبب افزایش سرمایه اجتماعی می شوند اما در عین حال در این شرایط این مکان ها به حاشیه می روند.
وی با بیان اینکه تعارض سرمایه اجتماعی با سرمایه اقتصادی به وجود می آید، اظهارکرد: در این شرایط فضاهای انتزاعی ساخته می شود که انباشت سرمایه در آن صورت می گیرد و از طرفی دیگر زندگی روزمره مردم در همین مکان ها وجود دارد و در این شرایط نقش شهرداریها ملموس می شود.
رئیس انجمن جامعهشناسی گفت: اتفاق دیگری که در کنار انقلاب شهری رخ میدهد، این است که مفهوم دولت یا حاکمیت در شرایط جهانیشدن تحت تأثیر دو نیروی جهانیشدن و محلیشدن دوپاره میشوند چرا که قبلاً حاکمیت ملی وجود داشت و چیزی به نام حاکمیت محلی و جهانی وجود نداشت و یک مرتبه دولتها با دو رقیب قدرتمند مواجه میشوند که از طرفی سازمانهای بینالمللیِ جهانی هستند که میخواهند حاکمیت جهانی را تحقق بدهند؛ همچون سازمان ملل و از طرف دیگر، مردم هستند که نگران زندگی خود هستند و میخواهند حاکمیت محلی شکل بدهند. اینجا قدرت تحت تأثیر دو نیروی بزرگ، یعنی نیروی بازار و نیروی جامعه مدنی، دوپاره میشود.
قانعیراد خاطرنشان کرد: قدرتِ سرمایه و بازار به این دلیل که نیاز به حرکت جهانی دارد، میخواهد حاکمیتها را جهانی کند و نمیخواهد جایی محصور باشد و از طرفی، قدرت جامعۀ مدنی زندگی شهری را میخواهد و ایجادِ این دوگانگی که دوگانگیِ ساختاری است ما را با نظریه دوگانۀ شهر مواجه میکند.
وی با بیان اینکه با شکل گیری حاکمیت دوگانه، این پرسش پیش آمد که چه قسمتی از شهر متعلق به مردم است و آیا اقتصاد می خواهد شهر را فتح کند، گفت: در این وضعیت جنبش های مدنی ایجاد می شوند تا فضاهای ذهنی را حفظ کنند.
قانعی ادامه داد: نیروی یکسان ساز گسترش فضاهای عینی و جنبش های شهری که به دنبال حفاظت از فضاهای ذهنی هستند که شوراها و شهرداریها سخنگویان فضاهای ذهنی هستند که برای کنترل تمامیت بخش بازار و تجارت و حتی قدرت شکل گرفته اند.
انقلاب شهری در ایران، شهرداریها را وادار به فضا سازی کالاها کرد
این نویسنده و محقق و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به این مطلب که انقلاب شهری در ایران، شهرداریها را وادار به فضا سازی کالاها کرد که بخش اجتماعی به اقتصاد فضا ورود پیدا کند و برخلاف دیگر کشورها، شهرداری ها به انباشت سرمایه تسلیم شدند و در شهرداری ها و دولت جابجایی اتفاق افتاد.
وی با بیان اینکه «سابقۀ شورای شهرها را میتوان در قرن 19 و حتی قبلتر از آن در آتن و روم جستوجو کرد»، گفت: مفهوم جدید شوراها و شهرداریها بهعنوان حاکمیت محلی، هنگامی ایجاد شد که جامعه مدنی بهعنوان یک نیروی اجتماعی مؤثر توانست خود را به حاکمیتها تحمیل کند. آنها عنوان کردند که ما برای زندگی محلی خود افرادی میخواهیم که با ما از نزدیک در تعامل باشند.
این جامعهشناس عنوان کرد: در اینجا اولویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، گویا به دو نیرو سپرده شد که شهرداریها آن بخشی را به عهده گرفتند که اولویت توسعۀ اجتماعی را اهمیت میدهد، نه اولویت توسعۀ اقتصادی را واز طرفی شهروندان به شهرداریها گفتتند نیازی نیست اقتصاد را توسعه دهید، این بخش برای خود، نیروهای سرمایه و بازار را دارد.
وی ادامه داد: فضاهای عینی بدجور دارد گسترش پیدا میکند! خانهها و زندگی ما را تهدید میکند و همهچیز را به یک نوع فردگرایی میکشاند و ما به نهادی نیاز داریم که بهجای انباشتِ سرمایه مالی، دنبال انباشت سرمایه اجتماعی باشد و به الزامات محلی زندگی روزانه توجه کند و به مقولۀ مشارکت اجتماعی حساس باشد. ما حاکمیت از نزدیک میخواهیم که تحت تأثیر فشار منافع طبقاتی هم نباشد.
این عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور درباره تفاوت انقلاب شهری ایران و غرب تصریح کرد: انقلاب شهری ایران تحت تأثیر چند عامل بود که یکی از آنها شیوه فئودالی است که درآن خرید وفروشِ زمین برای ایرانیها مهم و منبع سرمایه بود.
وی ادامه داد: هنوز که هنوز است، هرکس زمین دارد، از امنیت برخوردار است و یک نوع صنعتزدایی هم در ایران رخ داد. به این دلیل که جنگ و سپس تحریم بودیم، نمیشد کارِ اقتصادی و صنعتی انجام داد؛ همچنین به این دلیل که نمیتوانستیم تولید انجام دهیم؛ اما باید نمایش پیشرفت و ترقی میداشتیم که به همین دلیل با اقتصاد چین پیوند خوردیم.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: حذف حمایت مالی دولت از شهرداریها پس از جنگ هم، دلیل دیگری بود که شهرداریها باید خودشان منابع مالی کسب میکردند و در این شرایط، انقلاب شهری، یعنی رشد اقتصادِ فضا اتفاق افتاد. سرمایهها به شهرها هجوم آوردند. سرمایههایی که دیگر نمیتوانستند تولید داشته باشند. جامعۀ ایران در شرایط فقدان تولید، تبدیل به یک جامعۀ مصرفی شد.
وی ادامه داد: در شهرها سرمایهگذاریهای گسترده توسط بخش خصوصی، نظامهای حاکمیتی، آستان قدس رضوی، شهرداریها وغیره انجام شد و شهرداریها که فاقد منابع مالی بودند، به فروش شهر و همنشینی در کنار یک نوع اقتصادِ دلالی در درون شهر هجوم آوردند که بدینوسیله پیوند نامشروعی بین شهرداریها و بخش خصوصی ایجاد شد. هرچه بخش خصوصی فضا پررونقتر، شهرداریها هم راضیتربودند.
این مؤلف و استاد دانشگاه ادامه داد: شاید تنها کشوری هستیم در دنیا که جرایم شهریِ فروشی داریم. یعنی کاری را انجام میدهیم و سپس جریمه آن را پرداخت میکنیم. از راه فروش خلاف، منابع مالی را بهدست میآوریم که در تهران، شهر فروخته شد و فضاهای عینی همچون تونلها، جادهها، بزرگ راهها و غیره گسترش یافت. فضاهایی که با ذهن و وجود ما ارتباطی ندارد، اگرچه با نیازهای کارکردی ما مرتبط هستند.
قانعیراد عنوان کرد: انقلاب شهری ایران شهرداریها را به کالاییسازی فضاها، یعنی تبدیلکردن فضای شهری به کالا وادارکرد. برخلاف دنیا، بخش اجتماعی به اقتصاد فضا ورود پیدا کرد و بخش اجتماعی که قرار بود از تجاوز اقتصادِ فضا به حریمهای زندگی جلوگیری کند، در این زمینه ورود کرد. شهرداریها به منطق انباشتِ سرمایه تسلیم شدند و در شهرداریها و دولت جابهجایی نقشها اتفاق افتاد.
جابجایی نقش دولت و شهرداری ها
این جامعهشناس گفت: الان در ایران میبینیم که دولت دنبال مسکن اجتماعی و شهرداری دنبال واحدهای تجاری است؛ برخلاف همه جای دنیا. شهرداریها در دنیا مسکن اجتماعی میسازند و دولت سعی میکند اقتصاد را توسعه دهد اما در ایران برعکس است که ثمره آن را هم می بینیم که نه مسکن اجتماعی و نه واحدهای تجاری موفق هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به کمرنگ شدن نقش اجتماعی شهرداری ها گفت: شهرداریها در حال حاضر نقش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارند چرا که شهرها قطعه بندی شده است ودر این وضعیت بسیاری سرگردان می مانند چرا که اگر قرار است تجربه شهروندی داشته باشید باید مسکن وجود داشته باشد چرا که بدون مسکن، خاطره ای وجود نخواهد داشت که سرمایه اجتماعی را به دنبال خود داشته باشد.
وی تصریح کرد: حداقل انتظاری که از شهرداریها در این فضای دوگانه میرفت و میرود، این است که به دلیل ارزشهای حرفهای خود، بین الزامات توسعۀ اجتماعی و اقتصادی پیوند و تعادلی ایجاد کند چرا که شهرداری یک نقش سیاسی نیست که با قدرت نسبت داشته باشد و یک نقش اقتصادی هم نیست که با بازار ارتباط داشته باشد؛ یک نقش اجتماعی است که با مردم ارتباط دارد.
این جامعه شناس ادامه داد: شهرداری در ایران به نقش سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است و شهرداری به پلهای برای پریدن در دولت تبدیل شده و گویا هیچ تعلقی به مردم وجود ندارد.
قانعیراد درخصوص پیامدهای گسترش فضاهای عینی تصریح کرد: مهمترین پیامد آن گسترش فردگرایی و تضعیف سرمایۀ اجتماعی در شهرهاست چرا که روابط خانوادگی، همسایگی، محلی و شهری فرسوده میشوند؛ چون فضای خاطره وجود ندارد. فضای عینی روابط اجتماعی را تضعیف میکند؛ اعتماد از بین میرود و جمعیت بیپناه و بیحفاظی ایجاد میشوند؛ همچنین مستعمرههای شهری ایجاد میکند؛ یعنی مستعمره سازی زندگی مردم همراه با ایجاد مستعمرههای شهری هستند.
وی ادامه داد: مستعمرههای شهری، مناطق حاشیهنشین، آلونکها، محلات فاقد امکانات اجتماعی و فیزیکی و هستند و در این وضعیت شهر، جمعیت و فضا بر حسب قیمتِ زمین و آپارتمان بهنحوی بخشبندی میشوند. در چنین وضعیتی، برخیها امکان اسکان دارند، اما بسیاری سرگردان میمانند.
قانعی راد ادامه داد: این حاشیهنشینی گسترده و ایجاد مستعمرههای شهری همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی را کاهش و آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد و امکان شورشهای شهری را هم فراهم میکند./9340