vasael.ir

کد خبر: ۵۲۵۶
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۷ - 23 May 2017
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه28

لزوم تمسک به اطلاق لفظ معروف و منکر در تعیین مصادیق

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - معروف عبارت است از فعل شایسته‌ای که شرعاً یا عقلا شایستگی آن واضح باشد اعم از اینکه شرعی یا عقلی، اجتماعی یا فردی، واجب یا مستحب، مهم یا غیر مهم باشد ولی باید جزء واضحات باشد و اگر در وضوح کمتر از واضحات یا مسلمات باشد از باب اینکه موضوع احراز نشده است، احکام شک جاری می‌شود.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی؛ حجت‌الاسلام‌والمسلمین الهی خراسانی در جلسه بیست و هشتم سلسله دروس  فقه با موضوع «امر به‌ معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» به ادامه جمع‌بندی معنای معروف و منکر پرداختند و سوال نهایی مطرح شده در این زمینه را مطرح و نهایت به شبهه ای در باب امکان تمسک به عمومیت لفظ معروف و منکر در باب تعیین مصادیق معروف و منکر پرداخت.

متن کامل تقریر درس تقدیم می‌گردد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

جمع‌بندی معنای معروف و منکر

پس از پاسخ به 5 سوال مطرح شده در باب معنای معروف و منکر اکنون سوال پایانی و نتیجه گیری نهایی در باب معنای این تافاظ را مطرح می نماییم:
 

آیا معروف منحصر در واجبات اهم است یا شامل غیر اهم نیز می‌شود؟

آیا معروف امور شایسته اجتماعی است یا شامل امور فردی هم می‌گردد؟

آیا الزامات عقلی و شرعی است و یا شامل مستحبات و مکروهات نیز می‌شود؟

در جواب به پرسش اول می‌توان گفت ادبیات روایات ناظر به مهم‌ترین محرمات و واجبات است، چراکه در غیر این صورت معنا ندارد که بگوییم ظلم در مکاسب پیش می‌آید و...البته ما نسبت به این مطلب در مباحث سابق توضیح ادله‌ای داریم که به‌طور واضح بیان می‌کنند که همه واجبات و فرائض داخل در معروف است روایاتی مانند به تقام الفراض که به قرینه تقابل منکر با آن به دست می‌آید که مراد از منکر تمام محرمات است و لذا اختصاص به طیف یا درجه خاصی از واجب یا حرام ندارد و شامل تمام آن‌ها می‌شود.

در جواب به پرسش دوم می‌توان گفت مراد از اجتماعی یعنی اموری که در ارتباط با دیگران مطرح است و امری است طرفینی که یک‌طرف آن مکلف است و طرف دیگر شخصی دیگر است که ممکن است مراد از آن کل امت یا آحاد افراد باشد. مانند زکات و جهاد و ظلم به غیر و گناهان فردی مثل خوردن غذای نجس و یا واجبات فردی مثل قضای روزه و...

آنچه این احتمال را تقویت می‌کند این است که در برخی روایات مصادیقی که در بحث امربه‌معروف و نهی از منکر بیان نموده‌اند اموری اجتماعی هستند مانند زکات و تقسیم فیء و تقسیم غنائم و جهاد که از این مصادیق به نظر می‌رسد که مسئله اجتماعی باشد.

در جواب به این وجه تقریب در ذیل همان روایات گفتیم:

1-آن‌ها از باب تطبیق هستند نه تفسیر، و تطبیق دادن به یک مورد سبب اختصاص یافتن مفهوم به آن مورد نمی‌گردد بلکه شاید از باب اهمیت بیشتری که در آن مورد وجود داشته است در مقام تطبیق به آن مورداشاره کرده‌اند.

2-اینکه اساساً حیثیت بحث اجتماعی است مانند قیام سید الشهداء که برای تن ندادن به بیعت با یزید بود و این عمل جنبه اجتماعی دارد لذا مسلماً تطبیقاتی را که می‌آورند اجتماعی می‌باشد.

3-اطلاقات موجود مانند تقام به الفرائض مفید اطلاق مفهوم معروف است و لذا کفایت می‌کند در اینکه مفهوم معروف و منکر منحصر در امور اجتماعی نباشد و شامل جنبه‌های فردی نیز به شود.

در جواب به پرسش سوم می‌توان گفت استقراء در موارد نشان می‌دهد که در روایات به کرات معروف در غیر واجبات به‌کاررفته است و این انطباق برای صحت شمول مفهومی کفایت می‌کند مانند روایاتی که فعل معروف را از قبیل صدقه وصله رحم و مواصله اخوان و عناوین برآورده است که اختصاصی به واجب ندارند اما نسبت به منکر موردی که تطبیق به مکروهات شده باشد وجود نداشت، ضمن اینکه لغت منکر نیز واضح نیست به تواند مکروه را در بربگیرد (به لحاظ عقلی قبیح یعنی کاری که قبح آن معلوم است و برابر با حرام شرعی است و شامل مکروه نمی‌گردد و به لحاظ شرعی نیز اینکه از منکر مکروه اراده شود متعارف در امور دینی نیست).

مگر اینکه از باب استحباب ترک مکروه این دسته را داخل در امربه‌معروف نمائی‌ام یعنی بگوییم امر به ترک مکروه استحباب دارد، که باید بحث شود آیا این ملازمه وجود دارد یا نه؟ یعنی آیا ازآنجاکه مکروه ناپسند است آیا ترک آن مستحب است یا نه؟

البته تارک مکروه بودن قطعاً مستحب است و از باب احتیاط به اینکه دچار مراتب بالاتر نشود به‌حکم عقل حسن است لذا شاید از این باب داخل در امربه‌معروف باشد.

تعریف معروف و منکر؛

معروف عبارت است از فعل شایسته‌ای که شرعاً یا عقلا شایستگی آن واضح باشد اعم از اینکه شرعی یا عقلی، اجتماعی یا فردی، واجب یا مستحب، مهم یا غیر مهم باشد ولی باید جزء واضحات باشد و اگر در وضوح کمتر از واضحات یا مسلمات باشد از باب اینکه موضوع احراز نشده است، احکام شک جاری می‌شود.

منکر عبارت است از امر ناشایستی که عقلا یا شرعاً ناشایستگی آن واضح باشد اعم از اینکه عقلی یا شرعی، اجتماعی یا فر دی مهم یا عادی باشد.

ممکن است گفته شود معروف در لغت به هر کار خوبی گفته می‌شود و لذا این قید وضوح دخالتی در معروفیت آن ندارد! درنتیجه در موارد مشکوک باید به اطلاق معروف و منکر تمسک کنیم، یعنی بگوییم همین مقدار که اسم معروف بر آن صدق کند کفایت می‌کند و هکذا فی المنکر...

تمسک به اطلاق معروف یا منکر به یکی از دو طریق ذیل می‌باشد؛

1-تمسک به اطلاقات ادله (یعنی دلیل وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر).

جواب از تمسک به اطلاق ادله:

اطلاق ادله در جائی قابل تمسک است که لغت معروف ومنکر را مشتمل موارد مشکوک بدانیم، درحالی‌که در اینجا بحث ما در مراد شارع از معروف و منکر است، لذا اگر معروف یا منکر بودن را می‌دانستیم ولی شک کنیم که این مصداق آیا از موارد معروفی هست که امر به آن واجب باشد یا نه، در این حالت اطلاق دلیل شامل آن می‌شود، نه در جائی که شک ما در اصل معروف یا منکر بودن عند الشارع باشد که این از موارد شبهه مفهومیه است.

2-تمسک به اطلاق لغوی (نمی‌دانیم مراد شارع از معروف چیست؟) و با تمسک به اصالة الحقیقة حکم کنیم به اینکه مراد شارع همان معنای وسیع لغوی است. و یا تمسک به اصالة الظهور نمائی‌ام و حکم کنیم به اینکه معروف ظهور در تمامی افراد دارد و آن را شامل همه‌چیز می‌داند و استظهار عرفی در شمول موارد تحت معنای معروف است.

جواب از تمسک به اطلاق لغوی؛

1-تمسک به اصالة الحقیقة یا اصالة الظهور در مواردی صحیح است که؛ یا وحدت مراد شارع را با اهل لغت احراز کرده باشیم و یا لااقل خلاف آن اظهارنشده باشد، لذا در این موارد بنا را بر این می‌گذاریم که شارع مانند مابقی افراد کلام گفته است، ولی در بحث ما وحدت مذاق شارع محرز نیست بلکه با توجه به اینکه شارع الفاظی را که برای احکام خود به‌کاربرده است به همراه تصرفاتی در مفاهیم آن‌ها بوده است لذا نمی‌توان به‌راحتی نمی‌توان کلمات شارع را حمل بر معنای لغوی نمود البته در مواردی که شارع در کلام ناظر به عرف است می‌توان این‌گونه حکم نمود (گرچه ما در روایاتی که بحث کردیم موردی را نیافتیم که در آن معروف از معنای متعارف خارج‌شده باشد.)

2-بحث ما تا اینجا لغوی بوده است و بحثی که صرفاً روایی باشد نبوده است و بررسی استعمالات لفظ معروف و منکر در روایات و آیات برای به دست آوردن ضابط معنوی لغوی بود و با توجه به این نکته بود که وضوح را جزء ضابط لغوی آوردیم و حکم کردیم به اینکه معروف یا منکر باید دو حیثیت داشته باشند و این حیثیات معنایی هستند که لغات را از هم جدا می‌کنند، و این دو حیثیت عبارت‌اند از:

1-وضوح و شناخته‌شده بودن

2-نفع برای دیگران

علاوه بر اینکه در روایات و آیات برخورد نکردیم با موردی که در آن معروف یا منکر در غیر واضحات یا غیر مسلمات شرعی استعمال شده باشند، لذا بحث ما از خود لغت و معنی و مراد آن است که یکی از راه‌های به دست آوردن معنا و مفهوم دقیق آن دقت به استعمالات آن لغت است.

پایان

120/907

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳