به گزارش خبرنگار وسائل، خداوند متعال در آیه 32 سوره نوردر مورد ازدواج میفرماید: «وَ أَنکِحوا الأیامی مِنْکُمْ و الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ»، معنای «انکحوا» این نیست که خود نکاح کنید، بلکه بدین معنا است که باید وسیله نکاح را برای همه جوانان فراهم نمایید! این کار وظیفه همگانی است و مخاطب آیه همه مردم هستند. «انکاح» بر خلاف «صدقه» که مستقیماً توسط عامل و فاعلِ آن انشاء میشود، فعلی نیست که مستقیماً قابلیت انشاء داشته باشد، بلکه به معنای این است که شما مقدمات فعل دیگران را فراهم میکنید؛ به عنوان مثال یکی از مصادیق «إنکاح» این است که اگر یکی از طرفین ازدواج به وامی احتیاج داشته باشد به او وام داده شود یا اگر کمک رایگان و بلاعوضی در امر نکاح نیاز دارد این کمک به او انجام شود و بالجمله معنای «إنکاح» این است که در کمک و إعانه بر ازدواج دیگران از هیچ کمک و اعانهای دریغ نشود. در ادامه همین آیه میفرماید: اگر آنها فقیرند و دستشان تهی است، خداوند با همین کار شما (إنکاح) آنها را بی نیاز میکند.
اما سه دسته از میان آنان به طور خاص مورد خطاب قرار گرفتهاند:
والدین و بستگان
اول، پدران، مادران و سایر اقوام دختران و پسران، که باید به ازدواج جوانان شان کمک کنند.
بر حکومت لازم است که مردم را بر ازدواج ترغیب و حتی اجبار کند
دولت اسلامی به اعتبار اینکه مسئولیت حفظ سلامت جامعه (سلامت اخلاقی، اجتماعی و نفسانی جامعه) را بر عهده دارد و به دلیل آنکه ازدواجِ به موقع، از انجام بسیاری از معضلات اجتماعی جلوگیری میکند و سلامت جامعه را در پی دارد، باید در این باره به طور جدی اقدام کند. حکومت اسلامی نسبت به برپایی ازدواج و احیای این سنت الهی نقش بسزایی دارد، و حتی در برخی موارد بر حکومت لازم است که مردم را بر ازدواج ترغیب و حتی اجبار کند.
آیت الله جودی آملی در درس خارج نکاح خود در این زمینه میگوید: مرحوم بحر العلوم در این زمینه سخنی دارند که مورد نقد صاحب جواهر قرار گرفته است؛ ایشان در مصابیح این فرمایش را دارند که در بعضی موارد اجبار حاکم شرع بر نکاح لازم است و اگر در فقه حکم به استحباب و عدم وجوب نکاح شده، به این معناست که نکاح وجوب عینی ندارد اما شکی نیست که در بعضی از موارد واجب به وجوب کفایی میشود، چون نکاح برای بقای نسل بشر ضروری است و ترکش سبب انقطاع نسل بشر میشود و اگر ترک شود سبب انقطاع نسل بشر خواهد شد، لذا با کنار هم گذاشتن این صغری و تطبیق آن با قاعده کلّیِ «سبب الحرام حرام» به این نتیجه میرسیم که چون ترک ازدواج سبب انقطاع نسل بشر میشود و انقطاع نسل بشر حرام است پس سبب آن هم که ترک ازدواج باشد حرام است پس بر حکومت اسلامی لازم است تا از باب نهی از منکر در صورتی که اوضاع امّت به ترک ازدواج منتهی شده باشد، آنها را به روشهای مقتضی اجبار به ازدواج کند.
پس بنابراین بر حکومت لازم است با تحصیل امکانات، تسهیلات، وام دادن، بیمه، فراهم کردن شیر کودکان و مانند آن از یک طرف و استفاده از تسهیلات برای کسانی که از ازدواج فاصله گرفتهاند از طرف دیگر در احیای این سنت حسنه تمام تلاش خود را مبذول دارد.
آیت الله کعبی در درس تحلیل مبانی قانون اساسی در این زمینه میگوید: از وظایف دولت و جامعه در مسئلهٔ ازدواج، فراهم ساختن مقدمات ازدواج است. بر اساس اصل 10 قانون اساسی فراهم آوردن مقدمات ازدواج آسان برای افراد مجرد خواه باکره باشند یا بیوه علاوه بر اینکه مسئولیت همگانی است و از وظایف افراد و خانوادهاست، به دلیل اطلاق آیهٔ شریفه «وَ أَنکِحوا الأیامی مِنْکُمْ و الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ»و آثار و فواید فراوان مترتب بر ازدواج از مهمترین وظایف دولت اسلامی است و در این زمینه دولت موظف است از طریق کمکهای مالی، شناسایی همسر مناسب، واسطه گری در ازدواج و تشویق به ازدواج و... مقدمات تشکیل خانواده و ازدواج آسان را فراهم کند.
همچنین براساس اصول دیگر قانون اساسی و اصول مسلم دینی، تأکید بر تأمین مقدمات ازدواج برای مسلمانان توسط حکومت اسلامی، مانع از امکان و هموار ساختن ازدواج برای غیرمسلمانانی که در جامعه و حکومت اسلامی به عنوان شهروندان نظام اسلامی زندگی میکنند و در حمایت دولت و ملت مسلمان هستند، نیست و غیرمسلمانان در پناه جامعهٔ اسلامی، همان گونه که از دیگر حمایتها و خدمات مادی و معنوی مسلمانان و حکومت اسلامی برخوردارند، شایسته و در مواردی لازم است همانند مسلمانان در تشکیل خانواده یاری شوند.
نقش جامعه اسلامی در برپایی سنت ازدواج
در روایات نسبت به ازدواج به قدری اهمیّت داده شده که شاید از معدود مواردی باشد که هیچگاه حکم استحباب از آن برداشته نشده و در همه شرائط، سنّت بودن آن محفوظ است. به زعم برخی از فقهاء، اگر کسی شرائط مالی برایش فراهم نیست و با اقدام به ازدواج به ذلّت و فلاکت میافتد ازدواج نسبت به او مستحب نیست؛ در حالی که اینگونه موارد، از موارد تعارض نیست که حکم استحباب به کلی زائل شود بلکه در این مثال چون ازدواج با یک امر مهمّ دیگر در تزاحم قرار گرفته است باید بببینیم که نکاح در تزاحم بین طرفین در طرف راجح قرار میگیرد یا مرجوح در صورتی که طرف راجح باشد که بلاشک بر استحباب خود باقی است و در صورتی که در تزاحم بین ذلّت و اقامه سنت ازدواج، این امر مقدّس، طرف مرجوح واقع شود، استحباب آن کمتر خواهد شد، نه اینکه کلّاً استحباب آن زائل شود.
نقش حکومت در برداشتن موانع ازدواج و تسهیل تشکیل خانواده
برداشتن موانع ازدواج و تسهیل ازدواج جوانان از جمله وظایف و تکالیف دولت در راستای حمایت از نهاد خانواده و استواری و استحکام آن است. یکی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه میگوید: بر جامعه و دولت تکلیف است که هر گونه مانع را از جلوی ازدواج بردارند و طرق و وسایل آن را آسان سازند و از خانواده و رعایت آن حمایت کنند.
ازموانع و مشکلات تشکیل خانواده و ازدواج، موانع اقتصادی است؛ از این رو در اجرای اصل 10 قانون اساسی دولت تعهدات ویژهای را بر عهده دارد که تأمین نیازهای اساسی خانواده از جملهٔ آنها به شمار میرود. در این زمینه در اصول متعدد قانون اساسی تأمین نیازهای اساسی خانوادهها از جمله مسکن، تأمین اجتماعی، برطرف کردن نیازهای اقتصادی مانند خوراک، پوشاک، اشتغال و در اختیار قرار دادن وسایل کار وظیفه دولت خوانده شده است.
براساس آموزهها و تعالیم دینی، تأمین نیازهای اساسی خانوادهها به اندازهای مهم است که اهمال در آن دستیابی به هدف آفرینش را - که همان عبودیت و بندگی است- غیر ممکن میکند. در قرآن کریم بارها به فراهم آمدن نیازهای اساسی به خصوص معاش مردم در زمین اشاره و بر تقسیم معیشت میان آنان تأکید شده است که بیان کنندهٔ حق هر فرد در برخورداری از معاش و ابزار گذران زندگی است.
علاوه بر قرآن کریم، در سنت و سیرهٔ معصومین نیز همواره به تأمین نیازهای اساسی خانوادهها تأکید ویژه شده است، به طوری که هنگامی که امام علی(علیه السلام) حکومت را به دست گرفت، تأمین نیازهای اساسی در راستای رفاه عمومی را هدف اقتصادی دولت خود اعلام داشت و به والیان خود در سرزمینهای دیگر تأکید کرد که در جهت تأمین این نیازها کوشا باشند. در همین زمینه امام علی(علیه السلام) در نامهٔ خود به مالک اشتر تأمین نیازهای اساسی و رفاه عمومی خانوادهها را وظیفه حاکم اسلامی برمی شمارد. (سخنرانی آیت الله کعبی، تحلیل مبانی اصول قانون اساسی)/703
محرم آتش افروز