به گزارش خبرنگار وسائل، جوامع انسانی به علل گوناگون نیازمند یکدیگر هستند و هر جامعهای برخی از نیازمندیهای خود را از طریق جوامع دیگر برطرف میسازد؛ ولی جامعه ایمانی میبایست هوشیار باشد که این نیازمندی و پاسخ به آن، موجب وابستگی اقتصادی و سرسپردگی به دشمنان و سلطه جوامع دشمن و بیگانه بر آنان نشود. از این رو خداوند در آیه 28 سوره توبه قطع روابط اقتصادی با دشمنان را برای جلوگیری از سلطه آنان و دستیابی به خودکفایی اقتصادی تشویق میکند. در این آیه خداوند به مؤمنان و جامعه ایمانی وعده و امیدواری میبخشد که در صورت قطع رابطه اقتصادی و وابستگی به بیگانگان و دشمنان میتوانند به خودکفایی برسند و این قطع رابطه نه تنها اختلالی در اقتصاد و رشد و توسعه آن ایجاد نمیکند؛ بلکه فرصت استثنایی برای خودکفایی و رسیدن به استقلال اقتصادی است.
در آیه 28 سوره توبه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ فَلَا یقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا ۚ وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیلَةً فَسَوْفَ یغْنِیکمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکیمٌ» خداوند به مؤمنان و جامعه ایمانی وعده و امیدواری میبخشد که در صورت قطع رابطه اقتصادی و وابستگی به بیگانگان و دشمنان میتوانند به خودکفایی برسند و این قطع رابطه نه تنها اختلالی در اقتصاد و رشد و توسعه آن ایجاد نمیکند؛ بلکه فرصت استثنایی برای خودکفایی و رسیدن به استقلال اقتصادی است.
البته قطع رابطه اقتصادی ممکن است بحرانهایی را ایجاد کند. در این حالت نظارت دقیق دولت اسلامی و برنامهریزی درست و مناسب برای عبور از بحرانها ضروری خواهد بود، با تدبر درآیات 47 تا 55 سوره یوسف، در این آیات به وضوح نحوه مدیریت در تحریمها و بحرانها را خداوند متعال بیان میکند. «قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تَأْکلُونَ» خداوند متعال مدیریت بحران و اداره جامعه در شرایط حاد و دشوار را از وظایف اصلی حکومت اسلامی بیان میکند و هشدار میدهد، حکومتها باید تحریمها و مشکلات را پیش بینی بکنند و در ایام فراخی با تدبیر از فشار مشکلات بکاهند. بهره برداری حداکثری به هنگام مناسب بودن شرایط کشور، برنامهریزی در تولید «تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ» و صرفه جویی و ذخیرهسازی «فَذَرُوهُ» به عنوان یک ضرورت و کنترل بر روند تولید و توزیع، در شرایط بحرانی از وظایف حکومت اسلامی است که دولتها باید نسبت به آن اهتمام بورزند.
چارچوب روابط دولت اسلامی با دولتهای غیراسلامی
کشورهای غیراسلامی در نوع ارتباط با کشور اسلامی به چند دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته کشورهایی هستند که با کشور غیراسلامی همراه هستند و روابط دوستانه دارند. دسته دوم کشورهایی هستند که همراه و دوست نیستند اما مخالف هم نیستند و سیاستهای آنها ضدسیاستهای دولت اسلامی نیست.
دسته سوم کشورهای مخالف سیاستهای دولت اسلامی هستند اما براساس منافع و مصالح مشترک در بخشهای مختلف مانند اقتصادی حاضر به تعامل و انعقاد قرارداد هستند. دسته چهارم کشورهای مخالف سیاستهای دولت اسلامی هستند و تا حد معاند با دولت اسلامی پیش میروند و در مسیر حرکت دولت اسلامی کارشکنی میکنند. اما پنجمین دسته کشورهای متخاصم هستند که علیه دولت اسلامی اقدامات ستیزهجویانه، جنگطلبانه و براندازانه میکنند.
از آیات قرآن کریم به ویژه آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه اینگونه برداشت میشود که خداوند بزرگ دولت اسلامی را از نیکی کردن و رعایت عدالت در روابط نسبت به غیرمسلمانانی که نسبت به دین، استقلال و عزت مسلمانان و دولت اسلامی ستیز ندارند و مسلمانان را از خانه و دیارشان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند.
نهی قرآن از رابطه با دولتهای متخاصم
از این ۵ دسته کشور آیه ۹ سوره ممتحنه مربوط به کشورهای دسته پنجم است؛ خداوند در این آیه مسلمانان را از رابطه با کشورهای غیر اسلامی متخاصم که برنامه براندازی، جنگ و ستیز در ابعاد مختلف؛ سخت، نیمهسخت، نرم، تحریم و فشارهای اقتصادی، دارند نهی میکند.
در واقع این دو آیه سوره ممتحنه یکی از مبانی قرآنی چارچوب و نوع روابط دولت اسلامی با دولتهای غیراسلامی است، اما مبنای دوم قرآنی آیه ۷ سوره مبارکه «توبه» است؛ «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۖ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» (چگونه مشرکان را نزد خدا و نزد فرستاده او عهدی تواند بود؟ مگر با کسانی که کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید. پس تا با شما [بر سر عهد] پایدارند، با آنان پایدار باشید، زیرا خدا پرهیزگاران را دوست میدارد.)
روابط ولایی مسلمانان باغیر مسلمانان از منظر قرآن
خداوند در قرآن، به عنوان یک اصل هرگونه روابط ولایی میان مسلمانان با غیر مسلمانان را نفی کرده است. به این معنا که جامعه و دولت اسلامی باید هیچ رابطه ولایی با بیگانگان نداشته باشد. در آیات قرآن موارد زیر از روابط نفی شده است: نفی رابطه ولایی با اهل کتاب: قرآن درباره نفی رابطه ولایی مؤمنان با اهل کتاب میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، یهود و نصاری را اولیای خود نگیرید که بعضی از آنان اولیاء بعضی دیگرند. و هر کس از شما آنها را اولیاء گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمینماید. (مائده، آیه 51) در این میان برخی از اهل کتاب به سبب ریشخند و بازی گرفتن دین اسلام باید نفی شوند؛ زیرا خداوند در جایی دیگر میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفتهاند چه از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و چه از کافران، دوستان خود مگیرید، و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید. (مائده، آیه 57)
1- نفی رابطه ولایی با کافران: خداوند در این باره نیز فرموده است؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، به جای مؤمنان، کافران را به دوستی خود مگیرید. آیا میخواهید علیه خود حجتی روشن برای خدا قرار دهید؟ (نساء، آیه 144) از نظر قرآن کافر، کافر است و فرقی میان کافر خویشاوند و غیر خویشاوند نیست. خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند آنان را به دوستی مگیرید و هر کس از میان شما آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمکارانند. (توبه، آیه 23)
2- نفی رابطه ولایی با مغضوبان: هر چند که مغضوبان بر یهودیان تطبیق شده ولی این عنوان عامی است که شامل گروههای بسیاری از مردم از کافران و مشرکان میشود. خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، مردمی را که خدا بر آنان خشم رانده، به دوستی مگیرید. آنها واقعاً از آخرت سلب امید کردهاند، همان گونه که کافران از زنده شدن اهل قبور ناامیدند. (ممتحنه، آیه 13) از این آیه هم چنین فهمیده میشود که ارتباط و رابطه ولایی با مغضوبان موجب میشود تا شخص یا جامعه نیز مغضوب الهی شود.
3- نفی رابطه ولایی مومنان با مشرکان: خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، پس به زودی خدا - اگر بخواهد - شما را به فضل خویش بینیاز میگرداند، که خدا دانای حکیم است. (توبه، آیه 28) به سخن دیگر، تعلیق حکم بر وصف، مخاطب را از علتیابی بینیاز میکند و میفهماند که علت داشتن وصف مغضوب علیه است.
4- نفی رابطه ولایی با منافقان: منافقان هر چند به ظاهر جزو مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامی هستند؛ ولی کسانی که به عنوان منافقان شناخته میشوند باید به عنوان کافران ارزیابی شده و هر گونه رابطه با آنان قطع شود. خداوند میفرماید: شما را چه شده است که درباره منافقان، دو دسته شدهاید؟... منافقان همانگونه که خودشان کافر شدهاند، آرزو دارند که شما نیز کافر شوید، تا با هم برابر باشید. پس زنهار، از میان ایشان برای خود، اولیایی را اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. پس اگر روی برتافتند، هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان یار و یاوری برای خود مگیرید. (نساء، آیات 89-88)
5- نفی رابطه ولایی با دشمنان خدا و امت اسلام: برخی از کسانی که در موارد پیشین نفی شدهاند ممکن است تنها با مسلمانان، دشمنی داشته باشند ولی به خدا اعتقاد داشته و با خدا دشمنی نداشته باشند؛ بنابراین خداوند در جایی دیگر به مسئله دشمنان خدا و مسلمانان اشاره کرده و هر گونه رابطه ولایی را با آنان نفی کرده است: ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید به طوری که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند و پیامبر خدا و شما را از مکه بیرون میکنند که چرا به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید، اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمدهاید. شما پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است. (ممتحنه، آیه 1)/704