vasael.ir

کد خبر: ۲۱۰۷
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۲ - 24 April 2016
فلسفه فقه با رویکرد سیاسی اجتماعی، استاد خسروپناه/8

ادوار مختلف فقه سیاسی- اسرائیلیات زائیده تفکر صحابه در مسأله اجتهاد بود

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - رییس موسسه عالی حکمت ایران، ادوار فقه حکومتی را به پنج دوره تقسیم کرد و گفت: اسرائیلیات زائیده تفکر صحابه در مساله اجتهاد و رای بود که علی علیه السلام با این مساله مخالفت کرد. وی همچنین در تبیین دوره پنجم، قیام امام حسین علیه السلام را سبب بوجود آمدن نهضتهای اسلامی خواند و قیام فرهنگی و فکری با پشتوانه مردمی را علیه دول فاسد، واجب دانست.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عبد الحسین خسرو پناه، هشتمین جلسه درس خارج فلسفه فقه با رویکرد سیاسی و اجتماعی خود را سه شنبه 3 آذر 1394 در حالی در موسسه عالی حکمت قم با حضور فضلای حوزوی برگزار کرد که به تببین "ادوار فقه سیاسی"  پرداخت.

وی این ادوار را به پنج دوره  زیر تقسیم  کرد:

1 عصر نبوی

2عصر صحابه

3 دوران حاکمیت مولا علی علیه السلام

4 عصر رکود حاکمیت سیاسی ائمه اطهار

5 عصر زمینه سازی نهضت شیعی با قیام امام حسین علیه السلام

عضو برجسته هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی  ابتدا در بررسی دوره نخست به  زمان تولد فقه سیاسی در مدینه اشاره کرد و این سوال مهم را مطرح کرد که از آنجا که عمده آیات سیاسی و اجتماعی این دوره  در مدینه  و در زمان حکومت حضرت نازل شده است؛ سوال عمده در مورد دوره اول این است که این احکام اجتماعی و سیاسی که در مدینه عمدتا نازل شده با توجه به اینکه حضرت در مدینه حکومت می کردند؛ آیا مربوط به ساحت تشریع و همیشگی است یا احکام حکومتی می باشد که می توانند در حکومت‎های دیگردستخوش تغییر باشند؟

 وی در پاسخ به این سوال گفت: ظاهر این آیات این است که این احکام حکومتی لا یتغیرند ومربوط به مقام تقنین و تشریع می باشند.

وی سپس به بیان ظهور یک انحراف بزرگ در اسلام دردوره  دوم و عصر صحابه پرداخت و در تبیین این دوره  افزود: در این دوره در کنار کتاب و سنت، اصول فقه جدیدی به نام "اجتهاد و رای" شکل گرفت.                                                                                                                                                                         

 وی گفت: رای در این دوران به قدری توسعه پیدا کرد که حتی اگر اجتهادی در مقابل نص هم بود، اینها می پذیرفتند.

 وی افزود: در این دوره دوم از ادوار فقه سیاسی، در حقیقت حکومت داری بر سه اصل "قرآن و سنت و اجتهاد و رای" بوده است.

رییس مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران، در ادامه به توضیح دوره سوم فقه سیاسی،  دوران حاکمیت مولا علی علیه السلام پرداخت و در تبیین شیوه تفقه حکومتی حضرت گفت: در این دوران، امیرالمومنین معیار را تنها "قرآن و سنت پیامبر" قرار می دهند و  با رای و اجتهاد اهل سنت، مخالفت می کنند؛ که یک علت مخالفت علی علیه السلام با رای و اجتهاد، بروز و ظهور "اسرائیلیات و احادیث جعلی"  بوده است.

وی همچنین در ادامه  به  دوره چهارم فقه سیاسی اشاره و این دوره را عصر رکود حاکمیت سیاسی ائمه اطهار نام نهاد.

حجت الاسلام والمسلمین عبد الحسین خسرو پناه در مهم ترین قسمت این جلسه درسی، در تبیین دوره پنجم به قیام امام حسین علیه السلام پرداخت و این قیام را سبب احیاء تفکر شیعی و زمینه ساز نهضت‎های شیعی دانست. وی گفت: وضع به قدری فجیع بود که امام سجاد می فرمایند: «ما بمکةَ و مدینهَ عشرون رجلاً یُحبُّنا»

در این فضا کار با قیام امام حسین علیه السلام به جایی می رسد که چندین قیام با شعار " یا لثارات الحسین" و در انتقام از خون اباعبدالله الحسین نوه آخرین پیامبر خدا اتفاق می افتد. استاد خسروپناه در ادامه به شش قیام مهم اشاره کرد.

 این استاد عرصه فقه حکومتی حوزه علمیه  معتقد است؛ اهل بیت علیهم السلام  و فقهای شیعه هرگز تن به قیام مسلّحانه نداده‎اند. وی توضیح داد: قیام  فرهنگی و فکری  برای فروپاشی دولت‎های غاصب و ظالم، واجب است؛ ولی ما اجازه نداریم، این قیام را قبل از بیعت مردم با امام  یا فقیه به شکل مسلحانه انجام دهیم. وی گفت: البته این امر بعد از بیعت مردم اشکالی ندارد.

رییس موسسه عالی حکمت ایران به انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی نیز اشاره داشت و گفت: امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نیز هیچ گاه اجازه به حرکت‎های مسلحانه و درگیری با ارتش  ندادند.

 شرح کامل مطالب استاد خسروپناه در جلسه 8 درس خارج فلسفه فقه با رویکرد سیاسی و اجتماعی به شرح زیر است:

مبحث "ادوار فقه سیاسی"  از مباحث فلسفه فقه سیاسی  بحث امروز می باشد.

با توجه به مباحثی که در تولد فقه در جلسات گذشته بحث کردیم، فقه سیاسی و اجتماعی در تاریخ اسلام پنج دوره را پشت سر گذاشته است:

دوره اول: عصر نبوی

 عصر نزول آیات قرآن در مکه و مدینه که در حقیقت این دوره زیربنا و پایه فقه سیاسی می باشد. اولا بدانیم که دین محمد صلی الله علیه و آله یک دین سهله و سمحه‎ای می باشد. شاهد این مبنای مهم اسلامی:

1. حدیث نبوی است؛ نبی مکرم اسلام می فرماید: «بُعثتُ بالحَنیفیةِ السَّمحَةِ».

2. آیات قرآن در مورد سهل بودن دین اسلام:

آیه اول: آیه 185 سوره بقره: یُریدُ اللهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ

آیه دوم: آیه 28 سوره نساء: یُریدُ اللهُ اَن یُخفّفَ عنکُم

این آیات و آن روایت نبوی، نشان می دهند که ما در دین "تکلیف بما لایطاق" نداریم و دین الهی، سهل و سمح می‎باشد. این دین سهل ابتدا در مکه، غالبا آیات فردیش نازل شد و سپس در مدینه عمدتا آیات اجتماعی نازل شده است؛ در مکه بیشتر آیات "عبادی فردی" نازل می‎شد مثل صلاة و زکاة که زکاة در حقیقت رابطه عبادی انسان با انسانها می‎باشد؛ اما در مدینه شاهد احکام سیاسی اجتماعی بیشتری هستیم البته احکام عبادی و فردی؛ مثل حرمت اکل شراب هم نازل شده است؛ یا بحث تغییر قبله بعد از 16 ماه، یا بحث وجوب روزه رمضان. ولی عمدتا احکام مطرح شده در مدینه، احکام اجتماعی و سیاسی می باشد؛ مثل آیات جهاد، تقسیم غنائم، حدود شرعی، آیات ولایت.

از آنجا که عمده آیات سیاسی و اجتماعی این دوره اول در مدینه  و در زمان حکومت حضرت نازل شده است؛ سوال عمده در مورد این دوره اول این است که این احکام اجتماعی و سیاسی که در مدینه عمدتا نازل شده با توجه به اینکه حضرت در مدینه حکومت می کردند؛ آیا مربوط به ساحت تشریع و همیشگی است یا احکام حکومتی می باشد که می‎توانند در حکومت‎های دیگردستخوش تغییر باشند؟

ظاهر این آیات این است که اینها مربوط به مقام تقنین و تشریع می باشد و خطاب قانونی می باشد. بله در اینکه این آیات کجا پیاده شوند،عنصر زمان و مکان دخیل است و ممکن است تغییر بکند.

دروه دوم: عصر صحابه

در این دوره در کنار "کتاب و سنت[1]" اصول فقه جدیدی به نام اجتهاد و رای شکل  گرفت.

 احادیث در مورد رای و اجتهاد:

  1. وقتی معاذ ابن جبل به یمن می رود؛

_ حضرت از او می پرسد؛  چگونه حکم می کنی؟

 _ به کتاب خدا حکم خواهم کرد.

_ می‎پرسد: اگر کتاب خدا را نیافتی چطور حکم می کنی؟

_می گوید: به سنت رسول خدا حکم می کنم.

_پیامبر اکرم می فرماید: اگر در سنت نیافتی  چطور حکم خواهی کرد؟

_معاذ: اَجتهدُ رأیی: به اجتهاد و رای خودم عمل می کنم.

بعد پیامبر اکرم فرمودند: «الحمدُ للهِ الذی وَفّقَ رسولَ رسولِ اللهِ بما یَرضاهُ». یعنی پیامبر تایید کردند که اگر حکمی در قرآن و سنت پیدا نشد، می شود به رای و اجتهاد عمل کرد.                                                                                                                                                                                                              

   2.عمر وقتی شریح قاضی را به عنوان حاکم کوفه منصوب می کند.

 به وی می گوید: اُنظر ما تبیّن لک فاتّبع فیه سنّةَ رسولِ اللهِ و ما لم یتبیّن لک من السُّنة، فاجتَهد فیه برأیک.

رأی در این دوران به قدری توسعه پیدا کرد که حتی اگر اجتهادی در مقابل نص هم بود، اینها می‎پذیرفتند. در این دوره دوم از ادوار فقه سیاسی در حقیقت، حکومت داری بر سه اصل (قرآن و سنت و اجتهاد ورای) بوده است[2].           

دوره سوم فقه سیاسی: دوران حاکمیت مولا علی علیه السلام

در این دوران امیرالمومنین، معیار را تنها "قرآن و سنت پیامبر" قرار می‎دهند و با رای  اجتهاد اهل سنت، مخالفت می‎کنند؛ چنانچه در نهج البلاغه شواهد بر این مطلب در فرمایشات حضرت دیده می‎شود.

علت مخالفت علی علیه السلام با رای و اجتهاد

چون این شیوه سبب شد حاکمی بر اساس رای و اجتهادش عملا سنت پیامبر را کنار گذاشت و گفت: به این دلیل که قرآن مهجور نشود سنت پیامبر را کنار می گذاریم. و این اجتهاد نیز باعث شد مسیحی‎ها و یهودی‎های تازه مسلمان شده قصه گو در دوران صحابه آمدند و آنچه  که در کتاب‎های دینی خود از تورات و... بود را به پیامبر اسلام نسبت دادند و بابی به نام "اسرائیلیات" و احادیث جعلی باز شد.

دوره چهارم فقه سیاسی: عصر رکود حاکمیت سیاسی ائمه اطهار

این رکود در ظاهر در صلح امام حسن و مُدارای امام حسین علیهما السلام با معاویه دیده می شود؛ ولی با وجودی که اینها حکومت دردست نداشتند، یک گفتمان سیاسی نرمی را در دوران خود راه انداختند که این فعالیت سیاسی "در نامه‎ها وخطبه‎های امام حسن علیه السلام و بعد در بیانات و نامه‏‌های امام حسین علیه السلام به معاویه" به وضوح دیده می شود. البته در این دوره، حاکمیت و فقه حکومتی اهل سنت دائر است.

دوره پنجم: عصر زمینه سازی نهضت شیعی با قیام امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام یک خطبه معروفی دارند که در مدینه ایراد کردند و به "خطبةُ الامام حسین (ع) فی الامر بالمعروف والنهی عن المنکر[3]" معروف است.

 امام حسین علیه السلام در این خطبه می فرماید: ای مردم از پند و اندرزی که خداوند دوستان خود را به خاطر سخن ملامت باری که بر دانشمندان یهود فرموده؛ عبرت گیرید، آنجا که [در قرآن] می‎فرماید:

لَوْلا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ: یعنی «چرا مربّیان خداپرست و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه آلودشان باز نمی دارند؟- مائده: 63»، و [در آیه ای دیگر] می‎فرماید: لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ- إلی قوله: لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ یعنی: «کسانی از فرزندان اسرائیل (یعقوب) که کافر شدند لعنت شدند- تا آنجا که می‎فرماید:- آری، بد بوده است آنچه را که انجام می دادند- مائده: 78»، و تنها دلیل انتقاد و بدگوئی خداوند از ایشان این بود که آن افراد با اینکه اعمال منکر و ناپسند ستمکاران را مشاهده می کردند، ولی به جهت بهره‎ای که از آنان می بردند و هراسی که از آن بر حذر بودند، در منع و بازداشتن ایشان هیچ قدمی بر نمی‎داشتند. در حالی که خداوند می‎فرماید: فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ یعنی: «شما از مردم نترسید، و از من بترسید- مائده: 44» و نیز می‎فرماید: الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ یعنی: «و مردان و زنان مؤمن دوستان و یاوران یکدیگرند، به کار نیک و پسندیده فرمان می‎دهند و از کار زشت، همدیگر را بر حذر می دارند»

تا اینکه این خطبه نورانی به این قسمت مهم در فقه سیاسی و بینش امام علیه اسلام می‎رسد که  حضرت اباعبدالله الحسین می فرمایند: ذلک بأنّ مجاریَ الاُمور والاحکام على أیدی العُلماء بِالله،  الاُمناء على حَلاله و حَرامه فأنتُم المسلوبون تلک المنزلة وما سلبتم ذلک إلا بتفرقِکم عن الحقّ واختلافِکم فی السّنة بعد البیّنة الواضحة.

این بینش عمیق سیاسی و اجتماعی حضرت و خطبه‎هایشان و قیام کربلا باعث شد که نهضت‎های شیعی شکل بگیرند. که امام سجاد علیه السلام در توضیح "وضعیت استبداد واختناق آن زمان" می فرمایند: ما بمکةَ و مدینه عشرون رجلاً یُحبُّنا: یعنی بیست نفر در مکه و مدینه محب آل الله وجود نداشت. در این فضا کار به جایی می رسد که چندین قیام با شعار " یا لثارات الحسین" و در انتقام از خون اباعبدالله الحسین نوه آخرین پیامبر خدا اتفاق می‎افتد:

1. قیام سیستان؛ سه روز بعد شهادت امام حسین علیه السلام در سیستان یک عده از محبین اهل بیت علیهم السلام قیام می کنند.

2. قیام مدینه هرچند که بیشتر زبیری بود تا علوی؛ لیکن بلا شک شهادت امام حسین علیه السلام در تحقق آن قیام نقش داشته است.

3. قیام توابین

4. قیام مختار

5. قیام زید ابن علی

6. قیام ابن طباطبا که در سال 199 قیام می کند و شهید می‎شود.

هرچند قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام سبب ایجاد نهضت‎های شیعی شد؛ اما در اثر اینکه دشمن به عظمت این قیام پی برد؛ همین قیام را زمینه پیدایش فرق مختلفه قرار داد:

1.فرقه کیسایه[4]" که با توجه به اینکه اکثر کتب فرق و نحل از اهل سنت رسیده است؛ به نظر می رسد که اصل این چنین فرقه ای وجود نداشته بلکه نقشه زبیریان برای تخریب مختار بوده است که این فرقه را ساختند شبیه فرقه هشامیه که بعدها در تاریخ به هشام ابن حکم نسبت دادند؛ الان البته کیسانی مذهب وجود ندارد.

2.فرقه زیدیه" که خود زید ابن علی علیه السلام نقل می کند که: من معتقد به حکومت کسی هستم که از اولاد فاطمه علیها سلام باشد و زاهد و عالم وشجاع باشد و قیام به سیف بکند.

زید 122 به شهادت می رسد، بعد یحیی ابن زید؛ یکی از چهار پسر زید بن علی که بنا به نقل مشهور وی در سال ۱۰۷ هجری قمری به دنیا آمد. مادرش ریطه دختر ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه است. یحیی بن زید در سال ۱۲۵ هجری قمری کشته شد. مقبرهٔ وی در شهر سرپل در شمال افغانستان قرار دارد. بعد جناب "ناصر الحق[5]" ناصر اطروش[6](حسن ابن علی ابن حسین ابن علی که هم عصر امام هادی علیه السلام می باشد)

زیدیه از حدود سال  200 قمری تا 1200قمری "هزار سال در یمن حکومت داشتند.

امام سجاد و امام باقر علیهما السلام زید ابن علی را شهید نامیدند و می گویند وی در حادثه کربلا دچار کسالت بوده است زید حتی امامت امام سجاد علیه السلام را نیز قبول داشته است.

قیام بالسیف

آیا در سیره معصومین علیه السلام قیام بالسیف برای تشکیل حکومت دینی وجود دارد؟

البته دو بحث مطرح است:

1. قیام به سیف برای تشکیل حکومت که به نظر ما اهل بیت علیهم السلام این را هرگز انجام نداده‎اند.

2. قیام به سیف برای حفظ حکومت؛ مثل جنگ های ثلاث امیرالمومنین دردوران حکومت شان که کسی منکر این نحوه قیام برای حفظ و توسعه حکومت در سیره معصومین علیهم السلام نیست. آنچه اباعبدالله در سفرشان به کربلا و فرستادن مسلم دنبال آن بودند این بود که حکومتی با نظر مردم با توجه به کثرت نامه‎هایی که داده بودند تشکیل بدهد واین به نظر ما قیام به سیف نیست، منظور ما از قیام به سیف جایی است که مردم حضور نداشته باشند. اگر حکومت زمان با مسلم کاری نداشتند، مسلم  برمی گشت و با آنها نمی‎جنگید. اگر مردم بیعت کنند یعنی حکومت تشکیل شده است و در این حالت برای حفظ حکومت ممکن است اهل بیت علیهم السلام دست به شمشیر بشوند؛ ولی ابتدا به ساکن چنین کاری تحقق نیافته است.

قیام به وسیله راهپیمایی کردن و کار فرهنگی و فکری کردن برای فروپاشی دولت غاصب و ظالم، جائزاست؛ بلکه واجب است؛ ولی ما اجازه نداریم، این قیام را قبل از بیعت مردم با امام  یا فقیه به شکل مسلحانه انجام دهیم مگر با احکام ثانویه و احراز ضرورت این مساله. پس اولا و بالذات قیام مسلحانه جائز نیست؛ البته این امر بعد از بیعت مردم اشکالی ندارد.

لذا امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نیز هیچ گاه اجازه به حرکت‎های مسلحانه و درگیری با ارتش را ندادند و کارهای نواب صفوی را هر چند تحت ولایت و نظر فقهی آیت الله کاشانی بوده است کار صوابی نمی دانسته و تایید نمی کرد.

 این بحث در مورد دفاع نیز صادق است و بنده بر اساس اطلاع دقیق می گویم که در همین جنگ سوریه با داعش؛ حضرت آقا دستور دادند به فرماندهان در جنگ  که طوری تدبیر بکنید، که حداقل کشتار از طرف مقابل  که مسلمین جاهل ومنحرف ومستضعف هستند، اتفاق بیافتد.

تقریر: حامد حسن زاده  907/228   



[1] هرچند در یک مقطعی به سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بی مهری ورزیده شد.

[2] مرحوم علامه شرف الدین در کتاب النص و الاجتهاد این شواهد را ذکر می کند.

[3] منبع: کتاب تحف العقول

[4] کیسان که در فیلم مختار کیان نام دارد و یک ایرانی است، معروف بوده که غلام امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و سپس  شاگرد محمد ابن حنفیه می شود و بعد از اصحاب مختار ابن ابی عبید ثقفی می شود. بعد از شهادت امام حسین علیه السلام می گویند او بوده که محمد ابن حنفیه را امام چهارم و امام زمان معرفی می کند.

[5] مزار او الان در آمل هست.

[6] مشهور به ناصر کبیر از فقها، متکلمین، علما، حاکمان و شعرای توانمند در قرن سوم ه. ق است. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام هادی آورده‌است. حاکم طبرستان بود و از این رو که بر اثر اصابت شمشیری توسط رافع بن هرثمه در نبردگاه، کر شده بود به اطروش خوانده می‌شد. وی همچنین جد مادری سید رضی و شریف مرتضی است و مادرش ام ولد و مملوکه خراسانیه بود. از وی به عنوان نخستین مروج اسلام در سرزمین‌های شمالی و ایران نام برده می‌شود. ناصر کبیر بر امرای سامانی طبرستان خروج کرد و پس از پیروزی بر آنان پایگاه علویان را رونق بخشید. وی تا هنگام مرگ بر گیلان، طبرستان و قسمتی از گرگان حکومت داشت. ناصر کبیر در علوم تفسیر، فقه کلام و حدیث از سرآمدان روزگار خود محسوب میشد و مشهورترین اثری که به وی نسبت میدهند تفسیر کبیر نام دارد. پیش از وی «حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی (ع)»، معروف به «داعی کبیر» و مؤسس سلسله علویان در طبرستان از سال ۲۵۰ تا ۲۷۰ قمری و «سیدابوالحسن احمد بن محمد» از سال ۲۷۰ تا ۲۷۱ و «سیدمحمد بن زید» برادر حسن بن زید، معروف به «داعی الی‌الحق» از ۲۷۱ تا ۲۸۷ قمری بر منطقه طبرستان شامل مازندران، گرگان، سلسله جبال البرز و بخش‌هایی از استان سمنان و استان تهران فعلی، زمامداری و نخستین حکومت شیعی، به مذهب زیدی را در ایران پایه‌گذاری کردند.

این سید حسینی در ۳۰۱ هجری حکومت علوی را بار دیگر در طبرستان احیا کرد. او که اصالتاً اهل مدینه بود، در دوره سلطه حسن بن زید به تبرستان آمده و در نبردی که محمد بن زید کشته شده بود شرکت داشت. او ابتدا به ری گریخت و از آنجا در پی دعوتی از شاه جستانی دیلمان، که به او قول حمایت برای فتح مجدد طبرستان را داده بود بدانجا رفت. پس از دو تلاش ناموفق برای طبرستان او موفق شد دیلمیان شمال کوه‌ها و گیلیان شرق سفیدرود را به اسلام بگرواند. از آنجا که نظریه حقوقی او از مال قاسم بن ابراهیم که اهالی زیدی رویان و شرق دیلمان آن را پذیرفته بودند در مواردی متفاوت بود گروندگان به او جامعه زیدی متفاوتی به نام ناصریه را شکل دادند. او در ۳۰۱ شکست سختی را بر سپاه سامانی در رود بوررود در شرف چالوس تحمیل کرد و مالکیت طبرستان را در دست گرفت. حکومت او به دلیل عدالتش مورد تحسین شدید مورخ سنی، طبری قرار گرفت. زیدان بعدی همگی او را به دلیل دانش فراوان و مدیریت نمونه اش امام خود می‌شمارند. برخی از آثار پرشمار او در الهیات و حقوق موجود اند. مقبره او در آمل توسط زوار گیل شرقی زیارت می‌شد.حرم او محلی برای زیارت ناصریه که پیوند محکمی با بازماندگانش داشت که همگی نام خانوادگی افتخاری ناصر داشتند تبدیل شد. به گفتهٔ طبری و ابن اثیر او حاکمی عادل و نیک‌سیرت بود و مردم همانند او را در عدل و برپایی حق و حسن روش ندیدند.

وی سرانجام در آمل طبرستان درگذشت و مزارش در همان شهر زیارتگاه عموم است. تألیفات و آثار وی بیش از سیصد کتاب بوده‌است. از جملهٔ آثارش: «اصول الدین»؛ «الامالی»؛ «الامامة الصغیر»؛ «الامامة الکبیر»؛ «امهات الاولاد»؛ «البساط»، رد علم کلام؛ «تفسیرالاطروش»، در دو مجلد که در آن ۱۰۰۰ بیت از ۱۰۰۰ قصیده احتجاج کرده؛ «الفقه الناصریة» که شریف مرتضی علم‌الهدی آن را شرح و تصحیح کرد و «المسائل‌الناصریات» نامید.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲