vasael.ir

کد خبر: ۴۲۹۶
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹ - 20 February 2017
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه 22

نقش تاثیر اجتماعی در تعیین مصادیق معروف

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- اصطناع المعروف در عداد الخیر آمده است و با توجه به قبل و بعد نیز معین می‌شود که مراد عبادت و طاعت در بین عبد با خداوند نیست همچنان که سابقاً بیان شد که مقصود از خیر طاعات واجب و مستحبی است که نفعی برای دیگران دارد

به گزارش سرویس مکتب دفاعی ایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ حجت‌الاسلام‌والمسلمین الهی خراسانی در جلسه بیست و دوم سلسله دروس خارج فقه با موضوع «امربه‌معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» به بررسی مفهوم شناسی امربه‌معروف و نهی از منکر، به بررسی روایاتی پرداخت که به بیان فعل معروف پرداخته‌ و ابعاد آن را متذکر شده اند.

 

بسمه تعالی

روایت اول: مُحَمَّدُ[1] بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یحْیی بْنِ زَکرِیا عَنْ بَکرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ تَمِیمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکابُلِی قَالَ سَمِعْتُ زَینَ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ ع یقُولُ الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ[2] الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ الزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیرِ وَ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ وَ کفْرَانُ النِّعَمِ وَ تَرْک الشُّکرِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ[3]- وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی قِصَّةِ قَابِیلَ حِینَ قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ- فَعَجَزَ عَنْ دَفْنِهِ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ[4]- وَ تَرْک صِلَةِ الْقَرَابَةِ حَتَّی یسْتَغْنُوا وَ تَرْک الصَّلَاةِ حَتَّی یخْرُجَ وقت‌ها وَ تَرْک الْوَصِیةِ وَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مَنْعُ الزَّکاةِ حَتَّی یحْضُرَ الْمَوْتُ وَ ینْغَلِقَ اللِّسَانُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ عِصْیانُ الْعَارِفِ بِالْبَغْی وَ التَّطَاوُلُ عَلَی النَّاسِ وَ الِاسْتِهْزَاءُ به هم وَ السُّخْرِیةُ مِنْهُمْ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَدْفَعُ الْقِسْمَ إِظْهَارُ الِافْتِقَارِ وَ النَّوْمُ عَنِ الْعَتَمَةِ وَ عَنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ اسْتِحْقَارُ النِّعَمِ وَ شَکوَی الْمَعْبُودِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِک الْعِصَمَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ اللَّعِبُ بِالْقِمَارِ وَ تَعَاطِی مَا یضْحِک النَّاسَ مِنَ اللَّغْوِ وَ الْمِزَاحِ وَ ذِکرُ عُیوبِ النَّاسِ وَ مُجَالَسَةُ أَهْلِ الرَّیبِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاءَ تَرْک إِغَاثَةِ الْمَلْهُوفِ وَ تَرْک مُعَاوَنَةِ الْمَظْلُومِ وَ تَضْییعُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ الْمُجَاهَرَةُ بِالظُّلْمِ وَ إِعْلَانُ الْفُجُورِ وَ إِبَاحَةُ الْمَحْظُورِ وَ عِصْیانُ الْأَخْیارِ وَ الِانْطِیاعُ لِلْأَشْرَارِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْیمِینُ الْفَاجِرَةُ وَ الْأَقْوَالُ الْکاذِبَةُ وَ الزِّنَا وَ سَدُّ طَرِیقِ[5] الْمُسْلِمِینَ- وَ ادِّعَاءُ الْإِمَامَةِ به غیر حَقٍّ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ الْیأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الثِّقَةُ به غیر اللَّهِ وَ التَّکذِیبُ به وعد اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُظْلِمُ الْهَوَاءَ السِّحْرُ وَ الْکهَانَةُ وَ الْإِیمَانُ بِالنُّجُومِ وَ التَّکذِیبُ بِالْقَدَرِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَکشِفُ الْغِطَاءَ الِاسْتِدَانَةُ به غیر نِیةِ الْأَدَاءِ وَ الْإِسْرَافُ فِی النَّفَقَةِ عَلَی الْبَاطِلِ وَ الْبُخْلُ عَلَی الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ وَ ذَوِی الْأَرْحَامِ وَ سُوءُ الْخُلُقِ وَ قِلَّةُ الصَّبْرِ وَ اسْتِعْمَالُ الضَّجَرِ وَ الْکسَلِ وَ الِاسْتِهَانَةُ بِأَهْلِ الدِّینِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیةِ وَ خُبْثُ السَّرِیرَةِ وَ النِّفَاقُ مَعَ الْإِخْوَانِ وَ تَرْک التَّصْدِیقِ بِالْإِجَابَةِ وَ تَأْخِیرُ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ حَتَّی تَذْهَبَ أَوْقَاتُهَا وَ تَرْک التَّقَرُّبِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ وَ اسْتِعْمَالُ الْبَذَاءِ وَ الْفُحْشِ فِی الْقَوْلِ وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ غَیثَ السَّمَاءِ جَوْرُ الْحُکامِ فِی الْقَضَاءِ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ کتْمَانُ الشَّهَادَةِ وَ مَنْعُ الزَّکاةِ وَ الْقَرْضِ وَ الْمَاعُونِ وَ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ عَلَی أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ ظُلْمُ الْیتِیمِ وَ الْأَرْمَلَةِ وَ انْتِهَارُ السَّائِلِ وَ رَدُّهُ بِاللَّیلِ[6]. أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا یدُلُّ عَلَی ذَلِک[7]

آنچه در روایت موردبحث است وَ الزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیرِ وَ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ می‌باشد.

اصطناع المعروف در عداد الخیر آمده است و با توجه به قبل و بعد نیز معین می‌شود که مراد عبادت و طاعت در بین عبد با خداوند نیست همچنان که سابقاً بیان شد که مقصود از خیر طاعات واجب و مستحبی است که نفعی برای دیگران دارد و با توجه به آنچه قبل از آن آمده است که الاغی علی الناس باشد و یا آنچه بعدازآن آمده که الشکر علی النعم باشد به دست می‌آید که مراد آن دسته از عباداتی است که جنبه فردی و شخصی یا اجتماعی دارد.

اما از اینکه در ردیف بغی و کفران نعم و ترک شکر آمده نمی‌توان حدس زد که خیر یا معروف در روایت مشترک بین تمام عقلا است چراکه در روایات دیگرکسی که صدقه مستحبی می‌دهد یا کسی که زکات غیر واجب (از میزان مازاد واجب الزکوة مالی را پرداخت کند) این‌ها هم جزو کار خیر و معروف شمرده‌شده است درحالی‌که نمی‌توان گفت این‌ها از امور عقلایی است بلکه اختصاص به شریعت دارد.

البته می‌توان گفت این جنس از اموری است که خیر بودن آن تا حد زیادی روشن و واضح است یا لااقل ملاک عقلایی دارد مثل آنچه در باب صدقه هست که عقلا احسان به دیگران را خیر و معروف می‌دانند چه احسانی که عقل تعیین کرده باشد یا شرع.

روایت دوم: مُحَمَّدُ[8] بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ- أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یعْرِفُ فی‌ها الْحَقَّ وَ یصْنَعُ فی‌ها الْمَعْرُوفَ وَ إِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ- أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیدِی مَنْ لَا یعْرِفُ فی‌ها الْحَقَّ وَ لَا یصْنَعُ فی‌ها الْمَعْرُوفَ.[9]

از برای بقاء مسلمین لازم است که اموال در اختیار کسی قرار بگیرد که حق را در آن‌ها تشخیص دهد (مراد از حق زکات و خمس واجب آنچه از واجبات مالی است را تشخیص دهد) و ادا المعروف فراتر از اداء الحق است به علت اینکه با عطف آورده است مگر اینکه بگوییم اولی مربوط به مقام تشخیص است که بفهمد چه‌کاری لازم است انجام دهد و دومی مربوط به مقام عمل است و تنبلی و سستی در اجرا نداشته باشد.

ممکن است گفته شود که از این روایت برنمی‌آید که آیا معروف فراتر از حق است (امور مستحبی و غیر الزامی است، یعنی کارهای پسندیده‌ای که قانونی برای آن وضع نشده است) و اینکه شامل تمام موارد است؟ از این روایت این مطلب ثابت نمی‌شود به علت اینکه احتمال تقسیم به شأن تشخیص و عمل وجود دارد.

روایت سوم:[10] وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِی عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ - وَ الدَّالُّ عَلَی الْخَیرِ کفَاعِلِهِ وَ اللَّهُ یحِبُّ إِغَاثَةَ اللَّهْفَانِ[11].

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِی الْخِصَالِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِی عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیمُونٍ مِثْلَهُ[12].[13]

ازآنجایی‌که این روایت به‌صورت مستقل در اسناد دیگر آمده است، بعید نیست که این سه فقره سه روایت باشد که امام (ع) در یکجا به ایشان گفته و او در یک روایت آورده است، مثلاً از معاویة بن وهب روایتی آمده است که فقط دارد کل معروف صدقة و ادامه روایت در آن نیامده است.

فرمودند کل معروف صدقه: از این فقره چند مطلب دانسته می‌شود:

1-عدم اختصاص معروف به صدقه مالی؛ زیرا این فقره از روایت ظهور در تنزیل دارد یعنی امام در مقام بیان این هستند که کار معروف همان صدقه است و اگر معروف به معنای صدقه می‌بود که این عبارت لغو می‌بود مانند اینکه به‌گوئی انسان بشر است، یا اینکه بگویند صدقه، صدقه است. لذا این فقره حداقل دلالت دارد بر اینکه معروف اختصاص به امور مالی ندارد.

2- از لفظ کل نیز فهمیده می‌شود که معروف شامل کارهای خیر مالی نیز می‌شود؛ زیرا اگر قصد داشتند معروف را به معنای کارهای خیری که شامل صدقه نمی‌شود بیاورند باید معروف را باید با «ال» جنس و استغراق می‌آوردند، اما زمانی که می‌گوید کل معروف ...یعنی غیر از اقسام معروفی که در صدقه بودن واضح‌اند امور دیگری نیز صدقه هستند و با این تعبیر در مقام بیان این هستند که معروف تنها صدقه مالی نیست و مطلق کار خیر را شامل می‌شود و این شاهدی است بر آنچه سابقاً بیان شد که معروف به معنای مطلق خیر است.

3- لفظ صدقة دلالت دارد بر این‌که معروف عملی است در ارتباط شخص با دیگران و مربوط به واجبات و مستحباتی که فقط رابطه بین انسان و خداوند است نیست.

4-لفظ صدقه شامل مستحب و واجب هردو است و لذا نمی‌توان نتیجه گرفت که معروف انحصار در واجب داشته باشد.

روایت چهارم:[14] وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یزِیدَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَعْرُوفُ شَی‌ءٌ سِوَی الزَّکاةِ فَتَقَرَّبُوا إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبِرِّ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ.[15]

این روایت در معنا کردن معروف بسیار مفید می‌باشد.

از اینکه معروف سوی الزکوة است چند احتمال به دست می‌آید:

  1. معروف امور واجب نیست بلکه فراتر از واجب است و الزام شرعی و عقلی ندارد و حسن عقلی و یا استحباب شرعی دارد، یعنی کار مازاد بر وظیفه لذا فرمودند معروف زکوة نمی‌باشد.
  2. معروف صرفاً خیر و کمک مالی به دیگران است ولی نه از نوع خیر مالی واجب مثل زکوة، ازاین‌جهت این معنی به سبب روایت قبل تائید می‌شود؛ چراکه گفته شد کل معروف صدقه دلالت بر عدم اختصاص به امور مالی داشت، زیرا اگر اختصاص می‌داشت لفظ کل معروف هیچ معنایی نمی‌داشت و این روایت نیز در مقام بیان این است که معروف غیر از انفاقات مالی واجب است (انفاقات مالی مستحب و امور غیرمالی) و این معنا با فاء تفریع نیز تائید می‌شود؛ بر ظهور در انفاقات مالی دارد وصله رحم از امور خیر غیرمالی است. درنتیجه معنای دوم تائید می‌شود یعنی معروف امری است غیر واجب اعم از امور مالی و غیرمالی.
  3. معروف یعنی کار خیری که عامل درونی و اخلاقی و تکلیف مداری دارد ولیکن قانون نیست و یا به سبب الزام قانون آن را انجام نمی‌دهیم، واجبات شرعی دو نوع‌اند:
  1. آنچه قانون هستند و مثل قوانین اجتماعی که اگر شخص ترک کند مجازات می‌شود
  2. آنچه که شخص خودش باید انجام دهد. کما اینکه مستحسنات عقلایی نیز دو قسم هستند:
  1. الف. برخی قانون هستند،
  2. برخی تکلیف شخصی است، مثل اینکه تمام عقلاء راستگوئی را حسن می‌دانند و این در برخی موارد مجازات دارد وقانون اجتماعی است ولی در خیلی موارد جنبه شخصی دارد و مجازاتی ندارد

روایت درصدد بیان این است که معروف کاری غیر ازآنچه قانون است، است. یکی از مهم‌ترین قوانین قانون زکات است یعنی قانون مالیاتی که حکومت اسلامی وضع می‌کند.

با توجه به این معنی روایت درست معنی می‌شود: با توجه به این معنی ادامه روایت اشاره می‌کند به دو امر یکی بر است که ازجمله امور غیر واجب است و دیگری صله‌رحم که واجب است و برای ترک آن عقاب قرار داده‌شده است؛ و با توجه به اینکه از قسم زکات نیست نتیجه این می‌شود که معروف کار خیری است اعم از امور مالی و غیرمالی و مستحب یا واجب که یک جنبه انتفاع به غیر خود دارد (با توجه به بر وصله رحم که انتفاع آن برای غیراست) و به‌صورت قانونی و الزام قانونی نیست (چراکه خارج از زمره مانند زکات است) بلکه به سبب خودانگیختگی است که ناشی از تکلیف عقل یا شرع است.

با توجه به این معیار عبارت کل صدقة معروف معنایش صحیح می‌شود: یعنی هر کار خیری اعم از واجب یا مستحب که باانگیزه خیر شرعی یا عقلی به‌صورت مالی یا غیرمالی برای دیگران انجام دهیم صدقة می‌باشد.

 


[1] معانی الأخبار 270- 2.

[2] قد تقدم الاستعاذة من أقسام الذنوب المذکورة فی دعاء کل یوم من شهر رمضان (منه. ره).

[3] الرعد 13- 11.

[4] المائدة 5- 31.

[5] فی نسخة- طرق (هامش المخطوط).

[6] وسائل الشیعة؛ ج 16؛ ص 281

[7] (1)- تقدم فی الباب 84 من أبواب جهاد النفس.

[8] الکافی 4- 25- 1.

[9] وسائل الشیعة؛ ج 16؛ ص 285

[10] الکافی 4- 27- 4 و الفقیه 2- 55- 1682 و أورد قطعة منه عن الفقیه 2- 55- 1682 فی الحدیث 19 من الباب 1 و فی الحدیث 3 من الباب 16 من أبواب الأمر بالمعروف.

[11] اللهیف- المضطر و اللهفان- المتحسر (الصحاح لهف- 4- 1429).

[12] الخصال 1- 134- 145.

[13] وسائل الشیعة؛ ج 16؛ ص 286

[14] الکافی 4- 27- 5 و الفقیه 2- 55- 1685.

[15] وسائل الشیعة؛ ج 16؛ ص 287

 

پایان

120/904/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹