به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، روز چهارشنبه 4 آذر ماه 1394 در جلسه 4 درس نظام سازی فقهی در مَدرَس 23 مدرسه عالی فیضیه قم، بحث هدفمندی نظام تکوین و تشریع را بخشی از اصول مکتبی به عنوان پیشفرضها، ریشهها و زیربناهای نظامسازی فقهی خواند و به هدفداریِ عالَم و آدم در قرآن اشاره کرد و گفت: در قرآن آفرینش و از جمله انسان در دارای هدف مهمّ و ارزشمندی بوده و خلقت، «پوچ» (باطل)، «عبث» (بیهوده) و «لَعب» (بازیچه) نیست.
استاد حوزه علمیه قم ضمن برشمردن شماری از آیات کتاب الهی درباره هدفمندی و هدفداریِ نظام تکوین و خلقت عالَم و آدم، اظهار کرد: هر انسان عاقلی هدفگذاریِ مدبّرانه، عاقبتاندیشی و پرهیز از لغو، عبث، اعمال جاهلانه و سفیهانه را حُسن می داند.
وی با تاکید بر هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از منظر اندیشه اسلامی، آیات و روایات فراوانی را که هر یک به صورتی، به این امور پرداختهاند، مد نظر قرار داد و افزود: در قرآن علاوه بر تأکید فراوان نسبت به هدفداریِ عالَم و آدم به لحاظ تکوینی و در مقام آفرینش، به لحاظ عالَم تشریع نیز این موضوع را مورد توجه قرار میدهد.
این پژوهشگر عرصه فقه حکومتی حوزه علمیه قم، در ادامه به آیاتی از قرآن در موضوع تدبیر در زندگی انسان اشاره و تصریح کرد: قرآن در آیات متعددی، انسانهای سفیه، جاهل، منحرف و گمراه را به عنوان انسانهایی معرفی مینماید که اهل پرداختن به امور پوچ، بیارزش و بیهوده هستند و حتی هنگامی که امور و اهداف صحیح و راستین به آنها عرضه میشود آن امور و اهداف را به مسخره و بازیچه میگیرند.
وی ژرفاندیشی در دو مفهوم «رُشد» و «هدایت» و دو ضدشان «غَیّ» و «ضلالت» در قرآن را مورد توجه قرار داد و بیان داشت: در قرآن، یافتن راه رسیدن به مقصد و هدفِ درست، «هدایت» نامیده میشود و در نقطه مقابل، نشناختن و نیافتن راهی که به هدف صحیح بینجامد «ضَلالت» نام میگیرد.
حجت الاسلام ملک زاده به آغازینْ آیات سوره مبارکه نجم اشاره کرد و ادامه داد: در این آیات، رسول اکرم (ص) شخصیت عظیمی دانسته شده که به خواست الهی، بشر را به هدف عالیِ آفرینش رهنمون گردیده و دارای عصمت کبری بوده و به هیچ روی در اندیشه، گفتار و رفتارش دچار گمراهی و انحراف نشده است.
در ادامه متن، مشروح درس چهارم حارج اصول نظام سازی فقهی را ملاحظه می کنید:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین.
هدفمندی نظام تکوین و تشریع در کتاب و سنت
به حول و قوّه الهی بنا داریم در چند جلسه پیش رو به بررسی اهداف نظامهای اسلامی و فقهی، که بیشک جایگاه اساسی و مهمی در کلّیّت بحثمان درباره چگونگی کشف، ساخت و پرداختِ اَنظِمه و نظامهای اسلامی و فقهی دارد، بپردازیم.
اما پیش از ورود به این موضوع، لازم است که در این جلسه و بخشی از جلسه آینده، اندکی به عمق برویم و به بحث جایگاه هدف، هدفیابی، هدفداری، هدفمندی و هدفگذاری در نظام تکوین و تشریع از منظر اندیشه اسلامی و از دید کتاب و سنّت، اشاراتی داشته باشیم؛ امری که مسلّماً این فرصت مغتنم را در اختیارمان میگذارد که از رهگذرِ آن، بخشی از اصول مکتبی و مبانی گفتمانی را به عنوان پیشفرضها، ریشهها و زیربناهای نظامسازی و نظامهای اسلامی و فقهی مرور نماییم.
هدفداریِ عالَم و آدم در قرآن حکیم
قرآن حکیم به دفعات، در مناسبتهای گوناگون و در قالب بافتها و سیاقهای مختلفِ معنایی، البته در بسیاری از موارد با مضمون و حتی تعبیر همانند و یکسان، این حقیقت را گوشزد مینماید که آفرینش هستی و تمامی موجودات و مخلوقات – و از جمله انسان – دارای برنامه ویژه و در راستای هدف مهمّ و ارزشمندی بوده و به اصطلاحِ قرآن، بر حق بوده است و به هیچ روی، جهان و جهانیان و خلقت آنها، «پوچ» (باطل)، «عبث» (بیهوده) و «لَعب» (بازیچه) نمیباشد.
آیات مربوط
آنچه در پی میآید شماری از آیات کتاب عزیز الهی در همین زمینه، یعنی درباره هدفمندی و هدفداریِ نظام تکوین و خلقت عالَم و آدم است که در این مجال، تنها به مروری سریع و نگاهی گذرا بر آنها بسنده میکنیم.
«و یتفکّرونَ فی خَلقِ السماواتِ و الأرضِ ربّنا ماخلقتَ هذا باطلاً سُبحانک» [سوره مبارکه آل عمران/ آیه شریفه 191.]
و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند، [و میگویند:] پروردگارا! اینها را پوچ و بیهوده نیافریدهای؛ تو پاک و منزّهی [از اینکه کار پوچ و باطل انجام دهی].
«و هو الذی خَلقَ السماواتِ و الأرضَ بالحقّ» [سوره مبارکه انعام/ آیه شریفه 73.]
اوست کسی که آسمانها و زمین را به حق [و در راستای هدف مهمّی] آفرید.
«... ماخَلقَ اللهُ ذلک إلا بالحقّ» [سوره مبارکه یونس/ آیه شریفه 5.]
خداوند آن را جز به حق نیافرید.
«ألم تَرَ أنَّ اللهَ خَلقَ السماواتِ و الأرضَ بالحقّ» [سوره مبارکه إبراهیم/ آیه شریفه 19.]
آیا ندیدی که خدا آسمانها و زمین را به حق [و در جهت هدف مهمّی] آفریده است؟!
«و ماخَلَقنا السماواتِ و الأرضَ و ما بینهما إلا بالحقّ» [سوره مبارکه حجر/ آیه شریفه 85.]
و ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را جز به حق نیافریدیم.
«خَلَقَ السماواتِ و الأرضَ بالحقّ» [سوره مبارکه نحل/ آیه شریفه 3.]
آسمانها و زمین را به حق [و در جهت هدف مهمّی] آفرید.
«و ماخلقنا السماءَ و الأرض و ما بینهما لاعِبین» [سوره مبارکه انبیاء/ آیه شریفه 16.]
و ما آسمان و زمین و آنچه در میان آن دو است [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را برای بازی و بازیچه [و بیهدف] نیافریدیم.
«أفَحَسِبتُم أنّما خلقناکم عَبثاً و أنّکم إلینا لاتُرجعون» [سوره مبارکه مؤمنون/ آیه شریفه 115.]
آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟!
«خَلَقَ اللهُ السماواتِ و الأرضَ بِالحَقّ، إنّ فی ذلک لَآیةً للمؤمنین» [سوره مبارکه عنکبوت/ آیه شریفه 44.]
خداوند آسمانها و زمین را به حق [و در جهت هدف مهمّی] آفرید؛ همانا در آن نشانهای برای مؤمنان است.
«أوَلَم یَتفکّروا فی أنفُسهِم ماخَلَقَ اللهُ السماواتِ و الأرضَ و ما بینهما إلا بالحقّ و أجَلٍ مُسَمًّی» [سوره مبارکه روم/ آیه شریفه 8.]
آیا آنها با خود نیندیشیدند که خدا آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را جز به حق و برای زمان معیّنی نیافریده است؟!
«و ماخلقنا السماءَ و الأرضَ و بینهما باطِلاً، ذلک ظنّ الذین کفروا» [سوره مبارکه ص/ آیه شریفه 27.]
و ما آسمان و زمین و آنچه در میان آنهاست [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را پوچ و بیهوده نیافریدیم؛ این گمان کافران است.
«خَلَقَ السماواتِ و الأرضَ بالحقِّ، یُکَوِّرُ الّیلَ علی النّهارِ و یُکوّرُ النّهارَ علی الّیلِ، و سَخّرَ الشمسَ و القَمرَ، کُلٌّ یَجری لِأجَلٍ مُسَمًّی، ألا هُوَ العزیزُ الغفّار» [سوره مبارکه زمر/ آیه شریفه 5.]
آسمانها و زمین را به حق [و در جهت هدف مهمّی] آفرید. شب را بر روز، و روز را بر شب میپیچد. و خورشید و ماه را به تسخیرِ [فرمان و برنامه خویش] در آورده است. هر کدام تا زمان و سرآمد معیّنی به حرکت ادامه میدهند. آگاه باشید که او توانا و آمرزنده است.
«و ماخلقنا السماواتِ و الأرضَ و ما بینهما لاعِبین، ماخلقناهُما إلا بالحقّ» [سوره مبارکه دخان/ آیات شریفه 38 و 39.]
و ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را برای بازی و بازیچه [و بیهدف] نیافریدیم. ما آن دو را جز به حق نیافریدیم.
«و خَلَقَ اللهُ السماواتِ و الأرضَ بالحقّ» [سوره مبارکه جاثیه/ آیه شریفه 22.]
و خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید.
«ماخلقنا السماوات و الأرض و ما بینهما إلا بالحق و أجلٍ مُسمًّی» [سوره مبارکه احقاف/ آیه شریفه 3.]
ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است [یعنی همه موجودات و مخلوقات] را جز به حق و برای سرآمد معیّنی نیافریدیم.
«خَلَقَ السماواتِ و الأرضَ بالحقّ و صَوّرکُم فَأحسَنَ صُوَرکم و إلیه المصیر» [سوره مبارکه تغابن/ آیه شریفه 3.]
آسمانها و زمین را به حق آفرید؛ و شما را صورتبندی نمود و صورتی نیکو بخشید؛ و بازگشت [همه] به سوی اوست.
لزوم هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از منظر اندیشه اسلامی
تدبیر، برنامهریزی، انتخاب درست هدف و هدفگذاریِ عاقلانه و مدبّرانه، عاقبتاندیشی، بیگدار به آب نزدن و اقدام از روی علم و بصیرت و نیز پرهیز و اجتناب از حرکات و اقدامات لغو، عبث، جاهلانه، سفیهانه و با اهداف کمارزش و یا بیارزش از جمله اموری هستند که هر انسان فهمیده و صاحب خِرَدی، حُسن آنها و حتی لزومشان را به خوبی و روشنی درک میکند و بیهیچ چون و چرایی بر آنها تأکید میورزد.
همین مطلب عُقلایی و حکیمانه در اندیشه اسلامی و در تعالیم، نصوص و مضامین دینی نیز به صورت مؤکّد و مکرّر مورد اشاره قرار گرفته است و آیات و روایات فراوانی، هر یک به صورتی، به این امور پرداختهاند.
هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از نگاه قرآن
قرآن شریف علاوه بر تأکید فراوان نسبت به هدفداریِ عالَم و آدم به لحاظ تکوینی و در مقام آفرینش، که در ذیل عنوان پیشین، آیاتی چند از کلام الله مجید درباره این موضوع را مرور کردیم، به لحاظ عالَم تشریع نیز این موضوع را مورد توجه قرار میدهد و برای مثال، در توصیف اهل ایمان، مؤمنان حقیقی و بندگان خوب خدا میفرماید آنان انسانهایی هدفمند و با برنامه هستند که از امور لغو و بیهوده پرهیز میکنند.
آیات مربوط
◄ «بسم الله الرحمان الرحیم، قَد أفلَحَ المؤمنون، ... ، و الذینَ هُم عَنِ اللغوِ مُعرِضون» [سوره مبارکه مؤمنون/ آیه 1 و 3.]
به نام خداوند مِهرگستر مهربان، به یقین مؤمنان رستگار شدند، ... ، و آنان [کسانی هستند] که از لغو و بیهودگی رویگردانند.
◄ «و عِبادُ الرحمان ... و إذا خاطَبَهُم الجاهِلونَ قالوا سلاماً ... و الذین لایشهدونَ الزّورَ و إذا مَرّوا باللغوِ مرّوا کِراماً» [سوره مبارکه فرقان/ آیات شریفه 63 و 72.]
و بندگان [حقیقیِ] خدای مِهرگستر، کسانی هستند که وقتی جاهلان آنان را مورد خطاب قرار دهند [و سخنان نابخردانه گویند] به آنها سلام میکنند [و خود را به سخنان جاهلانه آنها مشغول نمیسازند] و کسانی هستند که به باطل شهادت نمیدهند [و در مجالس پوچ و باطل شرکت نمیکنند] و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بیاعتنا و بزرگوارانه از آن میگذرند.
◄ «و إذا سَمِعوا اللغوَ أعرَضوا عنه ...» [سوره مبارکه قصص/ آیه شریفه 55.]
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند از آن روی میگردانند.
تشبیه های قرآنی انسان های بی هدف
کتاب خدا – قرآن – انسانهای بیهدف و بیبرنامه که بدون علم و معرفت کاری را آغاز میکنند و سپس به سرعت پشیمان میشوند و با ندامت، ساختههای خویش را تخریب میکنند و به جای نخست بازمیگردند را به زنی تشبیه کرده است که به جهت سبکمغزی و نادانی، پس از تلاش بسیار برای تابیدن و بافتن پشم و بعد از محکم شدن بافتههایش، آنها را میشکافت و مجدّداً از هم باز میکرد.
پس از این و در ذیل عنوان بعدی که إن شاءالله در جلسه آینده خواهد آمد، سخنی واضح الدلاله از پیامبر اکرم (ص) خطاب به صحابی عالیقدر خویش – ابن مسعود – را خواهیم آورد که ایشان همین نکته را از این آیه کریمه و از این تشبیه قرآنی برداشت فرموده است.] قرآن به مخاطبان خود میگوید همانند او نباشید:
◄ «و لاتکونوا کالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِن بعد قوّةٍ أنکاثاً» [سوره مبارکه نحل/ آیه شریفه 92.]
همچون آن زن [کمخِرَد] نباشید که پشمهای تابیده و بافتهاش را پس از استحکام، باز میکرد و وا میتابید.
همچنین قرآن در آیات متعددی، انسانهای سفیه، جاهل، منحرف و گمراه را به عنوان انسانهایی معرفی مینماید که اهل سرگرم شدن و پرداختن به امور پوچ، بیارزش و بیهوده هستند و حتی هنگامی که امور و اهداف صحیح و راستین به آنها عرضه میشود آن امور و اهداف را به مسخره و بازیچه میگیرند. [برای نمونه بنگرید به: مائده/ 57 و 58، انعام/ 70، انعام/ 91، اعراف/ 51، اعراف/ 98، توبه/ 65، حجر/ 3، انبیاء/ 2، انبیاء/ 55، زخرف/ 83، دخان/ 9، طور/ 12 و معارج/ 42.]
گذشته از اینها، تأمّل، تدبّر و ژرفاندیشی در دو مفهوم «رُشد» و «هدایت» و دو ضدشان که عبارتند از «غَیّ» و «ضلالت» که در قرآن حکیم به کار رفتهاند نیز جایگاه هدفشناسی و هدفیابی در قرآن را به خوبی به ما نشان میدهند.
از جمله مواردی که در قرآن، «رشد» و «غَی» در مقابل یکدیگر به کار رفتهاند این آیه کریمه است:
«لا إکراهَ فی الدینِ قَد تَبیّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ، فَمَن یَکفُرْ بالطاغوتِ و یُؤمِنْ بِالله فَقَدِ استَمْسَک بالعُرْوَة الوُثقی لا انْفِصامَ لها، و اللهُ سمیعٌ علیم» [سوره مبارکه بقره/ آیه شریفه 256.]
در پذیرش دین، اکراهی نیست. راه درست از انحراف، روشن شده است. بنابراین، کسی که نسبت به طاغوت، کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
آنچه در این آیه کریمه، «رُشد» دانسته شده است عبارت است از هدفیابی و هدفگذاریِ درست، و آنچه به عنوان «غَی» معرفی شده است عبارت است از سرگردانی و بیهدفی و یا انحراف، گم کردن هدفِ صحیح و هدفگذاریِ نادرست، و در نتیجه پوچگرایی.
همچنین مبتنی بر بینش اسلامی و نگرش قرآنی، شناساییِ طریق وصول و یافتن راه دستیابی به مقصد، مقصود و هدفِ درست، «هدایت» نامیده میشود و در نقطه مقابل، نشناختن و نیافتن راهی که به هدف صحیح بینجامد «ضَلالت» نام میگیرد.
معرفی مقام هدایت و عصمت پیامبر خدا
بر این اساس، در آغازینْ آیات سوره مبارکه نجم، هنگامی که خداوند حکیم با ذکر قَسم و با یاد کردنِ سوگند، به بیان این حقیقت مهم میپردازد که رسول اکرمش یعنی آن شخصیت عظیمی که به امر و خواست الهی، بشر را به سوی هدف عالیِ آفرینش رهنمون گردیده است، دارای عصمت کبری بوده و به هیچ روی در اندیشه، گفتار و رفتارش دچار گمراهی و انحراف نشده است، از چنین ادبیاتی بهره میگیرد و از مفاهیم «ضَلالت» و «غَوایت» استفاده میکند.
«بسم الله الرحمان الرحیم، و النَّجْمِ إذا هَوَی، ماضَلَّ صاحِبُکُم و ماغَوَی، و مایَنطِقُ عَنِ الهَوَی، إنْ هُوَ إلا وَحیٌ یوحَی» [سوره مبارکه نجم/ آیات شریفه 1 تا 4.]
به نام خداوند مِهرگستر مهربان، سوگند به ستاره، هنگامی که افول میکند، هرگز همراه و دوست شما [رسول خدا] گمراه نشده و از مقصد و هدف، منحرف نگردیده است. و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید چیزی به جز وحی، که بر او القا شده، نیست.201/122/ق