vasael.ir

کد خبر: ۵۴۵۲
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۲ - 12 June 2017
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 8

جلوگیری از ضرر و مفسده از حرمت اظهار کذب استثناء شده است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در هشتمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: عدم جواز دروغ از مسلمات شرع است ولی آنچه مورد بحث دارد استثنای از این حرمت است که اگر اظهار کذب منشاء نجات نفس محترمه ای شود یا از ظلم به دیگری جلوگیری کند حکم مساله چگونه است؟

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه هشتم درس خارج فقه فرهنگ اسلام که روز پنج شنبه مورخه 31 فروردین 96 در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به بررسی حرمت اظهار کذب و موارد استثنای آن پرداخت و گفت: شهادت ها از مقوله بیان اظهاری است و در روایت می فرماید کسی که شهادت دروغ بدهد از جای خود متحول نمی شود مگر این که آتش بر او حتمی است یعنی در همان لحظه ای که شهادت دروغ بر زبانش جاری گشته است اهل جهنم گردیده است.

وی در ادامه به بیان روایت دیگری پرداخت و گفت: طبق روایت معتبر از امام صادق علیه السلام، هر شخصی در جهت ضرر مالی به مومنی شهادت دروغ  اظهار کند خداوند چکی از آتش برای او صادر می کند که روایت به جهنمی شدن حتمی او اشاره دارد.

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان تصریح کرد: این که برخی روشنفکران می گویند حکم اعدام ظلم است درست نیست و با این قاعده که از روایت امام موسی کاظم علیه السلام به دست می آید مشخص می شود که عین عدل است و اگر برای جنایتکار حرمتی که او برای دیگران رعایت نکرده است برای خودش رعایت کنید ظلم است و در واقع شما برای جانی حرمت قائل شده اید و برای مظلوم این حق را رعایت نکرده اید.

متن کامل درس آیت الله اراکی

خلاصه ای از درس گذشته

موارد حرمت بیان اظهاری را در چند بخش دسته بندی کردیم. بخش اول در جایی است که اظهار موجب تفویت حق و ظلم به کسی شود. ممکن است بیان حق باشد اما بیانی است که موجب تفویت حق و یا ظلم به دیگری شده است. مثلاً جائر و ظالمی می خواهد به کسی ظلم کند و اگر مطلبی گفته شود به او در این ظلم کمک شده است.

« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ‏ کَتَمَ‏ الشَّهَادَةَ أَوْ شَهِدَ بِهَا لِیُهْدِرَ بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِیُتْوِیَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَةٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِی وَجْهِهِ کُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ حَقٍّ لِیُحْیِیَ بِهَا مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَ لَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ‏.» وسائل الشیعه ابواب الشهادات باب 2 ح 2

شخصی که در مورد مسلمانی شهادت دهد که سبب ریختن خون او شود روز قیامت در حالی مشهور می شود که سیاه سختی بر صورت او متصور است. در صورت او علامت هایی است که سبب می شود مردم او را بشناسند. این مورد از روایاتی است که دال بر این مطلب است اگر بیانی موجب ظلم به کسی شود شرعاً منهی عنه است.

« مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ مِنْ‏ مَوَالِیکَ‏ عَلَیْهِ‏ دَیْنٌ‏ لِرَجُلٍ مُخَالِفٍ یُرِیدُ أَنْ یَعْسُرَهُ وَ یَحْبِسَهُ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَیْسَ عِنْدَهُ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ لَیْسَ لِغَرِیمِهِ بَیِّنَةٌ هَلْ یَجُوزُ لَهُ أَنْ یَحْلِفَ لَهُ لِیَدْفَعَهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّى یُیَسِّرَ اللَّهُ لَهُ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ الشُّهُودُ مِنْ مَوَالِیکَ قَدْ عَرَفُوا أَنَّهُ لَا یَقْدِرُ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَشْهَدُوا عَلَیْهِ قَالَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَشْهَدُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَنْوِیَ ظُلْمَهُ.» وسائل الشیعه ابواب الشهادات باب 19 ح 1

شخصی از موالیان شماست که مدیون است و طلبکار نیز از موالیان شما نیست و می خواهد او را به سختی بیندازد و آن شخص نیز مقصر نیست و نتوانسته دینش را بپردازد اما طلبکار می خواهد او را به حبس بیندازد. خدا می داند که این شخص بدهکار توان مالی ندارد. آیا شخص بدهکار می تواند قسم بخورد که از شر طلبکار خلاص شود تا زمانی که بتواند بدهی خودش را بپردازد؟ از موالیان شما کسانی هستند که می دانند این شخص بدهکار است اما در عین حال می دانند که نمی تواند بپردازد، آیا می توانند بر علیه او شهادت دهند که بدهکار است؟ حضرت فرمودند: حق ندارند شهادت بر علیه این شخص دهند تا موجب ظلم بر او شوند.

« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ السَّائِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: کَتَبَ أَبِی فِی رِسَالَتِهِ إِلَیَّ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّهَادَةِ لَهُمْ فَأَقِمِ الشَّهَادَةَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَإِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِیکَ ضَیْماً فَلَا

شاهد در فراز آخر روایت است که می فرماید اگر ترس از ضرر داری شهادت جایز نیست. مقصود از ضرر همان ضرر نامشروعی است که وارد کردن بر مسلمان جایز نیست.

مورد دوم از بیان حرمت اظهاری بیان کذب است مگر در مواردی که استثنا شده است مانند اصلاح ذات البین. قاعده کلی این است که اگر حق اقوایی از حرمت کذب بر کذب بار شود. حقی که از نظر شرع نگهداری یا وجوب حفظ آن اقوی است و یا وجوب نگهداری آن نسبت به حرمت کذب اولویت دارد.

حرمت بیان اظهاری کاذب

بحث ما فقه فرهنگ در بیان اظهاری بود. گاهی خود اظهار ملاک بیان است. در گذشته موارد حرمتی برای بیان اظهاری بیان کردیم. هر جا بیان اظهاری موجب تفویت حقی مانند آبرو یا اضرار مالی و ضرر نفسی برای کسی شود این بیانی است که قطعاً حرام است. شهادت هایی که حتی صدق باشد ولی این ویژگی را داشته باشد که به دیگری ظلم می شود قطعاً حرام است.

اگر حکومت جائری بفهمد که کسی این کار را مرتکب شده است قطعاً او را می کشد پس نباید به ضرر او شهادت داد.

ممکن است بدهکاری باشد که در پرداخت بدهی مشکل دارد و واقعاً در توانش نیست که طلبش را پرداخت کند پس نباید بر علیه او شهادت داد.

بحث امروز ما این است که بیان اظهاری کاذب حرام است. عدم جواز دروغ از مسلمات شرع است و بحث زیادی ندارد.

آنچه بحث دارد استثنای از این حرمت است. اگر اظهار کذب منشاء نجات نفس محترمه ای شود یا از ظلم به دیگری جلوگیری کند حکم مساله چگونه است؟ برخی موارد تقیه نیز از همین باب است که برخی موارد آن استثنای از حرمت کذب است.

شاهد این مساله روایاتی است که در این باب است.

اصل حرمت بیان اظهاری در آیات و روایات فراوان مورد بحث قرار گرفته است. برای نمونه چند مورد از روایات را بیان می کنیم.

« مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: شَاهِدُ الزُّورِ لَا تَزُولُ قَدَمَاهُ حَتَّى تَجِبَ لَهُ النَّارُ

شهادت ها از مقوله بیان اظهاری است. در این روایت می فرماید کسی که شهادت دروغ بدهد از جای خود متحول نمی شود یعنی بر سر جای خود است مگر این که آتش بر او حتمی است.

روایت دیگر

« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ رَجُلٍ‏ یَشْهَدُ بِشَهَادَةِ زُورٍ عَلَى مَالِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ لِیَقْطَعَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مَکَانَهُ صَکّاً إِلَى النَّارِ

روایت اینجا مرسله است اما صدوق نسبت به این روایت سند تام دارد و سند صدوق به این روایت صحیح است. سندی که ذکر شد کلینی ذکر کرده است ولی سند صدوق صحیح است.

در این روایت می فرماید: هیچ کسی شهادت دروغ بر علیه مومنی که سبب شود بر مال او ضرری وارد شود انجام نمی دهد مگر این که خداوند چک آتش برای او صادر می کند. اشاره دارد که جهنمی شدن او حتمی است.

این روایت نیز عبارة اُخرای روایت قبلی است.

روایت دیگر

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنِ الْحَکَمِ أَخِی أَبِی عَقِیلَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ خَصْماً یَسْتَکْثِرُ عَلَیَّ شُهُودَ الزُّورِ وَ قَدْ کَرِهْتُ مُکَافَأَتَهُ مَعَ أَنِّی لَا أَدْرِی یَصْلُحُ لِی ذَلِکَ أَمْ لَا فَقَالَ أَ مَا بَلَغَکَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه لاسلام أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ لَا تُؤْسِرُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَمْوَالَکُمْ بِشَهَادَاتِ الزُّورِ فَمَا عَلَى امْرِئٍ مِنْ وَکَفٍ فِی دِینِهِ وَ لَا مَأْثَمٍ مِنْ رَبِّهِ أَنْ یَدْفَعَ ذَلِکَ عَنْهُ کَمَا أَنَّهُ لَوْ دَفَعَ بِشَهَادَتِهِ عَنْ فَرْجٍ حَرَامٍ أَوْ سَفْکِ دَمٍ حَرَامٍ کَانَ ذَلِکَ خَیْراً لَهُ.» وسائل الشیعه باب 9 از ابواب الشهادات ح 1 و 2

یکی از موارد استثناء این است که در نتیجه بیان اظهاری غیر واقع انسان بتواند ظلمی را دفع کند که مجاز است.

در سند روایت موسی بن بکر خلل وارد کرده است ولکن این روایت به دلیل قرائن بر صحت مضمون قابل استناد است.

در روایت آمده است که سوال می کند من خصمی دارم که شاهد دروغی بر علیه من درست می کند و به من آسیب می رساند و حاکم بر من اجبار می کند. من کراهت دارم که این کار را بر علیه او انجام دهم تا پول خودم را از او بستانم.

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با شهادت دروغ به مال یا حرمت شما لطمه زد شما خودتان و مالتان را اسیر کرده اید.

در فقه الجزاء قاعده کلی داریم که از اساسی ترین پایه های فقه نظام کیفری اسلام است که می فرماید: «الحرمات قصاص»؛ یعنی حرمت ها همیشه حق متقابل ایجاد می کنند. زوال حرمت زوال حرمت متقابل دارد و حفظ حرمت، حفظ حرمت متقابل دارد.

حرمت ها به صورت قصاصی است و اگر شخصی آدمی را کشت حرمت نفس را شکسته است.

اگر شخص مالی را دزدید حرمت مال رارعایت نکرده است و به همان میزان می تواند اقتصاص مالی کند.

اگر مال شما را دزدیده و پس نمی دهد می توانید به میزان همان مال خودتان از اموال او بردارید. حرمتی که او در حق دیگران رعایت نمی کند در حق او رعایت کردن ظلم است.

این که برخی روشنفکران می گویند حکم اعدام ظلم است با این قاعده مشخص می شود که عین عدل است. اگر برای جنایتکار حرمتی که او برای دیگران رعایت نکرده است برای خودش رعایت کنید ظلم است. شما برای جانی قائل به حرمت شده اید و برای مظلوم این حق را رعایت نکرده اید.

این مساله قاعده کلی است و فعلاً وارد جزئیات نشده ایم.

گاهی بر این مساله ممکن است مفسده ای بار شود که نباید تقاص شود اما ما اصل حکم را بیان کردیم.

مرحوم شعرانی با بیان قرینه ای ذیل روایت می فرماید: نباید این روایت «لاتوسروا» نباید بلکه «لاتوتروا» باشد. وتر به معنای نقص است. معنای روایت این است که نگذارید با شهادت های زور بر مال و نفس شما نقص وارد شود.

ادامه روایت قرینه بر همین است که باید «لاتوتروا» باشد.

فَمَا عَلَى امْرِئٍ مِنْ وَکَفٍ فِی دِینِهِ وَ لَا مَأْثَمٍ مِنْ رَبِّهِ أَنْ یَدْفَعَ ذَلِکَ عَنْهُ کَمَا أَنَّهُ لَوْ دَفَعَ بِشَهَادَتِهِ عَنْ فَرْجٍ حَرَامٍ أَوْ سَفْکِ دَمٍ حَرَامٍ کَانَ ذَلِکَ خَیْراً لَهُ.

بنابراین با توجه به دلیلی که از روایت اخذ کردیم اظهار کذب در این مورد که سبب جلوگیری از لطمه به آبرو، ناموس، خون و عرض مومن شود استثنا شده است زیرا خیر شخص یا دیگران در حفظ موارد ذکر شده است که حرمتی در این مساله وجود ندارد.

مورد سوم از بیان موارد حرمت اظهاری، تکلم به آنچه مورد آزار و اذیت اتباع سایر ادیان می شود که آنان را به عکس العمل علیه مسلمانان یا شیعیان وادار کند. مانند سب مقدسات، شتم و اتهام زنا به آنان و سایر اتهاماتی از این قبیل را مجاز نیستیم. اگر این مسائل صورت گیرد آنان نیز همین امور را نسبت به ما انجام می دهند. روایات متعددی در این مساله داریم که خود این بحث مفصل است.

یکی دیگر از موارد حرمت نیز قول بدون علم است که قطعاً ادله محکمی بر حرمت این بیان اظهاری نیز جاری است که در آینده بدان خواهیم پرداخت./926/ص

 

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۳:۳۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۴:۲۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۵:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۰۴