vasael.ir

کد خبر: ۶۱۲۴
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۸ - 28 August 2017
وقف/ آیت‌‌الله نوری‌همدانی /جلسه 106:

کاتب چه خوب باشد و چه بد باشد شناختش لازم نیست

وسائل- اگرچه اقوال علما دارای اختلاف است ولی رجوع تمام آن‌ها به اخبار است؛ بنابراین ما نیز باید به اخبار رجوع کنیم.

به گزارش پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حضرت آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در جلسه صدوششم درس خارج فقه خود که در تاریخ 18 اردیبهشت 96 برگزار شد، در ادامه بررسی بیع وقف به برخی از روایات موجود در این‌باره اشاره کرد و نظر برخی از علما را نیز ذکر کرد.
وی در این درس با اشاره به قول صاحب جواهر، به دلیل اختلاف نظر علما در موضوع مورد بحث، بر رجوع به احادیث تاکید کرد و گفت: ما باید اخبار را در نظر بگیریم زیرا تمام اقوال و نظرات به همین اخبار برمی گردد و در واقع در کیفیت استفاده از اخبار اقوال متعددی بوجود آمده و اجماعی نیز در بین ادعا می شود که البته حجت نیست چون اجماع مدرکی است.
این استاد درس خارج حوزه علمیه حدیثی را که صاحب جواهر در استناد به موضوع بیع وقف بیان می‌کند را دارای چند سند دانست و خاطر نشان کرد:‌ خبر چند سند دارد که بعضی حسن و بعضی دیگر صحیح هستند و حسن آن است که امامی ممدوح است ولی وثاقتش ثابت نیست ولی صحیح امامی ممدوح و موثق می باشد، صاحب جواهر "عن أبیه" که نامش هاشم بوده را موثق نمی دانسته ولی چون امامی ممدوح بوده خبر را حسن می داند البته ما هاشم را موثق می دانیم.
آیت‌الله نوری‌همدانی حدیث دیگری که صاحب جواهر آن را ذکر کرده‌ است را از کتاب احتجاج طبرسی و مرسل دانست و گفت: شیخ طبرسی از علماء بزرگ ماست و قبرش در نزدیکی قائم شهر می باشد و کتاب احتجاج او بسیار ناب و خوب می باشد و در اینجا این روایت را نقل کرده منتهی مرسل است و نوعاً طبرسی اخبار را مرسل نقل می کند.


 

مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
 

کتاب الوقف
صاحب جواهر رحمة الله علیه بعد از ذکر اقوال فقهاء و بیان نظر خودش می فرماید ما باید اخبار را در نظر بگیریم زیرا تمام اقوال و نظرات به همین اخبار برمی گردد و در واقع در کیفیت استفاده از اخبار اقوال متعددی بوجود آمده و اجماعی نیز در بین ادعا می شود که البته حجت نیست چون اجماع مدرکی است و کشف از قول معصوم علیه السلام نمی کند.
خبر اول یعنی خبر علی بن مهزیار که دیروز خواندیم از مشایخ ثلاثه نقل شده که به آنها محمدون ثلاثه اُوَل در مقابل محمدون ثلاثه اُخَر گفته می شود، ما شش محمد نام داریم که روایات را جمع کرده اند، محمدون ثلاثه اول؛ محمدبن یعقوب کلینی(شیخ کلینی) و محمدبن علی بن حسین بن موسی بن بابویه(شیخ صدوق) و محمدبن حسن(شیخ طوسی) می باشند، محمدون ثلاثه اخر؛ محمدبن حسن حر عاملی صاحب وسائل و محمد باقر مجلسی صاحب بحار الانوار، و ملا محسن فیض کاشانی که محسن لقب او و نامش محمد است.
صاحب جواهر در مورد خبر دومی که نقل می کند اینطور می فرماید:«ومنها‌ ما رواه المشایخ أیضا فی الحسن والصحیح»[1] .
خبر چند سند دارد که بعضی حسن و بعضی دیگر صحیح هستند و حسن آن است که امامی ممدوح است ولی وثاقتش ثابت نیست ولی صحیح امامی ممدوح و موثق می باشد، صاحب جواهر "عن أبیه" که نامش هاشم بوده را موثق نمی دانسته ولی چون امامی ممدوح بوده خبر را حسن می داند البته ما هاشم را موثق می دانیم.
خب و اما خبر مذکور این خبر است:﴿محمد بن یعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد وأحمد بن محمد وعن علی ابن إبراهیم، عن أبیه جمیعا، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن رئاب، عن جعفر ابن حنان قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن رجل وقف غلة(عایدات و درامد)له على قرابته من أبیه وقرابته من أمه وأوصى لرجل ولعقبه لیس بینه وبینه قرابة بثلاثمأة درهم فی کل سنة ویقسم الباقی على قرابته من أبیه وقرابته من أمه؟، فقال: جائز للذی أوصى له بذلک، قلت: أرأیت إن لم یخرج من غلة الأرض التی وقفها إلا خمسمأة درهم؟، فقال: ألیس فی وصیته أن یعطی الذی أوصى له من تلک الغلة ثلاثمأة درهم، ویقسم الباقی على قرابته من أبیه وقرابته من أمه؟ قلت: نعم، قال: لیس لقرابته أن یأخذوا من الغلة شیئا حتى یوفوا الموصى له ثلاثمأة درهم، ثم لهم ما یبقی بعد ذلک، قلت: أرأیت إن مات الذی أوصی له؟، قال: ان مات کانت الثلاثمأة درهم لورثته یتوارثونها بینهم، فأما إذا انقطع ورثته فلم یبق منهم أحد کانت لثلاثمأة درهم لقرابة المیت یرد ما یخرج من الوقف، ثم یقسم بینهم یتوارثون ذلک ما بقوا وبقیت الغلة، قلت: فللورثة من قرابة المیت(واقف) أن یبیعوا الأرض إن احتاجوا ولم یکفهم ما یخرج من الغلة؟ قال: نعم إذا رضوا کلهم، وکان البیع خیرا لهم باعوا.
ورواه الصدوق بإسناده عن الحسن بن محبوب. ورواه الشیخ باسناده عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب. أقول: قد تقدم الوجه فی مثله﴾[2] .
سند حدیث:کلینی عن عدة من اصحابنا که در آخر جامع الرواة اسامی آنها ذکر شده، عن سهل بن زیاد، تا اینجا نصف سند بود و باز کلینی عن احمد بن محمدبن عیسی، و باز کلینی عن علی بن ابراهیم عن أبیه، این سه تا نصفه سند با کلمه جمیعاً به هم پیوند می خورند، ملاحظه می کنید که در یکی از این نصفه سندها سهل بن زیاد ذکر شده که محل بحث است ولی ما او را ثقه می دانیم و درجای دیگر أبیه یعنی پدر علی بن ابراهیم ذکر شده که صاحب جواهر او را موثق نمی داند بلکه امامی ممدوح می داند لذا در کلامش که خواندیم فرمود "فی الحسن والصحیح" ، جمیعاً عن حسن بن محبوب که ثقه و از طبقه 6 است و مقامش بسیار بالاست، عن علی بن رئاب که بسیار جلیل القدر و از طبقه 5 است، عن جعفر بن حنان که توثیق نشده و بعدا خواهیم گفت که اگر همه این اخبار مورد عمل اصحاب باشند ضعفشان جبران خواهد شد.
خبر سوم:﴿أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی فی (الاحتجاج) عن محمد بن عبد الله ابن جعفر الحمیری عن صاحب الزمان علیه السلام أنه کتب إلیه: روى عن الصادق علیه السلام خبر مأثور: إذا کان الوقف على قوم بأعیانهم وأعقابهم فاجتمع أهل الوقف على بیعه وکان ذلک أصلح لهم أن یبیعوه فهل یجوز أن یشترى من بعضهم إن لم یجتمعوا کلهم على البیع أم لا یجوز إلا أن یجتمعوا کلهم على ذلک؟ وعن الوقف الذی لا یجوز بیعه؟، فأجاب علیه السلام: إذا کان الوقف على إمام المسلمین فلا یجوز بیعه، وإذا کان على قوم من المسلمین فلیبع کل قوم ما یقدرون على بیعه مجتمعین ومتفرقین إن شاء الله﴾[3] .
شیخ طبرسی از علماء بزرگ ماست و قبرش در نزدیکی قائم شهر می باشد و کتاب احتجاج او بسیار ناب و خوب می باشد و در اینجا این روایت را نقل کرده منتهی مرسل است و نوعاً طبرسی اخبار را مرسل نقل می کند، عبدالله بن جعفر حمیری شیخ القمیین و وجههم صنف کتبا کثیرة و بسیار جلیل القدر است و نامش عبدالله بن جعفر بن حسن است و در معجم رجال حدیث جلد 10 صفحه 139 مفصل احوالات او ذکر شده.
خبر بعدی که صاحب جواهر نقل می کند این خبر است:«ومنها‌ ما رواه الشیخ والصدوق بإسنادهما عن محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن الفرج عن علی بنش معبد:﴿قال : کتب إلیه محمد بن أحمد ابن إبراهیم بن محمد فی سنة ثلاث وثلاثین ومأتین یسأل عن رجل مات وخلف امرأة وبنین وبنات وخلف لهم غلاما أوقفه علیهم عشر سنین ثم هو حر بعد العشر السنین فهل یجوز لهؤلاء الورثة بیع هذا الغلام وهم مضطرون إذا کان على ما وصفته لک جعلنی الله فداک ، فکتب لا‌ یبیعوه إلى میقات شرطه إلا أن یکونوا مضطرین إلى ذلک فهو جائز لهم﴾ »[4] .
شیخ طوسی و صدوق باسنادهما عن علی بن محمدبن محبوب که قمی و از اجلای روات است ثقة عین و از طبقه 7 می باشد و اسناد شیخ طوسی و شیخ صدوق به او صحیح می باشد، عن محدبن فرج که ثقة و از طبقه 6 است، عن علی بن معبد که توثیق نشده.
یک سوالی از شما می پرسم، در این خبر که خواندیم آیا باید محمدبن احمدبن ابراهیم که به حضرت نامه نوشته را نیز باید بشناسیم و شناخت او در سند حدیث دخالت دارد یانه؟ اگر یک راوی برای ما نقل کرد که فلانی نامه ای برای امام علیه السلام نوشته آیا ما باید آن نامه نویس را نیز بشناسیم یا نه؟ ما عرض می کنیم که شناخت کسی که نامه نوشته تاثیری ندارد زیرا راوی شخص دیگری است و کاتب چه خوب باشد و چه بد باشد شناختش لازم نیست و تاثیری ندارد چراکه کاتب جزء روات نیست.

پی‌نوشت
[1] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج22، ص369.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص306، ابواب وقوف و صدقات، باب6، حدیث 8، ط الإسلامیة.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص306، ابواب وقوف و صدقات، باب6، حدیث 9، ط الإسلامیة.
[4] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج22، ص370.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵