vasael.ir

کد خبر: ۶۰۰۱
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۰ - 15 August 2017
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه45 و 46

عنوان افضل الاعمال برای امر به معروف در روایات دلالت بر وجوب ندارد

وسائل- یکی از خصائص ائمه (ع) که شاید از تمام خصایص آن‌ها برتر است بحث توجه بر تربیت افراد می‌باشد لذا در هنگام پاسخ‌ به پرسش ها رویکرد ایشان استکمال و تربیت نفوس بوده است وبه همین جهت گاهی چیزی را که واجب بوده نسبت به کسی به تمامه بیان می‌کردند و نسبت به دیگری به طور ناقص و یا امر مستحبی را برای شخصی به گونه ای تبیین می‌کردند که برداشت وجوب می‌کرد و به دیگری می‌گفتند استحباب دارد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی وسائل؛  حجت‌الاسلام‌ و المسلمین الهی خراسانی در جلسه چهل و پنج و چهل و چهل ششم سلسله دروس فقه با موضوع «امر به‌ معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» روایات موجود در ارتباط با وجوب امر به معروف را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

موضوع: تحلیل روایات دال بر وجوب امر به معروف ونهی از منکر

روایت سوم: حُمَیدُ بْنُ زِیادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ[1]، عَنْ غَیرِ وَاحِدٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ[2]: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «أَنَّ رَجُلًا مِنْ خَثْعَمٍ جَاءَ إِلی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ: یا رَسُولَ اللَّهِ، أَخْبِرْنِی مَا أَفْضَلُ[3] الْإِسْلَامِ[4]؟ قَالَ: الْإِیمَانُ بِاللَّهِ، قَالَ: ثُمَّ مَا ذَا؟ قَالَ:[5] صِلَةُ الرَّحِمِ، قَالَ: ثُمَّ مَا ذَا؟ قَالَ: الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ».

قَالَ: «فَقَالَ الرَّجُلُ[6]: فَأَی[7] الْأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَی اللَّهِ؟ قَالَ: الشِّرْک بِاللَّهِ، قَالَ: ثُمَ‌مَا ذَا؟ قَالَ:[8] قَطِیعَةُ الرَّحِمِ، قَالَ: ثُمَّ مَا ذَا؟ قَالَ: الْأَمْرُ بِالْمُنْکرِ وَ النَّهْی عَنِ الْمَعْرُوفِ[9]».[10]

بررسی دلالی روایت:

وجه استدلال این است که امر به معروف ونهی از منکر در عرض ایمان به خداوند و صله رحم و قبل از واجبات دیگر مانند نماز وروزه و.. ذکر شده است که با توجه به جایگاهی که برای آن قرارداده شده است پی به وجوب آن می‌بریم.

اشکالات دلالت روایت بر وجوب:

اشکال اول: امر به معروف ونهی از منکر بعد از ایمان به خداوند وصله رحم ذکر شده است و بعضی از آن‌ها با ثم آمده و برخی با واو و...ولی در هر حال ترتیب بین آن‌ها رعایت شده است و یعنی بعد از ایمان به خداوند صله رحم و بعد از آن و در رتبه بعد امر به معروف ونهی از منکر می‌باشد و این تفاوت در رتبه یعنی اینکه این‌ها در عرض هم نیستند که بتوان آن‌ها را با هم مقایسه نمود بلکه احتمال دارد این‌ها به این ترتیب باشند که از واجب شروع شوند تا در رتبه سوم که امر به معروف ونهی از منکر است از مستحبات تاکیدی باشد.

اشکال دوم: آیا صله رحم مطلقاً واجب است یا اینکه دارای مراتبی است که برخی از مراتب آن مانند صله رحم نسبت به والدین و...واجب باشد و برخی دیگر از مراتب آن مستحب می‌باشد.

پاسخ از اشکال اول ودوم:

1-با توجه به اینکه در وجه استدلال بیان شد از آنجا که امر به معروف ونهی از منکر بعد از این واجبات مهم و قبل از واجبات دیگر بیان شده است و اینکه قبل از واجبات دیگر ذکر شده است، دلالت دارد بر اینکه نسبت به سایر واجبات مهم تر و دارای افضلیت می‌باشد و قرینه بر واجب بودن آن است و اینکه در رتبه بعد از ایمان به خداوند وصله رحم ذکر شده است دلیل بر استحباب آن نمی‌باشد.

2-تصور غلطی است که بگوئیم صله رحم مشتمل بر واجب و مستحب هردو می‌باشد بلکه ما صله رحم مستحب نداریم، وتمام ابعاد آن واجب است و در مقابل آن قطع رحم می‌باشد که حرام است و حتی جزو بالاترین محرمات می‌باشد و حرمت آن در حدی است که در روایت آمده است هرکسی که در مواصله و موالات با ما اهل البیت کوتاهی کند قطع رحم کرده است [11] و لذا نسبت به بنی امیه می گویند که این‌ها قاطع رحم هستند با اینکه هیچ قرابتی بین بنی هاشم و آن‌ها وجودندارد ولی ترک موالات نسبت به آن‌ها در حکم قطع رحم است و این دال بر جایگاه حرمت بالای در این عمل می‌باشد که برای تبیین حرمت قطع ارتباط با ائمه (ع) آن را به قطع رحم تشبیه کرده‌اند.

اشکال سوم: اگر امر به معروف ونهی از منکر واجب باشد نسبت به اقسام مستحب امر به معروف ونهی ازمنکر در امر به امور مستحب یا امر به ترک مکروهات چه توجیهی می‌توان داشت؟

پاسخ: این‌ها از باب الحاق حکمی ملحق به امر به معروف ونهی از منکر گردیده‌اند، نه الحاق لغوی. یعنی حکما به امر به معروف ونهی از منکر ملحق می‌شوند ولی از باب ظهور لغوی داخل در امربه معروف ونهی از منکر نمی‌باشند.

 اما خروج آن‌ها از واژه نهی از منکر واضح است چرا که نه مکروه ونه ترک مستحب هیچکدام منکر نمی‌باشند، اما خروج آن‌ها از امر به معروف به علت ظهور امر در وجوب می‌باشد، وقتی ظهور امر در ایجاب باشد پس این‌ها باید ملحق به امرهستند؛ لذاعبارت امر به معروف ونهی از منکر در روایات نقطه مرکزی در آن را بیان می‌کند نه ملحقات به آن را وتعامل روایات با امر به معروف ونهی از منکر تعامل با واجب است نه مستحب.

و حتی بعید نیست که امر به مستحب وامر به ترک مکروه داخل در امر به معروف ونهی از منکر نباشد بلکه داخل در بحث دعوت به خیر می‌باشد که شامل واجب و مستحب هردو می‌باشد.

در نتیجه اینجا مراد از امر به معروف ونهی از منکر، اقسام وجوب است که ظهور لغوی نیز در آن می‌باشد.

اشکال چهارم: اشکالی کلی است به تمامی روایاتی که با این سیاق وارد شده‌اند؛ در این روایت افضل اعمال یا افضل الاسلام وافضل ایمان...بیان شده است که نسبت به دلالت این تعابیربر وجوب دو اشکال وجود دارد:

1-به طور کلی دسته بندی یا رتبه بندی یا رکن بندی و معرفی‌ها در روایات ما یک دست ومطلق نمی‌باشد بلکه بستگی دارد به شرایط مخاطب وپرسش کننده ودوره زمانی و...دارد. لذا در روایات ارکان صبر تفاوت دارند ویا افضل وجوه بر به چند قسم بیان شده‌اند یا افضل الاعمال در روایات بسیار متفاوت هستند که حتی برخی از مصادیق آن‌ها واجب وبرخی مستحب هستند.

در نتیجه اینگونه امور همه نسبی هستند ودو شاهد بر این مدعی وجود دارد:

شاهد اول: تفاوت وتنوع وسیع این روایات به لحاظ مضمون که اگرنسبی نباشند باید قائل به تناقض شویم.

شاهد دوم: به حسب تفاوت افراد، تفاوت در بیان مصادیق وجود دارد، چرا که یکی از خصیصه‌های ائمه (ع) که شاید از تمام خصایص آن‌ها برتر است بحث تربیت افراد می‌باشد لذا پاسخ‌های آن‌ها با رویکرد استکمال و تربیت نفوس بوده است وبه همین جهت گاهی چیزی را که واجب بوده نسبت به کسی به تمامه بیان می‌کردند ونسبت به دیگری به طور ناقص ویا امر مستحبی را برای شخصی به گونهای تبیین می‌کردند که برداشت وجوب می‌کرد و به دیگری می‌گفتند استحباب دارد.

2-اشکال دوم: افضل بودن به چه معناست؟ آیا به معنی اوجب بودن یکی از دیگری می‌باشد؟ روایات زیادی در بیان فضائل اعمال داریم مثلاً اخبرنی ما لجلوسنا هذا من الفضل عند الله و یا وما هو فضل زیارة الحسین (ع)، آیا این سوالات از فضل در واقع سوال از وجوب در این امور بوده است؟

لذا شاهدی بر این که فضل به معنای وجوب باشد وجود ندارد بلکه دو شاهد بر خلاف آن داریم:

شاهد اول: فضل به معنای نعمت و ثواب ودرجه و...مانند فضائل السورکه دال بر وجوب قرائت آن نمی‌باشد.

شاهد دوم: افضل به معنای فضیلت بالاتراست ودر متن خودش هیج معنایی از الزام ووجوب ندارد وهیچ عنصر لزومی در آن نمی‌باشد. بلکه حتی بالعکس فضل در جایی استعمال می‌شود که لزوم وجوبی وجود ندارد وآنچه رساننده لزوم ووجوب است لفظ حق وعدل می‌باشد نه فضل که به منزله مازاد بر آنچه استحقاق دارید می‌باشد.

پاسخ این اشکال در جلسه بعد ارائه خواهد شد.

اشکال پنجم: اگر بنا بود امر به معروف ونهی از منکر واجب باشد ورتبه آن بعد از ایمان بالله وصله رحم باشد باید در ابغض اعمال هم رتبه ترک امر به معروف ونهی از منکر بعد از شرک وقطع رحم می‌آمد به علت اینکه نقیض امر به مهروف ونهی از منکر می‌باشد ولی در روایت این را نفرموده‌اند بلکه ابغض را امر به منکر ونهی از معروف معرفی کرده‌اند واین با استظهار وجوب ناسازگار می‌باشد زیرا  به معنی این است که آنچه که واجب شده است نقیضش حرام نمی‌باشد!!!

پاسخ اشکال: مراتب ترک امر به معروف ونهی از منکر متنوع ومتعدد است بعضی از آن مراتب مرتبط به ترک امر به معروف ونهی از منکر می‌باشد که با توجه به اینکه امر به معروف ونهی از منکر شامل سه مرحله قلبی ولسانی ویدی می‌باشد، ترک آن نیز دارای سه رتبه می‌باشد.

اگر شخصی هرسه رتبه در امر به معروف ونهی از منکر را ترک کند در روایت امیر المومنین از او تعبیر به میت بین الاحیاء گردیده است ونکته قابل توجه این است که سوال سائل درباره عمل وفعل بود درحالیکه می‌توان انجام عمل و فعل ندارد و عدم انجام فعل و...عمل محسوب نمی‌شود. لذا ترک کردن زمانی عمل محسوب می‌گردد که منجر به همراهی کردن با آن‌ها شود که اگر موافقت با آن‌ها قلبی باشد از آن تعبیر به مداهنه می‌شود واگر همراهی به عمل مانند آن‌ها باشد تعاون می‌باشد که همان امر به منکر و نهی از معروف است و جلوه عملی وفعلی در جانب ترک امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.

 

(جلسه 46)

موضوع:بررسی و نقد اشکال چهارم بر افضلیت

درجلسه قبل اشکالی مطرح شد که افضلیت در روایت به چهار دلیل ،دال بر وجوب نمی‌باشد:

دلیل اول:فضیلت به معنای وجوب نمی‌باشد تا در نتیجه افضلیت به معنای اوجبیت باشد.

و دلیل بر این مدعی کتاب‌های لغت عرب می‌باشند که فضل وفضیلت را به نعمت، زیادتی نعمت،عطاء، فیض واولویت معنا کرده‌اند وبه وجوب یا حق یا الزام معنا نکرده‌اند.

بلکه در روایات ما در مواردی که سخن از فضل است همیشه امری ورای عدل وحق مطرح است وبه عنوان استحقاق مطرح گردیده است ،مثلاً فضل مال یا فضل طعام یا فضل عمل که یعنی چیزی بالاتراز حق و عدل ،ولذا می گوئی‌ام الهی عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک و....

دلیل دوم : در روایات به مکرر فضیلت اعمال وافضلیت اعمال به مستحبات هم نسبت داده شده است لذا دال بر وجوب عمل افضل نمی‌باشد.دلیل بر این مدعی روایات زیادی است که وجود دارد مانند :

1-وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَخْبِرْنَا عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ یوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ مَا زِدْتَ فَهُوَ أَفْضَل[12]آیا صلوات بعد از نماز واجب می‌باشد؟!!!

2-وَ رُوِی عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ... وَ إِنَ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ کلِّهَا الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا[13].[14]آیا نماز اول وقت واجب است ؟!!!!

3-وَ رُوِی عَنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی ع أَنَّهُ قَالَ: صَحَ عِنْدِی قَوْلُ النَّبِی ص أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الصَّلَاةِ إِدْخَالُ السُّرُورِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بِمَا لَا إِثْمَ فِیهِ [15].....

4-حَدَّثَنِی أَبُو الْعَبَّاسِ الْکوفِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبَانٍ الْأَزْرَقِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی زِیارَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ ع وَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ أَقْرَبُ مَا یکونُ الْعَبْدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاک.[16]

5-رُوِی ذَلِک عَنْ عَلِی ع وَ رُوِی عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ فَقَالَ إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی السَّبَرَاتِ وَ نَقْلُ الْأَقْدَامِ إِلَی الْجَمَاعَاتِ وَ انْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ فَذَلِکمُ الرِّبَاطُ.[17]

در این روایت با توجه به آیه شریفه یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُون[18] در مقام بیان این هستند که بگویند این امور نیز از مصادیق رباط می‌باشد.

در نتیجه در روایات افضیلت در مستحبات به کاررفته است و دال بر وجوب نمی‌باشد .

 

دلیل سوم : در روایاتی که ارکان وفضایل اعمال و افضل اعمال معرفی می‌گردد پاسخ با توجه به شرایط ونیاز زمان وبه خصوص نیاز پرسشگر می‌باشد و این شرایط لحاظ شده است و لذا برای افضل اعمال روایات بسیار متفاوت و متعارضی بیان گردیده است و وجه حل آن نیز این است که بگوئیم این افضلیت‌ها نسبی می‌باشد.

روایاتی که در دلیل دوم ذکر شد دال بر وجود تعارض میان مصادیق افضل اعمال در لسان ادله می‌باشد و برای نمونه روایات دیگری را ذکر می‌کنیم :

1-حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَهْمٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا یبْلَغُ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَینِ ع قَالَ أَفْضَلَ مَا یکونُ مِنَ الْأَعْمَالِ.[19]

2-و روی عن الإمام الصادق أبی عبد الله جعفر بن محمد ص وصیته ع لعبد الله بن جندب[20]:

رُوِی أَنَّهُ ع قَالَ[21] یا عَبْدَ اللَّهِ لَقَدْ نَصَبَ إِبْلِیسُ حَبَائِلَهُ فِی دَارِ الْغُرُورِ فَمَا یقْصِدُ فی‌ها إِلَّا أَوْلِیاءَنَا وَ .......وَ لَا تَغْتَرَّ بِقَوْلِ الْجَاهِلِ وَ لَا بِمَدْحِهِ فَتَکبَّرَ وَ تَجَبَّرَ وَ تُعْجَبَ بِعَمَلِک فَإِنَّ أَفْضَلَ الْعَمَلِ الْعِبَادَةُ وَ التَّوَاضُعُ.....

و روایاتی وجود دارند که به جای تعبیر افضل الاعمال با تعبیر احب الاعمال وارد شده‌اند مانند:

4-وَ مِنْهُ، عَنْ مَالِک بْنِ عَطِیةَ- عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَحَبِ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سُرُورٌ تُدْخِلُهُ عَلَی مُؤْمِنٍ تَطْرُدُ عَنْهُ جَوْعَةً أَوْ تَکشِفُ عَنْهُ کرْبَةً[22].

5-وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ شُبْعَةُ جُوعِ الْمُسْلِمِ وَ قَضَاءُ دَینِهِ وَ تَنْفِیسُ کرْبَتِهِ[23].

6-وَ عَنْ أَبِی عُبَیدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی إِشْبَاعُ جَوْعَةِ مُؤْمِنٍ وَ تَنْفِیسُ کرْبَتِهِ وَ قَضَاءُ دَینِهِ وَ إِنَّ مَنْ یفْعَلُ ذَلِک لَقَلِیلٌ[24].

چند نکته نسبت به 3 روایت فوق:

نکته اول:عبارت تَطْرُدُ عَنْهُ جَوْعَةً أَوْ تَکشِفُ عَنْهُ کرْبَةً دلالت می‌کند بر اینکه مقصود شاد کردن دیگران با سخن گفتن وشوخی کردن و...از این قبیل به تنهایی نمی‌باشد بلکه حل مشکلات او و....می‌باشد.

نکته دوم :در روایت اول و سوم بعض از مصادیق احب الاعمال را بیان کردند ولی در روایت دوم اشاره ای به بعض از مصادیق ندارند و این سه عمل را احب الاعمال بیان می‌کنند و جالب این است که دو روایت آخر هردو از امام صادق(ع) وارد گردیده‌اند و الفاظ نیز تقریباً یکسان هستند .

نکته سوم:عبارت وَ إِنَّ مَنْ یفْعَلُ ذَلِک لَقَلِیلٌ در روایت سوم تعلیل است و بیانگر این مطلب که نیاز جامعه این می‌باشد واین تاکید برای بیان این نکته است که نیاز جامعه این می‌باشد.و لذا زمانیکه به چند سائل به انحاء مختلف پاسخ می‌دهند مشعر به این است که پاسخ آن‌ها ناظر به شرایط سائل می‌باشد و اینکه در جند زمان مختلف است شاهد بر این است که ناظر به شرایط زمانی است وتعلیل در این روایت بیانگر این ادعا می‌باشد،که حضرت می‌فرمایند در این زمان کسی به این شکل عمل نمی‌کند لذا احساس ضرورت ویا نیاز به تاکید در این امور داشته‌اند.

نکته چهارم :با توجه به روایتی که در دلیل دوم بیان شد أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ ... فَذَلِکمُ الرِّبَاطُ می‌توان از مقایسه روایت با آیه یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُون( که در مقام بیان رباط در حال جنگ است)، نتیجه گرفت که پیامبر(ص)در زمانی که جنگ نبوده است در مقام بیان این بوده‌اند که اعظم مرابطه در این زمان برای شما این امور می‌باشد .

نتیجه ای که از بررسی این روایات حاصل می‌شود این است که افضل به معنای اوجب یا واجب نمی‌باشد.

  دلیل چهارم :در روایاتی که حالت استفتاءوپرسش و پاسخ دارد با توجه نیاز کلی ونیازهای کمالی پرسشگرو مقتضای تربیت واستکشاف نیازهای تربیتی او و یا مقتضای حال و علم اومی باشد .و همچنانکه در بحث تعارض ادله بیان گردیده است یکی از علل اساسی قبض وبسط در احکام همین عامل بوده است.

نکته: بررسی معنای افضلیت ومعیار آن می‌باشد.

این مطلب در جلسه بعد طرح خواهد شد.

 


[1] هکذا فی «بح» و الوسائل. و فی التهذیب: «الحسن بن سماعة». و فی «ی، بث»: «الحسن بن محمّد عن‌سماعة». و فی «بس»: «الحسین بن محمّد بن سماعة». و فی «بف» و حاشیة «بح» و المطبوع: «الحسین بن محمّد عن سماعة».

و قد أکثر حمید بن زیاد من الروایة عن الحسن بن محمّد بن سماعة. راجع: معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 457- 462.

[2] فی «بث، بح، بف» و الوافی و التهذیب: «عبد اللَّه بن محمّد بن طلحة».

[3] فی «ی»: «فضل».

[4] فی فقه الرضا: «الأعمال».

[5] التهذیب، ج 6، ص 177، ح 357، معلّقاً عن أحمد بن أبی عبد اللَّه. و فی ثواب الأعمال، ص 192، ح 1؛ و الخصال، ص 42، باب الاثنین، ح 32، بسندهما عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن یعقوب بن یزید رفعه إلی أبی جعفر علیه السلام الوافی، ج 15، ص 175، ح 14859؛ الوسائل، ج 16، ص 124، ذیل ح 21146؛ و ص 146، ح 21202.

[6] فی الوسائل:+«فأخبرنی».

[7] فی «بح» و الوسائل و الکافی، ح 2476 و المحاسن، ص 295: «أی».

[8] فی «بف، جن» و حاشیة «بح» و الوسائل:+«ثمّ».

[9] التهذیب، ج 6، ص 355، معلّقاً عن الکلینی. و فی الکافی، کتاب الإیمان و الکفر، باب فی اصول الکفر و أرکانه، ح 2476؛ و المحاسن، ص 295، کتاب مصابیح الظلم، ح 460، به سند آخر، من قوله: «فأی الأعمال أبغض إلی اللَّه»؛ و فیه، ص 291، نفس الکتاب، ح 444، به سند آخر، إلی قوله: «و النهی عن المنکر». فقه الرضا علیه السلام، ص 376 الوافی، ج 15، ص 174، ح 14858؛ الوسائل، ج 16، ص 121، ح 21137.

[10] الکافی (ط - دارالحدیث)؛ ج 9؛ ص 491 کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - دارالحدیث)، 15 جلد، دار الحدیث - قم، چاپ: اول، ق 1429.

[11] یعنی خوشان را درحکم پدران یا ارحام این امت معرفی می‌کنند که ترک موالات به منزله قطع رحم است.

[12] برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2جلد، دار الکتب الإسلامیة - قم، چاپ: دوم، 1371 ق. المحاسن ؛ ج1 ؛ ص59 و بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج83 / 78 / باب 40 تعقیب العصر المختص بها ..... ص : 78 وبحار الأنوار (ط - بیروت) / ج87 / 93 / باب 8 الأعمال و الدعوات بعد صلاة العصر یوم الجمعة ..... ص : 73 ومستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج5 / 119 / 35 باب نوادر ما یتعلق بأبواب التعقیب و ما یناسبه ..... ص : 119

[13]  إرشاد القلوب ص 316.

[14] وَ رُوِی عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص صَلَاةُ اللَّیلِ مَرْضَاةُ الرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِکةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِیاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِیمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ کرَاهِیةُ الشَّیطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولُ الْأَعْمَالِ وَ بَرَکةٌ فِی الرِّزْقِ وَ شَفِیعٌ بَینَ صاحب‌ها وَ بَینَ مَلَک الْمَوْتِ وَ سِرَاجٌ فِی قَبْرِهِ وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوَابٌ مَعَ مُنْکرٍ وَ نَکیرٍ وَ مُونِسٌ وَ زَائِرٌ فِی قَبْرِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ فَإِذَا کانَ یوْمُ الْقِیامَةِ کانَتِ الصَّلَاةُ ظِلًّا فَوْقَهُ وَ تَاجاً عَلَی رَأْسِهِ وَ لِبَاساً عَلَی بَدَنِهِ وَ نُوراً یسْعَی بَینَ یدَیهِ وَ سِتْراً[14] بَینَهُ وَ بَینَ النَّارِ وَ حُجَّةً لِلْمُؤْمِنِ بَینَ یدَی اللَّهِ تَعَالَی وَ ثِقْلًا فِی الْمِیزَانِ وَ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ لِأَنَّ الصَّلَاةَ تَکبِیرٌ وَ تَحْمِیدٌ وَ تَسْبِیحٌ وَ تَمْجِیدٌ وَ تَقْدِیسٌ وَ تَعْظِیمٌ وَ قِرَاءَةٌ وَ دُعَاءٌ وَ إِنَ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ کلِّهَا الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا.مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج84 ؛ ص161 و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج6 / 336 / 33 باب تأکد استحباب المواظبة علی صلاة اللیل ..... ص : 327

[15] وَ رُوِی عَنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی ع أَنَّهُ قَالَ: صَحَ عِنْدِی قَوْلُ النَّبِی ص أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الصَّلَاةِ إِدْخَالُ السُّرُورِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بِمَا لَا إِثْمَ فِیهِ [15]فَإِنِّی رَأَیتُ غُلَاماً یؤَاکلُ کلْباً فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِک فَقَالَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِی یهُودِی أُرِیدُ أُفَارِقُهُ فَأَتَی الْحُسَینُ إِلَی صَاحِبِهِ به مائتی دِینَارٍ ثَمَناً لَهُ فَقَالَ الْیهُودِی الْغُلَامُ فِدَاءٌ لِخُطَاک وَ هَذَا الْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَیک الْمَالَ فَقَالَ ع وَ أَنَا قَدْ وَهَبْتُ لَک الْمَالَ قَالَ قَبِلْتُ الْمَالَ وَ وَهَبْتُهُ لِلْغُلَامِ فَقَالَ الْحُسَینُ ع أَعْتَقْتُ الْغُلَامَ وَ وَهَبْتُهُ لَهُ جَمِیعاً فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ قَدْ أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ زَوْجِی مَهْرِی فَقَالَ الْیهُودِی وَ أَنَا أَیضاً أَسْلَمْتُ وَ أَعْطَیتُهَا هَذِهِ الدَّارَ-.

التِّرْمِذِی فِی الْجَامِعِ کانَ ابْنُ زِیادٍ یدْخِلُ قَضِیباً فِی أَنْفِ الْحُسَینِ ع وَ یقُولُ مَا رَأَیتُ مِثْلَ هَذَا الرَّأْسِ حُسْناً فَقَالَ أَنَسٌ إِنَّهُ أَشْبَهَهُمْ به رسول اللَّهِ ص.

وَ رُوِی أَنَّ الْحُسَینَ ع کانَ یقْعُدُ فِی الْمَکانِ الْمُظْلِمِ فَیهْتَدَی إِلَیهِ به بیاض جَبِینِهِ وَ نَحْرِهِ. بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج44 / 194 / باب 26 مکارم أخلاقه و جمل أحواله و تاریخه و أحوال أصحابه صلوات الله علیه ..... ص : 189 و مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) / ج4 / 75 / فصل فی معالی أموره ع ..... ص : 73 و ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار / ج1 / 159 / هرب الحمی و کلامه مع الحسین علیه السلام ..... ص : 155 و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج12 / 398 / 24 باب استحباب إدخال السرور علی المؤمن و تحریم إدخال الکرب علیه ..... ص : 394

[16] کامل الزیارات / النص / 146 / الباب الثامن و الخمسون أن زیارة الحسین‌ع أفضل ما یکون من الأعمال و وسائل الشیعة / ج14 / 500 / 65 باب استحباب اختیار زیارة الحسین ع علی جمیع الأعمال ..... ص : 499

[17] بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج68 / 196 / باب 65 أداء الفرائض و اجتناب المحارم ..... ص : 194

[18] آل‌عمران : 200

[19] کامل الزیارات / النص / 147 / الباب الثامن و الخمسون أن زیارة الحسین‌ع أفضل ما یکون من الأعمال و وسائل الشیعة / ج14 / 500 / 65 باب استحباب اختیار زیارة الحسین ع علی جمیع الأعمال ..... ص : 499 و بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج98 / 49 / باب 7 أن زیارته ع من أفضل الأعمال ..... ص : 49

[20] ( 1). به ضم الکاف و سکون النون و فتح الدال. هو عبد اللّه بن جندب البجلی الکوفی ثقة جلیل القدر من أصحاب الصادق و الکاظم و الرضا علیهم السلام و انه من المخبتین و کان وکیلا لابی إبراهیم و أبی الحسن علیهما السلام. کان عابدا رفیع المنزلة لدیهما علی ما ورد فی الاخبار. و لما مات رحمه اللّه قام مقامه علی بن مهزیار. رُوِی أَنَّهُ ع قَالَ[20] یا عَبْدَ اللَّهِ لَقَدْ نَصَبَ إِبْلِیسُ حَبَائِلَهُ فِی دَارِ الْغُرُورِ فَمَا یقْصِدُ فی‌ها إِلَّا أَوْلِیاءَنَا وَ لَقَدْ جَلَّتِ الْآخِرَةُ فِی أَعْینِهِمْ حَتَّی مَا یرِیدُونَ بِهَا بَدَلًا ثُمَّ قَالَ آهِ آهِ عَلَی قُلُوبٍ حُشِیتْ نُوراً وَ إِنَّمَا کانَتِ الدُّنْیا عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الشُّجَاعِ الْأَرْقَمِ[20] وَ الْعَدُوِّ الْأَعْجَمِ أَنِسُوا بِاللَّهِ وَ اسْتَوْحَشُوا مِمَّا بِهِ اسْتَأْنَسَ الْمُتْرَفُونَ أُولَئِک أَوْلِیائِی حَقّاً وَ به هم تُکشَفُ کلُّ فِتْنَةٍ وَ تُرْفَعُ کلُّ بَلِیةٍ یا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقٌّ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ یعْرِفُنَا أَنْ یعْرِضَ عَمَلَهُ فِی کلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ عَلَی نَفْسِهِ فَیکونَ مُحَاسِبَ نَفْسِهِ فَإِنْ رَأَی حَسَنَةً اسْتَزَادَ مِنْهَا وَ إِنْ رَأَی سَیئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْهَا لِئَلَّا یخْزَی یوْمَ الْقِیامَةِ طُوبَی لِعَبْدٍ لَمْ یغْبِطِ الْخَاطِئِینَ عَلَی مَا أُوتُوا مِنْ نَعِیمِ الدُّنْیا وَ زَهْرَتِهَا طُوبَی لِعَبْدٍ طَلَبَ الْآخِرَةَ وَ سَعَی لَهَا طُوبَی لِمَنْ لَمْ تُلْهِهِ الْأَمَانِی الْکاذِبَةُ ثُمَّ قَالَ ع رَحِمَ اللَّهُ قَوْماً کانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً کانُوا دُعَاةً إِلَینَا بِأَعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَتِهِمْ لَیسَ کمَنْ یذِیعُ أَسْرَارَنَا یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یخَافُونَ اللَّهَ وَ یشْفِقُونَ أَنْ یسْلَبُوا مَا أُعْطُوا مِنَ الْهُدَی فَإِذَا ذَکرُوا اللَّهَ وَ نَعْمَاءَهُ وَجِلُوا وَ أَشْفَقُوا- وَ إِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً مِمَّا أَظْهَرَهُ مِنْ نَفَاذِ قُدْرَتِهِ- وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ قَدِیماً عَمِرَ الْجَهْلُ وَ قَوِی أَسَاسُهُ وَ ذَلِک لِاتِّخَاذِهِمْ دِینَ اللَّهِ لَعِباً حَتَّی لَقَدْ کانَ الْمُتَقَرِّبُ مِنْهُمْ إِلَی اللَّهِ بِعِلْمِهِ یرِیدُ سِوَاهُ أُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِیعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکةُ وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمَامُ وَ لَأَشْرَقُوا نَهَاراً وَ لَأَکلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ لَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَیئاً إِلَّا أَعْطَاهُمْ یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَا تَقُلْ فِی الْمُذْنِبِینَ مِنْ أَهْلِ دَعْوَتِکمْ إِلَّا خَیراً وَ اسْتَکینُوا إِلَی اللَّهِ فِی تَوْفِیقِهِمْ وَ سَلُوا التَّوْبَةَ لَهُمْ فَکلُّ مَنْ قَصَدَنَا وَ وَالانَا وَ لَمْ یوَالِ عَدُوَّنَا وَ قَالَ مَا یعْلَمُ وَ سَکتَ عَمَّا لَا یعْلَمُ أَوْ أَشْکلَ عَلَیهِ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ یهْلِک الْمُتَّکلُ عَلَی عَمَلِهِ وَ لَا ینْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَی الذُّنُوبِ الْوَاثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ قُلْتُ فَمَنْ ینْجُو قَالَ الَّذِینَ هُمْ بَینَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ کأَنَّ قُلُوبَهُمْ فِی مِخْلَبِ طَائِرٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یزَوِّجَهُ اللَّهُ الْحُورَ الْعِینَ وَ یتَوِّجَهُ بِالنُّورِ فَلْیدْخِلْ عَلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ السُّرُورَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ أَقِلَّ النَّوْمَ بِاللَّیلِ وَ الْکلَامَ بِالنَّهَارِ فَمَا فِی الْجَسَدِ شَی‌ءٌ أَقَلَّ شُکراً مِنَ الْعَینِ وَ اللِّسَانِ فَإِنَّ أُمَّ سُلَیمَانَ قَالَتْ لِسُلَیمَانَ ع یا بُنَی إِیاک وَ النَّوْمَ فَإِنَّهُ یفْقِرُک یوْمَ یحْتَاجُ النَّاسُ إِلَی أَعْمَالِهِمْ یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّ لِلشَّیطَانِ مَصَائِدَ یصْطَادُ بِهَا فَتَحَامَوْا شِبَاکهُ[20] وَ مَصَائِدَهُ قُلْتُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا هِی قَالَ أَمَّا مَصَائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ أَمَّا شِبَاکهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضَاءِ الصَّلَوَاتِ الَّتِی فرض‌ها اللَّهُ أَمَا إِنَّهُ مَا یعْبَدُ اللَّهُ به‌مثل نَقْلِ الْأَقْدَامِ إِلَی بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ زِیارَتِهِمْ وَیلٌ لِلسَّاهِینَ عَنِ الصَّلَوَاتِ النَّائِمِینَ فِی الْخَلَوَاتِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ فِی الْفَتَرَاتِ[20] أُولَئِک الَّذِینَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ ... یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یزَکیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ[20] یا ابْنَ جُنْدَبٍ مَنْ أَصْبَحَ مَهْمُوماً لِسِوَی فَکاک رَقَبَتِهِ فَقَدْ هَوَّنَ عَلَیهِ[20] الْجَلِیلَ وَ رَغِبَ مِنْ رَبِّهِ فِی الرِّبْحِ الْحَقِیرِ[20] وَ مَنْ غَشَّ أَخَاهُ وَ حَقَّرَهُ وَ نَاوَأَهُ[20] جَعَلَ اللَّهُ النَّارَ مَأْوَاهُ وَ مَنْ حَسَدَ مُؤْمِناً انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ کمَا ینْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ الْمَاشِی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ کالسَّاعِی بَینَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَاضِی حَاجَتِهِ کالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ مَا عَذَّبَ اللَّهُ أُمَّةً إِلَّا عِنْدَ اسْتِهَانَتِهِمْ به حقوق فُقَرَاءِ إِخْوَانِهِمْ یا ابْنَ جُنْدَبٍ بَلِّغْ مَعَاشِرَ شِیعَتِنَا وَ قُلْ لَهُمْ لَا تَذْهَبَنَّ بِکمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ لَا تُنَالُ وَلَایتُنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فِی الدُّنْیا وَ مُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ وَ لَیسَ مِنْ شِیعَتِنَا مَنْ یظْلِمُ النَّاسَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّی بِالسَّخَاءِ وَ الْبَذْلِ لِلْإِخْوَانِ وَ بِأَنْ یصَلُّوا الْخَمْسِینَ لَیلًا وَ نَهَاراً شِیعَتُنَا لَا یهِرُّونَ هَرِیرَ الْکلْبِ وَ لَا یطْمَعُونَ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا یجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوّاً وَ لَا یسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً شِیعَتُنَا لَا یأْکلُونَ الْجِرِّی[20] وَ لَا یمْسَحُونَ عَلَی الْخُفَّینِ وَ یحَافِظُونَ عَلَی الزَّوَالِ وَ لَا یشْرَبُونَ مُسْکراً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک فَأَینَ أَطْلُبُهُمْ قَالَ ع عَلَی رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ أَطْرَافِ الْمُدُنِ وَ إِذَا دَخَلْتَ مَدِینَةً فَسَلْ[20] عَمَّنْ لَا یجَاوِرُهُمْ وَ لَا یجَاوِرُونَهُ فَذَلِک مُؤْمِنٌ کمَا قَالَ اللَّهُ- وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یسْعی[20] وَ اللَّهِ لَقَدْ کانَ حَبِیبَ النَّجَّارِ وَحْدَهُ یا ابْنَ جُنْدَبٍ کلُّ الذُّنُوبِ مَغْفُورَةٌ سِوَی عُقُوقِ أَهْلِ دَعْوَتِک وَ کلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ إِلَّا مَا کانَ رِئَاءً یا ابْنَ جُنْدَبٍ أَحْبِبْ فِی اللَّهِ وَ اسْتَمْسِک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ اعْتَصِمْ بِالْهُدَی یقْبَلْ عَمَلُک فَإِنَّ اللَّهَ یقُولُ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ... ثُمَّ اهْتَدی[20] فَلَا یقْبَلُ إِلَّا الْإِیمَانُ وَ لَا إِیمَانَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِیقِینٍ وَ لَا یقِینَ إِلَّا بِالْخُشُوعِ وَ ملاک‌ها کلُّهَا الْهُدَی فَمَنِ اهْتَدَی یقْبَلُ عَمَلُهُ وَ صَعِدَ إِلَی الْمَلَکوتِ مُتَقَبَّلًا- وَ اللَّهُ یهْدِی مَنْ یشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ[20] یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُجَاوِرَ الْجَلِیلَ فِی دَارِهِ وَ تَسْکنَ الْفِرْدَوْسَ فِی جِوَارِهِ فَلْتَهُنْ عَلَیک الدُّنْیا وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ نُصْبَ عَینِک وَ لَا تَدَّخِرْ شَیئاً لِغَدٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ لَک مَا قَدَّمْتَ وَ عَلَیک مَا أَخَّرْتَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ مَنْ حَرَمَ نَفْسَهُ کسْبَهُ فَإِنَّمَا یجْمَعُ لِغَیرِهِ وَ مَنْ أَطَاعَ هَوَاهُ فَقَدْ أَطَاعَ عَدُوَّهُ مَنْ یثِقْ بِاللَّهِ یکفِهِ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ یحْفَظْ لَهُ مَا غَابَ عَنْهُ وَ قَدْ عَجَزَ مَنْ لَمْ یعِدَّ لِکلِّ بَلَاءٍ صَبْراً وَ لِکلِّ نِعْمَةٍ شُکراً وَ لِکلِّ عُسْرٍ یسْراً صَبِّرْ نَفْسَک عِنْدَ کلِّ بَلِیةٍ فِی وَلَدٍ أَوْ مَالٍ أَوْ رَزِیةٍ[20] فَإِنَّمَا یقْبِضُ عَارِیتَهُ وَ یأْخُذُ هِبَتَهُ لِیبْلُوَ فِیهِمَا صَبْرَک وَ شُکرَک وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا یجَرِّیک عَلَی مَعْصِیتِهِ وَ خَفْهُ خَوْفاً لَا یؤْیسُک مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَغْتَرَّ بِقَوْلِ الْجَاهِلِ وَ لَا بِمَدْحِهِ فَتَکبَّرَ وَ تَجَبَّرَ وَ تُعْجَبَ بِعَمَلِک فَإِنَّ أَفْضَلَ الْعَمَلِ الْعِبَادَةُ وَ التَّوَاضُعُ فَلَا تُضَیعْ مَالَک وَ تُصْلِحَ مَالَ غَیرِک مَا خَلَّفْتَهُ وَرَاءَ ظَهْرِک وَ اقْنَعْ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ لَک وَ لَا تَنْظُرْ إِلَّا إِلَی مَا عِنْدَک وَ لَا تَتَمَنَّ مَا لَسْتَ تَنَالُهُ فَإِنَّ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ لَمْ یشْبَعْ وَ خُذْ حَظَّک مِنْ آخِرَتِک وَ لَا تَکنْ بَطِراً فِی الْغِنَی وَ لَا جَزِعاً فِی الْفَقْرِ وَ لَا تَکنْ فَظّاً غَلِیظاً یکرَهِ النَّاسُ قُرْبَک وَ لَا تَکنْ وَاهِناً یحَقِّرْک مَنْ عَرَفَک وَ لَا تُشَارَّ[20] مَنْ فَوْقَک وَ لَا تَسْخَرْ به من هُوَ دُونَک وَ لَا تُنَازِعِ الْأَمْرَ أَهْلَهُ وَ لَا تُطِعِ السُّفَهَاءَ وَ لَا تَکنْ مَهِیناً تَحْتَ کلِّ أَحَدٍ وَ لَا تَتَّکلَنَّ عَلَی کفَایةِ أَحَدٍ وَ قِفْ عِنْدَ کلِّ أَمْرٍ حَتَّی تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِیهِ فَتَنْدَمَ وَ اجْعَلْ قَلْبَک قَرِیباً تُشَارِکهُ[20] وَ اجْعَلْ عَمَلَک وَالِداً تَتَّبِعُهُ وَ اجْعَلْ نَفْسَک عَدُوّاً تُجَاهِدُهُ وَ عَارِیةً تَرُدُّهَا- فَإِنَّک قَدْ جُعِلْتَ طَبِیبَ نَفْسِک وَ عُرِّفْتَ آیةَ الصِّحَّةِ وَ بُینَ لَک الدَّاءُ وَ دُلِلْتَ عَلَی الدَّوَاءِ فَانْظُرْ قِیامَک عَلَی نَفْسِک وَ إِنْ کانَتْ لَک یدٌ عِنْدَ إِنْسَانٍ فَلَا تُفْسِدْهَا بِکثْرَةِ الْمَنِّ وَ الذِّکرِ لَهَا وَ لَکنْ أَتْبِعْهَا بِأَفْضَلَ مِنْهَا فَإِنَّ ذَلِک أَجْمَلُ بِک فِی أَخْلَاقِک وَ أَوْجَبُ لِلثَّوَابِ فِی آخِرَتِک وَ عَلَیک بِالصَّمْتِ تُعَدَّ حَلِیماً جَاهِلًا کنْتَ أَوْ عَالِماً فَإِنَّ الصَّمْتَ زَینٌ لَک عِنْدَ الْعُلَمَاءِ وَ سَتْرٌ لَک عِنْدَ الْجُهَّالِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ ع قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ رَأَیتُمْ لَوْ أَنَّ أَحَدَکمْ مَرَّ بِأَخِیهِ فَرَأَی ثَوْبَهُ قَدِ انْکشَفَ عَنْ بَعْضِ عَوْرَتِهِ أَ کانَ کاشِفاً عَنْهَا کلِّهَا أَمْ یرُدُّ عَلَیهَا مَا انْکشَفَ مِنْهَا قَالُوا بَلْ نَرُدُّ عَلَیهَا قَالَ کلّاً بَلْ تَکشِفُونَ عَنْهَا کلِّهَا فَعَرَفُوا أَنَّهُ مَثَلٌ ضَرَبَهُ لَهُمْ فَقِیلَ یا رُوحَ اللَّهِ وَ کیفَ ذَلِک قَالَ الرَّجُلُ مِنْکمْ یطَّلِعُ عَلَی الْعَوْرَةِ مِنْ أَخِیهِ فَلَا یسْتُرُهَا بِحَقٍّ أَقُولُ لَکمْ إِنَّکمْ لَا تُصِیبُونَ مَا تُرِیدُونَ إِلَّا بِتَرْک مَا تَشْتَهُونَ وَ لَا تَنَالُونَ مَا تَأْمُلُونَ إِلَّا بِالصَّبْرِ عَلَی مَا تَکرَهُونَ إِیاکمْ وَ النَّظِرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ کفَی بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً طُوبَی لِمَنْ جَعَلَ بَصَرَهُ فِی قَلْبِهِ وَ لَمْ یجْعَلْ بَصَرَهُ فِی عَینِهِ لَا تَنْظُرُوا فِی عُیوبِ النَّاسِ کالْأَرْبَابِ وَ انْظُرُوا فِی عُیوبِکمْ کهَیئَةِ الْعَبِیدِ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ مُبْتَلًی وَ مُعَافًی فَارْحَمُوا الْمُبْتَلَی وَ احْمَدُوا اللَّهَ عَلَی الْعَافِیةِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ صِلْ مَنْ قَطَعَک وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَک وَ أَحْسِنْ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیک وَ سَلِّمْ عَلَی مَنْ سَبَّک وَ أَنْصِفْ مَنْ خَاصَمَک وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَک کمَا أَنَّک تُحِبُّ أَنْ یعْفَی عَنْک فَاعْتَبِرْ به عفو اللَّهِ عَنْک أَ لَا تَرَی أَنَّ شَمْسَهُ أَشْرَقَتْ عَلَی الْأَبْرَارِ وَ الْفُجَّارِ وَ أَنَّ مَطَرَهُ ینْزِلُ عَلَی الصَّالِحِینَ وَ الْخَاطِئِینَ یا ابْنَ جُنْدَبٍ لَا تَتَصَدَّقْ عَلَی أَعْینِ النَّاسِ لِیزَکوک فَإِنَّک إِنْ فَعَلْتَ ذَلِک فَقَدِ اسْتَوْفَیتَ أَجْرَک وَ لَکنْ إِذَا أَعْطَیتَ بِیمِینِک فَلَا تُطْلِعْ عَلَیهَا شِمَالَک فَإِنَّ الَّذِی تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّاً یجْزِیک عَلَانِیةً عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ فِی الْیوْمِ الَّذِی لَا یضُرُّک أَنْ لَا یطْلِعَ النَّاسَ عَلَی صَدَقَتِک وَ اخْفِضِ الصَّوْتَ إِنَّ رَبَّک الَّذِی یعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ قَدْ عَلِمَ مَا تُرِیدُونَ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلُوهُ وَ إِذَا صُمْتَ فَلَا تَغْتَبْ أَحَداً وَ لَا تَلْبِسُوا صِیامَکمْ بِظُلْمٍ وَ لَا تَکنْ کالَّذِی یصُومُ رِئَاءَ النَّاسِ مُغْبَرَّةً وُجُوهُهُمْ شَعِثَةً رُءُوسُهُمْ-یابِسَةً أَفْوَاهُهُمْ لِکی یعْلَمَ النَّاسُ أَنَّهُمْ صَیامَی یا ابْنَ جُنْدَبٍ الْخَیرُ کلُّهُ أَمَامَک وَ إِنَّ الشَّرَّ کلَّهُ أَمَامَک وَ لَنْ تَرَی الْخَیرَ وَ الشَّرَّ إِلَّا بَعْدَ الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیرَ کلَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کلَّهُ فِی النَّارِ لِأَنَّهُمَا الْبَاقِیانِ وَ الْوَاجِبُ عَلَی مَنْ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ الْهُدَی وَ أَکرَمَهُ بِالْإِیمَانِ وَ أَلْهَمَهُ رُشْدَهُ وَ رَکبَ فِیهِ عَقْلًا یتَعَرَّفُ بِهِ نِعَمَهُ وَ آتَاهُ عِلْماً وَ حُکماً یدَبِّرُ بِهِ أَمْرَ دِینِهِ وَ دُنْیاهُ[20] أَنْ یوجِبَ عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یشْکرَ اللَّهَ وَ لَا یکفُرَهُ وَ أَنْ یذْکرَ اللَّهَ وَ لَا ینْسَاهُ وَ أَنْ یطِیعَ اللَّهَ وَ لَا یعْصِیهُ لِلْقَدِیمِ الَّذِی تَفَرَّدَ لَهُ به حسن النَّظَرِ وَ لِلْحَدِیثِ الَّذِی أَنْعَمَ عَلَیهِ بَعْدَ إِذْ أَنْشَأَهُ مَخْلُوقاً وَ لِلْجَزِیلِ الَّذِی وَعَدَهُ وَ الْفَضْلِ الَّذِی لَمْ یکلِّفْهُ مِنْ طَاعَتِهِ فَوْقَ طَاقَتِهِ وَ مَا یعْجِزُ عَنِ الْقِیامِ بِهِ وَ ضَمِنَ لَهُ الْعَوْنَ عَلَی تَیسِیرِ مَا حَمَلَهُ مِنْ ذَلِک وَ نَدَبَهُ إِلَی الِاسْتِعَانَةِ عَلَی قَلِیلِ مَا کلَّفَهُ وَ هُوَ مُعْرِضٌ[20] عَمَّا أَمَرَهُ وَ عَاجِزٌ عَنْهُ قَدْ لَبِسَ ثَوْبَ الِاسْتِهَانَةِ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ رَبِّهِ مُتَقَلِّداً لِهَوَاهُ مَاضِیاً فِی شَهَوَاتِهِ مُؤْثِراً لِدُنْیاهُ عَلَی آخِرَتِهِ وَ هُوَ فِی ذَلِک یتَمَنَّی جِنَانَ الْفِرْدَوْسِ وَ مَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یطْمَعَ أَنْ ینْزِلَ به عمل الْفُجَّارِ مَنَازِلَ الْأَبْرَارِ أَمَا إِنَّهُ لَوْ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ وَ قَامَتِ الْقِیامَةُ وَ جاءَتِ الطَّامَّةُ وَ نَصَبَ الْجَبَّارُ الْمَوَازِینَ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ وَ به رز الْخَلَائِقُ لِیوْمِ الْحِسَابِ أَیقَنْتَ عِنْدَ ذَلِک لِمَنْ تَکونُ الرِّفْعَةُ وَ الْکرَامَةُ وَ به من تَحِلُّ الْحَسْرَةُ وَ النَّدَامَةُ فَاعْمَلِ الْیوْمَ فِی الدُّنْیا بِمَا تَرْجُو بِهِ الْفَوْزَ فِی الْآخِرَةِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فِی بَعْضِ مَا أَوْحَی إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاةَ مِمَّنْ یتَوَاضَعُ لِعَظَمَتِی وَ یکفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِی وَ یقْطَعُ نَهَارَهُ به ذکری وَ لَا یتَعَظَّمُ عَلَی خَلْقِی وَ یطْعِمُ الْجَائِعَ وَ یکسُو الْعَارِی وَ یرْحَمُ الْمُصَابَ وَ یؤْوِی الْغَرِیبَ[20] فَذَلِک یشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ أَجْعَلُ لَهُ فِی الظُّلْمَةِ نُوراً وَ فِی الْجَهَالَةِ حِلْماً أَکلَؤُهُ[20] بِعِزَّتِی وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلَائِکتِی یدْعُونِی فَأُلَبِّیهِ وَ یسْأَلُنِی فَأُعْطِیهِ فَمَثَلُ ذَلِک الْعَبْدِ عِنْدِی کمَثَلِ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ لَا یسْبَقُ أَثْمَارُهَا وَ لَا تَتَغَیرُ عَنْ حَالِهَا-یا ابْنَ جُنْدَبٍ الْإِسْلَامُ عُرْیانٌ فَلِبَاسُهُ الْحَیاءُ وَ زِینَتُهُ الْوَقَارُ وَ مُرُوءَتُهُ الْعَمَلُ الصَّالِحُ وَ عِمَادُهُ الْوَرَعُ وَ لِکلِّ شَی‌ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیتِ یا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی سُوراً مِنْ نُورٍ مَحْفُوفاً بِالزَّبَرْجَدِ وَ الْحَرِیرِ مُنَجَّداً بِالسُّنْدُسِ[20] وَ الدِّیبَاجِ یضْرَبُ هَذَا السُّورُ بَینَ أَوْلِیائِنَا وَ بَینَ أَعْدَائِنَا فَإِذَا غَلَی الدِّمَاغُ وَ به لغت الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ نُضِجَتِ الْأَکبَادُ مِنْ طُولِ الْمَوْقِفِ أُدْخِلَ فِی هَذَا السُّورِ أَوْلِیاءُ اللَّهِ فَکانُوا فِی أَمْنِ اللَّهِ وَ حِرْزِهِ لَهُمْ فی‌ها مَا تَشْتَهِی الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْینُ وَ أَعْدَاءُ اللَّهِ قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ قَطَعَهُمُ الْفَرَقُ وَ هُمْ ینْظُرُونَ إِلَی مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ فَیقُولُونَ ما لَنا لا نَری رِجالًا کنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ[20] فَینْظُرُ إِلَیهِمْ أَوْلِیاءُ اللَّهِ فَیضْحَکونَ مِنْهُمْ فَذَلِک قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ[20] وَ قَوْلُهُ فَالْیوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکفَّارِ یضْحَکونَ. عَلَی الْأَرائِک ینْظُرُونَ[20] فَلَا یبْقَی أَحَدٌ مِمَّنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مِنْ أَوْلِیائِنَا بِکلِمَةٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ به غیر حِسَابٍ.

[21] تحف العقول / النص / 304 / وصیته ع لعبد الله بن جندب ..... ص : 301 و الوافی / ج26 / 275 / بیان ..... ص : 271 و بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج75 / 283 / باب 24 ما روی عن الصادق ع من وصایاه لأصحابه ..... ص : 279

[22] بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج71 / 369 / باب 23 إطعام المؤمن و سقیه و کسوته و قضاء دینه ..... ص : 359 و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج16 / 245 / 23 باب استحباب إطعام الطعام ..... ص : 243

[23] همان

[24] همان

 

والسلام.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۲:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۲۳:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۰۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۵۴