به گزارش وسائل، سخنران این نشست برخط در ابتدای سخنان خود، جریان علم را طبیعی و زایده نیازها و مسائل دانست و گفت: برخلاف پارهای از فیلسوفان علم که جریان علم و نظریهپردازی را کاملاً وابسته به قدرت و تبلیغات و پروپاگاندای رسانهها میدانند، به اعتقاد اغلب فیلسوفان علم و به شهادت تاریخ علم، جریان علم، جریانی طبیعی و زاییده نیازها و مسائل است؛ علم، امری آییننامهای نیست؛ علم دستوری، برفرض امکان، نه کارآمدی دارد و نه مقبولیت.
وی سیاستگذاریها و اولویتگذاریها و طرح مسائل از سوی حاکمان را در تند یا کند شدن روند شکلگیری یک علم نقشآفرین دانست و ابراز داشت: دولت و حاکمیت از جمله مهمترین عوامل زمینهای تولید علم و نظریهپردازیاند. دولت و حاکمیت هم به صورت غیرمستقیم و هم به صورت مستقیم میتواند در جریان علم نقشآفرینی کند؛ آهنگ آن را تند یا کند نماید. به عنوان مثال، یک دولت و حاکمیت خودباخته، به نخبگان و عالمان و متخصصان خود بیاعتنایی میکند و عملاً موجب سترونی علم و مرگ نظریهپردازی علمی میشود. در مقابل یک دولت شجاع، مستقل و خوداتکا، به صورتی غیرمستقیم، نخبگان را به حرکت در میآورد؛ روحیة «ما میتوانیم» را به سطوح و لایههای مختلف جامعه تزریق میکند. و چنین روحیهای در میدان علم و نظریهپردازی میتواند جهادی علمی را پدید آورد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی ادامه داد: افزون بر این، مطالعة تاریخ علم و نظریات علمی نیز نشان میدهد که در بسیاری از موارد، علم و نظریات علمی در سایة قدرت و سیاست مطرح شدهاند. بسیاری از تحقیقات علمی و آثار گرانسنگ علمی و ادبی جهان، معلول و مرهون حمایت سیاستمداران و ارباب قدرت بوده است. نگاهی به مقدمه بسیاری از کتابها و تقدیمنامههای نویسندگان این حقیقت را نشان میدهد؛ این مسأله در دنیای مدرن رنگ و بوی جدیتری یافته است.
انقلاب اسلامی و ایجاد موجی تازه و امیدی واقعبینانه در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی
وی با اشاره به اینکه اصل ایده «علوم انسانی اسلامی» ربطی به انقلاب اسلامی ندارد، خاطرنشان کرد: برخلاف تلقی پارهای از منتقدان؛ ایده اسلامیسازی علم، «اسلمة المعرفة» از سوی روشنگران مسلمان، از همان ابتدای آشنایی مسلمین با علم جدید غربی مطرح شد. اصل ایده ربطی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ندارد؛ بلکه به یک معنا همانطور که خواهم گفت، نهضت اسلامی مردم ایران، دست کم در دو حلقه از حلقات پنجگانة خود، الگو و نمونهای از نظریهپردازی اسلامی در اندیشه سیاسی و حقوقی بوده است.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی موجی تازه و امیدی واقعبینانه را در این عرصه ایجاد نموده است، ابراز داشت: انقلاب اسلامی موجب شده است که هم «نیاز بیشتری به این ایده احساس شود» و هم «مدافعان جدیتر و امیدوارتری» پیدا کند.
ناکارآمدی نظریههای علوم انسانی غربی
وی ادامه داد: صرف نظر از نقدهای بنیانی به علوم انسانی غربی؛ همگان شاهد آشکارشدن ناکارآمدی نظریههای علوم انسانی غربی در عرصههای مختلف مدیریتی، اقتصادی، سیاسی، روانشناختی، و ... هستیم. و همین مسأله برخی از مدیران دوراندیش و دلسوز ما را به فکر واداشته است که نمیتوانند و نمیباید به چنان نظریههایی دلگرم و پشتگرم باشند.
ارائه دهنده وبینار علمی، مقایسه نخبگان علمی و همچنین عامه مردم میان مدیران لیبرالمآب و دلسپردة غرب و اندیشههای لیبرالیستی در کنار مدیران جهادی و ولایی را موجب شناخت ناکارآمدی دستة اول و کارآمدی و فروتنی دستة دوم دانست و گفت: در این صورت عموم مردم از نظر ذهنی انتظار دارند در حوزههای مختلف اداره جامعه چنین نگاهها و ایدههایی نقشآفرینی کنند؛ وقتی مدیر جهادی ما، با کمترین هزینهها، ماهواره و موشک نقطهزن و ناوچه و زیردریایی و پهباد زیردریایی و اژدرهای حبابساز تولید میکند و مدیران لیبرال با میلیاردها تومان و دلار هزینه، توانایی تولید یک اتومبیل با کیفیت را هم ندارند؛ ناکارآمدی چنین مدیریتی برای جامعه ما، بیش از پیش مشهود و معلوم شده است.
انقلاب اسلامی پشتوانه ای برای تحقق ایده های اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین شریفی تصریح کرد: از طرفی مدافعان این ایده، به پشتوانه امیدی که انقلاب اسلامی برای تحقق ایدههای اسلامی ایجاد کرده است؛ علیرغم همه بیمهریهای برخی مدیران ارشد کشور، با جدیت بیشتری مشغول تحقیق و نظریهپردازی در این عرصه شدهاند.
کارشکنیهای برخی از سیاسیون و دولتمردان؛ بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت ایدة «علوم انسانی اسلامی»
وی ضمن انتقاد از مسئولیت یافتن برخی افراد بدون تخصص در علوم انسانی که هیچ درک روشنی از اهمیت و جایگاه این علوم ندارند در سمت های مهم علمی و آموزشی کشور، خاطرنشان کرد: تقاضای ما، این است که مدیران علمی جامعه، اجازه دهند در یک فضای آزاد و آکادمیک این ایده مطرح شود؛ بودجة مراکز و پروژههای مربوطه را قطع نکنند، فضای آزمایش و آزمون نظریهها را در اختیار اینها هم قرار دهند. دقیقاً همان سخنی که دربارة طب مدرن و طب سنتی هم میگوییم. ایجاد فضای باز و آزاد در عالم علم و اندیشه موجب میشود آنچه واقعا علم است، باقی بماند و آنچه علمنماست رسوا شود. اگر یک ایدهای نتواند در مقام نظر از خود دفاع کرده و منطقی مستحکم برای خودش ارائه کند و در مقام عمل هم نتواند کارآمدی و کارگشایی داشته باشد، خود به خود از میان میرود.
حجت الاسلام والمسلمین شریفی یادآور شد: باید توجه داشت که علوم انسانی غیر از فلسفهاند؛ جنبة انضمامی آنها بسیار پررنگ است؛ اگر نتوانند اعتبار و روایی خود را در عینیت اجتماع و حیات انسانی نشان دهند، میمیرند. بود و نبودشان یکسان است.
انقلاب اسلامی و تقابل با ایدههای انسانشناختی و علوم انسانی غربی
وی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی در تقابل با ایدههای انسانشناختی و علوم انسانی غربی مطرح شد، گفت: یعنی نه تنها هرگز بر پایة علوم انسانی غربی شکل نگرفته است؛ بلکه درست در نقطه مقابل آنها و علیرغم تحلیلهای آنها مطرح شده است. در این زمینه حرف برای گفتن فراوان است؛ من فقط به یکی از سخنان حضرت امام خمینی در اوایل انقلاب اشاره میکنم: در تاریخ 9 آذر 58 در مصاحبه با هفتهنامه آمریکایی تایم(صحیفه، ج11، ص160) در پاسخ به این سؤال که [شما زندگی خیلی منزوی داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکردهاید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟] میفرماید:
«ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هر چه میخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایهداران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هر کسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند. آری با ضوابط شما من هیچ نمیدانم و بهتر است که ندانم.»
انقلاب اسلامی موجب شد که دین در جایگاهی فرانهادی قرار گیرد
وی مهمترین کار انقلاب اسلامی در جهت تداوم حرکت انبیاء را قرار دادن دین در موقعیتی فرانهادی دانست و اذعان داشت: به اعتقاد قاطبه جامعهشناسان، نهادهای اصلی اجتماعی عبارتند از: اقتصاد، سیاست، تعلیم و تربیت، خانواده، و دین و مذهب. البته برخی مثل جی. او. هرتسْلِر در کتاب «نهادهای اجتماعی»، نهادهای اصلی را در نه مقوله دستهبندی میکند: افزون بر آن پنج نهاد، نهاد اخلاق، ارتباطات، هنر و بهداشت را هم میافزاید. این نگاه قاطبة جامعهشناسان یا جامعهشناسی غربی و سکولار است.
سخنران نشست ادامه داد: اما انقلاب اسلامی موجب شد که دین در جایگاهی فرانهادی قرار گیرد. به تعبیر دیگر، انقلاب اسلامی، از جهت قانونی و مقبولیت مردمی، دین را در جایگاه اصلی خودش قرار داد؛ اقامة فردی و اجتماعی دین، رسالت اصلی پیامبران بوده است: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ [تا مردم قیام به عدالت کنند] (حدید، 25) مأموریت اصلی انقلاب و حکومتی که به نام دین و به نام اسلام برپا شده است، چیزی جز اقامة دین در کلیت آن نیست؛ در آیه 13 سوره شوری این مأموریت و وظیفة اصلی به شفافیت بیان شده است: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ...؛ اقامه دین یعنی تحقق خارجی و بیرونی دین و با توجه به جامعیت اسلام، منظور از اقامه اسلام یعنی تحقق آن در زندگی فردی و اجتماعی (خانواده، اقتصاد، سیاست و تعلیم و تربیت؛ به عنوان نهادهای اصلی جامعه و نهاد علم و حقوق و فرهنگ و هنر و فنآوری و ادبیات، سینما، فضای مجازی و ... به عنوان خردهنهادها یا نهادهای فرعی جامعه.)
وی طلب تحقق چنین رسالت و مأموریتی را از علوم انسانی غربی غیرخردمندانه خواند و گفت: علومی که نه تنها تناسبی با جهانبینی توحیدی و نظام ارزشی اسلام ندارند، که در بسیاری از توصیههای خود در تضاد و تعارض با اسلاماند، چطور میتوان با تکیه بر آنها دنبال تحقق اسلام در ابعاد مختلفی زیست اجتماعی بود؟ تکیه زدن بر چنین علومی همچون تکیه زدن بر باد است؛ نتیجهای جز فروافتادن و سقوط و انحطاط نخواهد داشت. به همین دلیل حاکمان اسلامی، حقیقتا اگر دنبال تحقق دین و عمل به آرمانهای اسلامی و انقلاب اسلامی هستند؛ چارهای جز حمایت از ایدة «علوم انسانی اسلامی» ندارند؛ راه دیگری وجود ندارد.
علوم انسانی اسلامی، نرمافزار اصلی حلقههای پنجگانة نهضت اسلامی ملت ایران
عضو هیئت علمی موسسه آموزش پژوهشی امام خمینی(ره)، علوم انسانی اسلامی را نرمافزار اصلی حلقههای پنجگانة نهضت اسلامی ملت ایران برشمرد و اظهار داشت: نخستین حلقه: «انقلاب اسلامی» بود: حرکتی که به سرنگونی یک نظام مرتجع، فاسد، خودباخته و دلباختة غرب منجر شد. در همین نخستین حلقه از نهضت اسلامی میزان کارآمدی نگاه مادی و نگرش اسلامی و قدرت و درستی «پیشبینی» هر کدام از آنها را میتوان به وضوح مشاهده کرد. غربیان علیرغم بهرهمندی از همة امکانات مادی و ابزارها و تکنیکهای پژوهشی و عالمان و محققان برجسته، از پیشبینی این حرکت عظیم مردم ایران عاجز ماندند. این خود یکی از بهترین نمونههای ناکارآمدی علوم اجتماعی و سیاسی غربی است. و کارآمدی علوم انسانی اسلامی بود.
وی دومین حلقه را «تشکیل نظام اسلامی» دانست و گفت: در این مرحله هویت کلی انقلاب اسلامی ترسیم و تعیین شد. مدل و الگویی بیبدیل از نظام سیاسی در جهان با عنوان «مردمسالاری دینی» عرضه شد. این حلقة نهضت، تجلی کامل خود را در «قانون اساسی» به نمایش گذارد. نهضت اسلامی ملت ایران در این مرحله از حیات خود، بدون تبعیت از نظامها و تئوریهای سیاسی موجود و با تکیه بر مبانی و منابع اسلامی مدلی جدید از نظامسازی را عرضه نمود. = ثمرهای عینی از دانش سیاسی اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین شریفی، «تشکیل دولت اسلامی» را حلقه سوم این زنجیره برشمرد و اذعان داشت: ساماندهی ساختارها، سازمانها و نظامات گوناگون ادارة کنندة کشور بر اساس سیاست اسلامی و جامعهشناسی اسلامی و نظریات اسلامی در این مرحله تحقق می یابد. در این قسمت، در شکلدهی به پارهای از ساختارها، موفق بودهایم: مثل تشکیل «نیروی مقاومت بسیج» بر اساس امتداد اجتماعی و توسعة مفهومی «جهاد»؛ یک الگوی کاملاً اسلامی و منحصر به فرد و متکی بر باورها و ارزشهای اسلامی است و یا «جهاد سازندگی»، که متأسفانه در دگرگونیهای بعدی از دست رفت. در عین حال، به دلایل متعدد، هنوز نتوانستهایم مدل اقتصاد اسلامی را به صورت علمی و آکادمیک عرضه و عملیاتی نماییم. ما هنوز در عرصة فرهنگ و برنامهسازیهای فرهنگی و ارتباطات اجتماعی و الگوهای مدیریتی و تربیتی و آموزشی و پرورشی و تفریحی و هنری نتوانستهایم الگوهای اسلامی را تولید، عرضه و پیادهسازی کنیم.
وی در تشریح چهارمین حلقه که «تشکیل جامعة اسلامی» نام دارد، ابراز داشت: جامعه اسلامی جامعهای است که همة مقاصد، اهداف و آرمانهای اسلامی ترسیم شده برای بشریت در آن تحقق یافته باشد. جامعهای سرشار از عدالت، امنیت، رفاه اقتصادی، پیشرفت همه جانبه، پیشروی و پویایی، کرامت انسانی، دارای عزت و استغنای ملی. تحقق چنین جامعهای را نمیتوان از علوم انسانی غیر اسلامی انتظار داشت. نمیتوان از تئوریهای اقتصاد سرمایهداری انتظار داشت که عدالت و رفاه فراگیر و همهجانبه را در جامعة ما ایجاد کنند. نمیتوان از نظریههای لذتگرایانه و سودجویانه انتظار داشت که کرامت و کمالات انسانی را تأمین نمایند.
حجت الاسلام والمسلمین شریفی افزود: هرگز نمیتوان از مدیران و مسؤولانی که ذهن و زبان آنان به وسیلة ارزشها و آرمانهای اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی پر شده است، انتظار داشت که حرکت به سوی چنین جامعهای را مدیریت کنند. تحقق و تکمیل این حلقه، مشروط و متوقف بر داشتن علوم انسانی اسلامی است.
وی حلقه پنجم را «شکلدهی به امت اسلامی» یا «تمدن نوین اسلامی» دانست و خاطرنشان کرد: ارکان و پایههای اصلی هر تمدنی عبارتند از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، اخلاق و قدرت نظامی. همة این امور وابسته به تئوریهای علوم انسانیاند.
سودای تمدن اسلامی داشتن بدون تولید علوم انسانی اسلامی ممکن نیست
سخنران نشست در پاسخ به این سوالات که آیا میتوان با مردمشناسی و جامعهشناسی و روانشناسی غربی رکن فرهنگی تمدن اسلامی را پایهریزی کرد؟ آیا میتوان با تئوریهای اقتصادی لیبرالی و سوسیالیستی یا سرمایهداری رکن اقتصادی تمدن اسلامی را محقق کرد؟ آیا میتوان با تمسک به نظریههای اخلاقیِ لذتگرایانه و سودگرایانه و پراگماتیستی که پایههای اخلاقی تمدن غرب را شکل دادهاند، انتظار داشت ستونهای اخلاقی تمدن اسلامی استوار شوند؟ و آیا میتوان با سیاستهای ماکیاولیستی و امثال آن، توقع شکلگیری رکن سیاسی تمدن اسلامی را داشت؟ اظهار داشت: بسیار واضح است که پاسخ منفی است. چنین سودایی، سواد ویژة خود را میخواهد. سودای تمدن اسلامی داشتن، بدون تولید علوم انسانی اسلامی سودایی سربالا است./910
منبع: مهر با تصحیح