vasael.ir

کد خبر: ۳۹۰۰
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰ - 02 January 2017
درس خارج فقه آیت الله یزدی/ جلسه 34

بطلان نکاح در صورت استرضاع نوه از مادربزرگ

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله یزدی، در جلسه سی و چهارم درس خارج فقه خود گفت: صورت سوم مساله محقق در مادربزرگی متصور است که به نوه دختری خویش شیر دهد و سبب حرمت نکاح ابد بین داماد و دختر خویش می گردد که فرض مساله به قاعده فحل واحد بر می گردد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محمد یزدی، در سی و چهارمین جلسه درس خارج فقه خود که در روز دوشنبه مورخه 6 اردیبهشت 95 برگزار گردید به مسائل سوم و چهارمی که محقق در شرائع در مستثنیات قاعده «مایحرم من النسب یحرم من الرضاع» بیان کرده است، پرداخت و گفت: صورت مساله سوم با مثال ارتضاع فرزند توسط مادربزرگ زودتر به ذهن می آید که علامه در تذکره فرموده و از موارد استثنای قاعده است  و شهید نیز در مسالک در صورت چهارم ذکر کرده و صاحب جواهر نیز در اینجا بحث طولانی دارد و برخی مسائل که بدان ملحق شده است را ذکر می کند و نام رساله ای را بیان می کند که در آن صُور عدیده ای ذکر شده است و برخی موافق و برخی مخالف این اصل هستند و سرانجام مساله را می پذیرند.

وی در ادامه به تعبدی بودن مساله اشاره کرد و گفت: سه روایت در این فرع مطرح است که دو روایت اول از حیث سند قوی هستند و ما تعبداً آن را می پذیریم و طبق همان فتوا می دهیم که پدر رضیع نمی تواند با فرزندان دیگر صاحب لبن ازدواج کند اما این حکم در مورد برادران و خواهران دیگر رضیع جریان ندارد.

این استاد حوزه در پایان فروعات دیگری از این باب را بیان کرد و گفت: اگر زنی پسری را از یک خانواده و دختری را از خانواده دیگر شیر داده باشد هر دو رضیع به یکدیگر حرام می شوند اما بین برادران و خواهران این دو رضیع هیچ نسبتی برقرار نمی شود و شرطش این است که این دو خانواده با هم مباین باشند.

 

 اهم مباحث این جلسه به شرح ذیل می باشد:

خلاصه ای از مباحث گذشته

مرحوم محقق فروعی را تحت عنوان «مسائلٌ» بیان فرمودند. مساله اول این بود که اگر رضاع با شرائطش محقق شد، خانم مرضعه مادر برای مرتضعه می شود و فحل یا شوهر پدر بچه می شود و بچه های خانم، خواهر و برادر رضاعی می شوند و در واقع بحثشان این بود که در این مورد نیز مانند نسب تحریم توسعه می یابد که معنای همان قاعده کلی است که بیان شد.

مساله دوم که بحث امروز ماست این است که تمام کسانی که به فحل (شوهر) مرتضع ولادتاً یا رضاعاً مرتبط هستند بر رضیع حرام می شود. یعنی زمانی که بچه از این خانم به شرائطی که گفتیم شیر خورد، بچه های شوهر این خانم ولادتاً یا رضاعاً برادر و خواهر این مرتضع می شوند و بر او حرام می شوند. مساله سوم همان عبارت معروفی است که می گوید: «یحرم النکاح الأب المرتضع فی اولاد المرضعه» و این مساله سوم ایشان است.

پدر بچه ای که شیر خورده است نمی تواند از اولاد مرضعه (چه ولادتی و چه رضاعی) نکاحی داشته باشد. این مساله ای است که در بعضی موارد به حرمت زن بر شوهر منتهی می شود. دلیلی که من نمی توانم دختر زن دیگر که صاحب فحل است بگیرم این است که تمام بچه های مرد با بچه من خواهر و برادر هستند و دختری که می خواهم با او تزویج کنم، بچه من یا بچه او حساب می شود و این نشر حرمت وجود دارد. رضاع سبب می شود که خواهر و برادری به وجود بیاید و به خاطر رضاع نشر حرمت هست.

 

مستثنیات سوم و چهارم قاعده کلی رضاع

مساله سومی که مرحوم محقق مطرح کردند این است که « لاینکح أب المرتضع فی اولاد صاحب اللبن ولادة و رضاعاً و کذا فی اولاد المرضعة ولادة لا رضاعاً» اگر مادربزرگی به نوه خودش شیر دهد مانند همین مساله ما خواهد شد. زن و شوهری یک بچه دارند و مادربزرگ به بچه آنان شیری دهد که واجد شرایط باشد، موجب می شود که این زن بر شوهرش حرام شود زیرا به منزله دختر صاحب لبن حساب می شود.

اگر مساله را تصریح کنیم با این مثال زودتر صورت مساله به ذهن می آید که  علامه در تذکره فرموده اند که از موارد استثنای قاعده است  و شهید نیز در مسالک در صورت چهارم ذکر کرده اند و صاحب جواهر نیز در اینجا بحث طولانی دارند و برخی مسائل که بدان ملحق شده است را ذکر می کنند و نام رساله ای را بیان می کنند که در آن صور عدیده ای ذکر شده است و برخی موافق با این اصل و برخی مخالف اصل است و بهر حال قبول می کنند که باید این مساله را پذیرفت.

دلیل قبول توسط ایشان این است که در جواهر سه روایت صحیح را بیان کرده و به حکم آن، مساله را قبول می کند. اصل مساله نیز همین سه روایت است که صحیح هستند و مشهور نیز قبول کرده اند ولی برخی آن را قبول نکرده اند و به حکم عام همان قاعده تمسک کرده اند. این قاعده که پدر بچه ای که شیرخورده است نمی تواند با فرزندان صاحب لبن نکاح کند و مثال واضحش همان مادربزرگ بچه است که سبب حرمت زن و شوهر به یکدیگر می شود و علت این است که صاحب لبن پدربزرگ بچه است و دخترش همین زنی است که همسر مرد صاحب فرزند است.

 

روایت اول

در باب شانزدهم که فتوای صاحب وسائل است، عنوان باب نیز همین است که «لایجوز أن ینکح أب المرتضع فی اولاد صاحب اللبن و لا فی اولاد المرضعه ولادة» که معلوم می شود این فتوا را خود صاحب وسائل نیز قبول دارد.

وَ رَوَى عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ فِی الصَّحِیحِ قَالَ: سَأَلَ عِیسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ عِیسَى أَبَا جَعْفَرٍ الثَّانِیَ ع عَنِ امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ لِی صَبِیّاً هَلْ یَحِلُ‏ لِی‏ أَنْ أَتَزَوَّجَ بِنْتَ‏ زَوْجِهَا فَقَالَ لِی مَا أَجْوَدَ مَا سَأَلْتَ مِنْ هُنَا یُؤْتَى أَنْ یَقُولَ النَّاسُ‏ حَرُمَتْ عَلَیْهِ امْرَأَتُهُ مِنْ قِبَلِ لَبَنِ الْفَحْلِ هَذَا هُوَ لَبَنُ الْفَحْلِ لَا غَیْرُهُ فَقُلْتُ إِنَّ الْجَارِیَةَ لَیْسَتْ بِنْتَ الْمَرْأَةِ الَّتِی أَرْضَعَتْ لِی هِیَ بِنْتُ غَیْرِهَا فَقَالَ لَوْ کُنَّ عَشْراً مُتَفَرِّقَاتٍ مَا حَلَّ لَکَ شَیْ‏ءٌ مِنْهُنَّ وَ کُنَّ فِی مَوْضِعِ بَنَاتِکَ.

توضیح روایت در جلسه قبل بیان شد که مهم این است که اگر شخص چند زن داشت و مرد می خواست دختری از زن دیگر او را به نکاح خویش درآورد، اجازه نفرمودند و این گونه فرمودند که اگر چندین زن دیگر باشند و اولاد دیگری داشته باشند به علت این که ولادتی هستند با فرزند شما خواهر و برادر می شوند و نشر حرمت صورت می گیرد. این تفصیل را صاحب جواهر، علامه و شهید ثانی نقل کرده اند.

 

مطلب شهید درمسالک را نقل می کنیم:

«الرابعة: اُخت ولدک فی النسب حرام علیک، إما بنتک او ربیبتک و إذا أرضعت أجنبیة ولدک فبنتها أخت ولدک ولیس ببنت و لا ربیبة»

پس این مورد از قاعده « ما یحرم من النسب یحرم من الرضاع مستثنی» می شود. پس پدر شیرخوار با بچه های رضاعی و ولادتی صاحب شیر نمی تواند نکاح داشته باشد.

 

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام امْرَأَةٌ أَرْضَعَتْ وَلَدَ الرَّجُلِ هَلْ یَحِلُّ لِذَلِکَ الرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ ابْنَةَ هَذِهِ الْمُرْضِعَةِ أَمْ لَا فَوَقَّعَ ع لَا لَا تَحِلُّ لَهُ. کافی ج 5 ص 444

این روایت کوتاه تر است ولی همین مورد را بیان می کند که پدر مرتضع نمی تواند در ولد مرضعه نکاح داشته باشد.

 

روایت سوم

رُوِیَ عَنْ أَیُّوبَ‏ بْنِ نُوحٍ قَالَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ شُعَیْبٍ‏ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ع‏ امْرَأَةٌ أَرْضَعَتْ‏ بَعْضَ وُلْدِی‏ هَلْ یَجُوزُ لِی أَنْ أَتَزَوَّجَ بَعْضَ وُلْدِهَا فَکَتَبَ لَا یَجُوزُ ذَلِکَ لِأَنَّ وُلْدَهَا قَدْ صَارَ بِمَنْزِلَةِ وُلْدِکَ.

در این روایت ایوب بن نوح موثق است و حتی منصب قضاوت نیز داشته است اما علی بن شعیب ثقه نیست و لذا به سند روایت اشکال وارد است. در این روایت نیز مانند روایات قبلی همان مطلب عدم جواز نکاح را بیان کرده است. وقتی انسان بچه اش را به شخصی داد که با شرائط به  او شیر دهد، صاحب لبن یعنی شوهر مرضعه اگر بچه داشته باشد چه از این زن و چه از زنان دیگر باشد، پدر بچه ای که شیر خورده است نمی تواند با بچه های دیگر صاحب لبن به صورت کلی ازدواج کند و دلیل در مساله اشتراک در لبن است.

کسانی که اشتراک در لبن را قبول دارند باید این مسائل را بپذیرند و اگر قائل به این قاعده نبودیم این مسائل پذیرفته نمی شود. فروعاتی دیگری در این مسئله هست که بعضی مورد تردید و بعضی مورد قبول است که در جواهر بدان پرداخته شده است که شما به این کتاب مراجعه کنید و فرصتی نیست که در این مجال بدان بپردازیم. این قاعده به دلیل این سه روایت تعبدی است و اگر زن ها موقت یا دائم باشند تفاوتی در اصل مسئله نیست. نظر ما این است که به دلیل صحت روایات این قاعده را بپذیریم و دیگر پدر مرتضع نمی تواند با این مواردی که بیان شد ازدواج کند.

 

مسئله چهارم مرحوم محقق

عبارت در شرائع این گونه آمده است: «و هل ینکح اولاده الذین لم یرضعوا من هذه اللبن فی اولاد هذه المرضعه و اولاد فحلها؟ قیل: لا و الوجه جواز»

در اینجا سوالی مطرح می کنند. وضعیت بچه هایی که از زن شیر نخورده اند، نسبت به این زنی که برادر یا خواهرشان را شیر داده است، حکمشان چگونه است؟ می فرمایند که ارتباطی با آن ها ندارد و اگر برادر شخصی شیر خورده است ارتباطی به خودش ندارد و می توانند با بقیه بچه های مرضعه ازدواج نمایند. برادرهای شیرخوار نسبت به بچه های زن که برادر و خواهر مرتضع می شوند هیچ گونه نسبتی ندارند و در مورد پدر شیرخوار سه روایت مطرح شده است که تعبدی است.

 

فرع دیگر

«أما لو أرضعت إمراةٌ ابناً لقومه و بنتاً لآخرین جاز أن ینکح إخوة کل واحد منهما فی إخوة آلاخر لأنه لا نسب بینهم و لا رضاعة»

زنی پسری را از یک خانواده و دختری را از خانواده دیگر شیر داده است و هر دو رضیع با یکدیگر حرام می شوند اما برادرها و خواهرهای این دو رضیع هیچ نسبتی برقرار نمی شود و شرطش این است که این دو خانواده با هم مباین باشند. برادرهای این دختر می توانند با خواهرهای دیگر آن خانواده نکاح داشته باشند.

 

فرع دیگر

اگر بچه ای که یک ساله است را به بچه دیگری شوهر دادند و عقدی بینشان جاری کردند، مادر شوهر یا خواهر شوهر یا مادربزرگ شوهر دختر صغیره به او شیر دهد، عقد نکاحشان باطل می شود. وقتی که مادر شوهر دختر صغیره به او شیر داد مبدل به دختر رضاعی او می شود و در باقی موارد نیز بدین صورت است.

حال اگر شخصی به او شیر داد که عقد فاسد شد، مهریه بچه چگونه است؟

پاسخ: در این مورد مثال می زنند به این صورت که فساد عقد از ناحیه بچه صورت گرفته است به صورتی که وقتی زن خواب بوده است و بچه از پستان او شیر نوشیده است. در این مثال می گویند در صورتی که گوشت روییده باشد یا استخوانش محکم شده باشد نشر حرمت صورت می گیرد.

اگر این بچه از هر یک مواردی که موجب بطلان عقد شده است شیر نوشیده باشد و خودش شیر نوشیده و آن زن هوشیار نبوده است دیگر خودش موجب فساد عقد شده است و هیچ شخصی بدهکار نیست. اگر زن خودش به بچه شیر داده است و بچه سبب بطلان عقد نشده است و دیگری موجب این کار بوده است باید مهریه اش را پرداخت کنند.

فساد عقد با باب طلاق متفاوت است و چون زن سبب به هم خوردن عقد شده است و بضع این بچه ضمان ندارد ولو این که این زن موجب فساد عقد شده است ولی در باب طلاق آمده که قبل از دخول نصف مهریه را باید بپردازد اما در این مساله که زن سبب فساد شده است حال یا به صورت عمد یا غیر عمد باشد، ضمان داشتن او مورد بحث است.

اگر بُضع این بچه مانند تضییع مال است، ضمان دارد و اگر مانند تضییع مال نیست ضمان ندارد و در این مساله اختلاف است. مثلاً در آینده می گویند که این بچه شوهر داشته است و عقدش فاسد شده است و به خاطر این سابقه قیمتش آسیب دیده است و باید خانمی که موجب فساد عقد شده است جبران کند. اگر گفتیم که مانند مال نیست (که قول صحیح این است) ضمان ندارد./926/

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲