به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاعرسانی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه سی و نهم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که پنجم بهمنماه 95 با حضور طلاب و روحانیون سطح چهار حوزه علمیه استان در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی (ره) بجنورد برگزار شد، به تشریح ولایت مطلقه فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته:
امام جمعه بجنورد در سی و هشتمین جلسه درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی، به تشریح مطلقه بودن ولایت فقیه پرداخت و گفت: معنای ولایت مطلقه فقیه استبداد و زورگویی نیست؛ بلکه مطلقه در مقابل مقیده است؛ یعنی فقیه مبسوط الید بوده و مقبوض الید نیست.
وی با اشاره به کلمات و عبارات فقهای قدیم پیرامون ولایت مطلقه فقیه، افزود: این موارد نشان میدهد که اولاً بحث ولایت و ثانیاً ولایت مطلقه فقیه امر جدیدی نیست، برخلاف کسانی که خواستهاند ولایت فقیه را کوچک و جدید جلوه بدهند و گفتهاند این موضوع را مرحوم نراقی در همین قرون جدید مطرح کرده و امام خمینی (ره) مقداری به آن پروبال داده و پردازش کرده است و ولایت فقیه قبلاً اصلاً مطرح نبود تا چه رسد به ولایت مطلقه فقیه! موارد فوق نشان میدهد که این حرف بیربطی است.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی تصریح کرد: ما رد پای ولایت و بهویژه ولایت مطلقه فقیه را میتوانیم در کتب فقهی قدما و فقهای جدید پیدا کنیم، از مرحوم شیخ مفید گرفته تا آیتالله خویی که این موضوع را با تعابیر مختلف بیان کردهاند و درمجموع از عبارات و اصطلاحاتی که این فقها به کار بردهاند ولایت مطلقه فقیه بهطور کامل استفاده میشود.
خلاصه درس حاضر:
نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی اظهار کرد: در مورد اینکه ولایت فقیه جزء احکام اولیه است یا ثانویه، بین علما اختلاف وجود دارد؛ بعضی گفتهاند فقیه در چهارچوب احکام اولیه میتواند اعمال ولایت کند نه بیشتر از آن؛ یعنی اگر حکم ولایی بخواهد برای یک حکم شرعی ایجاد مزاحمت کند آن حکم ولایی اعمالشدنی نیست.
وی افزود: اما برخی فقها ازجمله امام راحل که قائل به ولایت مطلقه فقیه هستند میفرمایند: نه! حکم ولایی ولی امر حتی بر احکام اولیه هم گاهی برتری دارد؛ یعنی خودش حکم اولیه است، احکام ولایی ولایت مطلقه خودش جزء احکام اولیه بوده و میتواند بر احکام دیگر مقدم و ترجیح داده شود.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی خاطرنشان کرد: طبق نگاه حضرت امام (ره) و خیلی از فقهایی که ولایت مطلقه را قبول دارند ولایت مطلقه فقیه خود جزء احکام اولیه است نه احکام ثانویه؛ یعنی میتواند خیلی از چیزها را از جلوی راه بردارد.
به گفته وی بنا به فرموده امام راحل ولایت مطلقه فقیه و حکم حکومتی یکی از احکام اولیه اسلام بوده و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.
امام جمعه بجنورد با بیان اینکه ولایت مطلقه در سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) هم بوده است، افزود: پیامبر (ص) اعمال ولایت مطلقه کرده و آن را اجرایی کرده است و اینجور نیست که بحث ولایت مطلقه چیز جدیدی باشد.
تقریر درس:
موضوع بحث ولایت مطلقه فقیه بود، عرض کردیم که ولایت مطلقه فقیه به این معنا است که اولاً فقیه باید تمامیت دین را تبیین و تبلیغ کند؛ یعنی فقیه باید دین جامع را بفهمد و این دین را به مردم برساند؛ پس مرحله اول ولایت مطلقه فقیه تبیین و تبلیغ است.
مرحله دوم ولایت مطلقه اجرا است؛ یعنی فقیه آنچه از اسلام فهمیده -چه احکام اولیه و چه احکام ثانویه- را اجرا کند، نباید احکام الهی معطل بماند؛ زیرا معطل ماندن احکام روا نیست، پس مرحله دوم ولایت مطلقه این است که آنچه اسلام فرموده تمام و کمال اجرایی و عملیاتی شود.
مرحله سوم اهم و مهم است که ولی فقیه در باب تزاحم باید اهم را بر مهم مقدم بداند؛ یعنی اگر در مقام اجرا و عمل به احکام اسلام تزاحم ایجاد شد و امر دائر شد که این مسأله اجرا شود یا آن مسأله دیگر، در اینجا فقیه باید ببیند اهم کدام است، اجتهاد کند و تشخیص دهد، چه خودش میخواهد تشخیص دهد و چه بهوسیله کارشناسهایی که در اختیار دارد، حکم اهم را بر مهم ترجیح دهد، فقیه این اختیار را دارد.
خوب در اینجا چند مسأله به وجود میآید؛ یکی اینکه آیا ولایت حکم اولیه است یا ثانویه؟ به عبارت دیگر آنچه ولایت فقیه اعمال میکند احکام اولیه است یا ثانویه؟ که این بحثی بین فقها است.
بعضی گفتهاند فقیه در چهارچوب احکام اولیه میتواند اعمال ولایت کند نه بیشتر از آن؛ یعنی اگر حکم ولایی بخواهد برای یک حکم شرعی ایجاد مزاحمت کند آن حکم ولایی اعمالشدنی نیست.
اما آنهایی که قائل به ولایت مطلقه فقیه هستند ازجمله حضرت امام (ره) میفرمایند: نه! حکم ولایی ولی امر حتی بر احکام اولیه هم گاهی برتری دارد؛ یعنی خودش حکم اولیه است، احکام ولایی ولایت مطلقه خودش جزء احکام اولیه بوده و میتواند بر احکام دیگر مقدم و ترجیح داده شود.
این بحث بسیار مهمی است که در زمان حضرت امام (ره) هم بین شورای نگهبان و امام راحل سؤال و جوابهایی ردوبدل شده و حتی مقام معظم رهبری در یکی از خطبهها یک سخنرانی کردند و تعبیری به کار بردند که مبهم بود، ایشان فرمودند احکام ولایت مطلقه در چهارچوب احکام شرع نیست که عدهای از خناسان میخواستند از این جمله مقام معظم رهبری بهعنوان خطیب نماز جمعه استفاده کنند و بگویند ایشان ولایت مطلقه را قبول ندارد که امام راحل عکسالعمل نشان دادند و در جواب نامه ایشان بهصورت مفصل این بحث را باز کرد.
پس اجمالاً طبق نگاه حضرت امام (ره) و خیلی از فقهایی که ولایت مطلقه را قبول دارند ولایت مطلقه فقیه خود جزء احکام اولیه است نه احکام ثانویه؛ یعنی میتواند خیلی از چیزها را از جلوی راه بردارد که حالا خواهیم گفت، مثلاً مسجدی در محل ساخت خیابان افتاده، حکم اولیه این است که حرمت مسجد محفوظ بوده و نباید تخریب شود؛ اما ولی فقیه میتواند بگوید این مسجد را جابجا کنید تا در اینجا خیابان ساخته شود.
فقیه حتی گاهی در اموال شخصی میتواند اعمال ولایت کند مثلاً خانهای در مسیر ساخت خیابان قرار گرفته که اگر آن را خراب نکنند خیابان و مبلمان شهری به هم میخورد، فقیه میتواند بگوید این خانه را خراب کنید، پول آن را به صاحبش بدهید و خیابان را درست کنید. حال آنکه احکام اولیه میگوید مال هر کسی متعلق به خود آن فرد بوده و کسی حق تصرف در اموال غیر ندارد.
پس معلوم میشود ولایت مطلقه فقیه خودش حکم اولیه است نه ثانویه؛ یعنی میتواند گاهی بسیاری از احکام را از باب تزاحم از جلوی راه بردارد که حالا آنها را میخوانیم. این اجمالاً بهعنوان مقدمه بحث در ذهن شما باشد.
تعابیری که حضرت امام (ره) دارند خیلی گویا است، مثلاً ایشان در صحیفه امام، جلد 20، صفحه 457 میفرمایند: ولایت فقیه و حکم حکومتی از احکام اولیه است که این خود جمله قصار است.
امام راحل در جواب مقام معظم رهبری که فرمودند منظور من از این جمله، محدودیت ولایت مطلقه فقیه نیست، میفرماید: شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری میکنید، میدانم. حالا این در جواب نامه است که بعد ادامهاش را در همان آدرسی که دادیم ببینید.
اما امام خمینی (ره) یک نامه مفصل دارند که وارد مصادیق شدهاند و خیلی برای مفهوم ولایت مطلقه زیبا است، چون بحث ولایت مطلقه است میخواهیم آن را به فرمایشات امام (ره) مستند کنیم که ایشان ولایت مطلقه را چگونه معنا کرده، مصادیق آن را به ریز بیان کرده است و فرموده اینها که ما گفتیم گوشهای از ابعاد ولایت مطلقه است و از این بالاتر هم مسائلی هست که آنها را دیگر امام راحل مطرح نکرده است.
ببینید نامهای که میخواهیم بخوانیم از امام خمینی (ره) در جواب مقام معظم رهبری است که ولایت مطلقه را باز کردهاند، آدرس این نامه هم جلد 20 کتاب صحیفه امام صفحه 452 است. امام (ره) در جواب نامه رهبری میفرمایند: باید عرض کنم حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله (ص) است (یعنی پیامبر ولایت مطلقه دارد که یک شعبه آن حکومت اسلامی میشود و همه ولایت این نیست) یکی از احکام اولیه اسلام است.
اگر یادتان باشد روز اول یا دوم بود که در درس این روایت را خواندیم که «بنیه الاسلام علی خمس» که آخر آن ولایت بود؛ پس معلوم میشود ولایت جزء احکام اولیه است مثل نماز، روزه، خمس و جهاد و اینجور نیست که در کنار باشد، اصلاً جزء متن احکام اولیه اسلام است.
امام راحل میفرماید: ولایت مطلقه فقیه یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.
یعنی اگر امر دائر شد که حج بنا بر مصلحت تعطیل شود، حاکم و ولی امر میتواند حج را تعطیل کند پس مقدم است، مثلاً کسی میخواهد نماز بخواند؛ اما جان او در خطر است ولی فقیه میگوید نماز نخوان اما برو مأموریت خود را انجام بده یا روزه گرفتن به همین صورت.
حالا مثالهایی که امام راحل زده بسیار گویا بوده و مصادیق ولایت مطلقه را بیان کرده است، امام خمینی (ره) میفرماید: حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند.
شاید بگویید این منزل شخصی است و بر چه اساس باید خراب شود، احکام اولیه اسلام میگوید خانه و ملک هر کسی متعلق به خود او است چطور میشود؟ امام راحل میفرماید: میتواند خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. گاهی بدون خراب کردن میتواند مشکل را حل کرد گاهی فایده ندارد، آن مسجد مرکز و زایشگاه فساد شده است که در اینجا دستور میدهد مسجد را خراب کنند.
امام (ره) میفرماید: حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است (یعنی دولت اسلامی قراردادهایی با مردم بسته و خودش امضا کرده است، رئیسالوزرا هم مهر زده و تأیید کرده و همه کارها هم انجام گرفته؛ اما بعد فهمیدهاند سرشان کلاه رفته است، مثلاً مثل برجام!) در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یکجانبه لغو کند.
اینکه آقا میفرماید اگر غربیها قرارداد برجام را پاره کنند ما آن را آتش میزنیم، این احساسات نیست منطق است و پشتوانه فقهی دارد و میتواند آن را لغو کند.
امام راحل در ادامه میفرماید: میتواند هر امری را -چه عبادی و یا غیرعبادی- که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، مادامی که چنین است (یعنی تا زمانی که مخالف مصالح است) از آن جلوگیری کند، حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.
ببینید مثالهایی که امام راحل زدهاند حوزه گسترده ولایت را مطرح و ابعاد ولایت مطلقه را توجیه و تشریح میکنند تا کسی شبهه نگیرد.
جالب این است که ادامه و متمم نامه خیلی محکمتر است، امام (ره) میفرماید: آنچه تاکنون گفته شده و یا گفته میشود (یعنی شاید بعدها هم بگویند) از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است، امام راحل میفرماید: حرفهایی که پیرامون ولایت مطلقه میگویند به علت عدم شناخت است، کسانی که اشکال میگیرند و در موضوع ولایت مطلقه شبهه ایجاد میکنند این افراد ولایت مطلقه را نمیشناسند و نمیدانند به چه معنا است.
بعضی در آن زمان میگفتند که آیا فقیه میتواند عقد مضاربه و مساوات و اینگونه موارد را به هم بزند، مثلاً فرض کنید یک بانک با شخص و یا شرکتی عقد مضاربهای بسته بعد فهمیدند این به ضرر کشور است، امام راحل فرمود: حکومت میتواند این را به هم بزند، بعضی گفتند خیر تنها میتواند در چهارچوب شرع اعمال ولایت کند نمیتواند اصل این مضاربه را لغو کند؛ اما امام راحل فرمودند خیر بالاتر از این حرفها است، اینجا فوق چهارچوب است، میتواند عقد مضاربه و مساوات و شراکت را به هم بزند چون به نفع اسلام نیست.
برخی افراد گاوبندی کرده و پشت پرده با هم ساخت و پاخت داشتهاند و سرمایهگذاری بزرگ مثلاً گازی و نفتی و ... را با خارجیها و یا داخلیها پیمان بستهاند بعد معلوم شده به ضرر اسلام و کشور است حکومت میتواند آن را به هم بزند. نمیتواند بگوید این عقد مضاربه و پیمان شرعی است، «أوفوا بالعقود» و ...
امام (ره) فرمود: آنچه گفته شده است که شایع است مضارعه و مضاربه و امثال آنها، با آن اختیارات از بین خواهد رفت (یعنی اگر ما بگوییم ولایت مطلقه است و فقیه میتواند همه اینها را به هم بزند) صریحاً عرض میکنم برفرض که چنین باشد (یعنی مضاربه و مساوات و این قراردادها به هم بخورد) این از اختیارات حکومت است، بعد میفرمایند: و بالاتر از آن هم مسائلی هست.
در اینجا امام راحل اشاره کرده که بله این مواردی که مثال زدیم معمولی است و از این بالاتر هم هست، مثلاً گاهی فقیه میتواند زن شخصی را طلاق بدهد، اگر به زنش ظلم کرده و یا چند مدتی است مسافرت رفته و نیامده است. دیگر از زن شخصیتر چیزی نیست؛ اما فقیه میتواند غیابی طلاق بدهد و حتی اگر شوهرش هم برگشت زن مختار است که همسرش بشود یا نشود.
خُب ببینید بالاتر از این هم مسائلی هست، بحث جان هم همین طوری است، فرض کنید شخصی در موقعیتی قرار دارد که برای او خطر جانی دارد؛ اما این خطر جانی میتواند خطرهای اهمی را از کشور و اسلام دور کند «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[1]
پس بنابراین حوزه ولایت مطلقه بسیار گسترده است و اگر کسی این مبنا را پذیرفت دست او باز است و حکومتداری آسان میشود؛ یعنی اسلام دست او را باز گذاشته است.
البته در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) هم وجود دارد، مثلاً داستان کندن درخت سمره بن جندب و بیرون انداختن درخت از حیاط خانه فرد مؤمن که «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» نمونه عینی همین است، درست است که درخت شخصی بوده و متعلق به آن فرد است؛ اما وقتی این درخت خرما مایه مزاحمت برای ناموس و عفت مردم شده و سبب میشود فرد سرزده و بیخبر وارد حریم و حیاط منزل دیگران شده و موجب آزار و اذیت شود پیغمبر (ص) فرمود درخت را بکنید.
البته رسول گرامی اسلام ابتدا راههای دیگر را رفت اما جواب نداد، به آن فرد گفت بهجای این درخت یک درخت در بهشت به تو میدهیم قبول نکرد، 40 درخت در فلان جا میدهیم قبول نکرد، وقتی همه راهها را رفت و دید این سربهراه نیست فرمود: بروید درخت او را بکنید جلوی وی بیندازید.
ببینید پیامبر (ص) هم اعمال ولایت مطلقه کرده و آن را اجرایی کرده است؛ بنابراین اینجور نیست که بحث ولایت مطلقه چیز جدیدی باشد، خود پیامبر (ص) ولایت مطلقه داشته و آن را اعمال کرده است، سیره او گویای همین است و اگر گفتیم هر اختیاری که پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) دارد فقیه هم دارد باید بپذیریم همان جور که ولایت پیامبر و امام معصوم مطلقه و گسترده بود و آنها مبسوط الید بودند باید برای فقیه هم اینجور باشد؛ والا این تبعیت و همگونی نمیشود.
شما از یک طرف میگویید فقیه مثل آنها است؛ اما از طرف دیگر میگویید نه او پیامبر بوده که درخت شخصی را کنده است فقیه نمیتواند این کار را بکند. حالا آن درخت کندن را با تخریب مسجد، خراب کردن خانه، خراب کردن ملک کسی در مسیر توسعه شهر قرار گرفته و از اینگونه مثالهای جدید تعمیم دهید، فقیه میتواند این کارها را بکند.
پس بنابراین ولایت مطلقه پدیده جدیدی نیست که کسی آن را اختراع کرده باشد، از متن آموزههای دینی برمیآید، اگر کسی مبانی را پذیرفت و قبول کرد باید این فروع را هم بپذیرد والا نمیتواند بگوید ما ولایت فقیه را قبول داریم؛ اما مطلقه آن را قبول نداریم. اصلاً این جزء ذات ولایت است، مثل کسی که او را رئیس بکنیم اما دستهای او را ببندیم و به او بگوییم تو رئیس هستی اما دستهایت را میبندیم کار خود را بکن که این معنا ندارد اگر رئیس است باید دستش باز باشد؛ والا اگر دستش را ببندیم و بعد ریاست کبری را هم به او بدهیم این به قول امروزیها پارادوکس است، تناقض دارد و سازگار نیست. از یک طرف به او بگوییم تو ریاست کل داری؛ اما از طرف دیگر دستهای او را بستهایم که کاری نکند، این چیز بیخاصیتی میشود.
فقیه نمیتواند تشریع قانون کند مثلاً نماز دو رکعتی صبح را سه رکعت کند، اهلبیت (ع) هم نمیتوانند، آنها باید همان شریعتی که پیامبر اکرم (ص) آورده بود را تبیین و تبلیغ کنند؛ اما میتوانند در تزاحم مثلاً بین نماز و یک مسأله مهم دیگر، مثلاً وقتی که اگر فردی نماز بخواند او را شناسایی کرده و میکشند اما اگر نماز نخواند میتواند مأموریت خود را با موفقیت انجام دهد، اینجا تزاحم در مقام عمل است نه در مقام تشریع، هیچ پیامبر و امامی هم نمیتواند از جلوی خود تشریع کند، برای شما خواندیم که پیامبر فرمود: من نمیتوانم یک «بِر» را جابجا کنم، وقتی پیامبر نمیتواند در این آیه شریفه یک حرف «بِر» را جابجا کند چطور میخواهد احکام را جابجا کند.
فقیه تشریع نکرده و در دین بدعت ایجاد نمیکند؛ اما در همان دینی که هست در مقام تزاحم، این ولایت و حاکمیت را دارد که اهم و مهم را شناسایی کند. تزاحم مقام عمل است نه جهل، در مقام تزاحم میتواند بدون هیچ دغدغهای اهم را بر مهم ترجیح دهد.
نماز تعطیل شد، حج تعطیل شد و ... ایراد ندارد؛ چون اینها خود جزء احکام شرع است، ولایت خود جزء احکام اولیه است وقتی احکام اولیه بود جزء متن دین میشود و چیز اضافی نیست که بگوییم از بیرون آمده است.
بنابراین این مسأله روش است، حالا بحثی هم در مورد قانون اساسی است که در آن ولایت مطلقه آمده یا خیر، چگونه است و ... که برخی در مورد آن تضاد درست کردهاند، انشاءالله این بحث را بعداً میگوییم./902/236/ر
مقرر: هادی رحیمی کوهستان
منابع و مآخذ:
[1]. قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 6.