به گزارش خبرنگار سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم و امام جمعه پردیسان در جلسه پنجاه و یک درس خارج فقهالاداره به نقش مردم در اتحاد امامت و امارت اشاره کرد و گفت: ما داریم نظریه پردازی می کنیم؛ ادبیات پردازش نظریه با پردازش نظر که فقه متداول است و در بخش دوم به آن پرداختیم فرق می کند؛ در نظریه پردازی مبانی ارزشی وبینشی را مطرح کردیم.
جمع بندی مبانی ارزشی و بینشی(34)
جایگاه " امر به معروف و نهی ازمنکر را در نظریه اتحاد امامت و امارت جستجو می کنیم؛ دیروز در بحث مربوط به "امارت" معلوم شد که به معنای جغرافیایی و تقسیمات کشوری نیست؛ بلکه نماد قوای سه گانه است که هر جا امامت هست، همراه و متحد با اوست.
یکی از ابعاد امارت، امر به معروف و نهی از منکر است، که نقش بسیار مهمی را در حکومت و مدیریت اسلامی دارد که می تواند یک قوه مستقل حساب شود و یا می تواند نقش قوه قضائیه را داشته باشد، یا اینکه نقش پلیس را بازی نماید.
در فرهنگ سیاسی اداری اهل سنت، از نهادی به نام حسبه[1] یاد می شده است، که وظیفه نظارت و مراقبت از نظام سیاسی را به عهده داشته است و بر تمام شئون حکومت نظارت می کرده است و نیز نظارت بر شهروندان را هم داشته است که حقوق شهروندی آنها ضربه نخورد و نیز وظائف شهروندی خود را در قبال یکدیکر و در قبال نظام اسلامی انجام دهند و در حقیقت ضامن سلامت سیاست وسیاستمداران بوده است.
امر به معروف، هم یک فریضه عمومی است که بر دوش همه مردم و امت است (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ )[2] و هم وظیفه ک نهاد ویژه است (وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ).[3]
مراد از "امت" در آیه اول عموم شهروندان و در آیه دوم بخشی از امت است که به شکل سازمان یافته این فریضه را انجام می دهد و علت این تفاوت کلمه "منکم" در آیه دوم است که من تبعییضیه است و بعض امت را شامل میشود.
در نتیجه عموم مردم به گونه "نظارت عمومی" این وظیفه را با تذکر لسانی انجام میدهند و بعض مردم که همان نهاد وسازمان یا قوه ویژه است، بعد حاکمیتی آن را به عهده می گیرد که شامل بازداشت و مجازات اهل منکر می شود؛ لذا دو مرحله لسانی و نظامی(حاکمیتی) مبنای قرآنی دارد و بعض مفسران نیز این گونه برداشتی داشته اند.
پس امر به معروف به معنای نهادی آن بخش مهمی از امارت متحد با امامت را تشکیل می دهد که باید روی جایگاه و قلمرو آن بیشتر دقت شود؛ مراد از جایگاه عنی شأن سیاستی، مدیریتی و سازمانی آن است که آیا یکی ازسه قوه است (یعنی قضائیه) یا فوق سه قوه است(زیر نظر رهبر) و یا بخشی از یکقوه(قضائیه یا مجریه) است؟
هر یک از این سه احتمال مزیتی دارند که باید مقایسه شود، تا جایگاه واقعی آن روشن گردد؛ در قانون اساسی[4] ما، به شکل نهادی به این فریضه مهم نگاه نشده است و تنها به بعد مردمی آن اشاره شده است که نقص است و باید جبران شود.
در اصل هشتم اشاره شده است که حدود و شرائط این فریضه را قانون معین می کند که قانون گذار باید به جایگاه و نهاد آن هم توجه نماید.
به ویژه که در همین اصل هشتم، به بعد وظیفه ای "دولت نسبت به مردم، مردم نسبت به دولت" تصریح شده است که باز می توان جایگاه نهادی این فریضه را در ذیل آن تعیین و تبیین نمود.
ولی همچنان در اختلاف دیدگاه ها این بخش از اصل هشتم را مسکوت گذاشته است و چه بسا آسیب های فراوانی را که در جامعه شاهدیم و روز افزون است و بلکه لاعلاج به نظر می رسد، ناشی از بلا تکلیفی آن است.
بنابراین امروز از مهمترین چیز اغفال کرده اند؛ در نتیجه در همه زمینه ها دچار انحراف شده ایم و جامعه هنوز آسیب می بیند(حقوق نجومی، پوشش وحجاب، سیاسات، انتخابات و... به جور دیگری است.) که ابعاد وحیانی این مسأله باید در بحث امامت و امارت حل شود.
البته ترس از اینکه با داعشیسم مقایسه شوند، آن بخش از مسئولان نظام که اسلامی نمی اندیشند را، از اجراء درست این فریضه مهم، بازداشته است که بسیار خطر ناک و آسیب زا است؛ غافل از این که داعش را درست کردند تا اسلام واقعی را خراب کنند و بر اساس تبلیغات، ارزش های اسلامی را زیر پا بگذارند تا به خواسته خود برسند؛ ضعیف ترین آدمها متولی امر به معروف شده اند، باید قوی ترینها این امر را برعهده گیرند.
ما در پردازش نظریه اتحاد امامت و امارت فارغ از وضع موجود بایستی به تعیین جایگاه واقعی نهاد امر به معروف و نهی از منکر اهتمام کنیم./825/907/م
[1]. حِسبه، از تشکیلات اداری و دینی در حکومتهای اسلامی که بر امور اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و بهداشتی نظارت میکرده است.(ویکی فقه ) بیتردید ماوردی (متوفی ۴۵۰) را میتوان مبتکر تعریف فقهی حسبه دانست.
به گفته وی، حسبه امر به معروف است آنگاه که ترکِ آن معروف، آشکار شود و نهی از منکر است هنگامی که عمل زشت، آشکارا انجام پذیرد.
این تعریف، با اندکی دخل و تصرف، مورد توجه و اقتباس عموم نویسندگان کتابهای حسبه پس از ماوردی قرار گرفته است.(ویکی فقه ) حسبه و احتساب به عنوان علمی از مجموعه علوم اسلامی ردهبندی و تقریبآ معادل علم مدیریت شهر اسلامی تلقی شده است.(همان)
[2] . آل عمران: ۱۱۰
[3] . آل عمران:۱۰۴
[4] اصل هشتم قانون اساسی:
در جمهوری اسلامی ایران،دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفهایست همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم، مردم نسبت به دولت، شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین مینماید:
(والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)توبه 9/71.
بعضی از افراد درجامعه اسلامی، اولیاء بعض دیگرهستند. عامل پیوستگی و انسجام جامعه ایمانی، بر اساس«یأمرون بالمعروف...» دوستی خود را با اهدا عیوب به یکدیگر ثابت می کنند و تملق گویی نیست. این در جامعه ای است که ولایی و اساس آن، بر پایه ی ایمان است. ولی اگر به عکس شد، رشد و بالندگی در جامعه ازبین خواهد رفت.
شالوده اصل هشتم قانون اساسی درباره «امر به معروف و نهی از منکر» به عنوان وظیفه و تکلیفی همگانی مورد تبیین قرار گرفت و این نکته مورد توجه قرار گرفت که هرچند بر اساس ذیل این اصل مقرر شد که شرایط و حدود و کیفیت چنین تکلیف و وظیفهای را قانون معین میکند ولیکن چنین قانونی تاکنون به تصویب نرسیده است اما بدون تردید عدم تصویب چنین قانونی موجب رافع این مسئولیت همگانی نیست و نمیتوان صراحت اصل هشتم قانون اساسی که مقرر داشته «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت...» را نادیده گرفت.