به گزارش خبرنگار وسائل، آنچه در ادامه می خوانید
یادداشتی است با موضوع «مسائل کلامی مکتب امام خمینی؛ اصل توحید» که حجت الاسلام دکتر رضا لک زایی آن را به پایگاه فقه حکومتی وسائل ارائه کرده است.
موضوع علم کلام فعل خداست. مثلاً ارسال رسل و نصب ائمه علیهم السلام و برانگیخته شدن انسانها در روز قیامت کار خدا هستند و اراده بشر در اصل تحقق آنها نقشی ندارد، بنابراین نبوت، امامت و معاد از مسائل کلامی محسوب میشوند. پس وقتی ما راجع به کار خدا بحث میکنیم در واقع وارد حیطه کلام شدهایم. مسئله ما در اینجا اصل توحید است. اصل توحید در فلسفه و کلام و احادیث مورد بحث قرار میگیرد. به نظر میرسد در قرآن اصل وجود خدا مفروض گرفته شده، اما برای وحدانیت و یکتایی خدا برهان اقامه شده است؛ و میدانیم که تاکنون براهین مختلفی مثل برهان نظم، برهان حرکت، برهان محبت، برهان وجوب و امکان، برهان محال بودن دور و تسلسل، برهان امکان فقری، برهان قدم و حدوث و ... برای اثبات توحید ارائه شده است. آنچه مد نظر ماست تبیین دیدگاه امام خمینی (ره) است و به سایر دیدگاهها و براهین نمیپردازیم.
ما اسم برهان امام خمینی را «برهان فطرت» میگذاریم. امام خمینی معتقد است «شاید یکى از بزرگترین ادله بر توحید همین فطرت باشد» (صحیفه امام، ج۱۷، ص. ۵۳۰). امام خمینی با همین اصل برخی دیگر از مطالب را هم اثبات میکند که ما در اینجا به آنها اشارهای نخواهیم داشت. این بحث از ابتکارات و نوآوریهای امام خمینی است که در حدیث یازدهم کتاب شرح چهل حدیث که در سال ۱۳۱۸ آن را تألیف نمودهاند ذکر کردهاند. این مطلب تا پایان عمر امام مورد توجه ایشان بوده و از جمله در نامه ایشان به گورباچف و وصیتنامه ایشان که حدود ۵۰ سال نوشته شده، آمده است.
فطرت به معنای نوع آفرینش انسان است. یعنی انسان به صورت ویژهای آفریده شده است. انسان خصوصیتی دارد که این خصوصیت را سایر موجودات ندارند و آن این است که همه انسانها عاشق کمال مطلق هستند و از طرف دیگر، از نیستی و نقص گریزانند. پس همه انسانها از سنتی و مدرن و شهری و روستایی و بیایان نشین صرف نظر از نژاد و جنسیت و رنگ و ملیت و جغرافیا دارای فطرت عشق به کمال مطلق و تنفر از نقص هستند.
در اینجا چند نکته وجود دارد:
۱. اولاً دلیل امام خمینی بر این سخن چیست؟ امام خمینی دو دلیل بر این ادعا ارائه نموده است. یک دلیل، قرآنی و دلیل دیگر تجربی است.
دلیل تجربی: انسانی را در نظر بگیرید که به دنبال قدرت و حکمرانی بر یک کشور است. او موفق میشود حکمران یک کشور شود. آن شخص حکومت بر یک کشور را کمال میپنداشت، اما از این امر احساس رضایت نمیکند و میپندارد که باید کشور همسایه را هم به قلمرو خود اضافه کند تا آرام و قرار بگیرد. اما بعد از افزایش اقلیم حکمرانی خویش، همچنان بی قرار است و آتش درونی او خاموش نشده است تا جایی که حتی اگر حاکم کره زمین شود، خیال حکمرانی بر سایر کرات را در سر میپروراند.
یا درباره علم، مثلاً طالب علمی همه علوم دیار خویش را میآموزد، بعد میداند که در کشور دیگری دانشمندان حکیم و فرزانهای زندگی میکنند، آن طالب علم یا به آن دیار سفر میکند تا بر خرمن معلومات خویش بیفزاید و اگر سفر برایش مقدور نباشد، مرغ خیال را به آن سرزمین روانه میکند. همین مثالها برای همه چیزهایی که انسان در زندگی به دنبال آن است و با رسیدن به آن هنوز مضطرب است و به دنبال چیز دیگری حرکت میکند، صادق است.
پرسش امام این است که اگر معشوق شما دست یافتن به امر «الف» بود چرا آتش اشتیاق شما با در آغوش کشیدن آن نه تنها خاموش نشد و آرام و قرار نیافت که همچنان سوزان و سرگردان و چشم به راه است؟ معلوم میشود که آن «الف» از اول کمال مطلق و معشوق بیرقیب شما نبوده است! و معلوم میشود که انسان به دنبال دست یافتن به بینهایت است و چیزی از امور مادی این عطش انسان را پاسخ نمیدهد جز کمال مطلق و آن خداوند متعال است.
شما دنبال علم مطلق هستید و خدا علم مطلق است. شما دنبال قدرت نامحدود هستید و خدا قدرت نامحدود است؛ «اى سرگشتگان وادى حیرت و اى گمشدگان بیابان ضلالت، نه، بلکه اى پروانههاى شمع جمال جمیل مطلق، و اى عاشقان محبوب بىعیب بىزوال، قدرى به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفه کتاب ذات خود را ورق بزنید، ببینید با قلم قدرت فطرت اللّهى در آن مرقوم است: وجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأرْضَ (سوره انعام، آیه ۸۰).... تا کى به خیالات باطله این عشق خدا داد فطرى و این ودیعه الهیه را صرف این و آن مىکنید؟» (شرح چهل حدیث، ص. ۱۸۴).
دلیل قرآنی: علاوه بر آثار مختلف و سخنرانیها، امام خمینی در حدیث یازدهم کتاب شریف شرح چهل حدیث، این آیه کریمه را مورد بحث قرار داده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمىدانند (سوره روم، آیه ۳۰).»
آیه شریفه فرموده فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها یعنى، اختصاص به طایفهاى ندارد و شامل جاهل و عالم و مؤمن و کافر میشود و اختلاف فهم و ضعف و قوت ادراک لطمهاى بر آن وارد نمیکند، و اگر چیزى این خصوصیات را نداشته باشد، از احکام فطرت نیست و باید آن را از فطریات خارج دانست، و نیز فرموده: لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه. چیزى مثل عرف و آداب و عادات و حتی احکام عقلی، فطرت را تغییر نمیدهد؛ اما از امور شگفت انگیز این است که با اینکه در فطریات هیچ کسی اختلاف ولى نوعاً مردم از این حقیقت که با هم متفقاند غفلت دارند و تازه گمان میکنند که با هم اختلاف دارند، مگر آنکه به آنها تنبه داده شود، آن وقت مىفهمند موافق بودند در صورت مخالفت (شرح چهل حدیث، ص. ۱۸۱).
۲. بر اساس تحلیل امام خمینی همه انسانها به دنبال خدا هستند و با "عرفان فطری" خویش خدا را میطلبند، اما به دنبال چیزهای دیگر میروند، چون تصور میکنند آن چیز کمال است و از اینجاست که درگیریها و نزاعهای خونین و فسادانگیز شکل میگیرد، چرا که با سوء اختیار انسان، فطرت الهی او به مسیر اصلی خویش هدایت نشده است.
۳. برهان امام خمینی با برهان ذهنی آنسلم تفاوت دارد. امام خمینی فطرت را عاشقی میداند که عشقی نقد در مشت دارد و چون به اصطلاحِ فنّی متضایفان در قوه و فعل متکافئان هستند، ضرورى است که عاشق نقد، معشوق نقد داشته باشد. به عبارت سادهتر وقتی کسی که عاشق قدرت و ریاست بر یک کشور است، بعد از دست یافتن به یک کشور، به این فکر میافتد که بر کشور همسایه هم مسلط شود، معنای این اقدام این است که آن شخص، عاشق کمال مقید یعنی حکومت محدود بر یک کشور و قانع به قدرت اندک نیست، بلکه عاشق کمال نامحدود است و آن کمال نامتناهی فقط و فقط یک وجود و یک محبوب و یک معشوق و یک جمال زیباست و آن خداوند متعال است (تقریرات فلسفه، ج۲، ص. ۵۳)؛ پس عاشق بالفعل، معشوق بالفعل لازم دارد.
۴. از برهان فطرت عشق به کمال علاوه بر اینکه وجود خدا و وحدانیت او اثبات میشود، این مطلب هم اثبات میشود که آن جمیل مطلق کانون همه زیباییها و خوبیها و محبتها و رحمتها و رأفتها است. به تعبیر قرآن و للَّه الاسماء الحسنى فادعوه بها (سوره اعراف، آیه اعراف ۱۸۰)، چرا که در غیر این صورت قبله و آشیانه و منزلگاه فطرت نبود.
۵. فهم توحید از این منظر نظریه فطرت، و درک این معنا که عطش سیری ناپاپذیر انسان، آب شیرین و گوارای توحید است، سبب میشود که نزاعها، خصومتها، دشمنیها، رقابتهای فاسد و مخرب، کدورتها، خشمهای غلط و از همه مهمتر دودستگیها و اختلاف و تفرقه در جامعه کم و گم بشود، چون منشأ آنها عشق انسان به یک کمال محدود است و آن کمال محدود یا خود انسان و خودخواهی اوست یا پول و ثروت یا ریاست و مقام و امیال جنسی یا متاعی از متاعهای اندک دنیای زوالپذیر. از این منظر انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب فطری است، چرا که وقتی فطرت مردم ایران از کمالهای ناقص به سوی کمال مطلق تغییر جهت داد، توانست مسیر حرکت ایران و بلکه مسیر جریان تاریخ و جهان را متحول کند (ر. ک: صحیفه امام، ج۱۰، ص. ۱۲۸)؛ بنابراین طبق این نظریه تحولات سیاسی از قبیل: انقلاب و جهاد تحلیلی فطری دارند./908/م
رضا لک زایی؛ پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعه المصطفی العالمیه