vasael.ir

کد خبر: ۴۴۰۴
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۷ - 08 February 2017
در بیست‌وهشتمین جلسه درس خارج فقه آیت‌الله موسوی‌جزائری مطرح شد:

اثم مطلق گناه است، چه کبیره باشد و چه صغیره

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_ آیت‌الله موسوی‌جزائری، در جلسه بیست‌وهشتم درس خارج فقه خود در ادامه بررسی قاعده «حرمت اعانت بر اثم» روایات داله ی بر این قاعده را از جهت سند و دلالت مورد ارزیابی قرار داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت‌الله سید‌محمد‌علی موسوی‌جزائری در جلسه بیست‌وهشتم درس خارج فقه که در تاریخ 29 آذر 95 در حوزه علمیه اهواز برگزار شد، ضن ذکر خلاصه‌ای از جلسه قبل به مستندات روایی قاعده فوق اشاره کرد و هر یک از این روایات را مورد بررسی قرار داد.
وی با ذکر خلاصه‌ای از جلسه قبل، اعانت را دارای اقسامی دانست و گفت: از اقسام اعانت، یک قسم، اعانت در واجبات است که در عموم (تعاونوا علی البر و التقوی) داخل می‌باشد.
این استاد درس خارج حوزه علمیه اهواز همچنین درباره اعانت بر حرام خاطر نشان کرد: بر اساس عموم آیه شریفه (و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان) اعانت، حرام است. اثم مطلق گناه است، چه کبیره باشد و چه صغیره.
آیت‌الله موسوی‌جزائری در ادامه دو روایت در حرمت اعانت در قتل و حرمت اعانت در ظلم را ذکر کرد و افزود: از ادله اثبات حرمت اعانت بر اثم، ادله امر به معروف و نهی از منکر است.

مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛

قاعده حرمت اعانه علی الاثم
خلاصه جلسه گذشته
از اقسام اعانت، یک قسم، اعانت در واجبات است که در عموم (تعاونوا علی البر و التقوی)[1] داخل می باشد. کمک کردن و تمهید مقدمات برای بِر و تقوی-اعم از واجبات و مستحبات- مستحب است.
البته اگر خود واجب متوقف بر این مقدماتی باشد که در اختیار ماست و عمل ما صرف اعانت نباشد، از سوی دیگر آن عمل همچون حفظ نفس محترمه از هلاکت از واجباتی باشد که خداوند متعال در هیچ شرائطی راضی به ترک آن نیست، اعانت ما واجب خواهد بود. پس اگر مقدماتِ در دست ما برای عمل واجبی، معادل دیگری نداشته باشند، این مقدمات واجب خواهند شد. این می تواند استثناء از عمومی که دال بر استحباب بود، باشد.
در اعانت بر معاصی گفتیم: بر اساس عموم آیه شریفه (و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)[2] اعانت، حرام است. اثم مطلق گناه است، چه کبیره باشد و چه صغیره. مثل آیه شریفه (أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ)[3] ما به این آیه تمسک می کنیم. خدا جنس بیع را حلال کرده یعنی امضا کرده؛ که نتیجه آن حلیت وضعیه است. حرمت (وَ حَرَّمَ الرِّبَا)[4] هم همینطور است یعنی جنس ربا حرام است. این جنس شمول دارد و ساری در همه افراد است. مراد از آن عام بدلی نیست بلکه مراد عام استغراقی است. البته الربا و البیع هردو مفردند و مفرد معرف به (ال) از ادوات اطلاق است. دلالت اطلاق هم مثل عموم، وقتی که با مقدمات حکمت تمام شود، گاهی بدلی است و گاهی شمولی. اما اطلاق در بیع و ربا شمولی است. لذا با توجه به تمام بودن دلالت آیه، در حکم بیع و ربا احتیاجی به استدلال روایات نیز نداریم.
حکم در آیه شریفه (تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)[5] هم به همین شکل است و دلالتِ واضحی دارد. لذا حجت است و باید به آن عمل کرد.
مناقشاتی از باب وحدت سیاق آیه و تقابل نکوهش اعانه بر اثم و امر به اعانه به تقوی وجود داشت. گفتند: چون امر به تقوی امری مستحب است، از این رو وجود این احتمال، مانع از اثباتِ حکمِ حرمت برای اعانه خواهد بود. ما در جلسات گذشته به این اشکال پاسخ دادیم.
فتحصل من ما ذکرنا که استدلال به این آیه هیچ اشکالی ندارد.

روایات
علاوه براین آیه شریفه روایاتی دال بر قاعده وجود دارد. البته این روایات درباره مصادیق است و موضوع بیشتر آن ها، اعانت بر قتل است. لکن ما می خواهیم از اعانتِ بر قتل به اعانت بر سایر محرمات تعدی کنیم.

روایت اول، حرمت اعانت در قتل
وباسناده عن ابن أبی عمیر، عن غیر واحد، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: من أعان على مؤمن بشطر کلمة جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه: آیس من رحمة الله. ورواه فی (عقاب الأعمال) عن محمد بن الحسن، عن الصفار، عن أحمد ابن محمد، عن الحسین بن سعید، عن محمد بن أبی عمیر إلا أنه قال: على قتل مؤمن. [6] این روایت در موضوع اعانت است و نه خود قتل.

روایت دوم، حرمت اعانت بر ظلم
یکی دیگر از موارد، اعانتِ در ظلم است.
محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد بن عیسى، وعن علی بن إبراهیم، عن أبیه جمیعا، عن الحسن بن محبوب، عن مالک بن عطیة عن أبی حمزة، عن علی بن الحسین علیهما السلام فی حدیث قال: إیاکم وصحبة العاصین ومعونة الظالمین[7]

روایت سوم
محمد بن عمر بن عبد العزیز فی (کتاب الرجال) عن حمدویه، عن محمد بن إسماعیل الرازی، عن الحسن بن علی بن فضال، عن صفوان بن مهران الجمال قال: دخلت على أبی الحسن الأول علیه السلام فقال لی: یا صفوان کل شئ منک حسن جمیل ما خلا شیئا واحدا قلت: جعلت فداک أی شئ؟ قال: إکراؤک جمالک من هذا الرجل، یعنى هارون قال: والله ما أکریته أشرا ولا بطرا ولا للصید ولا للهو ولکنی أکریته لهذا الطریق یعنى طریق مکة، ولا أتولاه بنفسی، ولکن ابعث معه غلمانی فقال لی: یا صفوان أیقع کراؤک علیهم؟ قلت: نعم جعلت فداک، قال: فقال لی: أتحب بقاءهم حتى یخرج کراؤک؟ قلت: نعم، قال: من أحب بقاءهم فهو منهم ومن کان منهم کان ورد النار، قال صفوان: فذهبت فبعت جمالی عن آخرها فبلغ ذلک إلى هارون فدعانی فقال لی: یا صفوان بلغنی أنک بعت جمالک، قلت: نعم، قال: ولم؟ قلت: أنا شیخ کبیر وإن الغلمان لا یفون بالاعمال؟ فقال: هیهات هیهات إنی لأعلم من أشار علیک بهذا، أشار علیک بهذا موسى بن جعفر، قلت: ما لی ولموسى بن جعفر؟ فقال: دع هذا عنک فوالله لولا حسن صحبتک لقتلتک.[8]
از صفوان روایت است که: بر حضرت کاظم (ع) وارد شدم، حضرت فرمود: ای صفوان! همه چیز از تو نیکو و پسندیده است، مگر یک چیز. گفتم: فدایت گردم، آن که نزد شما ناپسند افتاده کدام است؟ فرمود: کرایه دادن شتران به این مرد (هارون). عرض کردم: من به جهت سفر معصیت و لهو و لعب کرایه ندادم، بلکه برای راه مکه کرایه دادم؛ و خودم هم در کار نیستم، کار به دست غلامان من است. حضرت فرمود: آیا کرایه از ایشان طلب نداری؟ گفتم: آری. فرمود: آیا دوست داری بقای ایشان را، تا کرایه تو، به تو، برسد؟ گفتم: آری. فرمود: کسی که دوست داشته باشد بقای ایشان را، از ایشان خواهد بود و کسی که از ایشان باشد با ایشان وارد آتش خواهد شد.
صفوان تمامی شتران خود را فروخت. هارون همین که مطلب را فهمید، گفت: شنیده‌ام شترانت را فروخته‌ای؟ صفوان گفت: آری. هارون سؤال کرد: به چه جهت؟ صفوان پاسخ داد: چون پیر شده‌ام و غلامانم درست رسیدگی نمی‌کنند. هارون گفت: هیهات، هیهات! من می‌دانم موسی بن جعفر (ع) تو را وادار به فروش کرده، و اگر نبود دوستی و رفاقت گذشته، تو را می‌کشتم.
امثال این روایات که بسیار مسؤلیت بر انگیز است. این روایت دال بر حرمت مطلق اعانت ظالم است. روایات دیگری مثل این روایت هم وجود دارد. شخصی پیش حضرت آمد و عرض کرد: من برای این حکومت فقط لباس می دوزنم، آیا از اعوان ظلمه هستم؟ حضرت فرموند: تو از خود ظلمه هستی. اعوان ظلمه هم کسانی هستند که نخ و سوزن را به دست تو می دهند.

روایت چهارم، حرمت اعانت در خمر
وعن أبی على الأشعری، عن محمد بن سالم، عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبی جعفر علیه السلام قال: لعن رسول الله صلى الله علیه وآله فی الخمر عشرة غارسها وحارسها وعاصرها وشاربها وساقیها وحاملها والمحمولة إلیه وبایعها ومشتریها وآکل ثمنها.[9] در این روایت حضرت در رابطه با شراب ده طائفه را لعنت می کند. از این ده طائفه یکی خود شارب است و مابقی کسانی هستند که کمک کردند به تهیه و خرید و فروش. کسی که درخت را می کارد، کسیکه نگهبان است، کسیکه آب انگور را میگیرد، کسیکه می نوشد، کسیکه سقایت می کند، کسیکه حملش می کند و ... همه ملعونند.
در زیارت عاشورا هم خیلی صریح خدا کسانی را که در قتل اباعبد الله معاونت داشته اند لعنت کرده.
اشکال ادله خاصه این است که همه در مورد حرمت اکبر کبائرند، در حالی که مدعای ما حرمت اعانت بر جمیع معاصی است نه فقط کبائر.
محقق بجنوردی نیز به این نکته توجه کرده و فرموده: ما از این روایات فقط حرمت اعانت بر کبائر را بدست می آوریم. ما قصد استفاده از راه مفهوم موافق این روایات را داشتیم اما نکته این جاست که مفهوم موافق برای مساوی و بالاتر قابل استفاده است، اما برای پائین تر نمی توان از آن استفاده کرد.

ادله نهی از منکر
از ادله اثبات حرمت اعانت بر اثم، ادله امر به معروف و نهی از منکر است.
روایات در باب چهارم یعنی باب وجوب انکار العامة على الخاصة وتغییر المنکر می فرمایند: بر هر مسلمانی واجب است که مظاهر گناه را معدوم کند و به نهی اکتفا نکند. وقتی خدا نمی خواهد معصیت واقع شود، قطعا بر اعانت بر اثم هم راضی نیست.
در باب پنجم باب وجوب انکار المنکر بالقلب على کل حال پا را فراتر می گزارند و می فرمایند: شما نباید در قلب خودتان هم به وقوع گناه راضی شوید، چه رسد به اینکه خودتان در این گناه کمک هم کنید.
در باب هشتم باب وجوب الغضب لله بما غضب به لنفسه می فرمایند: وقتی میدانید خدا از چیزی غضبناک می شود شما هم باید از آن غضبناک شوید. ما با مفهوم موافقت میخواهیم ثابت کنیم که وقتی ناراحت نشدن از گناه خودش گناه است، به طریق اولی معاونت در آن نیز گناه است.

پی‌نوشت
[1] مائده/سوره5، آیه2.
[2] مائده/سوره5، آیه2.
[3] بقره/سوره2، آیه274.
[4] بقره/سوره2، آیه274.
[5] مائده/سوره5، آیه2.
[6] وسائل الشیعه؛ الحر العاملی، ج19، ص9، ابواب القصاص فی النفس، باب2، ح4، ط دار احیاء.
[7] وسائل الشیعه؛ الحر العاملی، ج12، ص128، أبواب ما یکتسب به، باب42، ح1، ط دار احیاء.
[8] وسائل الشیعه؛ الحر العاملی، ج12، ص131، أبواب ما یکتسب به، باب42، ح17، ط دار احیاء.
[9] وسائل الشیعه؛ الحر العاملی، ج12، ص165، أبواب ما یکتسب به، باب55، ح4، ط دار احیاء.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳