به گزارش خبرنگار وسائل، دوشنبه ۲۰ مرداد ماه
نشست علمی با موضوع «بررسی فقهی الگوی مطلوب دولت اسلامی» با ارائه حجت الاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی و به همت موسسه فتوح اندیشه برگزار شد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از مهمترین مطالب ارائه شده توسط حجت الاسلام کشوری در این نشست است.
برای بیان بحث، پنج نکته را میگویم که نتیجه آنها تصویر اجمالی ما از دولت مطلوب اسلامی است.
نکته اول: باید تعریف فقهی ما از دولت و یا به تعبیر دیگر، اجرا و تحقق روشن شود (چراکه مراد ما از دولت، اجرا، تحقق و پیاده سازی است). ما یک تعریف فقهی اصطیادی داریم که میگوییم: «دولت سازی یا نظام سازی تفصیلی یعنی خودتنظیمی فرد در حوزههای سیزده گانه روابط انسانی». یعنی نظام برنامه ریزی فقهی آینده اگر اختیارات کشور را مثلا از سازمان برنامه و بودجه غرب زده و مقلد فعلی ما گرفت، تعریف پایه آن «خودتنظیمی فرد در حوزههای سیزده گانه روابط انسانی» است.
نکته دوم: هر تعریفی باید نحوه اجرائی شدن خود را روشن کند. مثلا اگر پذیرفتیم دولت اسلامی به دنبال خودتنظیمی در روابط سیزده گانه است، تنها تعبیر نظری این امر مراد نیست بلکه یک نظریه پایه و مادر برای اجرای آن نیز لازم است. ما معتقدیم مجموعهای که موضوعات جهت ساز را پردازش کرده، زمینه خود تنظیمی روابط سیزده گانه را نیز آماده کرده است.
نکته سوم: در دولت اسلامی اجرا و تحقق برنامهها به فهم عمیق ما از پیوست زمان و مکان گره خورده است؛ به نظر میرسد نظریاتی که فاقد پیوست زمان و مکان هستند نمیتوانند در مرحله عملیاتی تصرف کنند و یا به اصطلاح دیگر، تحقق و یا فقه نهاد را رو به جلو ببرند.
نکته چهارم: نشر دولت اسلامی به این معنا که نظریه خود را با اندیشمندان و دانشگاهها در میان بگذاریم. در واقع مسیر نشر رسالهای که در این پیشخوان مشاهده میکنیم نقطه آغاز تصمیم سازی ما است.
نکته پنجم: آیین نامههایی که ذیل این چهار بخش وجود دارد.
دولت اسلامی، خودتنظیمی فرد در حوزههای سیزده گانه روابط انسانی
همانطور که گفتیم، تعریف فقهی اصطیادی ما از دولت سازی عبارت است از: «خودتنظیمی فرد در حوزههای سیزده گانه روابط انسانی». دولت اسلامی باید این را قدرت داشته باشد که مردم را به خودتنظیمی در روابط انسانی سیزده گانه وا دارد. هرگاه در جامعه ای، این سیزده حوزه در وضعیت تعادل قرار گیرند رفاه ایجاد میشود. این سیزده حوزه عبارتند از: امام، معلم، خانواده، همسایه، دوست، شریک شغلی، طرف معامله، دشمن، همسفر، فقیر، یتیم، ابن سبیل و مهمان.
اختلال در روابط سیزده گانه انسان منجر به گسلهای اجتماعی میشود
اگر در هر جامعهای این رابطه دچار اختلال شود، معضل ایجاد میشود؛ مثلا فرض کنید جامعهای نتواند امام خود را درست انتخاب کنند، در این صورت اعتماد حاکمیت با مردم بر اثر انتخاب غلط از دست میرود و باعث ایجاد نافرمانی مدنی و اصطکاک اجتماعی میشود. دولت باید بتواند برای مردم این درک را ایجاد کند که خودشان بتوانند امام خود را درست انتخاب کنند.
یا مثلا اگر رابطه انسان با معلم نباشد، تولید علم مختل میشود. متاسفانه امروزه هم در حوزه و هم در دانشگاه معلم را جبری انتخاب میکنند، در حالی که هرگاه معلم به دانش آموز تحمیل شود، رابطه محبت آمیز معلم و متعلم قطع میشود و در نتیجه، تولید علم تحت الشعاع قرار میگیرد. ما باید جامعهای را تربیت کنیم که به جای مدرک گرایی، به علم مردم اضافه شود؛ که اگر این اتفاق بیفتد تصمیمها منطقی میشود و دیگر نیازی نیست که حاکمیت به بهانههایی مثل آسیبهای اجتماعی و امنیتی به هر مسئلهای ورود کند.
خلاصه آنکه، چنانچه این سیزده رابطه به نحو خودتنظیمی محقق نشوند، باعث ایجاد معضلات و گسلهایی در جامعه میشود که همواره حاکمیت مشغول آنها خواهد بود.
گره خوردن اجرا و تحقق برنامههای دولت اسلامی به مسئله هدایت
بحث دیگر، تحقق و اجرای این برنامه است. ما معتقدیم که تحقق و اجرا به مفهوم هدایت گره خورده است. اگر کسی بخواهد تحقق و اجرا را در روایات، واکاوی کند، به محوریت مفهوم هدایت میرسد. این بحث نیاز به دو مقدمه دارد؛ اول آنکه، مطابق آیات و روایت هدایت در قلب انسان اتفاق میافتد، پس ظرف تحقق هدایت، قلب انسان است. دوم آنکه، بر اساس روایات، قلب عضو رئیسه بدن است، یعنی هر کس در قلب تصرف کند، میتواند در تمام جوارح تصرف کند. موافق روایت، قلب مقدم بر لسان است، یعنی در قلب اتفاقاتی مثل حسد میافتد بعد لسان در قالبهایی مثل کنایه آن را روایت میکند. ما در نظریه پردازش موضوعات جهت ساز نحوه وقوع هدایت در قلب را بحث کرده ایم. اگر کسی بتواند هدایت را ایجاد کند، قلب انسانها تحت تاثیر قرار داده است و به تبع آن سایر جوارح نیز مدیریت میشود.
خلاصه آنکه، دولت اسلامی برای ایجاد خودتنظیمی در روابط سیزده گانه باید مسئله هدایت را فربه کند. در واقع جمهوری اسلامی جمهوری هدایت است، یعنی جمهوریای است که میتواند قلوب ملت ایران و ملتهای دیگر را تحت تاثیر قرار دهد.
بحث سوم پاسخ به این سوال است که چیزی هدایت را به چالش میکشاند. ما در نظریه خود صد مسئلهای را که هدایت را به چالش میکشد شناسایی کرده و حیثیت ضدیت آنها را نیز مورد بحث قرار داده ایم. ما باید در پیوست زمان و مکان امور نامتوازن با هدایت را به طور موردی مورد بررسی قرار دهیم. مثلا ما معتقدیم آپارتمان ضد هدایت است، زیرا آسایش را از انسان میگیرد. خانه انسان باید دارای فضایی باشد که امور مهمی مثل تفریح و یا صله رحم در آن به راحتی صورت گیرد در حالی که آپارتمان این نقصیه را دارد.
مثال دیگر، غذای صنعتی و یا ترا ریخته است؛ غذا زیر ساخت تذکیه و تاثیر بر قلب است. در روایت آمده است که اگر میخواهید وسوسه قلب خود را کنترل کنید انار مصرف کنید. در هیچ آیه و یا روایتی نیامده که مثلا «انار» حاوی آنتی اکسیدان است بلکه در روایات، غذا بر اساس اخلاق و تاثیر بر قلب تعریف شده است؛ به عنوان نمونه حضرت میفرماید برای شجاعت فرزند، به او «بِه» بخورانید. برنامه هائی مانند اجرای کُدِکس آلیمنتاریوس (Codex Alimentarius) توسط سازمان غذا و دارو و ایجاد فاجعه تراریخته و گسترش غذای ناسالم در سفره مردم اخلاق مردم را به چالش کشانده است.
پس از شناسایی امور نامتوازن، باید راه علاج را ارائه دهیم
بحث دیگر، شناسایی علاج این امور نامتوازن است. مثلا ما به جای کُدِکس آلیمنتاریوس، «الگوی فقهی ارزیابی غذا» را پیشنهاد داده ایم. یا اینکه به جای مقررات ۲۲ گانه ساختمان، مقررات نه گانه ساختمان را پیشنهاد کردیم که اگر در بنای ساختمان رعایت نشوند شاید ساختمان استحکام داشته باشد ولیکن انسانها در آن سکینه و آرامش نخواهند داشت.
خلاصه آنکه، تنها شناسایی نامتوازنها دردی را دوا نمیکند باید راه علاج آنها را نیز بیان کنیم؛ بنابراین هر امر نامتوازن با مسئله هدایت ضد نظم اختیاری حرکت میکند و حاکمیت را وادار میکند که به نحو اکثریت از ابزارهای جبری استفاده کند.
تا اینجا گفتیم که دولت اسلامی، عبارت است از دولت که خودتنظیمی در روابط انسانی سیزده گانه را از طریق فربه کردن امر هدایت ایجاد میکند. گفتیم که نحوه فربه کردن امر هدایت نیز در نظریه پردازش موضوعات جهت ساز تبیین شده است و به دنبال آن، صد امر نامتوازن با مسئله هدایت با شناسایی راه علاج نیز مطرح شد.
چرخه چهاربخشی تحریک فکر
حال سوال این است که چگونه میتوانیم این برنامه را در جامعه مطرح کنیم؟ مکانیسم ورود ما یک چرخه چهارگانه است:
الف. مدیریت خبر و رسانه؛ این مهم است که یک جریان حوزوی مدیریت خبر داشته باشد، «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ» باشد. یکی از مشکلات این است که برخی از مردم، اندیشمندان و یا مسئولین از برخی حرفها و گفتگوهای مفیدی که در حوزه علمیه وجود دارد، خبر ندارند.
ب. مدیریت تضارب؛ حتی اگر تمام قواعد به نحو دقیق در یک نظریه فقهی به کار گرفته شود، باز هم باید با آن معامله مخطئه بودن شود. پس لازم است در حوزه، زمینه تضارب آراء آماده شود. البته گاهی تضارب را با جدال اشتباه میگیریم، ولیکن به هر حال ما باید تضارب را (البته با شروطش) داشته باشیم، تا مسئله مستحکم شود.
ج. مدیریت مکتوبات؛ این امر غیر از چاپ کتاب است، تصویر ما از تولید مکتوبات، تولید ده نوع مکتوب است؛ از دورههای بحثی گرفته تا گزارشهای راهبردی، جزوات تولد نظریه، پیشخوان ها، پیادههای فوری و مابقی مکتوبات.
د. مدیریت نمونه سازیهای تمدنی. حوزه باید بر اساس نظریه خودش تصرف عینی کند. بسیاری با مباحثات نظری اقناع نمیشوند که اسلام قدرت کارآمدی اجتماعی دارد، بلکه باید به آنها در عمل نشان داده شود. مثلا باید در برند غذایی خود کار کنیم و آنها را وارد سفره مردم کنیم.
ما به این چهار چرخه، چرخه چهاربخشی تحریک فکر میگوییم که به نظر ما اگر حوزه این چهار کار را انجام ندهد کماکان نمیتواند در نظام تصمیم سازی اجتماعی تصرف کند. ده موضوع در شرایط فعلی اولویت نمونه سازی است، مثل مدیریت شهر و مقررات ملی ساختمان.
مسئله آخر؛ آیین نامه خاص چرخه چهاربخشی تحریک فکر
چرخه چهاربخشی تحریک فکر آیین نامه خاص خود را دارد. اگر به این آیین نامهها اهمیت ندهیم مثلا کار خبری با کار رسانهای یکی میشود. ما در این آیین نامه لازم است با ملاکهای فقهی دقیقا بگوییم جلسه جدال چه تفاوتی با جلسه تضارب دارد./501