به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه یازدهم درس خارج فقه نظام عمران شهری که روز پنج شنبه سیزدهم اسفندماه 1394 در مدرسه دارالشفاء قم برگزار شد، به بحث پیرامون روایات وارده دالّ بر مطلوبیت فضای سبز پرداخت و مطالب مبسوطی در این زمینه بیان داشت که گزیده آن درپی میآید.
1. گل از دیدگاه شرع موجودی بهشتی است؛ از این رو دارای اثر معنوی و برای انسان یادآور بهشت است.
2. از روایات وارده استفاده میشود که تکثیر گل در محیط زندگی شهری شرعاً محبوبیت و مطلوبیت دارد و در این میان گل خوشبو مورد سفارش شرع است.
3. در روایت سفارش شده است هرگاه به کسی گل هدیه داده میشود آن را بوسیده و بر چشمانش بگذارد و سپس بر محمد و آل او صلوات بفرستد؛ بنا به روایت، خداوند برای کسی که چنین کند همانند رمل عالج حسنه مینویسد و به همین اندازه از سیئات او کم میکند.
4. با توجه به تأکید و سفارش شرع به سبزه و فضای سبز، عمران شهری باید بگونهای باشد که مردم ساکن شهر در مراودات درون شهری خود به هر سو که نظاره کنند سبزه و سبزی ببینند و سبزه و فضای سبز به اندازه کافی در شهر وجود داشته باشد؛ نه اینکه فضای سبز محدود باشد؛ علاوه براین میبایست در میان شهر در کنار فضای سبز آب جاری هم وجود داشته باشد.
5. در شهرها برای حمل و نقل علاوه بر خودروها از چارپایان نیز استفاده شود؛ راههایی ایجاد کنند که مردم بتوانند از چارپا برای تردد درون شهرها استفاده کنند، استفاده از چارپایان علاوه بر اینکه برای نقل و انتقال مفید است از لحاظ جسمانی هم فایده دارد و بدن انسان را زنده و سالم و بانشاط نگه میدارد، ضمن اینکه از آلودگی هوا نیز جلوگیری میشود.
6. در نقاط مختلف شهر فضایی برای نگهداری چارپایان ایجاد شود و چارپایان را برای حمل و نقل اجاره دهند، افرادی باشند که دیگران را با چارپایان خود مانند تاکسیها به نقاط مختلف شهر ببرند؛ اگرچه در محیط شهری استفاده از وسیله نقلیه موتوری مفید و مناسب است؛ اما لزومی ندارد در همه جا از این وسایل استفاده شود.
7. سفارش به استفاده از چارپایان در زندگی شهری به معنی استفاده بدون ضابطه نیست؛ بلکه چنین استفادهای میبایست ضابطهمند و به نحوی باشد که بهداشت و نظم و نظافت شهر حفظ شود؛ مانند اینکه در برخی کشورها جاده های مربوط به اسبها شن مخصوص به خود دارد که مانع ایجاد گرد و خاک است و نظافت آن نیز به سرعت انجام میشود.
8. سبک زندگی که اکنون به آن مبتلا هستیم سبک زندگی غربی است؛ شیوهای از زندگی که مبتنی بر شتاب و عجله است؛ غربی ها خود در حال پیبردن به اشکالات این نظام شهری هستند.
9. با عنایت به سفارش روایات به ارتماس در آب، مناسب است در منازل مسکونی استخری با ابعاد کوچک وجود داشته باشد و اهل منزل در آن ارتماس کنند، ارتماس و فرو رفتن در آب آنچنانکه از روایات استفاده میشود موجب آرامش و نشاط است.
تقریر جلسه یازدهم درس خارج فقه شهرسازی ذیلاً تقدیم میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
یادآوری
بحث ما در مطلب یازدهم یعنی مطلوبیت گسترش فضای سبز در نظام عمران شهری بود و آیاتی را در این رابطه بحث کردیم.
مطلوبیت فضای سبز از منظر روایات
در مورد فضای سبز روایات فراوانی وارد شده است، این روایات را دسته بندی کردهایم و دسته های مختلف را مطرح و بحث میکنیم.
دسته اول روایات؛ محبوبیت گل
دسته اول روایاتی است که درباره محبوبیت و مطلوبیت گل در شرع وارد شده است، این روایات بر مطلوبیت گل دلالت دارد و بنابراین مطلوبیت تکثیر گل در فضای شهری از این روایت استفاده میشود؛ روایات در این زمینه متعدد است و ما برخی را مطرح میکنیم؛ مرحوم کلینی در این زمینه در کتاب کافی بابی را تحت عنوان «باب الریاحین» مطرح کرده است.
روایت اول
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَمَّنْ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص إِذَا أُتِیَ أَحَدُکُمْ بِرَیْحَانٍ فَلْیَشَمَّهُ وَ لْیَضَعْهُ عَلَى عَیْنَیْهِ فَإِنَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِذَا أُتِیَ أَحَدُکُمْ بِهِ فَلَا یَرُدَّهُ» کافی، جلد 6، صفحه 524، همان باب، حدیث 1.
اگر برای کسی از شما گلی هدیه آوردند آن را ببوسد و بر چشم بگذارد؛ زیرا گل از بهشت است و اگر برای کسی از شما گل هدیه دادند آن را رد نکند، این روایت شریفه جایگاه گل را در مذاق شریعت بطور کلی نشان میدهد و بیان میکند که شریعت گل را موجودی بهشتی میداند، معنی آن این است که گل انسان را به یاد بهشت میاندازد و اثر معنوی دارد.
روایت دوم
«ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أُتِیَ أَحَدُکُمْ بِالرَّیْحَانِ فَلْیَشَمَّهُ وَ لْیَضَعْهُ عَلَى عَیْنَیْهِ فَإِنَّهُ مِنَ الْجَنَّة». کافی، جلد 6، صفحه 524، همان باب، حدیث 2.
مضمون این روایت با صدر روایت قبل متوافق است و آن را تأیید میکند.
روایت سوم
روایتی درمورد گل یاس وارد شده است و میفرماید گل یاس سید گلهاست؛ از این روایت استفاده میشود که برترین نوع گل، گل یاس است و چنین روایتی نشان دهنده تشویق بر تکثیر این نوع گل است.
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الرَّیْحَانُ وَاحِدٌ وَ عِشْرُونَ نَوْعاً سَیِّدُهَا الْآسُ». همان باب، حدیث 3.
روایت میفرماید بیست و یک نوع گل داریم و بهترین آنها گل یاس است؛ در این روایت ظاهراً نظر به گلهای رایج بوده است و گرنه تعداد گلها بیش از اینهاست.
روایت چهارم
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ فِی یَدِهِ مِخْضَبَةٌ فِیهَا رَیْحَان» همان باب، حدیث 4.
وارد شدم بر حضرت امام صادق علیه السلام و دیدم که آن حضرت ظرف خضابی داشتند که پر از گل بود، این روایت نیز نشان دهنده مطلوبیت گل در نظر شرع است.
روایت پنجم
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ علیه السلام فَجَاءَ صَبِیٌّ مِنْ صِبْیَانِهِ فَنَاوَلَهُ وَرْدَةً فَقَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَیْنَیْهِ ثُمَّ نَاوَلَنِیهَا وَ قَالَ یَا أَبَا هَاشِمٍ مَنْ تَنَاوَلَ وَرْدَةً أَوْ رَیْحَانَةً فَقَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَیْنَیْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ الْحَسَنَاتِ مِثْلَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ مَحَا عَنْهُ مِنَ السَّیِّئَاتِ مِثْلَ ذَلِکَ» هماب باب، حدیث5.
پسرکی آمد خدمت امام هادی علیه السلام و گلی را به حضرت تقدیم کرد، حضرت گل را به دست گرفتند و آن را بوسیدند و سپس روی دو چشم گذاشت و بعد آن را به من داد و فرمود کسی که به او گلی دادند، اگر آن را بوسید و روی چشمانش گذاشت و سپس بر محمد و آل او صلوات فرستاد خداوند مثل رمل عالج برای او حسنه مینویسد و به همین اندازه هم از سیئات او کم میکند.
«عالج» تپه بسیار بزرگی بود که خیلی از موارد به آن تشبیه میشد، «فَقَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَیْنَیْهِ»؛ حضرت گل را بوسید و بر چشمان خود گذاشت، این فقره از روایت نشان دهنده میزان محبوبیت گل نزد ائمه اطهار علیهم السلام است، این روایت از لحاظ جایگاه گل و ریحان نزد شرع دلالت بسیار رسایی دارد.
این دسته اول از روایات است که مربوط به گل و ریحان و چیزهایی مانند آن است که محبوبیت گل را نزد شارع مورد تأکید قرار داده است؛ چنانکه گفته شد در فضای سبز شهری تکثیر گل محبوبیت و مطلوبیت دارد، در فضای سبز شهری هر میزان گلکاری شود، شرعاً محبوبیت دارد.
مؤکّد روایات؛ گل خوشبو
از لفظ «یَشُمُّهُ» در روایات باب استفاده میشود که در فضای شهری حتی المقدور گلهای خوشبو را تکثیر کنند و معلوم میشود که در روایات گلهای خوشبو منظور بوده است چون گل بدون بو «شمّ» ندارد؛ بنابراین استفاده میکنیم که گلی که در شرع به آن توجه خاص شده است، گل خوشبو است.
دسته دوم روایات؛ محبوبیت سبزه
دسته دوم روایات، روایاتی است که در محبوبیت سبزه و فضای سبز وارد شده است و آن را نزد شارع محبوب اعلام میکند.
روایت اول
«عَنِ الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ ثَلَاثَةٌ یَجْلُونَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ» وسائل الشیعه، ابواب احکام المساکن، باب 26، حدیث 3.
سه چیز است که به چشم جلا میدهد: به سبزی نگاه کردن، نگاه کردن به آب جاری، نگاه کردن به روی زیبا.
فقرات روایت
«النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ»؛ نگاه کردن به سبزی. معنای این روایت این است که محیط شهری ما باید بگونه ای باشد که کسی که در این شهر زندگی میکند چشمش به سبزی بیفتد.
«وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ»؛ این هم مطلوبیت شرعی دارد؛ یعنی اگر ما بتوانیم در عمران شهری کاری کنیم که در میان شهر در کنار فضای سبز آب جاری هم داشته باشیم امری است که شرعاً مطلوبیت دارد.
«وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ»؛ در مورد نگاه به وجه حسن، معلوم است که مراد از نظر، نظر پاک است.
مدلول روایت؛ جلای روح
جلای چشم به معنی این نیست که چشم از لحاظ فیزیکی وضعش عوض شود، جلای چشم به معنی جلای روح از طریق چشم است؛ یعنی روح در نتیجه دیدن احساس تازگی میکند؛ این تعبیر همانند تعبیر «جری المیزاب» است؛ میزاب و ناودان جاری نمیشود و آن آبی که در میزاب است جاری میشود و جریان آب را به میزاب نسبت میدهند.
اگر به سبزه یا کوه یا سنگ نگاه کند چشم همان چشم است و حالت بصر عوض نمیشود؛ بنابراین مراد از جلای بصر جلای مایُبصِر است؛ یعنی جلای روح، آنچه به وسیله بصر میبیند باعث جلای روح و تازگی آن میشود؛ یعنی برای روح نشاط جدیدی ایجاد میشود.
روایت؛ انشاء در قالب اِخبار
روایت اگرچه به لسان اخبار بیان شده است؛ اما چون این اخبار، اخباری است که نتیجه خوبی را بر نگاه به سبزه مترتب میکند کاشف از محبوبیت عندالشارع است.
شارع میگوید اگر این کار را انجام دهی این نتیجه خوب بر آن بار میشود؛ یعنی نزد شارع مطلوبیت دارد. بنابراین این اخبار، اخباری است که مفید انشاء است، روایت میگوید؛ اگر این کار را بکنی خدا به تو سلامتی میدهد؛ یعنی این کار را بکن تا خدا به تو سلامتی بدهد.
روایت دوم
«حدثنا أبی رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن یحیى العطار عن محمد بن أحمد بن یحیى بن عمران الأشعری عن محمد بن عیسى عن رجل عن جعفر بن خالد عن أبی عبد الله علیه السلام قال النشوة فی عشرة أشیاء المشی و الرکوب و الارتماس فی الماء و النظر إلى الخضرة و الأکل و الشرب و النظر إلى المرأة الحسناء و الجماع و السواک و محادثة الرجال». وسائل الشیعه، ابواب سواک، باب 1، حدیث 34.
طبق این روایت، ده چیز است که به آدمی نشاط میدهد: راه رفتن، اسب سواری، درآب فرو رفتن، به سبزی نگاه انداختن و...
«النشوة» یعنی نشاط، در بعضی از نسخه ها «النشوة» آمده است و آن هم به همین معناست.
تبیین برخی فقرات
(1) «المشی»؛ منظور همان پیاده روی کردن است. یکی از آثار خوب راه رفتن نشاطی است که به انسان میدهد.
(2) «الرکوب»؛ سواری گرفتن از چهارپایان هم همین نشاط را میبخشد؛ لذا از روایات و آیات و منابع شرعی استفاده میشود که چهارپایان از زندگی شهری نباید جدا شوند، بخشی از زندگی سالم شهری به وسیله استفاده از چهارپایان تامین میشود؛ استفاده از چهارپایان نه تنها به لحاظ سواری گرفتن از آنها موجب سلامتی میشود، بلکه حتی از لحاظ جمال و زیبایی محیط شهری هم [ قابل توجه است ] . آیه شریفه میفرماید: « وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6).
چارپایان؛ مفید در حمل و نقل درون شهری
چه کسی گفته است که در محیط شهری فقط باید از ماشین استفاده کنیم؟ همان درشکهها چه اشکالی داشتند؟ فضایی درست شود که از درشکه استفاده شود، مگر همه مردم در محیط شهری باید سوار ماشین شوند؟ در محیط شهری راههایی ایجاد کنند که یک عده مردم بتوانند از چارپا برای تردد درون شهرها استفاده کنند.
در تهران خیلی جاها حساب میکنم برای انتقال از یک نقطه به نقطه دیگر اگر سوار اسب یا الاغ بودیم خیلی زودتر به مقصد میرسیدیم؛ چرا باید اینها را تحریم کنیم؟ یکی از آسیبها و خصلتهای بد فرهنگ تمدن غربی نفی غیر خود و نفی هرچیزی است که غیر از محصول خودش باشد، ماشین چیز خوبی است؛ اما آیا وقتی ماشین آمد باید استفاده از وسایل دیگر نفی شود؟
[نتیجه التزام به فرهنگ غربی این خواهد شد که استفاده از چارپایان] نه تنها عملاً نفی میشود؛ بلکه حتی از نظر فرهنگی تبدیل به مسخره میشود و اگر کسی گفت چه اشکالی دارد که ما در زندگی شهری از چارپا استفاده کنیم این را به مسخره میگیرند و میگویند میخواهند ما را به عصر حجر برگردانند، این چه حرفی است؟!!
به هر حال استفاده از چارپایان برای نقل و انتقال مفید است و همچنین از لحاظ جسمانی هم فایده دارد و بدن انسان را زنده و سالم و بانشاط نگه میدارد.
در شهرهای بزرگ خارجی مثل لندن دیدم که راههای مخصوصی برای اسب سواران ایجاد شده است؛ اما اسب سواران آنها گردن کلفت ها و طبقه مرفه و سرمایه داران هستند؛ اگر آنها از اسب استفاده کنند؛ خیلی چیز خوبی است و علامت جاه و مقام و جایگاه برجسته اجتماعی است، اما اگر یک روستایی بخواهد از اسب یا الاغ استفاده کند علامت عقب ماندگی میشود.
ما اگر بتوانیم در محل کار و در محل استراحت و محل های گوناگون فضایی برای نگهداری چارپایان ایجاد کنیم [کار مطلوبی است]. چارپایان را اجاره دهند و وقتی شخص میخواهد از یک محل به محل دیگری برود کسی که چارپا دارد او را سوار کند و به مقصد برساند و برگرداند. این کار هم از لحاظ جسمی مفید است و هم از آلودگی هوا جلوگیری میکند.
این آلودگی هوا را خودمان با دست خودمان ایجاد کردیم بعد میگوییم که چرا آلودگی داریم، در محیط شهری استفاده از وسیله نقلیه موتوری خوب است ولی همه جا نباید از وسیله نقلیه موتوری استفاده کنیم؛ مثلا وقتی کسی میخواهد برای خرید نان برود هیچ ضرورتی ندارد ماشین داشته باشد.
نقد نظام شهری در غرب
غربی ها خودشان هم دارند متوجه میشوند که نظامی را که برای عمران شهری ساخته اند غلط است، من زمانی یک مقاله ای را در یکی از مجلات خارجی میخواندم. مقاله مفصلی بود و میگفت چه کسی گفته است سرعت مطلوب است؟ میگوید ما تمدّنی ساختیم بر مبنای شتاب، عجله و سرعت.
زندگی را بر مبنای سرعت قرار دادیم؛ از همان اول که شخص از خواب بیدار میشود عجله دارد که به محل کار برسد، چرا؟ چون ترافیک است و باید خیلی زود حرکت کند. نویسنده در مقاله حرف زیبایی میزند. میگوید اول صبح که بیرون میروی میبینی که همه دارند میدوند و ماشینها از هم سبقت میگیرند.
علت آن این است که شهری ساختید که مبنای آن عجله است؛ یعنی ضد آن چیزی که در فرهنگ اسلامی ما وجود دارد که «العجلة من الشیطان و الصبر من الرحمن». زندگی را نباید مبتنی بر شتاب کرد، مقاله مینویسد این بیماریهای که الان از آن به بیماریهای عصر تعبیر میشود بیماریهای این نوع زندگی شهری است که ما برای مردم به وجود آوردیم؛ بیماریهای مانند سرطان و قند خون.
جامعهای درست شده است که در آن آدم سالم کم پیدا میشود؛ یعنی آدمی که نه سرطان و نه قند خون و نه اضافه وزن و نه چربی خون نداشته باشد کم است؛ بلکه هر کسی به یکی از این بیماری ها مبتلاست. این چه نوع زندگی است؟
آسیب حذف چارپایان از زندگی شهری
یکی از علل پیدایش چنین وضعیتی حذف چارپایان از زندگی شهری است؛ آنچه من [ در مورد مطلوبیت استفاده از چارپایان در زندگی شهری] عرض میکنم و بر آن اصرار دارم به این دلیل است که طبق آنچه از منابع شرعی استفاده کردیم این چارپایان برای انسان آفریده شده اند: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُون» (نحل/5).
ما باید زندگی شهری را براین اساس مبتنی کنیم که از چارپایان استفاده شود.
استفاده از چارپایان؛ استفاده ضابطهمند
البته [استفاده از چارپایان باید] استفاده منظم و تمییز و از روی حساب [باشد] و نه استفاده بی حساب که باعث کثیفی شهر شود. در خارج جاده های مربوط به اسبها شن مخصوص به خود دارد که گرد و خاک ایجاد نمیکند و اگر آلوده شد به سرعت آلودگی آن قابل تمییز کردن است.
ادامه؛ تبیین دو فقره دیگر روایت
(3) «الارتماس فی الماء»؛ معلوم میشود که در آب فرو رفتن نفع آن بیش از زیر دوش رفتن است؛ چون در روایت «ارتماس» آمده است و نه «اغتسال». خود ارتماس در آب امر مطلوبی است، خوب است که در خانه ها استخر کوچکی باشد؛ لازم نیست این استخر حتما بزرگ باشد؛ مثل استخرهایی که خانه های بزرگ وجود دارد؛ یک حوض کوچک با ابعاد دو متر در دو متر در خانه ها وجود داشته باشد که اهل خانه در آن ارتماس کنند. این منشأ آرامش و آسایش و «نشوه» یا نشاط میشود.
(4) « و النظر إلى الخضرة»؛ نگاه به سبزی انداختن. از این فقره استفاده میشود که فضای سبز در اسلام محبوب و مطلوب است.
روایت سوم
«عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ الطِّیبُ نُشْرَةٌ وَ الْغُسْلُ نُشْرَةٌ وَ الرُّکُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَة».وسائل الشیعه، باب استحباب التطیب، حدیث 10.
تبیین فقرات روایت
«الطِّیبُ نُشْرَةٌ»؛ طیب یعنی بوی خوش اما اینجا بحث در مورد عطر نیست. امر شده است به اینکه در مسجد عطر بزنید و بوی خوش داشته باشید؛ از رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده است که آن حضرت به بوی خوش مقید بودند و همینطور در مورد ائمه علیهم السلام. مؤمن باید بوی خوش داشته باشد و عطر زدن باید طوری رایج شود که هیچ مؤمنی بدون تعطر از منزل خارج نشود.
«الْغُسْلُ نُشْرَةٌ وَ الرُّکُوبُ نُشْرَةٌ»؛ شستشو و چارپا سواری هم موجب نشاط است.
«النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَة»؛ شاهد بحث ما همین فقره از روایت است.
جمع بندی؛ مطلوبیت فضای سبز
از مجموع روایات استفاده میکنیم که وجود فضای سبز کافی مطلوب است؛ فضای سبز به اندازه ای که وقتی آدم در خیابان راه میرود چشمش تماماً به سبزی بیفتد نه اینکه فضای سبز طوری کم باشد که با جستجو پیدا شود؛ گاهی ساختمانها و فضاهایی میسازیم که یک تک درخت در آن نیست.
مثل صحنهای بزرگی که در حرم امام رضا علیهالسلام برای زوار ساختهاند که یک تک درخت در آن نیست تا مردم وقتی اسیر آفتاب میشوند زیر سایه آن آسایش داشته باشند یا وقت نماز جمعه که مردم زیر آفتاب داغ هستند از آن استفاده کنند؛ وای به آن وقتی که مردم در ماه مبارک با دهان روزه بخواهند، در چنین وضعی نماز بخوانند! اگر در این فضا ده - بیست درخت میکاشتند مردم در چنین مواقعی از سایه آنها استفاده میبردند.
غرض از بیان این موارد این است که ما هنوز در زندگی فرهنگ دینی نداریم، شهرسازی ما، پوشاک ما، و معاشرت ما آیا بر مبانی دینی مبتنی شده است و آیا در این عرصه ها تربیت دینی داریم؟ جواب آن منفی است و باید اصلاح شود؛ چرا که مشکلات ما نشأت گرفته از همین امر است./223/907/م
تقریر: جلال الدین زنگنه