vasael.ir

کد خبر: ۳۹۶۱
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۸ - 25 December 2016
در هفدهمین جلسه درس خارج فقه آیت‌الله موسوی‌جزائری مطرح شد:

آیه نفی سبیل، نفی سبیل تشریعی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_ آیت‌الله موسوی‌جزائری، در جلسه هفدهم درس خارج فقه خود، به بررسی و تبیین قاعدة «نفی سبیل» پرداخت.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت‌الله سید‌محمد‌علی موسوی‌جزائری در جلسه هفدهم درس خارج فقه که در تاریخ 22 آبان 95 در حوزه علمیه اهواز برگزار شد، ضمن بررسی قاعده «نفی سبیل»، آیه‌ای را در این‌باره خواند که به عنوان مستند این قاعده در میان فقها مطرح شده است.

وی در ابتدای این درس دایرة این قاعده را میان علما مختلف دانست و ابراز داشت: دایره تاثیر این قاعده بین فقها اختلافی بوده و برخی دایره آن را موسع و برخی دیگر آن را مضیق دانسته اند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه اهواز آیه «لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» را به عنوان مستندی برای این قاعده قرائت کرد و ابراز داشت: تطبیق آیه شریفه بر این قاعده به این صورت است که این آیه نفی سبیل تشریعی می‌کند. یعنی خداوند متعال هیچ حکمی را که منشا تسلط کفار بر مسلمانان باشد، جعل ننموده است.
آیت‌الله موسوی جزائری در بخش دیگری از درس خود به روایتی نیز اشاره کرد و خاطر نشان کرد: «الإسلام یعلو و لا یعلى علیه، و الکفّار بمنزلة الموتى لا یحجبون و لا یورثون».
وی این روایت را معتبر دانست و افزود: دلیل بعد قاعده، اجماع است که مرحوم بجنوردی معمولاً آن را رد می کند و می فرمایند: که اجماع، محتمل المدرک است.


تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
قاعده نفی سبیل
و من القواعد الفقهیّة، التی عمل بها الأصحاب، و طبقوها على موارد کثیرة فی مختلف أبواب الفقه من العبادات و المعاملات و الأحکام، القاعدة المعروفة المشهورة، أی «نفی السبیل للکافرین على المسلمین».و بهذه القاعدة تمسّک شیخنا الأعظم قدّس سرّه فی عدم صحّة بیع العبد المسلم على الکافر.[1]
مرحوم شیخ اعظم با استناد به قاعده نفی سبیل، قائل به عدم صحت بیع عبد مسلمان به کافر شده اند. البته شیخ تفصیلی ذکر نموده. ایشان می فرماید: امکان ایجاد مالیتی برای کافر وجود دارد لکن او محجور از تصرف است. اما غیر شیخ به طور مطلق این معامله را باطل دانسته اند. دایره تاثیر این قاعده بین فقها اختلافی بوده و برخی دایره آن را موسع و برخی دیگر آن را مضیق دانسته اند.
مستندات قاعده
1-آیات
اولین مستند قاعده آیه شریفه: لَنْ یَجْعَلَ اللّٰهُ لِلْکٰافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا[2] می باشد.
تطبیق آیه شریشه بر قاعده
تطبیق آیه شریفه بر این قاعده به این صورت است که این آیه نفی سبیل تشریعی می کند. یعنی خداوند متعال هیچ حکمی را که منشا تسلط کفار بر مسلمانان باشد، جعل ننموده است. لذا خیلی از ادله بواسطه این قاعده تخصیص می خورند. مثلا آیه شریفه احل اللّٰهُ البیع می گوید: همه معاملات صحیح است. لکن بنا بر این قاعده، فروش عبد مسلمان به کافر جایز نیست؛ چرا که موجب تسلط کافر بر مسلمان است.
این قاعده می گوید: خدا هیچ حکمی را که موجب تسلط کافر بر مسلمان باشد جعل نکرده است. این معنای نفی تشریعی است. یعنی ظهور اولیه این آیه شریفه در نفی سبیل تشریعی است.
اما اگر کسی ادعا کند که آیه شریفه در نفی سبیل تکوینی ظهور دارد. به این معنا که خداوند متعال می گوید: در عالم واقع هیچ وقت کفار بر مسلمانان غالب نمی شوند و همیشه غلبه با مسلمانان است، ما جواب می دهیم که این ادعا به حکم عقل و وجدان باطل است. زیرا چنان که تاریخ و غیر آن گواه است گاهی کفار پیروز جنگ ها بوده اند. قرآن کریم می فرماید: إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ[3] یعنی مسلمین هم مغلوب می شدند و هم غالب. پس ناگزیریم برای اینکه معنای آیه مستلزم کذب نشود، بگوییم: مقصود از آیه، نفی سبیل تشریعی است. یعنی خداوند در عالم تشریع هیچ حکمی که مستلزم تسلط کافر بر مسلمان باشد وضع ننموده.
نمونه چنین معنایی در جاهای دیگری نیز وجود دارد؛ مانند معنای لاضرر و لا ضرار. اگر بگوییم: مقصود از قاعده مذکور، عالم تکوین است، یعنی در عالم تکوین ضرری واقع نمی شود، کلام ما کذب خواهد بود. پس ناگزیریم، بگوییم معنای این قاعده لاضرر تشریعی است. یعنی خداوند متعال جعلِ حکمِ ضرری ننموده است.
اشکال به معنای آیه و جواب آن
برخی به استناد روایتی ضعیف السند ادعا کرده اند که آیه شریفه مربوط به روز قیامت است.
ما رواه الطبری فی تفسیره، عن ابن رکیع، بإسناده عن أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام، قال رجل: یا أمیر المؤمنین، أ رأیت قول الله وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّٰهُ لِلْکٰافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا و هم یقاتلوننا فیظهرون و یقتلون؟ قال له علیّ علیه السّلام: «ادنه ادنه» ثمَّ قال علیه السّلام: «فَاللّٰهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّٰهُ لِلْکٰافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا" یوم القیامة».
جواب امام در روایت متناسب با فهم مخاطب بوده و سبب نمی شود تا ما از ظاهر آیه دست برداریم. حضرت در جواب آن شخص قرینه ای از آیه آورد و آن شخص هم قانع شد و رفت اما بسیار اتفاق افتاده که ظاهر آیه یک چیز بوده و ما به همان ظاهر عمل کرده ایم، اما در روایتی دیگر معنایی دیگر برای آن آیه ذکر کرده اند. دلیل این است که قرآن هفتاد بطن دارد. لذا این تاویلاتی که از قرآن می شود، موجب سقوط حجیت ظاهر آیه نمی شود. وجود بطون قرآن منافاتی با حجیت ظواهر آن ندارد. البته استفاده از بطون مختص اهل بیت است. علاوه به اشکال مذکور، این روایت به شدت ضعیف السند است.
2-روایات
قوله علیه السّلام: «الإسلام یعلو و لا یعلى علیه، و الکفّار بمنزلة الموتى لا یحجبون و لا یورثون».
و الخبر مشهور معروف، ذکره فی الفقیه عن النبی صلّى اللّه علیه و آله فی المجلّد الرابع فی باب میراث أهل الملل، فعمدة الکلام دلالته، و إلّا فمن حیث السند موثوق الصدور عن النبی صلّى اللّه علیه و آله لاشتهاره بین الفقهاء و عملهم به.[4]
در اینجا یک بحث سندی داریم و یک بحث دلالی. این روایت در باب «ان اخ الکافر لا یحجب الام» از ابواب «میراث الابوین و الاولاد» آمده.
در باب ارث گفته شده: سهم ام از اموالِ میت، یک سوم است در صورتی که اسباب حَجب نباشد. اما اگر اسباب حَجب وجود داشت، یعنی میت یا دو برادر داشت و یا یک برادر و دو خواهر و یا چهار خواهر، سهم اُم از یک سوم به یک ششم تقلیل پیدا می کند.
حال در روایت داریم اگر این خواهر و برادر ها کافر باشند، حاجب نخواهند شد.
در این باب چند روایت است که یکی از آنها مرسله شیخ صدوق است که فرمود: قوله علیه السّلام: «الإسلام یعلو و لا یعلى علیه، و الکفّار لا یحجبون و لا یورثون»[5] . این روایت را شیخ صدوق بدون واسطه از امام صادق (ع) نقل فرموده است. حضرت امام (ره) بحثی داشتند که مرسلات شیخ صدوق با یکدیگر متفاوتند؛ اگر ایشان بگوید: «روی عن الصادق» ، اعتباری به آن روایت نیست؛ زیرا خود شیخ روایت را از دیگری نقل کرده و اسناد آن را به امام گردن نگرفته است. اما اگر جایی ایشان بگوید:«قال الصادق»، در این صورت پذیرفته که روایت از امام است. مرحوم امام می فرمود: ما به چند دلیل به دسته دوم از مرسلات صدوق عمل می کنیم: اولاً ایشان در اوج وثاقت بوده؛ ثانیا شیخ صدوق خِرّیتِ فهم حدیث بوده و ثالثا، ایشان اهل اجتهاد هم نبوده؛ چرا که خود اجتهاد کار را خراب می کند. مثلا شیخ مفید اهل اجتهاد بوده و بوسیله قرائنی در روایت آن را معنا می کرد، اما شیخ صدوق اهل اجتهاد در روایت نبود.
البته در روایتی که در قواعد آمده یک عبارتی اضافه دارد و آن بمنزله الموتی است که در وسائل بیست جلدی این عبارت وجود ندارد هرچند در نسخ دیگر وسائل نیز این عبارت آمده است. البته مرحوم بجنوردی روایت را از وسائل نقل نکرده. در هر صورت این روایت مشهور بین فقهاست و همه به آن تمسک کرده اند پس به نظر ما با توجه به اینکه گفتیم صدوق فرموده «قال الصادق» و نیز عمل به روایت در توسط فقها، این روایت معتبر است. بر همین اساس محقق بجنوردی نیز فرمود: فمن حیث السند موثوق الصدور عن النبی صلّى اللّه علیه و آله لاشتهاره بین الفقهاء و عملهم به.
اشکال به دلالت روایت
برخی اشکال ضعیفی کرده اند بر اینکه روایت گفته الاسلام یعلو یعنی دین اسلام بر ادیان دیگر برتری دارد، حال آنکه مدعی شما برتری تشریعی مسلمین است بر کفار یعنی کفار نباید تشریعا بر مسلمین مسلط شوند.
جواب این است که دایره «الاسلام یعلو» خیلی وسیع است و هم شامل برتری خود اسلام بر سایر ادیان است و همشامل برتری مصادیق آن است. مثلا از نظر تشریعی هم خداوند حکمی نمی کند که مسلمین تحت تسلط کفار قرار گیرند. اسلام که واقعیتی خارجی نیست بلکه یک امر معنوی است، پس پیروزی و شکستش به پیروزی و شکست مسلمین است. بنابراین اگر مسلمین ذلیل شوند، اسلام ذلیل شده. مثال دیگر فروش مصحف به کافر است؛ زیرا اگر کافر مالک مصحف شود بر اسلام مسلط گشته به این علت که مصحف شریف کتاب اسلام است. مسلمین هم نماد اسلام هستند پس ذلت آنها ذلت اسلام است.
مضاف بر اینکه ذیل روایت فرموده: «الکفار لا یورثون»، یعنی خود حضرت تطبیق بر مصادیق اسلام و کفر داده یعنی مسلمین و کفار.
دلیل بعد قاعده، اجماع است که مرحوم بجنوردی معمولاً آن را رد می کند و می فرمایند: که اجماع، محتمل المدرک است. ما نیز سابقاً جواب داده ایم که چنین روایاتی کاشف از قول معصوم نیستند اما دلالت بر این دارند که همه این فقها بدون مدرکی معتبر، چنین فتوا نداده اند.

پی‌نوشت
[1] القواعد الفقهیه، السید البجنوردی، ج1، ص187.
[2] نساء/سوره4، آیه141.
[3] آل عمران/سوره3، آیه140.
[4] القواعد الفقهیه، السید البجنوردی، ج1، ص190.
[5] وسائل الشیعه، الحر العاملی، ج17، ص460، ابواب میراث الابوین، باب15، ط دار احیاء التراث العربی.

326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹