vasael.ir

کد خبر: ۶۱۷۵
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۲ - 04 September 2017
ولایت و حکومت؛ حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی/ جلسه 48

بررسی دیدگاه فقها درباره ثبوت رؤیت هلال با حکم حاکم

وسائل- حجت‌الاسلام و المسلمین یعقوبی گفت: افزون بر سیره پیامبر و ائمه(ع)، در دیدگاه فقهاء نیز حکم حاکم در زمینهٔ ثبوت رؤیت هلال نافذ بوده و مُثبِت رؤیت هلال است و احکام شرعی بر آن مترتب است.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه چهل و هشتم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که اول اسفندماه 95 با حضور طلاب و روحانیون سطح چهار حوزه علمیه استان در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی (ره) بجنورد برگزار شد، در ادامه بحث ثبوت رؤیت هلال از طریق حکم حاکم، به بیانات علما و فقهای متأخر در این موضوع پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته:

حجت‌الاسلام و المسلمین یعقوبی در ادامه تشریح نظرات موافقان ثبوت رؤیت هلال از طریق حکم حاکم، اظهار کرد: یکی از ادله یا مؤیداتی که این موضوع را ثابت می‌کند سیره پیغمبر و اهل بیت (ع) است.

وی افزود: در سیره پیامبر و اهل بیت (ع) مستنداتی وجود دارد که مردم به آنها رجوع کردند و مسئله هلال را می‌پرسیدند و هر چه آنها می‌گفتند عمل می‌کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی ادامه داد: در سیره امامان هم چیز عجیبی دیده می‌شود و آن اینکه هیچ کسی نقل نکرده که در دوران بنی‌امیه و بنی العباس که امامان ما زندگی می‌کردند، ائمه در ماه رمضان یا در حج راهی را غیر از خلفای بنی العباس بروند.

وی اضافه کرد: یعنی مثلاً اگر خلیفه می‌گفت امروز اول ماه است، حضرت علی (ع) یا دیگران موضع نمی‌گرفتند، همان را قبول می‌کردند، اگر حج می‌رفتند و می‌خواستند اعمال حج را انجام دهند، حکومت دست دیگران بود و وقتی همان حاکم اعلام می‌کرد که امروز اول ماه است، می‌پذیرفتند و مناسک عرفه و مشعر هم بر اساس حکم حاکم تنظیم می‌شد.

امام جمعه بجنورد گفت: شاید به ذهن برسد وقتی حکم حاکم می‌گوییم منظور حکم حاکم عادل است؛ اما این‌طور نیست، در بعضی از شرایط زمانی حاکم عادل نیست؛ اما حاکم جامعه اسلامی است و باید با حکم همان حاکم اعمال خود ازجمله مناسک حج و ماه رمضان را تنظیم کنیم.

 

خلاصه درس حاضر:

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی در ادامه دلایل ثبوت رؤیت هلال از طریق حکم حاکم، افزود: افزون بر سیره پیامبر و ائمه(ع)، در دیدگاه فقهاء هم، حکم حاکم نافذ بوده و مُثبِت رؤیت هلال است و احکام شرعی بر آن مترتب است.

وی اضافه کرد: حکم حاکم حجت است هم بر مقلدینش و هم بر مقلدین دیگر مراجع و هم بر خود مراجع و همه باید تبعیت کنند.

حجت‌الاسلام و المسلمین یعقوبی با اشاره به مسئله احتمال تزاحم بین حکم فقیه حاکم و سایر فقها در مورد ثبوت رؤیت هلال، اظهار کرد: اگر بین حکم حاکم و فقها مزاحمت ایجاد شد، بزرگان ما می‌گویند حکم حاکم همیشه و در همه زمینه‌ها از جمله در زمینهٔ رؤیت هلال بر بقیه فقهایی که حاکم نیستند، تقدّم دارد.

 

تقریر درس:

در جلسات گذشته عرض کردیم که از روایات برمی‌آید که چند چیز رؤیت هلال را ثابت می‌کند که یکی از آنها حکم حاکم است، گفتیم که از روایات و بیانات و نگاه فقها حکم حاکم در ثبوت رؤیت هلال مانند رؤیت مستقیم و شهادت عدلین است.

اگر کسی خودش مستقیم ماه را ببینید یا دو شاهد عادل شهادت دهند یا آن‌قدر شیوع پیدا کند که همه باور کنند که ماه را دیده‌اند؛ این‌ها از اسباب ثبوت رؤیت هلال است و یکی هم حکم حاکم است.

حکم حاکم هم دو ریشه دارد؛ یا حاکم علم پیدا می‌کند و خودش مستقیماً ماه را می‌بیند یا از تواتر و شیاع به یقین می‌رسد و یا دو شاهد عادل پیش او شهادت می‌دهند؛ پس حکم حاکم یا ریشه‌اش رؤیت خودش است یا شیاع و تواتر خبر است یا شهادت عدلین. هر کدام که باشد حکم حاکم حجت بوده و می‌شود بر اساس آن عبادات را انجام داد.

یکی از ادله که عرض کردیم سیره پیغمبر و اهل بیت (ع) است که سیره آن بزرگواران هم چنین بوده که مردم به آنها رجوع می‌کردند، اول و آخر ماه می‌پرسیدند که چه‌کار کنیم؟ حتی در روایت داشتیم که وقتی پیغمبر می‌خواستند برای غزوه از مدینه خارج شوند جمعی از اصحاب آمدند که ما هر ماه برای دانستن اول و آخر ماه خدمت شما می‌آمدیم الآن که شما به مسافرت می‌روید ما چه‌کار کنیم؟ معلوم می‌شود این موضوع آن‌قدر سیره مستمره بوده که اول و آخر هر ماه مردم چشمشان به بیانات پیغمبر بوده که چه می‌فرماید.

حتی در مرحله بالاتر گفتیم که ائمه (ع) که در زمان خلفای عباسی زندگی می‌کردند و در حالی که حاکمیت دست دیگران بود، دست خود آن حکام جور بود؛ اما همان حاکمیت را در بحث رؤیت هلال می‌پذیرفتند؛ یعنی حکم حاکم جور و حاکم مخالف خودشان را هم حجت می‌دانستند.

گر چه در همه جا زیر بار حکم حاکم نمی‌رفتند؛ ولی در بحث رؤیت هلال حکم حاکم را برای خودشان دلیل و ملاک می‌گرفتند و بر اساس آن روزه می‌گرفتند، روزه می‌خوردند، عید می‌گرفتند که این را هم عرض کردیم.

 

حکم حاکم در ثبوت رؤیت هلال از نگاه فقها

در زمان ما و قرن‌های اخیر هم این مسئله ثابت شده است، مرحوم میرزای قمی صاحب تحریم تنباکو در سامرا زندگی می‌کرد، در سامرا هم اهل سنت زیاد بودند، یک سال خدمت ایشان آمدند که آقا اهل سنت اعلام کرده‌اند که فردا عید است؛ اما شیعه‌ها ماه را ندیده‌اند ما چه‌کار بکنیم؟ مرحوم میرزای شیرازی فرمود آن کسانی که پیش قاضی اهل سنت رفته‌اند شهادت داده‌اند که ماه را دیده‌اند بیایند اینجا بنشینند، دو نفر از کسانی که از اهل سنت مورد وثوق بودند آوردند که آنها شهادت بدهند که ما ماه را دیدیم، بر اساس شهادت آن دو نفر که از مخالفین بودند میرزای شیرازی حکم داد که فردا عید است.

ببینید معلوم می‌شود که حکم حاکم در بعضی از اوقات لازم نیست که حتی شهود آن هم عدلین باشند یا شیعه باشند، این‌جور که از این قضیه برمی‌آید همین که حاکم و مرجع اطمینان پیدا کند که عید شده و آخر ماه است می‌تواند حکم بدهد و مردم هم تبعیت کنند. این هم یک نمونه از اثر حکم حاکم.

مرحوم سید عبدالأعلی سبزواری، یکی از فقهای زمان ما است که خیلی آدم روشن و فقیه برجسته‌ای است و کتابی دارد به نام «مهذب الاحاکم»، در جلد 10 صفحه 273 این کتاب به صراحت می‌فرمایند: «الظاهر انّ اعتبار حکم الحاکم فی الجمله من المسلمیات العقلائیه لانّ لکلّ مذهب و ملّه حاکم و حکم فی امور الدینیه والدنیویه خصوصاً الامور النوعیه آلتی یحتاج النوع الی‌ها فالمقتضی للحجیه فی الحکم الجامع الشرائط موجود و المانع مفقود فلا بدّ من الاعتبار».

هر مذهب و ملتی در امور دینی و دنیایی خود هم حاکم و هم حکم دارند، مخصوصاً در کارهایی که نوعاً مردم گرفتار آن هستند و به آنها نیازمند هستند؛ پس در کارهایی که معمولاً مردم به آن نیازمند هستند، مقتضی موجود مانع مفقود است، مقتضی برای اینکه حکم کسی که جامع شرایط است موجود است و مانعی هم در بین نیست؛ پس ما باید قول کسی که حاکم است و حجت دارد را معتبر بدانیم.

خُب، پس از لحاظ نگاه فقها حکم حاکم نافذ بوده و مُثبِت رؤیت هلال است و احکام شرعی بر آن مترتب است.

صاحب جواهر در جلد 16 صفحه 359 می‌فرماید: همان‌گونه که با دو شاهد عادل حکم حاکم شرع نفوذ دارد و ثابت می‌شود به علم آنها هم همین‌جوری است، بعد می‌فرماید چه جوری وقتی دو شاهد عادل شهادت می‌دهند حاکم می‌تواند بر اساس شهود عادل حکم به رؤیت هلال بدهد؛ پس به یقین و طریق اولی اگر خود فقیه و حاکم علم پیدا کرد که اول ماه است -عرض کردیم حالا چه می‌خواهد خودش ببیند و چه از بس مردم آمدند و گفتند دیگر برای او یقین حاصل شده است که اول ماه است- پس فرقی نمی‌کند دو شاهد عادل شهادت بدهند یا حاکم علم شخصی پیدا کند.

بعد صاحب جواهر می‌فرماید: «العلم اقوی من البینة»؛ علم که از بینه قوی‌تر است چرا؟ چون علم این است که خود آدم بفهمد و درک کند اما بینه درک دیگران را تأیید کند؛ پس علم به رؤیت اقوی از بینه است.

چند مسئله از فقها عرض کنیم، یکی از حضرت امام در جلد یک «تحریرالوسیله» صفحه 297، مسئله 5 یک فرعی است از فروع این مسئله، امام می‌فرمایند: «لا تختص حجیة حکم الحاکم بمقلدیه، بل حجة حتی علی حاکم آخر لو لم یثبت خطأه أو خطأ مستنده».

یکی از مواردی که قبلاً هم اشاره کردیم و امروز هم عرض می‌کنیم این است که حکم حاکم مخصوص مقلدینش نیست؛ یعنی کسی مقلد حاکم باشد یا نباشد فرقی نمی‌کند، وقتی حاکم شرع گفت فردا اول ماه است این سخت او نافذ است؛ حتی بر مقلدین مراجع دیگر و حتی بر فقیه و مرجع دیگر.

حجیت حکم حاکم به مقلدین خودش اختصاص ندارد، حکم حاکم حجت است حتی بر مجتهد دیگر، البته یک قید و شرط دارد و آن این است که خطای آن حاکم برای آن حاکم یا مجتهد دیگر ثابت نشده باشد یا خطای مستند او ثابت نشده باشد.

ببینید گاهی مجتهد می‌گوید من ماه را دیده‌ام و بر اساس دیدنم می‌گویم فردا عید است این می‌شود علم خودش و گاهی می‌گوید دو تا شاهد نزد من آمده و شهادت داده‌اند که ماه را دیده‌اند و فردا عید است.

پس اگر کسی در این دو تا؛ یعنی علم حاکم یا مستند علم او شک نکرد باید تبعیت کند؛ ولو اعلم مراجع هم باشد؛ ولی اگر آمد و در علم این حاکم شک کرد مثلاً حاکم می‌گوید من ماه را دیده‌ام اما مجتهد دیگر می‌داند اصلاً محال است با این همه ابر کسی ماه را ببیند و برای وی ثابت شد که حاکم خطای در دید داشته و اشتباه می‌کند و با این شرایط جوی نمی‌شود ماه را دید و در منشأ علم حاکم شک کرد یا دو نفری که آمده‌اند شهادت داده‌اند شک کرد که معلوم نیست این‌ها عادل باشند یا اصلاً آنها را عادل ندانست و گفت در پیش من این‌ها فاسق هستند یا یکی عادل و دیگری فاسق است؛ در این صورت برای آن مجتهد دیگر حجت نیست.

البته اگر یادتان باشد قبلاً گفتیم که حجت نیست؛ اما نباید آن را در بوق و کرنا کند و فریاد بزند که آی ملت! این حکم حاکم اشکال دارد. خودش زیر بار نمی‌رود؛ اما حق اینکه به مقلدین خود یا دیگران اعلام بکند که من رأی حاکم را قبول ندارم، ندارد.

پس مسئله این شد که حکم حاکم حجت است هم بر مقلدینش و هم بر مقلدین دیگر مراجع و هم بر خود مراجع؛ الا در یک صورت که می‌تواند زیر بار نرود که خطای آن حاکم را در تشخیص او تشخیص دهد که خطا بود یا مستند حاکم را تشکیک کند؛ یعنی در شهادت رجلین عدلین تشکیک کند و بگوید من این‌ها را عادل نمی‌دانم یا یکی از آنها عادل است و دیگری نیست، پس این مسئله هم در این بحث در ذهن شما باشد.

یک مسئله دیگر که آن هم مربوط به این بحث است؛ اگر آمد و دو نفر نزد حاکم رفتند و گفتند ما ماه را دیدیم، عادل هم هستند، این حاکم نپذیرفت و گفت من شما را عادل نمی‌دانم، آیا شهادت این دو در جای دیگر حجت است؟ می‌توانند پیش کس دیگری بروند یا خودشان بگویند ما دیدیم و بر اساس این دو نفر دیگر هم بشنوند و بگویند خُب دو نفر عادل شهادت داده‌اند یا یک شهر بگوید ما این دو نفر را قبول داریم، آیا می‌توانند بر اساس شهادت این دو شاهد عادل روزه خود را بخورند یا بگیرند؟ جواب بله است، ولو پیش این حاکم عدالت آنها ثابت نشده است؛ اما اگر کسی به هر دلیلی این دو نفر را عادل بداند وقتی این دو نفر شهادت دادند که ما ماه را دیدیم؛ ولو حاکم حکم نکند بر اساس شهادت عدلین می‌توان اول ماه را اثبات کرد و احکام را بر آن بار کرد.

این هم مسئله‌ای است که امام در همان تحریرالوسیله فرموده‌اند، ایشان می‌فرماید: «لا یعتبر فی حجّیة البیّنة قیام‌ها عند الحاکم الشرعی، فهی حجّة لکلّ من قامت عنده بل لو قامت عند الحاکم وردّ شهادت‌ها من جهة عدم ثبوت عدالة الشاهد عنده وکانا عادلین عند غیره یجب ترتیب الأثر علیها من الصوم أو الإفطار»

اینکه می‌گوییم بینه برای اثبات رؤیت هلال حجت است؛ یعنی حتماً باید پیش حاکم شرعی شهادت بدهند تا بگوییم ارزش دارد، این بینه حجیت دارد برای هر کسی که پیشش ثابت شده است، دو نفر شهادت دادند که ما ماه را دیدیم؛ ولو حاکم شرع اعلام نکرده است، برای شخص من اگر آن دو نفر عادل هستند اثبات می‌شود که رؤیت هلال صورت گرفته است؛ ولو حاکم هنوز اعلام نکرده است؛ البته من حق ندارم بروم و به دیگران هم بگویم ای مردم! اول ماه است؛ چون تنها برای خودم حجت بوده است.

مسئله بالاتر، بلکه اگر این‌ها پیش حاکم رفتند و بینه را ارائه کردند ولی حاکم گفت من شهادت شما را قبول ندارم و شما را عادل نمی‌دانم؛ اما این دو نفر پیش دیگران عادل هستند، حاکم یا مجتهد این‌ها را عادل نمی‌داند اما من شخصی این‌ها را عادل می‌دانم، خُب، واجب است که به این بینه ترتیب اثر داده شود؛ یعنی وقتی پیش شخص من آمده‌اند شهادت داده‌اند، همان‌هایی که حاکم به آنها گفت شما عادل نیستید ولی پیش من عادل هستند می‌توانم بر اساس شهادت آنها اگر اول ماه است روزه بگیرم و اگر هم آخر ماه است افطار کنم.

پس این هم یک فرق دیگر در رابطه با مسئله حکم حاکم، حکم حاکم که می‌گوییم تبصره هم دارد بعضی جاها حکم حاکم نیست اما می‌توان بر اساس شهادت عدلین شخصاً تصمیم گرفت که اول ماه است روزه بگیریم یا روزه‌ام را افطار کنم که عید فطر است.

 

تزاحم حکم فقیه حاکم و سایر فقها در ثبوت رؤیت هلال

یک بحث دیگر است که البته دنباله‌دار است اما خلاصه می‌کنیم، تزاحم حکم حاکم و فقها است که در لابه‌لای بحث اشاره کردیم، عنوانش این است؛ اگر بین حکم حاکم و فقها مزاحمت ایجاد شد کدام مقدم است؟

بزرگان ما می‌گویند حکم حاکم همیشه بر بقیه فقهایی که حاکم نیستند تقدم دارد، در همه زمینه‌ها ازجمله درزمینهٔ رؤیت هلال، مثلاً در مورد خیابان‌کشی فرض کنید مجتهدی بگوید فتوای من این است که نمی‌شود خانه کسی را با هدف کشیدن خیابان خراب کرد؛ ولی حاکم می‌گوید برای معماری شهر باید این خانه خراب شود و پولش هم به صاحبش داده شود، آیا اینجا به فتوای مجتهد صاحب‌خانه که کس دیگری است باید عمل شود یا به فتوای حاکم؟

عنوانش این است، فقها می‌فرمایند اگر حاکمی حاکم شد، کارها به دست او افتاد و تصرف در امور می‌کند، فقیه دیگر نباید برای او مزاحمت ایجاد کند که یکی از این موارد بحث رؤیت هلال است.

این را محبوب شیخ به‌صورت مفصل در مکاسب آورده و یک صفحه توضیح داده که اگر دست فقیه باز شد، مبسوط الید شد و امور درید او قرار گرفت فقهای دیگر حق تزاحم در این مسئله را ندارند، فتوای خودشان را بدهند، مقلدین خود را از نظر عبادی و احکام تغذیه کند؛ اما نباید کاری بکند که مزاحمتی در عمل این حاکم ایجاد شود.

این را مرحوم صاحب مکاسب در صفحه 157 گفته است، «فالظاهر عدم جواز مزاحمه الفقیه الذی دخل فی امر و وضع یده علیه و بنی فیه»؛ فقیهی که داخل امر شده و وارد میدان شده است و بر روی کار دست گذاشته است، در این امور فقیه دیگر نمی‌تواند برای او مزاحمت ایجاد کند.

این مسئله را بزرگان دیگر مثل مرحوم نراقی در عوائدالایام صفحه 185 فرموده‌اند و امام راحل هم در جلد دو کتاب البیع صفحه 465 به صراحت فرموده‌اند که اگر کسی حکومت اسلامی تشکیل داد، از قبیل واجب کفایی به میدان آمد و رهبری امت را به عهده گرفت دیگر بقیه فقها نباید کارشکنی کرده و مزاحمت ایجاد کنند؛ بلکه تبعیت واجب است، ایشان می‌فرماید: «یجب علی غیره الاتباع»؛ بر این فقیه حاکم اتباع و پیروی دیگر فقها واجب است.

یک جمله مرحوم بحرالعلوم دارد که خیلی مهم است، سیدمحمد مرحوم بحرالعلوم یک کتابی دارد به نام «بلغه الفقیه» در جلد سه صفحه 297 فرموده وقتی مجتهد عادلی به عنوان نایب امام زمان و نیابت عامه اقدام به کاری کرد مزاحمت او از سوی دیگر فقها جایز نیست؛ زیرا به مقتضای معنای نیابت معارضه با فقیه عادلی که متصدی حکومت شده به‌منزله معارضه با امام زمان(عج) شمرده می‌شود.

این شبیه همان فتوای تحریم تنباکو است که الیوم استعمال توتون و تنباکو در حکم مبارزه یا محاربه با امام زمان(عج) است، این حکم میرزای شیرازی بود فتوا هم نبود، وقتی میرزای شیرازی گفت: امروز خرید و فروش و استعمال توتون و تنباکو جایز نیست؛ یعنی حکم که در ادامه‌اش دارد کسی که به این حکم عمل نکند در حکم مبارزه با امام زمان (ع) است. این هم نفوذ حکم حاکم در تاریخ مرجعیت و فقاهت./902/236

مقرر: هادی رحیمی کوهستان

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳