به گزارش خبرنگار وسائل، یکی از آثار شوم استعمار فرهنگی در جهان اسلام این است که کوشیدهاند مسلمانان را از حقیقت اسلام جدا کنند و اجازه ندهند اسلام با همه ابعادش در جهان پیاده شود؛ استعمارگران و مزدورانشان با القائات شیطانی سعی در تفهیم این مساله به مسلمانان داشتند که اسلام تنها یک آیین عبادی فردی است و کاری به سایر ابعاد زندگی مردم ندارد و در نهایت دین اسلام از سیاست جدا است! در نتیجه این تبلیغات و القائات، بسیاری از مسلمانان ناآگاه، هر گونه حرکت صحیح اسلامی در عرصه اجتماعی را سیاسی و غیراسلامی میدانند.
از جمله عبادات سیاسی - اجتماعی اسلام حج است که دشمنان، آن را عبادتی خشک و بیروح جلوه دادهاند، لذا آگاهی از این نقشه شوم دشمن و مبارزه با این نقشه باید در دستور کار دول اسلامی و نیز علماء اسلام قرار بگیرد؛ چرا که با رجوع به مصحف شریف، روایات و نیز سیره پیامبر گرامی اسلام(ص)، میتوان گفت این کنگره عظیم جهانی منافع بسیار عظیمی در حوزه نظر و عمل برای مسلمانان دارد.
منافع حج در قرآن
حج تنها یک عبادت صرف نیست که قرآن مجید دستور اکید صادر میکند تا از سراسر جهان، مردم سواره و پیاده به سوی کعبه بشتابند و در جایگاه ابراهیم خلیل(ع) و مرکز بتشکنی گرد هم بیایند، خداوند در آیه ۲۷ سوره حج میفرماید «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ».
این آیه به نوعی اعلام جهانی و همگانی برای تشکیل یک کنگره عظیم جهانی است، تا این کنگره مرکز وحدت مسلمانان قرار بگیرد و مصالح و منافع دنیای اسلام در آن برررسی شود، چنان که این حقیقت در آیه 28 همین سوره با عبارت «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» مورد اشاره قرار گرفته است، چون لفظ «منافع» در این آیه به صورت مطلق مورد استفاده قرار گرفته است که شامل منافع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... میشود.
کنگره اندیشه و مرکز قیام و قوام
پس از آیات مربوط به مناسک حج، بلافاصله آیات مربوط به جهاد و دفاع از حریم اسلام، منافع و مصالح مسلمانان در آیات 38 تا 41 سوره حج بیان شده است؛ ناگفته پیداست که این آیات کریمه رابطه میان حج و جهاد را بیان میکند و ارتباط کنگره اندیشه، تفکر و تصمیمگیری را با جبهه پیکار و جنگ یادآوری میکند که باید نمایندگان کلیه فرق اسلامی از سراسر جهان در کنار کعبه جایگاه بتشکنی و مرکز فعالیت ابراهیم خلیل(ع) و رسول اکرم(ص)، قهرمان توحید و کوبنده شرک و طاغوت، گرد هم آیند و پس از آگاهی و اطلاع از همه مسائل و تبادل افکار و اتخاذ تصمیمهای لازم به مبارزه با شیاطین و طاغوتیان و استعمارگران بپردازند و با قدرت الهی خویش دست مستکبران را قطع کنند.
قرآن مجید، «کعبه»، مطاف حاجیان را هسته مرکزی قیام، مقاومت، قوام و استحکامبخش حیات و زندگی مردم معرفی کرده است و می فرماید «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ».[1] هرچند مسلمانان دارای اجتماعاتی هستند و مشکلاتشان را بررسی و مسائلشان را مطرح می کنند اما لازم است سالی یک مرتبه در مرکزی که خاطره بزرگترین شخصیتهای جهان بشری را تجدید میکند و درس توحید و مبارزه با شرک و طاغوت را ارائه میدهد، اجتماع کنند و با پیوند اخوت، «انما المومنون اخوه»، قدرتی خللناپذیر و الهی تشکیل دهند و آنچه را که بر خلاف مسیر الهی و انسانی است با نیروی غیرقابل معارض خویش طرد و دفع کنند.
روش سیاسی پیامبر به فرمان وحی
بهترین نمونه عملی قیام بر ضد طاغوت در قالب حج ابراهیمی را خود پیامبر(ص) نشان داده است، آنجا که در سال نهم هجرت، فرزند کعبه، امام علی(ع) را امر فرمود تا آیات برائت را که یک قطعنامه کاملا سیاسی بود در مسیر حج به همگان اعلام کند و امیرالمومنین(ع) قطعنامه کوبندهای را در چهار ماده در کمال قاطعیت اعلام کرد و فرمود:
1. بت پرستان حق ندارند وارد خانه خدا شوند؛
2. طواف با بدن برهنه ممنوع و حرام است؛
3. بعد از این هیچ بت پرستی حق شرکت در مراسم حج را ندارد؛
4. کسانی که با پیامبر(ص) پیمان عدم تعرض بستهاند و از همان آغاز به پیمان خود وفادار بودهاند، پیمانشان محترم و تا انقضای مدت پیمان، جان و مالشان محترم است، ولی مشرکانی که با مسلمانان پیمانی ندارند و یا عملا پیمانشکنی کردهاند از این تاریخ( دهم ذی الحجه) به مدت چهار ماه به آنان مهلت داده میشود تا تکلیف خود را با حکومت اسلامی روشن سازند.
آیا حرکتی را سیاسیتر از این عمل قهرمانانه میتوان یافت؟ آیا این عمل و روش پیامبر(ص) بهترین الگو برای جهانیان نیست؟
به مطالب فوق برخی دیگر از اقدامات پیامبر اسلام(ص) را میتوانیم بیافزاییم. از زمانى که پیامبراکرم(ص) با یاران محدودش در مکه حضور داشتند و تحت محاصره و شکنجه هاى شدیدى به سر مى بردند، همواره در پى فرا رسیدن ایام حج بودند تا از این فرصت ارزشمند براى انتقال پیام الهى به مردم استفاده نمایند؛ پیامبر گرامى اسلام(ص) از این مراسم عبادى - سیاسى چنان براى ترویج دین توحیدى و طرد شرک و کفر بهره مى گرفت که مشرکین قریش درصدد شدند تا عده اى را در دروازه هاى ورودى شهر مکه مامور کردند و آنها به کسانى که قصد شرکت در مراسم حج را داشتند بگویند: شخصى در این سرزمین هست که مطالب و ایده هایى دارد که شما را سحر مى کند و شما در گوش خود پنبه بگذارید تا پیام او را نشنوید.
اما پیامبر(ص) و یارانش حداکثر بهره را مى بردند تا پیام انقلاب اسلامى را به مردم برسانند و «پیمان عقبه» ثمره چنین تلاشهایی بود که مردم مدینه در نتیجه همین رفت و آمدها با اسلام انس گرفتند و در همین راستا پیامبر اسلام(ص) بارها از همین کنگره حج براى گسترش اسلام ناب و نابودى شرک و کفر حداکثر استفاده و بهره را بردند.
حضرت علی(ع) نیز در زمان خلافت خود بارها از این ظرفیت برای اهداف والای الهی استفاده کردند و از آنجایى که منصب امیرالحاج علاوه بر سرپرستى حجاج در امور دینى و... بار سیاسى نیز داشت، در سال37 (ه.ق.) از طرف حضرت امیر(ع) شخصى بنام عبدالله بن عباس و از طرف معاویه شخصى بنام یزیدبن شجره رهاوى براى تصدى این امور عازم شدند که سرانجام به نزاع کشیده شد و در نهایت بر شخص ثالثى بنام شیبةبن عثمان توافق کردند.
در تاریخ اسلام موارد مشابهى از این گونه حرکتهاى سیاسى دیده مى شود که برخی در راستای اجراى اهداف الهی و اسلامی و عدهای در جهت امیال نفسانی و سیاستهاى خویش از مراسم حج بهره مى بردند؛ چنان که معاویه مساله جانشینى یزید را در سفر حج مطرح کرد و منصور دوانیقى در سال 136(ه.ق.) امیرالحاج مردم شد و در همان مراسم به نفع خود بیعت گرفت؛ همچنین ابوذر در یک سال در دوران عثمان به حج مشرف شد و در کنار کعبه ضمن نقل روایاتى از پیامبر اکرم(ص) درباره دوستى با عترت ایشان، از وضع موجود انتقاد کرد و نیز عمل سیدالشهدا(ع) در ایام حج و سخنرانى انقلابى آن حضرت در بین جمعیت، نمونه بارز استفاده سیاسی از ظرفیت حج است که حتى براى این منظور چند ماه در مکه توقف کردند تا موسم حج فرا برسد و مردم از سراسر عالم در این مکان جمع شوند و حضرت(ع) به روشنگری و تبلیغ قیام علیه ظالم و طاغوت بپردازند.
از مجموعه این مباحث روشن شد شبهاتى که وهابیت در مورد بعد سیاسى حج مطرح کرده و آن را مخالف اسلام و قرآن دانسته است، بى اساس بلکه توام با اغراض سیاسى است و در حقیقت نفى بعد سیاسى حج، اثبات حربه سیاسى آنان است، چرا که اثبات شد بعد سیاسى حج، نه تنها مخالف قرآن، اسلام و سنت نیست، بلکه مطابق قرآن و عین متابعت از اوامر خداوند و تاسى از ابراهیم خلیل، رسول امین و سلف صالح است.
در عصر حاضر، خادمین حرمین با سرگرمى به سقایت و معیشت حجاج، و پرداختن به عمارت و تزیین مسجدالحرام و مسجدالنبى(ص) و غفلت از ایمان و جهاد فىسبیل الله و کنارهگیرى از حقوق مسلمانان مظلوم، مصداق بارز آیه «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ و َعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ و َاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»[2] هستند.
آنها با یدک کشیدن عنوان «خادم الحرمین»، هر گونه سوء استفادهایی را انجام مى دهند و در عوض خدمت، با تحمیل کردن عقاید وهابى بر دیگر گروهها و صد سبیل از مستطیعان و اعمال انواع تضییق حقوق حجاج به خیال خام خویش برنامه هاى اسلام و قرآن را اجرا مى کنند، حال آنکه طبق آیات الهى این افراد مصداق اتم آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ و َمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ »[3] و از ظالمان محسوب مى شوند./703
حجت الاسلام رضا محبوب، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم
پی نوشت:
[1] - سوره مائده/ آیه 97.
[2] - سوره توبه/ آیه .19
[3] - سوره حج/ آیه 25.