به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، کتاب «حکومت و جامعه اسلامی» به اهتمام دکتر عباس مقتدایی و دبیر اجرایی مصطفی اسماعیلی و با گفتارهایی به قلم (به ترتیب حروف الفبا)، حبیبالله افتخاری رنانی، مجید افضلزاده، سید جواد امام جمعهزاده، فاطمه السادات امیر شاهکرمی، محمدعلی بصیری، محمدرضا حیدری، مهدی خزاعی گسک، لیلا سرتیپزاده، مهدی عوضپور، رحیم کازرونی سعدی، حسن مجیدی، عباس مقتدایی و حسین هرسیچ، توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) به چاپ رسیده است.
در مکتب اسلامی، دولت یک ضرورت تمدنی است که میتواند ظرفیتهای انسانی را به مرحله شکوفایی برساند و از سوی دیگر حکومت برای اجرای احکام اجتماعی اسلام، لازم و ضروری است.
دولت اسلامی بر خلاف دولت سکولار نقش مهمی در عهدهدار شدن عملیات تغییر که هدف آن ساختن انسان و هدایت او به سوی کمال مطلق است، دارد و چنین دولتی باید فضای مناسبی ایجاد کند تا انسان بتواند نقش تمدنی خود را در آبادانی و عبادت خداوند ایفاکرده و بستر لازم برای هدایت مردم درجهت ارزشهای الهی و دینی را مهیا نماید.
از اینرو حکومت در اسلام، حکومتی غایتگرا است و برپایی دین و گسترش دعوت اسلامی از طریق تربیت و هدایت در رأس غایتهای آن قرار دارد.
با انقلاب اسلامی ایران مقوله حکومت اسلامی از سطح تئوریپردازی فراتر رفته و به محک تجربه گذاشته شد و جمهوری اسلامی با نیل به پیشرفتهای گوناگون در عرصههای مختلف بر کارآمدی الگوی حکومت اسلامی در عمل صحه گذاشت.
از همین رو کتاب حاضر از 2 بخش اصلی و 9 فصل تشکیل میشود که در بخش نخست ابعاد نظری حکومت در اسلام بررسی میشود و در بخش دوم، ابعاد عملی، که برای تعمیق مبانی نظری حکومت اسلامی لازم است
فصل اول این کتاب با عنوان «مطالعه تطبیقی جامعه مطلوب در اندیشه غرب و اسلام» به قلم دکتر عباس مقتدایی است که برای ورود به ادبیات موضوع، خود را نیازمند تعریف جامعه و سؤالات احتمالی پیرامون آن میداند؛ از این رو براساس جهانبینی الهی و غیرالهی مبحث را به دو دسته کلی تقسیم کرده است.
نویسنده در بخش ابتدایی، نظر اندیشمندانی که در حیطه غیرالهی به تعریف جامعه پرداختهاند را بررسی کرده و پس از جمعبندی و نقد این دسته از نظریات به بخش دوم یعنی دیدگاه الهی پرداخته است و در این بخش با ارائه تعریف جامعه متخذ از این رویکرد به بیان تعریف جامعه از منظر چهار اندیشمند شیعی میپردازد و در نهایت، نظر مختار و علل این انتخاب را بیان میکند.
اما حکومت اسلامی اگر به دنبال حفظ حیات خود و انجام مأموریتهای الهی و انسانیاش است، لاجرم باید قواعد و بنیانهای اقتصاد اسلامی را بشناسد و آنها را سرلوحه رفتارهای خود قرار دهد؛ این چیزی است که فصل دوم با عنوان «ابعاد نظری و عملی حکومت مطلوب اسلامی در قلمرو اقتصاد» به قلم دکتر محمدرضا حیدری، ما را بدان رهنمون میسازد.
نویسنده این فصل ابعاد نظری و عملی حکومت مطلوب اسلام را در دو محور ایجابی و سلبی بحث و بررسی میکند.
محور ایجابی، شامل تمهید مقدمات فلاح انسانها شکوفایی استعداد آحاد مردم؛ تسهیل ابتغاء دارالآخره بدون فراموشی سهم از دنیا، آّبادانی زمین، تمهید شرایط بهره برداری از مواهب الهی، استقرار قسط و عدل، تضمین التزام به تعهدات اقتصادی, وضع قواعد بازی عادلانه بین کارگزاران اقتصادی، تأمین و صیانت از استقلال اقتصادی و عزت مؤمنین است.
محور سلبی آن نیز شامل منع تداول ثروت در دست اغنیا، منع کنز و مال پرستی، منع اکل مال به باطل، اجتناب از سپردن اموال به دست سفها است.
فصل سوم این کتاب با عنوان «جایگاه حقوق بشر در سیره نظری و عملی پیامبر اعظم(ص)» به قلم دکتر محمد علی بصیری است؛ در این فصل، نویسنده در تلاش است تا با رجوع به سیرع عملی و نظری پیشوایان دین نسبت به حکومت اسلامی با مسأله حقوق بشر را مشخص نماید.
از این رو پیامبر اسلام(ص)، کاملترین شکل حقوق بشر را در سطوح مختلف از جمله حقوق اساسی و بنیادی بشر (مدنی ـ سیاسی) و حقوق سیاسی ـ اجتماعی(اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی) د حوقق اقلیتها(حقوق جمعی یا همبستکی) به طور مبسوط در سیره نظری و عملی خود در 14 قرن قبل به آن پرداخته و آن را اجرا نمودهاند.
فصل چهارم تحت عنوان «نظریه امالقرا در اندیشه سیاسی محمدباقر صدر، محمدحسین فضلالله و امام خمینی(ره)» به قلم دکتر مجید افضلزاده است که در این تحقیق به آرای این سه متفکر شیعی پرداخته شده تا دیدگاه آنان درباره مفهوم امالقرا که سامان بخش مسلمانان است مورد بررسی قرار گرید.
محمدباقر صدر براساس مبنای خلافت انسان در تحقق حاکمیت خداوند؛ امالقرایی را ترسیم مینماید که نشانه خلافت انسان در حاکمیت الهی است و در ارکان دولت ظهور پیدا میکند؛ این امالقرا تحت لوای ولیفقیه در زمینه مسؤولیتهای فراملی نسبت به تمامی انسانها احساس مسؤولیت کرده و در صدد تحقق ادبیات دینی در سطح جامعه جهانی میباشد.
امالقرای علامه فضلالله در شرایط ضروری شکل میگیرد؛ تشتت در بین مسلمانان و از همگسیختگی وحدت در بین آنها نشانه شرایط اضطرار است و در این شرایط است که امالقرا رسمیت پیدا میکند و ولیفقیه در صدر آن بین مسلمانان وحدت ایجاد میکند؛ براساس قرائتی که علامه فضلالله از امالقرا دارد؛ امالقرا در حوزه مسؤولیتهای فراملی باید از ایجاد حکومتهای اسلامی در کشورهای اسلامیبه شدت حمایت کند؛ تا پرچم توحید در همه کشورها به اهتزاز درآید.
امالقرای امام خمینی(ره) مبتنی بر تئوری ولایتفقیه و جانشینی امام معصوم است؛ براساس این نظریه حکومت اسلامی در راستای تحقق شعارهای دینی با رهبری ولایت فقیه شکل میگیرد و با کارآمد نمودن حکومت در ابعاد مختلف نسبت به تمامی مسلمین احساس وظیفه و تکلیف مینماید.
اما در تحقق حکومت کارآمد امام(ره)، علاوه بر مسؤولیتها فراملی به حفظ نظام جمهوری اسلامی نیز میاندیشد و با توجه به مسأله حفظ نظام و حوزه مسؤولیت فراملی به صورت تؤامامن تشکیل جبهه وحدتگونه بین کشورهای اسلامی را در مرحله بعد و ورود در عرصه جهانی را در مرحله سوم مطرح مینمایند.
فصل پنجم با عنوان «دولت اسلامی در آرای اندیشمندان معاصر عرب» به قلم دکتر حسین هرسیچ و مهدی عوضپور، ضمن ارائه یک تقسیمبندی از نحلههای گوناگونی که در پاسخ به چیستی نظام سیاسی در اسلام پدید آمدند، به بررسی دیدگاهها ونظرات اندیشمندان مهم و کتابهای آنان را ذیل هر نحله پرداخته است.
در پایان فصل و قسمت جمعبندی اینگونه آمده است که با وقوع بهار عربی و سرنگونی نظامهای حودکامه در جهان عرب و با ورود کشورهای عربی به مرحله نظامسازی، مناقشه عقل سیاسی و عقل دینی و رابطه دین و سیاست وارد فاز جدیدی شده است؛ همانگونه که اشاره کردیم سه نحله فکری، سه موضع متفاوت نسبت به مسأله دولت و نظام سیاسی در اسلام اتخاذ کردهاند: سکولارها عمدتاً خواهان برقراری دولتها مدنی دموکراتیک در جوامع عربی هستند.
اما اسلامگرایان و طرفداران اسلام سیاسی هرچند در میان آنان اختلافاتی در تعریف دولت اسلامی وجود دارد، با این حال بیشتر به دولت مدنی با مرجعیت اسلامی گرایش دارند.
البته برخی گروههای تندروی سلفی جهادی تعریف اسلامگرایان میانهرو از دولت را رد میکنند و در نهایت طیف سوم، خلافتگرایان جدید هستند که تلاش میکنند نظام خلافت را با رنگ و لعاب جدید احیا نمایند.
فصل ششم تحت عنوان «اولویت «حفظ نظام» یا «پایبندی به اصول»؛ در کلام امام خمینی(ره)» به قلم رحیم کازرونی سعدی است که با استناد به کلام امام خمینی(ره) برای فهم دو گانه «حفظ نظام» یا «پایبندی به اصول» تلاش میکند تا به ابعاد نظری حکومت اسلامی عمق و غنای بیشتری ببخشند.
گزارههای مورد تأکید در این مقاله شامل تعابیر مختلف امام خمینی(ره) برای مسأله حفظ نظام است از جمله حفظ نظام: در رأس واجبات، اوجب واجبات، از مهمترین واجبات؛ عبور از عرفهای قانونی و شرعی برای حفظ نظام؛ حفظ جمهوری اسلامی: حفظ اسلام و مسلمین و... است.
فصل هفتم نیز با عنوان «مردمسالاری دینی در آراء رهبران جمهوری اسلامی و یوسف القرضاوی» به قلم دکتر حسن مجیدی و مهدی خزاعی گسک است.
در جمعبندی این مقاله آمده است که تمام مؤلفههای مردمسالاری دینی در آراء رهبران جمهوری اسلامی ایران و قرضاوی مشترک است که شامل مشارکت مردم، مشارکت زنان، انتخابات، شورا، قانونگرایی، نظارت بر قدرت، تفکیک قوا، حز و تحزب و حقوق اقلیتها میشود.
اما قرضاوی مشروعیت را تک رکنی میپندارد و اما در سطح سوم که بایسته و اصول تحقق عملی مردمسالاری دینی میباشد، اشتراک کمتری در اندیشه اندیشمندان مذکور است.
ولایت فقیه، حکمت و خردورزی(از اوصاف حاکمان» و تکیه به ظرفیت درونزای کشور از موارد اختلافی میباشد.
در صحنه عمل، قرضاوی به منزله یکی از رهبران فکری جنبش مردم مصر، به جای همسویی با گفتمان شیعی مردمسالاری، به تفکر سلفی نزدیک شد و یکی از علل ناکامی اخوان در دولتسازی را میتوان در درک نادرست این ضرورتها جستجو کرد.
در بخش دوم این کتاب نویسندگان به ابعاد عملی حکومت اسلامی میپردازند که شاید تاکنون کمتر به ٱن پرداخته شده است.
یکی از الزمات اساسی برای نیل به حکومت مطلوب اسلامی، برخورداری از مدیریت صحیح دینی است و مدیران و کارگزاران در حکومت اسلامیبا تمسک به آموزههای اسلامی قادر خواهند بود جامعه اسلامی را به سوی اهداف متعالی راهنمایی نمایند که به این مسأله در فصل هشتم پرداخته شده است.
فصل هشتم این کتاب تحت عنوان «تبیین نقش و ویژگیهای مدیران و کارگزاران در حکومت اسلامی» به قلم فاطمه السادات امیرشاه کرمی و لیلا سرتیپزاده است.
نویسندگان در این فصل، با عنایت به آموزههای دینی ویژگیهایی برای مدیران و کارگزاران در حکومت اسلامی برمیشمرند که داشتن نگرش الهی به کار(تعهد اخلاقی و امانتداری نسبت به کار)؛ ایمان و تقوا؛ دانش و تخصص؛ سلامت و توانایی؛ کفایت؛ حسن سابقه؛ اخلاص؛ پشتکار و اتقان در عمل؛ نشاط کاری؛ تجربه؛ مهر و عطوفت نسبت به زیردستان و کارکنان؛ سعه صدر؛ تفویض اختیار به زیردستان و نظارت و کنترل از جمله آنها است.
فصل نهم که فصل پایانی این کتاب است با عنوان «گفتمان شالودهشکنانه امام خمینی و نقش آن بر روابط بینالملل(مطالعه موردی: مقاومت فلسطین)» بوده و به قلم دکتر سید جواد امام جمعهزاده و حبیباله افتخاری رنانی نوشته شده است.
این فصل بیانگر آن است که حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در صحنه عمل موفقیت خود را نشان داده و گفتمان اسلام فقاهتی توانسته با به چالش کشیدن گفتمان مدرنیته سکولار و نفی امپریالیسم و صهیونیسم، آرمان قدس و حمایت از فلسطین را بار دیگر در میان ملتها زنده کند؛ لازم به ذکر است که چکیده هر فصل در پایان کتاب آمده است./603/825/م