vasael.ir

کد خبر: ۵۴۸۴
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۹ - 21 June 2017
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه34

بررسی اثبات لزوم فعل بر اساس مطلوبیت و حسن فعل

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - برای توجیه لزوم اخلاقی نظریات مختلفی بیان‌شده است و نظریه غالب متفکران مسلمان یک نوع ایجاد ارتباط بین لزوم اخلاقی و حسن اخلاقی است یعنی ربط بین یک ارزش و باید که در این صورت حسن یا خوبی می‌تواند منشأ انتزاع لزوم شود؛ اما اینکه در چه شرایطی از حسن یک فعل لزوم برداشت می‌شود مورد اختلاف و بحث علماست.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛  حجت‌الاسلام‌ و المسلمین الهی خراسانی در جلسه سی و چهارم سلسله دروس  فقه با موضوع «امر به‌ معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» به بررسی و بیان ادله عقلی و شرعی در باب وجوب امر به معروف و نهی از منکر پرداخت.

متن کامل این جلسه به شرح ذیل تقدیم می‌گردد.

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ادله وجوب امربه‌معروف

دیروز اشکالی مطرح شد که آیا عقل می‌تواند لزوم امربه‌معروف را ادراک کند یا نه؟ و بعد این اشکال به یک اشکال کبروی کشیده شد که اساساً عقل مدرک الزام هم هست یا فقط مدرک حسن است؟

اجمالاً به این پرسش پاسخی داده می‌شود و تفصیل آن موکول به منابعی است که عرض خواهد شد.

این بحث یعنی وجوب عقلی و ضرورت عقلی دو نوع است. برخی مربوط به مدرکات عقل نظری است یعنی آنچه تعبیر به وجوب در مقابل امکان می‌کنیم؛ یعنی ماده وجوب در مقابل امکان که از مواد ثلاثه است. گاهی منظور از وجوب یعنی لزوم اخلاقی یعنی از مدرکات عقل عملی است؛ یعنی اگر برخی مواقع میگویم شکر منعم واجب است عقلا این به چه معنا است؟ برای توجیه لزوم اخلاقی نظریات مختلفی بیان‌شده است. نظریه غالب متفکران مسلمان یک نوع ایجاد ارتباط بین لزوم اخلاقی و حسن اخلاقی است یعنی ربط بین یک ارزش و باید. در این صورت حسن یا خوبی می‌تواند منشأ انتزاع لزوم شود؛ اما اینکه در چه شرایطی حسن یک فعل از آن لزوم برداشت می‌شود قابل‌بحث است. آیا این نوعی اعتبار خاصی است که فاعل بالاراده از مقایسه خودش با یک فعل حسن اعتبار می‌کند یا نه جزء ادراکات اعتباری نیست بلکه درواقع از مقایسه خودش با فعل حسن یک ضرورت بالقیاس انتزاع می‌کند و بعد حکم می‌کنید یعنی این حکم است و نه اعتبار. درهرصورت توضیح اینکه چگونه از حسن به لزوم می‌رسیم قابل‌بحث است.

در موارد لزوم اخلاقی که بالقیاس الی الغیر است همواره غیر از فاعل و عقل اخلاقی فاعل و آن فعلی که ازلحاظ اخلاقی حسن است معمولاً یک عنصر سومی هم در کار است و آن‌هم وجوب یک حق است که تضییع آن قبیح است و لذا از باب اینکه تضییع آن قبیح است آن فعل می‌شود لازم؛ یعنی همیشه یک ذی‌حقی در موارد لزوم فرض می‌شود که پایه‌ای برای همه الزامات اخلاقی است. درواقع همچنان که محاسن اخلاقی به حسن اخلاقی بازمی‌گردد و قبایح اخلاقی نیز به قبح ظلم، ممکن است الزامات اخلاقی نیز به اعطاء کل ذی حقٍ حقه.

در مورد امربه‌معروف و نهی از منکر یک مقدمه واسطی نیاز است برای توجه مطابق نظریه سوم و آن حق جامعه و حق افراد برای برخورداری از یک محیطی که در آن محیط معروف جاری است و منکر جاری نیست؛ و این اعطای حق متوقف است بر امربه‌معروف و نهی از منکر؛ یعنی بگوییم یا حق جامعه است مستقیماً و اعطای حق جامعه است یا نه این حق فرد است که از جامعه باید استیفاء کند که ما میگویم امنیت اخلاقی و معنوی و لذا چون یک حق است از باب اعطای حق هرکسی که جزء آحاد این جامعه است باید این حق را ادا کند. با این تقریر الزام اخلاقی به امربه‌معروف و نهی از منکر دیگر اشکالی ندارد.

ادله قرآنی برای وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر:

الف) سوره آل‌عمران آیه 104

وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِۚ وَ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴿۱۰۴﴾

صریح‌ترین و روشن‌ترین آیه برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر است.

این آیه شریفه با صیغه امر یا مضارع مجزوم بیان شده است. «باید از شما امتی باشند که دعوت به خیر می‌کنند، امربه‌معروف می‌کنند و نهی از منکر و این‌ها همان رستگاران‌اند».لام ولتکن به دلیل جزمی که گرفته لام امر است؛ و امر ظهور در وجوب دارد و قرینه‌ای هم بر خلافش نیست لذا می‌توان حمل بر وجوب کرد.

اشکال: البته یک اشکالی نیز وجود دارد که باید توضیح داد. در اینجا امر مستقیماً بر روی امربه‌معروف نرفته است بلکه آنچه واجب است وجود یک امتی در بین مسلمین است؛ یعنی آنچه واجب است وجوب انتخاب یک دسته انسان است که امربه‌معروف و نهی از منکر کنند. لذا وجوب انتخاب افراد است نه وجوب امربه‌معروف. با توجه به نفس این انتخاب واجب است. آیا معنای آن این است که امربه‌معروف هم واجب است؟ آیا این ملحق به امر به امر است؟ اینجا چیزی که واجب است انتخاب امت برای انجام فعلی است اما آیا آن فعل با این خطاب هم واجب می‌شود یا خیر؟

در اینجا آیه نسبت به انتخاب افراد سخنی نمی‌گوید بلکه می‌فرماید که باید در میان شما چنین افرادی باشند. لذا چیزی که واجب است وجود چنین افرادی است. عنوانی که دخیل در وجود این افراد امربه‌معروف و دعوت به خیرات است. می‌توان چنین استدلال کرد که چیزی که محبوب برای شارع به نحو تأکید است وجود کسانی است که امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کنند. اگر وجود چنین افرادی مطلوبیت دارد و عنوان امربه‌معروف و نهی از منکر در اتصاف مصلحت لزومی و محبوبیت شدیده دخالت دارد، معنای آن این است که امربه‌معروف و نهی از منکر واجب می‌شود. چون این افراد حیثیت دیگری ندارند الا اینکه امربه‌معروف کنند.

اشکال دوم: در وزان امربه‌معروف و نهی از منکر دعوت به خیر هم آمده است. با توجه به اینکه یدعون الی الخیر آمده است لذا خیر که مشترک بین واجب و غیر واجب است پس چطور وجوب آن را ثابت کنیم؟ و وقتی‌که دعوت به خیر واجب نیست چگونه وجوب امربه‌معروف را ثابت می‌کنیم؟

پاسخ: اتفاقاً یکی از دلایل این مطلب است که دعوت به خیر هم مثل امربه‌معروف هم واجب است. چون متعلق همان ولتکن است. توضیح: امربه‌معروف را بر اساس انواع معروف توضیح دادیم که‌ امربه‌معروف واجب و مستحب داریم. البته نهی از منکر فقط واجب است، نهی از منکر مستحب نداریم. ولی امربه‌معروف مشتمل بر واجب است. دعوت به خیر را نیز نمی‌توان این‌گونه تفکیک کرد. برخی از خیرات واجب و مستحب است. لذا اگر قران این‌گونه می‌گوید منظور آن است که بخشی از معروف و خیر دارای مصلحت شدیده است لذا ولتکن به صیغه امر آمده است. وقتی که برای وجوبش افرادی باشند که اهل دعوت به خیر هستند، در ضمن آن دعوت به مستحب هم فراهم می‌شود.

پاسخ دوم: ممکن است بگوییم امربه‌معروف مشتمل بر واجب و مستحب است. دعوت به خیر هم این‌گونه است؛ اما این آیه اشاره به آن قسمت واجب از امربه‌معروف و دعوت به خیر دارد؛ یعنی باید عده‌ای که مجموعه‌ای هماهنگ و هم قصد هستند باید کارشان این باشد. درواقع باید مجموعه‌ای داشته باشیم که کارشان امربه‌معروف و دعوت به خیرات باشد.

 تقریر دوم از این آیه: برخی به این آیه این‌گونه استدلال کرده‌اند که در آیه و اولئک هم المفلحون وجود دارد که بعد از توضیح وجود عده‌ای برای امربه‌معروف و دعوت به خیر آمده است. این اسلوب حصر است یعنی این‌ها فقط مفلح هستند و اگر این تکلیف ترک شود و این افراد نباشند فلاح برای امت وجود ندارد؛ یعنی فلاح بر روی امت رفته است. فلاح چیست؟ یعنی رستن از عذاب دوزخ. لذا خروج از دوزخ و عذاب درگرو امربه‌معروف است و این یعنی امربه‌معروف واجب است. البته حصر اولئک هم المفلحون شاید برای برخی چندان واضح نباشد لذا برخی ممکن است این را در حد مؤید بگیرند. به نظر می‌رسد این افراد باید به این نکته متوجه باشند که این فلاح تنها ناظر به همین عمل امربه‌معروف است؛ یعنی شرط فلاح امربه‌معروف است. این وجه استدلال به آیه ظاهراً استدلال بدی نیست و می‌تواند دلالت بر وجود داشته باشد مگر کسی اسلوب حصر بودن را در این آیه قبول نداشته باشد.

 والسلام

120/907/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳