به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۳ خرداد ماه نشست علمی
«مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز» با حضور حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه استاد فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام محمد خواجوی رئیس مجمع عالی نخبگان بسیج استان قم و حجت الاسلام احسان مرادی استاد سطوح عالی حوزه علمیه به همت پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل در سالن نشستهای موسسه رسا برگزار شد.
بخش نخست این نشست پیشتر منتشر شد؛ آنچه در ادامه می خوانید بخش دوم این نشست و مشروح سخنان حجت الاسلام محمد خواجوی است:
در آغاز به صراحت میگویم امام یک هدیه به عصر ماست، و این هدیه الهی نه به قبل از ما داده شده است و نه به بعد از ما؛ خدا رو شکر که در زمان زندگی امام نفس کشیدیم و الآن نیز در دوران زعامت شاگرد بسیار درخشان ایشان هستیم.
تلاش جریان اصلاحات برای تزلزل جایگاه ولایت فقیه در جامعه
پس از رحلت امام، خصوصا در دوره اصلاحات برخی سعی کردند که جایگاه ولیّ فقیه را متزلزل کنند و این مطلب را، با شخص نشان دادن حضرت امام (ره) شروع کردند و اصرار داشتند که ایشان مکتبی ندارد و نیز تلاش کردند که افراد دیگری را به عنوان فقیه أعلم معرفی کنند تا ولایت فقیه سست و بی اثر گردد و ولی فقیه را هم ردیف با دیگران معرفی کنند. هدف از این جریان این بود که ولی فقیه پرچمدار مکتب نباشد. تلاش کردند تا لفظ امام برای حضرت آقا به کار نرود تا گفتمان ولایت و امامت ادامه پیدا نکند.
بدون تعارف باید بگویم که برژینسکی و کارتر بهتر از ما ولایت فقیه و امام را شناختند. برنارد برژینسکی در دوره اصلاحات به ایران آمد و وقتی برگشت در مصاحبهای گفت: در تهران رفقایی پیدا کردیم که شش لولهایی را بالا آورده اند تا هر آنچه آمریکا بخواهد «حتی ولی فقیه را» برای ما نشانه بگیرند. برژینسکی میگوید: ولایت فقیهی که من معتقدم در آن نیمه شب خوفناک طبس، اراده او بود که ما را زمین گیر کرد.
علی رغم تمام تلاشهایی که شده است تا امام (ره) را معمولی جلوه دهند، اما باید پذیرفت مکتب حضرت امام (ره) یک مساله بدیهی است، چه به لحاظ شخصیتی و چه به لحاظ علمی و عملی که از ایشان بروز و ظهور کرده است. این مکتب قابلیت بررسی بسیاری دارد و در یک جلسه حق آن ادا نمیشود بلکه احتیاج به سلسله نشستهای تخصصی دارد تا این شخصیت بزرگ شناخته شود.
امروزه بزرگان و اندیشمندان انقلابی معتقدند که بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) یک شخص نیست بلکه یک مکتب است. با بررسی این مکتب میتوان ادعا کرد که مرحوم امام یک شخصیت بی نظیر در تمام دوران غیبت کبری بودند و دلایل بسیاری بر این ادّعا دلالت دارند.
غفلت حوزه از بررسی و تبیین مکتب امام (ره)
هر مکتبی دارای اجزائی در ناحیه هستی شناسی، بایدها و نبایدها و نظام معرفت شناختی است که مکتب مرحوم امام (ره) نیز از این مقوله مستثنا نبوده و تمام این شئون را دارا است. علی رغم جامع بودن مکتب مرحوم امام (ره)، متاسفانه این مکتب حتی در میان فضلای حوزوی مغفول واقع شده است، به گونهای که میتوان گفت: تنها ۲ نفر این مکتب را به طور دقیق شناسایی کرده و به معرفی آن پرداخته و ادامه دهنده آن بودند: مرحوم شهید مطهری و امام خامنه ای.
البته باید توجه داشت برای قدم برداشتن در یک مسیر، گام اول آسیب شناسی است. آسیب شناسی چند فایده دارد؛ یکی این که با آسیب شناسی تفاضل وضع موجود با وضع مطلوب مشخص میشود. ما وقتی میگوییم مکتب امام، قطعا این مکتب یک وضع مطلوبی دارد، حال در آسیب شناسی سخن این است که آن وضع مطلوب چیست و وضع موجود ما با آن وضع مطلوب چه مقدار فاصله دارد؟
علت توصیه رهبر معظم انقلاب به انقلابی ماندن قم
امام (ره) در قم که به تعبیر حضرت آقا «مادر انقلاب است»، رشد و نموّ داشته است ولیکن در سازمان دروس حوزه قم اثر چندانی از مبانی و مکتب مرحوم امام دیده نمیشود. این در حالی است که قم باید مرکز ایدئولوژیک انقلاب اسلامی و پشتوانه فقه جامع به معنای مباحث نقلی و عقلی و ... باشد. در سالهای اخیر در هر دیداری که رهبر معظم انقلاب با طلاب، شورای عالی حوزه و کسانی که مرتبط با حوزه هستند، دارند یک جمله مشترک وجود دارد و آن این است که مراقب باشید که قم انقلابی بماند.
تلاشهای بسیاری برای سکولار شدن قم در حال انجام است. بیش از ۱۰۰ سرویس امنیتی در قم فعال هستند و دارند کار میکنند. دشمن ۸۰ اندیشکده و ۲۵۰۰ اتاق فکر علیه ما دارد. دشمن میداند که نقطه ثقل انقلاب امام است. دشمن میترسد که از حوزه علمیه، خمینی دیگری، خامنهای دیگری، بهشتیها و مطهریهای دیگری تولید شود. ما اگر سکّان انقلاب یعنی امام را از دست دادیم همه چیز تمام است. اگر امام به صورت مکتب طرح شود، ترس آور میشود، زیرا بدیلی ندارد.
تبیین مکتب امام (ره)؛ تنها راه جلوگیری از تحریف آن
حضرت آقا در دوره رهبری خود دو تریبون را به احدی ندادند: یکی تریبون اول فروردین و دیگری تریبون سالگرد مرحوم امام. یکی از مطالبی که در چند سال گذشته در این تریبون بر آن تاکید داشتند، جلوگیری از تحریف امام بود که به تعبیر حضرت آقا، متاسفانه کسانی به این سمت رفتند که یا در دفتر امام بودند، یا از بستگان امام هستند، و یا از شاگردان ایشان.
تنها راه جلوگیری از تحریف امام (ره) تبیین مکتب امام است که موجب از بین رفتن تمام آن شبهات و مطالب اشتباه میشود؛ بنابراین کار سختی در پیش است و حوزه علمیه موظف است که موسسهای برای تبیین مکتب امام به صورت تخصصی راه اندازی کند.
اگر امام مکتب شناسی نشود، قطعا روز به روز تحریفها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین تبیین مکتب امام بر تحریف مبانی امام قطعا مقدم است. به جای این که سلبی کار کنید و به تحریف بپردازید، اثباتی کار کنید و به مکتب توجه کنید، زیرا برخی مواقع پرداختن به تحریف و مطالب سلبی به جهت عدم اتقان و جامع نبودن اصل مطلب است، در حالی که چنین چیزی در مورد امام اصلا صحیح نیست.
ابعاد مکتب امام خمینی / بُعد اول: بُعد علمی امام (ره)
مکتب امام دارای ابعاد مختلفی است که هر بُعد آن احتیاج به بررسی دارد. بُعد اول آن، بُعد علمی مرحوم امام است. متاسفانه برخی از نابخردان به امام تهمت ناکارآمدی و عدم توانایی علمی میزنند، آن ها نسبت به این مطالب یا آگاهی ندارند و یا مغرضانه رفتار میکنند. در حوزه بروز و ظهور علمی یک نفر متوقف بر ۳ مطلب است؛ یکی آثار مکتوب، دوم شاگردان و سوم درس آن شخص. ما معتقدیم امام (ره) در هر سه شاخصه بی نظیر و مثال زدنی است و با بررسی منظومه فکری ایشان، بعد علمی امام، مطلبی غیر قابل انکار است.
هر کسی توانایی تدریس آثار امام را ندارد؛ امام از معدود کسانی بود که یک دوره کامل اصول نوشته است، اصولی که نوآوری دارد و زوائدی ندارد و قطعا مجتهد پرور است. ارزش قلم در محافل علمی از جایگاه بالایی برخوردار است و کسی که مبانی خود را به رشته تحریر در میآورد، خود را در معرض جرّاحی علمی قرار میدهد. امام (ره) ۲ جلد مکاسب و ۵ جلد بیع نوشته است که هر کسی توانایی تدریس این مطالب و مبانی را ندارد، زیرا تدریس کتب امام نیازمند تسلط بر مبانی فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی ایشان است.
آثار فقهی امام؛ راه گشای اقتصاد و منشا رسیدن به اقتصاد اسلامی است؛ شاهد دیگر، دیدگاه امام راحل در اقتصاد اسلامی است که مهجور و متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است؛ اما به طور جدی میتوان ادعا کرد که این ۷ جلد مکتوب امام، اقتصاد اسلامی را متحول خواهد کرد و در روابط پیچیده اقتصادی پاسخگو خواهد بود. یا مثلا بحث خلل در کتاب الصلاة، بحثی است که از قلّههای فقه محسوب میشود، امام (ره) این بحث را هم تدریس کردند (صوت آن موجود است) و هم یک جلد کتاب در این موضوع نوشتند. یا موضوع طهارت که یکی از ابواب مشکل فقهی است، امام (ره) در این خصوص ۴ جلد کتاب تالیف کردند که این نشان از جایگاه علمی والای ایشان دارد.
ابعاد مختلف علمی امام جای پژوهش و بررسی دارد؛ امام (ره) در مباحث رجالی مبنای قویمی دارند که با این مبنا بسیاری از روایات زنده خواهند شد. باید ابعاد مختلف علمی شخصیتی حضرت امام (ره) را تبیین کرد؛ چه بُعد رجالی ایشان، چه بُعد فقهی، چه بُعد اصولی، چه بُعد تفسیری و چه بُعد عرفانی و چه بُعد حکمت متعالیه ایشان، باید تمام ابعاد جداگانه مرزبندی شوند و مشخص گردند. مجموع این ابعاد منجرّ به حکومت اسلامی شده است، پس باید به صورت جامع به تمام این ابعاد نگاه کرد، اما تا به حال در حوزه علمیه این نگاه جامع صورت نگرفته است.
همچنین دروس خارج مرحوم امام (ره) دلیل دیگری بر اثبات این مدّعا است. در سال ۱۳۴۳ شلوغترین کرسیّ درس خارج در اختیار ایشان بود و میتوان گفت: حتی بدنه حوزه در اختیار امام راحل بود.
امام شاگردانی با وزان علمی بالا را پرورش دادند که در جای جای ایران نفوذ داشته و مرام و مکتب انقلابی ایشان را ترویج میکردند، این امر به دلیل مبنای ایشان بود که به طلبهها میفرمودند: «طلبهها اگر فقیه نشوید نمیتوانید به اسلام خدمت کنید». حضرت آقا نیز همین مرام را دارند و از آن کوتاه نمیآیند. یکی از دلایل موفقیت امام در انقلاب دارا بودن فقه اصغر، فقه اوسط و فقه اکبر با هم است که این یعنی اجتهاد کامل و جامع.
شهید مطهری و امام خامنه ای؛ تنها شاگردان اصلی و پیرو مکتب امام؛در میان شاگردان امام قطعا نفر اول شهید مطهری است. حضرت آقا میفرمایند عصاره تفکر امام، شهید مطهری است. بعد از شهید مطهری، حضرت آقا هستند که به صورت جامع، مسلط بر مکتب امام هستند.
بُعد دوم: بُعد اخلاقی و عرفانی امام
بعد دوم مکتب امام، بعد اخلاقی و عرفانی ایشان است که باید مورد توجه قرار گیرد. حضرت آقا میفرمایند: بی تردید اگر مرحوم امام را نمیدیدیم معنای عصمت برای ما واضح نمیشد. این حرف بسیار سنگین و بلند است و از کسی صادر شده است که فقیه جامعی است و بر مبانی مرحوم امام تسلط کامل دارد. این مطلب نشان از جایگاه والای مرحوم امام در بعد اخلاقی و عرفانی دارد.
آیت الله مرعشی نجفی: هیچ یک از ما، عُرضه کاری که حاج آقا روح الله کرد را نداریم؛ در برنامه حدیث سرو که مربوط به مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بود، فرزند ایشان آقای سید محمود مرعشی از قول پدرشان نقل کردند که در جریان دستگیری ایشان قبل از تبعید (انجمنهای ایالتی و ولایتی)، علما در منزل آیت الله سید احمد خوانساری جمع میشوند و در آنجا مرحوم آیت الله مرعشی رو به جمع علما میگویند: آقایان این عَلَمی که حاج آقا روح الله بلند کردند، هیچ یک از ما توانایی و عُرضه انجام آن را نداریم و باید به ایشان کمک کنیم».
ماجرای نماز میت مرحوم امام توسط آیت الله گلپایگانی؛ مرحوم آیت الله گلپایگانی در نماز میّت مرحوم امام عبارت «و ان کان مسیئا فتجاوز عنه» را به کار نبردند و بعد که از ایشان در مورد علت این کار سوال شد، در نقلی آمده است که ایشان فرمودند: «من برای کسی که امام زمان (عج) بر سر جنازه او ایستادند، چنین عبارتی را به کار نمیبرم» و در نقل دیگری فرمودند: «من برای کسی که ملائکه بر گرد جنازه او در طواف هستند، چنین عبارتی را به کار نمیبرم». امام چنین جایگاهی در میان فقها و مراجع طراز اول داشتند.
آیت الله اراکی: امام (ره) هفتاد و سومین یار امام حسین (ع) است؛مرحوم آیت الله اراکی که از اساتید مرحوم امام بودند، وقتی عازم مشهد میشدند در مسیر به تهران آمده و در جماران به ملاقات امام میرفتند و پشت آن درب شیشهای در جماران خطاب به مرحوم امام میفرمودند: السلام علیک یابن رسول الله. اطرافیان و شاگردان علت این کار را از این مرجع تقلید جویا شدند و ایشان فرمودند: این مرد با این فداکاریهایی که برای اسلام کرده است، نشان داد که اگر در کربلا بود، هفتاد و سومین نفر بود. شرح حدیث جنود عقل و جهل و چهل حدیث امام، در نظام سازی اخلاقی بسیار موثر هستند.
بُعد سوم: بعد سیاسی اجتماعی امام (ره)
بعد دیگر امام، بعد سیاسی اجتماعی امام (ره) است. اگر کسی کتاب کشف الاسرار امام را ببیند یک نظام قویم و ایدئولوژی قوی ای مشاهده می کند. (این کتاب در سال ۱۳۱۹ هجری شمسی و در جواب کتاب انحرافی تدوین شد)
نظام تشکیلاتی شیعه طبق عقیده امام، امامت محور است؛ امام راحل با بررسی سیره امام صادق (ع)، میفرمایند که مردم آرام آرام برای دوران غیبت و ارتباط با علما آماده میشوند. امام میفرمایند باید رابطه مردم با علما آسیب شناسی شود. این رابطه به دو مدل بوده است: ۱. رابطه علما با مردم به صورت محدّث ـ مستمع؛ یعنی عالم حدیث میگفته و مردم نیز به حدیث عمل میکردند. این دوره از غیبت صغری شروع شده است و بعد از مدّتی به افراط کشیده شد و جریان اخباری گری شکل گرفت تا آن که مرحوم بهبهانی در مقابل آن ایستاد ۲. مرحوم بهبهانی، رابطه محدّث ـ مستمع را ارتقا داده و به مرحله مجتهد ـ مقلّد رساند.
اما دیدگاه مرحوم امام در این بین قابل ملاحظه است؛ ایشان میفرمایند: رابطه عالم و مردم که به صورت مجتهد ـ مقلد بوده است کافی نیست و باید این رابطه تبدیل به امام و امت شود. نظام تشکیلاتی شیعه طبق عقیده امام، امامت محور است و مستندات قرآنی و روایی دارد.
ماجرای وفات شیخ انصاری و مرجعیت عامه میرزای شیرازی؛ بعد از وفات شیخ انصاری، مرحوم آمیرزا حبیب الله رشتی قصد داشت ۱۴ نفر از شاگردان مرحوم شیخ را که به اعتراف تمام مردم، از لحاظ علمی درجه یک بودند، در یک جلسه دور هم جمع کنند. در آن شب مرحوم میرزای شیرازی صاحب فتوای معروف تحریم تنباکو که به لحاظ رتبه در میان این ۱۴ نفر، سیزدهم یا چهاردهم بودند، به دلیل آن که مهمان داشتند حاضر نشدند. مرحوم میرزا حبیب الله رشتی در آن جمع گفتند: شما میگویید که بعد از شیخ بنده باید مرجعیت را به دست بگیرم. از لحاظ علمی میپذیرم، اما این برای مرجعیت عامه مسلمین کفایت نمیکند و این مساله چیزی میخواهد که نه من دارم و نه شما ۱۲ نفر، بلکه فقط یک نفر از اقران ما این خصوصیت را دارد و آن میرزای شیرازی است. ایشان قدرت اداره و تصمیم گیری را دارند. در این قضیه اوج تقوا را ببینید، هم از خود میرزا حبیب الله و هم از آن ۱۲ نفر که تقوا داشتند و قبول کردند.
پس از آن جلسه به دنبال میرزای شیرازی رفتند، ولی ایشان به شدّت استنکاف کرده و قبول نکردند و گفتند: تعدادی از شما از نظر سِنّی از من بالاتر هستید و شما باید این امر را قبول کنید. هر کدام از آن ۱۲ نفر سخنی گفتند، ولی میرزای شیرازی نپذیرفت. مرحوم میرزا حبیب الله رشتی گفت: میرزا، بنده را به عنوان اعلم قبول دارید؟ میرزا گفت: قبول دارم، میرزا حبیب الله گفت: پس من حکم میکنم که مرجعیت عامه مسلمین را بپذیرید. در نهایت میرزای شیرازی که شرعا محکوم بود، پذیرفت. بعد از مدتی مشخص شد که نظر میرزا حبیب الله رشتی و آن ۱۲ نفر چه میزان صائب بود که با یک جمله میرزای شیرازی و حکم به تحریم تنباکو، تمام نظام استکبار را درهم کوبید.
دلیل به کار نبردن لفظ «امام» برای امام خمینی و حضرت آقا چیست؟
این مساله غیر از امامت است؟ آیا میرزای شیرازی حیث امام المسلمین را نداشت؟ من از برخی تعجب می کنم که از استفاده لفظ امام برای امام خمینی و حضرت آقا پرهیز میکنند. چطور شما برای امام جماعت مسجد خود این لفظ را به کار میبرید، اما برای این بزرگواران که امام المسلمین هستند، امام به کار نمیبرید!
جایگاه میرزای شیرازی، شیخ فضل الله نوری، آیت الله مدرس و آیت الله کاشانی در حوزه ناشناخته است. آثار خطی مرحوم مدرس در کتابخانه مجلس است که وزان علمی بالایی دارد. شیخ فضل الله نوری اگر از آخوند خراسانی بالاتر نباشند پایینتر نیست. شاگردان میرزا که سیاسی بودند اصلا در حوزه شناسایی نشدند. امام با تجربه این علماء و آسیب شناسی آنها دست به انقلاب زد. این موارد مویدات بسیار قوی در ساختار مکتب امام هستند.
بعد چهارم: بُعد مدیریتی امام (ره)
بعد آخر مرحوم امام، مدیریت ایشان بود که قطعا یک مدیریت فرهنگی ارزشی بود. جای این مساله در مدیرهای امروز ما بسیار خالی است. مدیریت امروز ما ناشی از علوم انسانی غربی است که ما را از جریان امامت دور میکنند. در سیستم غربی، لیدر یک بار منفی دارد و «امام» معادل انگلیسی ندارد.
تعریف امام (ره) از اسلام؛ علت تاکید حضرت آقا بر اصطلاح «فقه حکومتی»
امام (ره) مبنای خود را در حکومت اسلامی به این صورت مطرح میکند: «الاسلام هو الحکومه». وقتی مکتب امام به این روش پیگیری شود، علت تعبیر حضرت آقا به فقه حکومتی و تفاوت آن با مترادفات مشخص و مفهوم آن به صورت دقیق مشخص میشود. اگر مکتب امام تبیین شود میتوان از انقلاب دفاع کرد و در راستای حوزه انقلابی حرکت کرد.
مکتب امام زنده است و احدی نتوانسته است مانع پیشرفت آن شود
در دوره اصلاحات شخصی به نام اکبر گنجی گفت: از این به بعد، باید امامتان را در موزههای تاریخ پیدا کنیم؛ دقیقا یک سال بعد از این ماجرا، حضرت آقا سال نو را به نام «امام خمینی (ره)» نام گذاری کردند. بدانید که مکتب امام رو به جلو راه خود را میرود و خروجیهای آن امثال حاج قاسم سلیمانی است.
ناگفته نماند در حق حضرت آقا نیز بسیار اجحاف شده است در حالی که هیچ فقیهی در طول تاریخ تشیع، ۳۰ سال رهبری موفق نداشته است. در پایان امیدوارم این گونه جلسات ادامه پیدا کند تا مکتب امامین انقلاب به خوبی تبیین شود و مورد بررسی قرار گیرد./504/م
تهیه و تنظیم: محمد حائری شیرازی