vasael.ir

کد خبر: ۵۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۷ - 06 June 2017
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 60

بهتان به کاندیداها توسط رسانه های مختلف مجوز شرعی ندارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در شصتمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: اگر در غیبت یا دروغ مسوغ و مجوز برای این دو ذکر می شود دلیل خاصی وجود دارد و باید به همان مقدار عمل کرد و این مساله قاعده کلی نیست و نباید بهتان را با مساله غیبت قیاس کرد.

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه شصتم درس خارج فقه رسانه که در روز دوشنبه  در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید، به نقد نظریه جواز استثنای بهتان در پاره ای موارد پرداخت و گفت: بعد از ابطال کبرای قضیه در مورد صغرای قضیه نیز می توان چهار دلیل بر رد آن بیان کرد که از باب نمونه می توان گفت با وجود حرمت تهمت جامعه نسبت به سخن انسان های باتقوا اعتماد می کند و می گوید این افراد راست می گویند و با تقوا هستند و تهمت نمی زنند و اگر این نظریه پذیرفته شود که هدف وسیله را توجیه می کند و راحت می توانید برای تخریب کسی که مخالف نظریه شماست بر اساس شرع و تقوا تهمت بزنید و کار حرامی مرتکب نشده است دیگر جامعه به سخن انسان های با تقوا اعتماد نمی کند.

وی در ادامه گفت: دلیل دیگری که برای جواز بهتان ذکر کرده اند روایت ابن سرحان است که با بررسی معنای بهتان در قرآن، کتب لغت، فهم اهل حدیث و فقها در می یابیم که معنای صحیح «باهتوهم» در این روایت تهمت نیست بلکه مراد مبهوت و متحیر شدن خصم با استدلال های منطقی است.

ایشان در پایان گفت: بر فرض که معنای تهمت در این روایت ظهور داشته باشد فقط جواز بهتان نسبت به اهل بدعت از آن فهمیده می شود و رسانه یا نامزدها نمی توانند نسبت به رقبای انتخاباتی خود بهتان بزنند تا پیروز انتخابات باشند.

تقریر کامل درس استاد رفعتی نائینی به شرح ذیل است:

خلاصه ای از درس گذشته

آیا در فقه می توانیم مسوغ و مجوزی برای اتهام زنی برای هتک حرمت پیدا کنیم؟ کما این که در بحث افشاگری و غیبت مسوغ داشتیم که در جلسه تخصصی افشاگری مسوغاتی را بیان کردیم. در آن جلسه بحث شد که برخی از موارد از دایره غیبت محرم خارج است و برخی از موارد نیز اگر غیبت هست مجوز و مسوغاتی دارد. در باب کذب چنین استثنائی وجود دارد. ما بحث کذب را در فقه رسانه متعرض خواهیم شد به خصوص در بحث خبر و خبر گزاری خواهیم گفت که خبرگزاری نمی تواند خبر دروغ را منتشر کند. در فقه مواردی هست که تحت عنوان مسوغات کذب مطرح می شود که از حرمت کذب استثنا شده است. آیا در رابطه با تهمت نیز چنین مسوغاتی هست؟ در رابطه با هتک حرمت که از محرمات کبیره است آیا استثنائاتی وجود دارد؟

ممکن است شخصی بگوید که ما از لحاظ فقهی می توانیم بگوییم که هتک حرمت مومن در برخی موارد مستثنی می شود و مجوز تهمت زدن داریم. دو دلیل در این مساله هست. زیرا وقتی حرمت ثابت شد استثناء نیاز به دلیل هست و با دلیل قطعیه، آیات، روایات، عقل و اجماع، حرمت تهمت زدن ثابت است. با ادله قطعی حرمت هتک شخصیت مومن ثابت است و استثنا نیاز به دلیل دارد. ممکن است به این دو دلیلی که می گوییم کسی استناد کند.

دلیل اول مشابه همان سخنی است که مرحوم شیخ اعظم، شیخ انصاری (ره) در باب غیبت فرمودند و ما از سخن ایشان در باب افشاگری رسانه ای همان استدلال را پذیرفتیم و استفاده کردیم و آن دلیل تزاحم مصلحت اهم با مفسده هتک حرمت و مفسده حرمت تهمت است. ممکن است شخصی تصور کند که اگر زید رای بیاورد به مصلحت نظام مقدس اسلامی نیست و آسیب او کم نیست که در اینجا مصلحت تزاحم می یابد. به این استدلال مرحوم شیخ انصاری در باب غیبت تمسک کرده اند و درست است اما در باب تهمت چنین استدلالی را مرحوم شیخ نیاورده اند و اگر هم می فرمود ما نمی پذیرفتیم. بعید نیست که این استدلال قائلی هم داشته باشد اما ما پیدا نکردیم.

این استدلال از جهت صغرا و کبرای قضیه مخدوش است. کبرویا یعنی هر جا مصلحت اعمی پیدا کردیم آیا مجوز برای فعل حرام می شود؟ یعنی هدف وسیله را توجیه می کند؟ صغرویاً یعنی نمی توان گفت مصلحت اعمی با حرمت مفسده تزاحم پیدا کرده است و تشخیص آن اشتباه است. کبرویاً درست نیست زیرا هدف وسیله را توجیه کند به هیچ وجه در فقه قابل اثبات نیست و موارد خاص را به عنوان قاعده قبول نداریم.

برخی بزرگان فرمایش مرحوم شیخ انصاری را در غیبت نیز نپذیرفته اند و گفته اند این گونه که مرحوم شیخ ضابطه داده اند درست نیست و باید ادله را بررسی کنیم. طبق نظر ما ماهیتاً باب غیبت با مساله تهمت متفاوت است. غیبت چیزی است که در فرد وجود دارد اما تهمت چیزی است که واقعیت ندارد. ما نمی توانیم تهمت را به غیبت قیاس کنیم. در اصول شیعه قیاس حجیت و اعتبار ندارد. پس کبرویاً نمی توانیم این مساله را اثبات کنیم و اگر کبرا را بپذیریم خیلی از مسائل را باید مسوغ دهیم.

در مقطع موقت ممکن است رقیبی که صلاحیت ندارد به زمین بخورد اما این مستمسکی خواهد شد که هر شخصی بخواهد رقیب خودش را به زمین بزند و متهم کند. با این قضیه چه اتفاقات بدی در عالم سیاست می افتد. اگر مشروطه سکوت کرد یکی از عواملش این بود که همان رهبران دینی همدیگر را متهم کردند. چنان مرحوم شیخ فضل الله نوری را متهم کردند که به اعدامش منجر شد. اگر این مساله مجوز شود بسیار امر خطرناکی است.

در صغرای قضیه نیز نکته دقیقی است. چه کسی گفته است که تهمت زدن به رقیب مصلحتش از رای آوردن رقیب بیشتر است و مصلحت رای آوردن من بیشتر است؟ شما اگر بخواهید برای مردم تبیین کنید باید واقعیت ها و عملکردها را بگویید و نقد کنید. مقام معظم رهبری معایب سند 2030 را بیان کردند و نقد کردند و فرمودند که نباید اجرا شود و شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس به وظیفه نظارتی خودشان درست عمل نکردند. کسانی که در این مساله سکوت کردند نیز مقصر هستند.

بیان عملکرد ناقص و خراب تهمت نیست و باید بیان شود که یکی از آن موارد سند 2030 است. در باب تزاحم راه منحصر است اما اینجا راه منحصر نیست. در باب مسوغ کذب می گوید من اگر دروغ نگویم این فرد کشته می شود و اگر راست بگویم او را می کشند اما در اینجا منحصر نیست، پس راه های دیگر نیز وجود دارد و باید ماهیت این افراد آشکار شود.

در صغرا آیا ما موظفیم که جلوی آزمایش و امتحان مردم را بگیریم؟ این مربوط به انتخاب مردم است و باید مردم آزمایش شوند. ما نمی توانیم این فرد را خودمان حذف کنیم و اگر این وظیفه بود شخص حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم اولی و دومی را از گردونه مسائل سیاسی و غیره حذف می کرد و در جلسات خصوصی راه ندهد تا مردم ببینند این اشخاص مطرود ایشان هستند اما تاریخ گواه این مطلب است که در خصوصی ترین جلسات پیامبر حتی حین احتضار حضرت حضور دارند.

شما در سیره امام حسین علیه السلام یا سائر اهل بیت علیهم السلام چنین چیزی نمی بینید. در سیره آنان نداریم که حتی به اولی و دومی تهمتی زده باشند با این که غاصب حق اهلبیت علیهم السلام بودند. پس متوجه شدیم که در این مساله صغرای قضیه اشکال دارد.

بررسی و نقد مجوز تهمت در پیام رسانه

بحث جلسه گذشته این بود که آیا مسوغی برای تهمت زدن و هتک حرمت داریم؟ همان طور که مسوغ و مجوز دروغ گفتن و غیبت کردن در برخی موارد هست. آیا تهمت زدن و هتک حرمت نیز موارد استثناء دارد یا خیر؟

بیان شد که ممکن است برخی قائل شوند در مواردی که مصلحت اعم اقتضاء کند بتوانیم تهمت بزنیم.

بیان شد به دو دلیل این مسوغ هست:

  1. تزاحم مصلحت اعم با مفسده حرمت تهمت و هتک حرمت؛ اگر ما مومنی را هتک حرمت نکنیم و یا تهمت نزنیم مفسده بزرگ تری اتفاق می افتد یا مصلحت بزرگ تری از دست می رود.
  2. بیان شد که این استدلال کبرویاً و صغرویاً اشکال دارد. کبرویاً ما دلیلی بر این مطلب نداریم که هر جا یک مصلحت اقوی آمد سبب شود که ما کار حرامی مرتکب شویم. این کبرا که هدف وسیله را توجیه می کند دلیل شرعی ندارد. این مساله از حیث کبرا قابل قبول نیست. اگر در غیبت یا دروغ مسوغ و مجوز برای غیبت ذکر کردیم دلیل خاصی وجود دارد و باید به همان مقدار عمل کرد و این مساله قاعده کلی نیست و نباید با مساله غیبت قیاس شود.

اشکالات وارده به صغرای قضیه

در صغرای قضیه چهار اشکال داریم که دو اشکال را در جلسه گذشته مطرح کردیم.

اولاً نود و نه درصد دفع مفسده بزرگ تر یا جلب مصلحت اهم منحصر در تهمت زدن نیست و از راه های دیگر نیز می شود این کار را انجام داد. مثلاً برای تبیین اصلح در انتخابات از راه های غیر تهمت نیز می توان این مساله را برای مردم تبیین کرد. زمانی تزاحم پیش می آید که راه منحصر باشد.

ثانیاً مفسده حلیت تهمت زدن به افرادی که مخالف ما هستند در دراز مدت مفسده بیشتری از مصلحت موقتی است که به دست می آوریم. زیرا اگر نظریه فقهی این چنینی جا بیفتد که هدف وسیله را توجیه می کند و هر جا مصلحت اهم بود با حرام نیز بشود این مصلحت را انجام داد، چه جامعه ای درست می شود؟ جامعه به چه سمت و سویی می رود؟ گفتگوهای علمی به چه مسیری خواهد رفت؟ فقط در مناظرات همدیگر را متهم می کنند. رقابت های سیاسی که گروه ها دارند به کجا می انجامد؟ پس این آفت ها بسیار بیشتر است از آنچه به دنبالش هستیم و در دراز مدت مفسده اهم پیش می آید. این مساله تیغ دو لبه است و مفسده های دراز مدت بیشتری دارد.

ثالثاً با وجود حرمت تهمت جامعه نسبت به سخن انسان های باتقوا اعتماد می کند و می گوید این افراد راست می گویند و با تقوا هستند و تهمت نمی زنند. اگر این نظریه پذیرفته شود که هدف وسیله را توجیه می کند و راحت می توانید برای تخریب کسی که مخالف نظریه شماست بر اساس شرع و تقوا تهمت بزنید و کار حرامی مرتکب نشده است دیگر آسیب جدی این است که جامعه به سخن انسان های با تقوا نیز اعتماد نمی کند.

این گونه تصور می شود که این شخص با تقواست و تهمت می زند زیرا به دنبال مصلحت اقواست و آن زمان اعتبار قول انسان های با تقوا و عادل به چه حدی می رسد و چه میزان تنزل می یابد؟ دیگر به انسان های با تقوا و عادل نیز نمی توان اعتماد کرد.

رابعاً سیره پیامبر و ائمه هدی علیهم السلام این چنین نبوده است که به انسان های غیرمومن نیز تهمت بزنند. آن چه بیان فرمودند افشای واقعیت های پنهان آنان بوده است. حتی یک مورد از سیره اهل بیت علیهم السلام سراغ نداریم که به مخالفین خود نیز تهمت زده باشند.

دلیل دوم جواز بهتان

این دلیل خاص هست و مربوط به روایت داود بن سرحان است که این روایت را قبلاً در مباحث گذشته مطرح کردیم.

« مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: اگر بعد از من با اهل ریب و بدعت برخورد کردید نسبت به آنان اعلام برائت داشته باشید و بسیار به آنان دشنام دهید و علیه آنان سخن بگویید و غیبتشان کنید و ماهیتشان را برملا کنید. این ها را مورد مباهته قرار دهید تا جامعه اسلامی را به فساد نکشند. مردم از اینها برحذر شوند. سبب می شود که مردم بدعت های این افراد را پیروی نکنند. خداوند به خاطر این کار برای شما حسنه می نویسد و درجات شما را در آخرت رفیع می کند.

استدلالی که به این فراز روایت می کنند که این کار مباهته مستحب می شود و دارای ثواب هست.

البته فقط این مساله در مورد اهل بدعت دلیل خاص است و این روایت صحیحه است و کسی اشکال سندی بدین روایت ندارد.

مرحوم آیت الله خویی هیچ اشکالی به سند روایت وارد نمی داند و طبق این روایت فتوا داده است.

باید به کتاب لغت مراجعه کرد که آیا این کلمه «باهتوهم» به معنای تهمت است یا خیر؟

در کتب لغت کلمه «بَهَتَ» به معنای تهمت زدن است اما «بُهِتَ» به معنای مبهوت شدن است. کلمه «بَهِتَ» نیز به معنای دهشت، تحیر و مبهوت شدن است.

در کتاب مصباح المنیر می گوید: «بُهت» به معنای دهش و تحیر است.

 اوحدی در کتاب صحاح می گوید: «بَهِته بهتاناً» یعنی «أخذه بهتتا و بَهت الرجل اذا دهش و تحیّر»؛ یعنی زمانی که مورد شگفتی و مبهوت شدن باشد.

زمخشری در اساس البلاغه می گوید: بهته بکذا و باهته به یعنی الدهش و الحیرة.

ابن فارس در معجم مقائیس اللغة می گوید: الباء و الهاء و التاء اصل الواحد و هو کالدهش و الحیرة.

زمانی که به کتب لغت مراجعه می کنید می بینیم که بهت به معنای مبهوت شدن است و به معنای تهمت زدن نیست. باید معنای منکوب و متحیر کردن و ساکت کردن برای آن در نظر بگیریم که زبان طرف را بند بیاورد تا نتواند سخن بگوید.

البته معنای بهتان زدن نیز وجود دارد.

در قرآن کریم همین واژه «بهت» به معنای منکوب شدن و متحیر شدن دو بار به کار رفته است و بهتان به معنای تهمت زدن چهار مرتبه به کار رفته است.

در سوره بقره آیه 258 می فرماید: (فَبُهِتَ الَّذی کَفَر)

اینجا به معنای مبهوت و تحیر است؛ یعنی کافر با دیدن استدلال قوی مبهوت شد.

در سوره انبیاء آیه 40 باز به همین معنا آمده است:

(بَلْ تَأْتیهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا یَسْتَطیعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ یُنْظَرُون‏)

زمانی که این حادثه فرا می رسد مبهوت می شوند که در برابر مرگ چه کار کنند.

برخی نیز گفته اند که اگر به معنای بهتان به کار می رود در اصل از مبهوت شدن بوده است. به شخصی که بهتان می زنند متحیر می شود و نمی داند که باید چه کار کند! از این جهت بدان بهتان می گویند.

به هر حال اگر اصل این نباشد به دو معنا  وجود دارد منتهی باید ببینیم در این روایت به کدام معناست؟

زمانی که به سراغ اهل حدیث می رویم متوجه می شویم که به معنای مبهوت شدن در نظر گرفته اند و معنای تهمت زدن در کار نیست. مثلاً زمانی که به خریط فن علامه مجلسی (ره) در کتاب ارزشمند مرآة العقول ج 11 ص 81 مراجعه می کنیم ایشان می فرماید: « المراد بالمباهته الزام بالحجج القاطعة و جعلهم متحیرین»

ایشان می فرماید ظاهر ازمعنای مباهته همین معناست که به گونه ای درمناظره سخن بگوییم که دهان طرف مقابل بسته شود و مبهوت و متحیر شود و با گفتن سخن قاطع نتواند سخن بگوید.

مرحوم محدث فیض کاشانی در کتاب وافی در رابطه با این روایت می فرماید:

« أی جادلوهم واسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم»

یعنی با این افراد جدال بکنی که قوی باشد و آنان ساکت شوند و سخن شما قاطع باشد.

مرحوم ملاصالح مازندرانی در شرح اصول کافی ج 1 ص 43 همین معنا را تایید می فرماید که «بُهت» به معنای تحیر است.

این مساله در کتب اهل حدیث به این صورت آمده است تا به کتب فقهی مراجعه کنیم.

فقها از ابتدا تا زمان مرحوم شیخ انصاری این روایت را به همین صورت استفاده می کردند.  مثلاً مرحوم صاحب ریاض می فرماید: « و لا یصح مواجهتهم بما یکون علیه کذبا لحرمته»

ایشان می فرماید نمی توان به اهل بدعت تهمت زد و این کار حرام است.

شهید ثانی می فرماید: «یصح مواجهتهم بما یکون نسبتهم علیه حقاً لا کذب»

مرحوم صاحب جواهر در بحث قذف ج 41 جواهر ص 413 روایت ابن سرحان را نقل می کند بعد هشدار می دهد که ما می توانیم بدیهای این اشخاص را برملا کنیم و فحش دهیم اما نمی توان به آنان نسبت های ناروا داد زیرا حد قدف دارد.

زمانی که به اقوال و کلمات فقها که مراجعه می کنیم متوجه می شویم که «باهتوا» به معنای مبهوت کردن است.

متاسفانه مرحوم شیخ انصاری در مکاسب یک احتمالی را بیان کرده است و طبق آن نیز فتوا نداده است. یکی از هنرهای مرحوم شیخ این است که امر مسلمی را به هم می ریزد و تبدیل به شبهه می کند. روایتی که بسیار راحت می توان از آن مطلب را فهمید با بیان احتمالات مختلف مغلق می کند که به سختی بتوان از آن برداشت کرد.

مرحوم شیخ می فرماید: «و یحتمل ابقائه علی ظاهره بتجویز الکذب علیهم لأجل المصلحة فإن مصلحة تنفیر الخلق علیهم أقوی بالمفسدة الکذب و یحتمل ...»

احتمال دارد که همین معنای بهتان را در نظر بگیریم زیرا مصلحت اهمی وجود دارد چون مصلحت این که بندگان خدا را نسبت به اهل بدع متنفر کنیم بیشتر از مفسده دروغ و تهمت است.

بعداً شارحین آمده اند و این احتمال را تقویت کرده اند که می توان به مصباح الفقاهه و چندین کتب دیگر اشاره کرد که بهتان زدن به اهل بدعت را جایز دانسته اند.

این آقایان هم که قائل به جواز بهتان شده اند فقط در مورد بدعت گزار و در صورت تشخیص مصلحت اهم بیان کرده اند و به صورت مطلق چنین فتوایی نداده اند.

زمانی که به کتب لغت، فهم محدثین و کتب فقها تا زمان مرحوم شیخ انصاری مراجعه می کنیم متوجه می شویم که کلمه باهتوهم را به معنای بهت درنظر گرفته اند پس ظهور در مبهوت کردن دارد نه این که در معنای بهتان زدن ظهور داشته باشد و لو این که هر دو معنا در کتب لغت و قرآن بیان شده است.

نتیجه گیری بحث

پس اولاً طبق فهم محدثین، اهل لغت و فقها ظهور در مبهوت کردن دارد و مویدش نیز آیه قرآن در سوره نحل آیه 125 است:

(ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین‏)

زمانی که می خواهی با مخالفین و مشرکین سخن بگویی با جدال احسن و قوی با آنان سخن بگو.

در این آیه دستور به تهمت نداده است و فقط باید به گونه ای سخن بگویی که شخص مقابل در مقابل استدلال تو مبهوت و متحیر شود.

ثانیاً بر فرض که دو معنا داشته باشد و ظهور در معنای اول هم نداشته باشد مساله دو احتمالی می شود و ما نمی دانیم کدام معنا توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اراده شده است؟ یا به معنای مبهوت کردن و یا به معنای بهتان زدن است و طبق قاعده «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» دیگر نمی توان به معنای تهمت زدن در نظر گرفت.

ثالثاً اگر گفتیم که ظهور در این معنا دارد به قرائن دیگر مانند سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام به معنای دیگر انصراف دارد زیرا این بزرگواران به کسی تهمت نمی زدند.

رابعاً  اگر هم چنین استدلالی را بپذیریم فقط مختص به اهل بدعت می شود و رسانه ملی ما نمی تواند در همه موارد بهتان بزند. در مناظرات نامزدها نمی توانند به همدیگر تهمت بزنند و بگویند رقیب من اهل بدعت است.

ابتدا باید اهل بدعت بودن را ثابت کرد بعد تهمت زد. والحمدلله رب العالمین./926/ص

                                                                                                            تقریر: محسن جوادی صدر

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲