vasael.ir

کد خبر: ۳۱۷۰
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۶ - 20 September 2016
فلسفه فقه با رویکرد سیاسی اجتماعی، استاد خسروپناه/9

جنگ جهانی اول و دوم و انقلاب کمونیستی روسیه بر تعطیلی نظام سیاسی اهل سنت تاثیر داشتند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - رییس موسسه عالی حکمت ایران با تقسیم ادوار فقه اهل سنت به شش دوره که در نهایت به "تعطیلی فقه سیاسی اهل سنت" و سیطره استعمار غرب بر جهان اسلام انجامید، گفت: جنگ جهانی اول و دوم و انقلاب روسیه باعث شد عملا کشوری فقه و حکومت اسلامی سیاسی نداشته باشد.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عبد الحسین خسرو پناه، دهمین جلسه درس خارج فلسفه فقه با رویکرد سیاسی و اجتماعی خود را سه شنبه  17  آذر 1394 در حالی در موسسه عالی حکمت قم با حضور فضلای حوزوی برگزار کرد که به ادامه بحث جلسه هشتم و نهم در تبیین "ادوار فقه سیاسی"  پرداخت و توضیحات بیشتری در این زمینه داد.

عضو برجسته هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی  به تبیین ادوار فقه اهل سنت نیز پرداخت؛ وی ادوار فقه اهل سنت را به شش دوره عمده تقسیم کرد:

1.عصرنبوی

2.عصر صحابه و رای و اجتهاد

3.عصر اجتهاد و مذاهب اربعه

4.دوره تقلید فقهی

5. دوره فروپاشی فقه سیاسی اهل سنت

6.احیاء اجتهاد نوین در میان اهل سنت

رییس مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران، پس از بیان ادوار فقه سیاسی شیعه در مورد شاخصه‎های فقه سیاسی اهل سنت گفت:

در فقه سیاسی اهل سنت امنیت بر عدالت مقدم است؛ لذا کسی که بتواند امنیت ایجاد بکند مشروعیت می یابد یعنی علت اینکه اهل سنت می‎گویند هرکس روی کار آمد واجب است از وی اطاعت بکنیم به لحاظ اهمیت امنیت است و یکی از عواملی که باعث می شود امام حسین علیه السلام در آن زمان اصرار دارند که بگویند دنبال جنگ مسلحانه نیستند، همین فضای فقه سیاسی حاکم بود که امنیت را اصل و مقدم بر عدالت می‎دانستند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه در ادامه به تبیین علل فروپاشی فقه سیاسی اهل سنت که بیشتر مسلمین را تشکیل می‎دهند پرداخت و تاثیر پنج عامل اساسی ذیل را در این باره بررسی کرد:

1_فروپاشی دولت عثمانی

2_جنگ جهانی اول

3_انقلاب کبیر روسیه

4_ انحلال دولت اسلامی تاتارها در کریمه

5_جنگ جهانی دوم

 این استاد عرصه فقه حکومتی حوزه علمیه  بررسی آنچه بر مسلمین  در قرن نوزدهم و بیستم گذشت را واجب خواند و گفت:

بعد از جنگ جهانی اول و دوم و انقلاب روسیه عملا فقه سیاسی در اسلام نماند؛ و به جز فقه سیاسی سکولار وهاب سیاقی در عربستان که خودش نکته ای دارد، چیزی از فقه سیاسی در میان اهل سنت باقی نبود.

رییس موسسه عالی حکمت ایران در آخرین قسمت سخنان خود  به وقوع یک تحول اجتهادی در میان فقه اهل سنت اشاره کرد.

 

 شرح کامل مطالب استاد خسروپناه در جلسه 10 درس خارج فلسفه فقه با رویکرد سیاسی و اجتماعی به شرح زیر است:

 

همچون دو جلسه قبل بحث امروز ادامه مبحث "ادوار فقه سیاسی"  از مباحث فلسفه فقه سیاسی است.

ادوار فقه سیاسی اجتماعی شیعه

دوره اول: عصر نبوی

 این دوره به بیان احکام اجتماعی اسلام مثل حدود و جهاد و تقسیم غنائم و حکومت‎داری پیامبر اختصاص دارد.

 

دوره ی دوم: عصر علوی

این دوره بلافاصله بعد از وفات پیامبر(ص) شروع می‌شود و از قرآن و سنت پیامبر و سنت و اجتهاد علوی استفاده می‌شود که هم در ارتباط با خلفا در طول 25 سال و هم در دوران اداره جامعه اسلامی در چهار سال و نه ماه و هم در شش ماه حکومت امام حسن علیه السلام دیده می شود.

 

دوره سوم: عصر رکود سیاسی شیعه

 که بعد از صلح امام حسن و دوران امامت امام حسین علیهما السلام می‎باشد.

 

دوره چهارم: عصر فعالیت سیاسی شیعه

دوره چهارم با قیام امام حسین(ع) شروع شد و نهضت‎های سیاسی و قیام‎هایی که شیعیان در این دوره داشتند باعث شد بعضی از فرق شیعی انشعاب پیدا کنند مثل کیسانیه و زیدیه.

 

دور ه پنجم: عصر تئوری سازی دولت در دولت

  تئوری دولت در دولت توسط امام باقر و امام صادق علیهم السلام مطرح شد و روایاتی مثل مقبوله عمر بن حنظله این تئوری را مطرح می‎کرد.

در این دوره انشعاب فرقه های جدیدی مثل اسماعیلیه، قرامطه،  ناووسیه و فطحیه دیده می شود.

 

دوره ششم: عصر اجرایی کردن طرح دولت در دولت

 در این دوره سازمان وکالت یا ولایت فقیه به زبان امروزی تشکیل می شود، این دوره از زمان امام کاظم(ع) شروع شد و تا آغاز غیبت کبری ادامه داشت.

اینجا هم فرقه واقفیه که معتقد به زنده بودن امام کاظم (ع) بودند شکل گرفت.

دوره هفتم: دوره اجتهاد فقهی

 در این دوره فقه اخباری در قم و فقه اجتهادی در بغداد شکل گرفت، و حکومتهایی مثل آل بویه که بین سالهای 334 تا 439 بودند مخصوصا شخصیتهایی مثل عزالدوله دیلمی در نقش عالمان شیعه در سیاست هم مشارکت داشتند.

نقشی که شیخ صدوق دارد در دوره رکن الدوله و نقشی که شیخ مفید و سید رضی و سید مرتضی در دوره عز الدوله دارد بی نظیر است.

اجتهادی که این مجتهدین داشتند صرف بحت علمی نبود، ارتباطاتی با نظامات سیاسی وقت داشتند اجتهاد را به کار می بستند البته اینطور نبوده هر کاری که عزالدوله دیلمی می‌خواست انجام دهد حتما از شیخ مفید استفاده بکند، خیر؛ ولی به هر حال علما در این دوره در سیاست گذاری ها تاثیر گذار بودند.

 

دوره هشتم: دوره کاربست فقه در حکومت

ما تا قبل از حکومت صفویه هم کاربست فقه در حکومت را به صورت خیلی مختصر و اجمالی شاهد هستیم اما در دوره صفویه که از سال 907 تا 1135 بود، ابتدا در تبریز و سپس در قزوین و بعدتر در اصفهان فقه سیاسی شیعی وارد جامعه می‌شود.

در زمان شاه اسماعیل تازه حکومت شکل گرفته بود بعد که حکومت مستقر شد دیدند نمی‌شود با تصوف حکومت را اداره کرد لذا در دوران شاه طهماسب از محقق ثانی (کرکی) برای امر حکومت مشورت می‌گیرند و بعد دیگر فقهایی مثل شیخ بهایی در زمان شاه عباس توانستند آن جایگاه را پیدا کنند.

نقش علماء در دوره ایلخانیان نیز خیلی مهم بود در حکومت سربداران، که اینها زمینه را فراهم می‎کنند که در دوران صفویه عالمان بتوانند نقش خوبی داشته باشند. یعنی محقق حلی، علامه حلی، فخر المحققین اینها کسانی‎اند که در دوره ایلخانیان جایگاه مهمی دارند که اگر نقش اینها هم از لحاظ فقه اجتهادی و هم از لحاظ حضورشان در عرصه سیاست نبود این زمینه برای محقق کرکی فراهم نمی شد که شاه طهماسب رسما از او دعوت کند که بیاید در حکومت از دانش ایشان و فقه ایشان استفاده بشود.

 البته در آن زمان شیخ ابراهیم قطیفی مخالف بود و عمل محقق کرکی را تقبیح می‎کرد لذا محقق کرکی رساله در جواز اخذ مالیات نوشته بود که دولت می تواند از مردم مالیات اخذ کند، شیخ قطیفی در حرمت اخذ مالیات رساله می نوشت!

 

دوره نهم: عصر رکود اجتهاد

 طبیعتا این رکود اجتهاد در فقه سیاسی تاثیر گذاشت که دوره اخباری گری است. اخباریین اجازه نمی دادند فقه وارد بستر سیاست و جامعه بشود فقه یک فقه بسته ای بوده است.

 

دوره دهم: عصر بازسازی فقه سیاسی

شروع این دوره توسط وحید بهبهانی است و توسط شیخ جعفر کاشف الغطاء و صاحب جواهر به رشد و بالندگی رسید، مخصوصا صاحب جواهر "نظام سازی فکری در عرصه فقه سیاسی" کردند، وی تئوری ولایت فقیه را در این دوره پایه ریزی کرد و بعد از آن شیخ انصاری که جانشین صاحب جواهر می باشد.

 

دوره یازدهم: عصر احیاء فقه سیاسی

که شروعش توسط فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی است و آخوند خراسانی و محقق نائینی و شیخ فضل الله نوری و سید محمد کاظم یزدی سبب بالندگی فقه در این دوره شدند؛ در این دوره فقه سیاسی به قدری رشد پیدا کرد که وقتی انگلیس وارد عراق شد همین علماء عراق علیه او فتوای جهاد دادند.

 

دوره دوازدهم: زمینه سازی تشکیل حکومت اسلامی

بزرگان این دوره شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی و مرحوم امام خمینی می باشند. هرچه فقه شیعه جلوتر رفته است کاربست فقه در عرصه سیاست و اجتماع جدی‎تر شده است.

 

ادوار فقه اهل سنت

1.عصرنبوی

2.عصر صحابه و رای و اجتهاد

3.عصر اجتهاد و مذاهب اربعه و مذاهب فقهی دیگری که بعدا از بین رفتند. مذهب مشهوری که بعدها از بین  رفت مذهب طبری است و بیشتر اهل سنت الان هم حنفی هستند چون ابوحنیفه  قبل از دیگر مذاهب بوده است بعد از آن تعداد شافعی ها بیشتر است و بعد از آن هم مالکی ها، و بعد حنبلی ها که در اقلیت هستند لذا وهابی ها که از حنابله جدا شده اند در متقدمین جایگاه نداشتند.

4.دوره تقلید فقهی؛ هردولت یک فقهی را معمولا فقه رائج اعلام می‎کرد و همه باید از آن تبعیت می‎کردند مردم عموما اهل سنت محب اهل بیت بودند؛ این خلفا بودند که برای قضاوت نیاز به یک مذهب داشتند لذا معمولا هر حاکمی به هر مذهبی گرایش داشت، آن مذهب در زمان او حاکم می شد و از آن مذهب تعیین قاضی می‌کرد.

در فقه سیاسی اهل سنت امنیت بر عدالت مقدم است؛ لذا کسی که بتواند امنیت ایجاد بکند مشروعیت می یابد؛ علت اینکه اهل سنت می گویند هرکس روی کار آمد واجب است از وی اطاعت بکنیم به لحاظ اهمیت امنیت است و یکی از عواملی که امام حسین علیه السلام در آن زمان اصرار دارند که بگویند دنبال جنگ مسلحانه نیستند همین فضای فقه سیاسی حاکم بر جامعه بود که امنیت را اصل می‎دانستند.

5. دوره فروپاشی فقه سیاسی اهل سنت

6.دوره استعماری گری غرب بر جهان اسلام و حاکمیت دولت های سکولار که این اتفاق به دلیل وقوع وقایعی رخ داد:

1_فروپاشی دولت عثمانی

فروپاشی امپراطوری عثمانی یعنی در سال1342قمری شروع شد. عثمانی، بعد از شش و نیم قرن که حکومت کردند کم کم مناطق مختلف را از دست دادند، اینها کل منطقه شامات و آناتولی و قسمت معظم قاره آفریقا و رومانی و مجارستان و یونان و عربستان و عراق و صربستان و بلغارستان و مصر و بسیاری از کشورهای دیگر را حاکم بودند و از ایران هم تبریز را در دست داشتند.

در مورد این دولت عثمانی یک کتابی هست که تاریخ این دولت را قشنگ نوشته است که در سه جلد به نام "دولت عثمانی" یک نویسنده ترک نوشته است و به فارسی هم ترجمه شده است. دولت عثمانی اول غرب زده می‎شود یعنی اول استعمار معرفتی پیدا می‎کند و سپس استعمار سیاسی پیدا می‎کند و یک یک مناطق حکومتی خود را از دست می‎دهد و سرانجام در این هتل معروف (هتل لوزان سوئیس) همانجا که برجام امضاء شد؛ غربی‌ها تصمیم می‎گیرند که دولت عثمانی از بین برود و با توجه به ظلم هایی که این دولت کرده بود این امر بسیار آسان اتفاق می افتد.

آتاتورک تنها  علت محبوبیتش این بود که پس از اینکه دولت عثمانی از هم پاشید و در واقع تنها ترکیه برای این دولت باقی ماند؛ یونان تصمیم می‎گیرد با حمله به ترکیه این کشور را تصرف بکند که آتاتورک به مقابله با یونان می پردازد.

با وجودی که علما در جنگ با یونان آتاتورک را کمک می‎کنند اما او پس از تشکیل حکومتش همه علما را کنار می زند و به مقابله علنی با دین خدا می پردازد؛ وقتی با جمعی از علما مشغول بحث سیاسی بود، وقت اذان که می‎شود آن عالم می خواهد که نماز بخواند، آتاتورک به وی  می‎گوید: اگر یک بار دیگر وقت بحث های سیاسی سخن از نماز بزنی، دستور می‎دهم زبانت را از حلقومت بیرون بکشند!

زبان نوشتاری ترکی، عربی بود که آتاتورک این را به لاتین تبدیل می‎کند و دستور می‎دهد اذان را به زبان ترکی بگویند. رضاخان یک ماه ترکیه رفت و از آتاتورک این انحرافات را درس گرفت و زیرورو شد. آتاتورک حزب جمهوری خلق را تشکیل داد که 65 سال حکومت را در دست داشت و حکومت کاملا لائیک بود.

 

تفاوت حکومت های کمونیستی و لائیک و سکولار

حکومت کمونیستی؛ حتی اذان را هم ممنوع می‎کند یعنی در مسجد هم کسی اجازه اقامه دین ندارد. این نوع حکومت یک نحو حکومت آتئیستی و ضد خدایی است یعنی اگر در خانه هم نماز بخوانی مجرم هستی. در واقع این نوع حکومت نسبت به دین در حوزه فردی و اجتماعی به شرط لا است.

حکومت لائیک؛ ضد خدا نیست، ولی اجازه حضور دین در جامعه را نمی‎دهد، مثل منع حجابی که در فرانسه صورت می‎گیرد یا کارهای خلافی که حزب جمهوری خلق در 65 سال حکومتش مخصوصا توسط آتاتورک انجام دادند؛ یعنی فقط در عرصه حکومت ضد دین است؛ زن باید بی حجاب به دانشگاه و محل کارش برود، اینها به شرط لا نسبت به دین در حوزه احکام سیاسی و اجتماعی هستند.

حکومت سکولار؛ با دین کاری ندارد و به دین حکومت نمی‎دهد؛ اما می‎توانند مردم متدین و مومن باشند، می‎شود حکومت مسلمین باشد اما اسلامی نباشد ولی با اسلام هم سر جنگ ندارد. الان ترکیه در حوزه مسائل اجتماعی چنین عمل می‎کند هر کس خواست محجبه به دانشگاه می‎آید و هر کس خواست بی حجاب؛ یعنی به نسبت دین لا بشرط می باشد.

 

2_جنگ جهانی اول

عامل دوم "استعماری گری غرب بر جهان اسلام و حاکمیت دولت های سکولار" که باعث فروپاشی نظام فقه سیاسی اهل سنت شد، جنگ جهانی اول بود که بین متفقین و متحدین رخ داد که در این جنگ هنوز دولت عثمانی نپاشیده بود و عثمانی با آلمان و اتریش و مجارستان و بلغارستان جزء متفقین می باشد؛ بعد اثر جنگ جهانی اول این می شود که حجاز و عراق و سوریه و لبنان و تونس و لیبی و الجزایر از دولت عثمانی جدا می‎شوند، در واقع یک ضعف و محدوده ای دولت عثمانی پیدا می‌کند و این کشورها مستعمره دول غربی می‎شوند.

 

3_انقلاب کبیر روسیه

یک حکومت کمونیستی در روسیه راه می افتد و حکومت استبدادی تزار روسیه را از سلطنت خلع می‌کند؛ انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد جماهیر شوروی (که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود) انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت:

مرحله اول: ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه را از سلطنت خلع کرد. این انقلاب پس از کمی کش و قوس، دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی را به قدرت رساند.

مرحله دوم: انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. انقلاب اکتبر که تحت نظارت حزب بلشویک (منشعب از حزب سوسیال-دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش می‌رفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همه ‌جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم، از دولت موقت گرفت.

حکومت کمونیستی که شکل گرفت این کشورهای تحت سیطره عثمانی که فقه حنفی در آنها حاکم بود به حکومت سکولار و کمونیستی تبدیل می شوند، مثل کشور افغانستان، قفقاز، ترکمنستان، آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان که فقه حنفی در اینها تعطیل می‎شود.

 

4_ انحلال دولت اسلامی تاتارها در کریمه

تاتارها در شهر باغچه (کریمه) که در جنوب روسیه واقع است و الان هم پوتین از اینها در مشکلاتی به سر می‎برد و الان جزء جمهوری اوکراین حساب می شود، در آن زمان جزء حکومت عثمانی بوده است.

 

5_جنگ جهانی دوم

بعد از جنگ جهانی اول عملا چیزی از کشور های اسلامی به عنوان حکومت اسلامی باقی نمانده بود و همه به حکومت‎های سکولار تبدیل شده بودند، ولی باز بعد از جنگ جهانی دوم انگلیس یک نقشه خبیثانه می‎کشد که قدرت شیعه و سادات عربستان را از آنها با سرنگونی «شریف حسین» می‎گیرد و بعد دو پسرش را در عراق و  اردن روی کار می آورد که عمله انگلیس بودند.

جهان اسلام قرن بیستم را دقیق مطالعه کنید که استعمار چطور توانست  قدرت را از اسلام بگیرد، عراق با این پیشینه فقاهتی مقابل استعمار چطور قبول شکست می‎کند و عربستان به دست وهابی‌ها می افتد و منشا اختلاف می‎شود.

در سال‎های 1939تا 1945 که جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد، این جنگ بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف به وجود آمد. این گسترده‌ترین جنگ جهان است که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جنگیدند. در طول این جنگ کشورهای مختلف تمام توان اقتصادی و علمی خود را بر محور ساخت تسلیحات جنگی متمرکز کردند.

 این جنگ همچنین باعث کشتارهای جمعی از جمله حملهٔ گسترده هوایی به شهرهای آلمان و بمباران اتمی ژاپن شد. در طول جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند که این آمار خونین‌ترین درگیری انسان در طول تاریخ بشریت است.

کشور صهیونیستی اسرائیل در خاک فلسطین 1948 به بهانه هولوکاست واقع شده در جنگ جهانی دوم شکل می‎گیرد. دیگر بعد از جنگ جهانی اول و دوم و انقلاب روسیه عملا فقه سیاسی در اسلام نمی‎ماند؛ به جز فقه سیاسی سکولار وهاب سیاقی در عربستان که خودش نکته ای دارد، چیزی از فقه سیاسی در میان اهل سنت باقی نبود.

 

6.احیاء اجتهاد نوین در میان اهل سنت

شکل‎های جدید فقاهتی که در میان اهل سنت به وجود می‌آیند مثل فقه مقاصد و فقه مصالح و فقه مسائل مستحدثه البته قبلا هم این مباحث نه به صورت گسترده مثل عصر کنونی اما وجود داشتند یعنی فقهای اهل سنت در این زمان که "قرن 19 و 20" می‎باشد و قرن، قرن استعمار است، متوجه می‎شوند که باید یک اجتهاداتی داشته باشند.

حامد حسن زاده/328/907/ر

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲