vasael.ir

کد خبر: ۱۶۶۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲ - 02 June 2020
به همت وسائل برگزار شد؛

نشست علمی «مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز»

وسائل ـ نشست علمی «مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز» با حضور حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، حجت الاسلام محمد خواجوی و حجت الاسلام احسان مرادی به همت پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، در موسسه رسا برگزار شد.
به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۳ خرداد ماه نشست نشست علمی «مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز»علمی «مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز» با حضور حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه استاد فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام محمد خواجوی رئیس مجمع عالی نخبگان بسیج استان قم و حجت الاسلام احسان مرادی استاد سطوح عالی حوزه علمیه به همت پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل در سالن نشست‌های موسسه رسا  برگزار شد.

در ابتدای این نشست حجت الاسلام محمد حائری شیرازی دبیر علمی نشست، ضمن تاکید بر بار معنایی واژگانی که اندیشمندان و نخبگان علمی استفاده می‌کنند، اظهار داشت: وقتی اندیشمندان و نخبگان حوزوی مطلبی را ارائه می‌دهند باید نسبت به جزء جزء مطالب آن دقت شود؛ زیرا هر کلمه بار معنایی خود را دارد. بر این اساس، وقتی «مکتب امام خمینی (ره)» بر زبان نخبگان انقلابی جاری می‌شود باید به این واژگان توجه کرد، هم از لحاظ معنا و مقصود و هم از لحاظ دلیل اطلاق واژه مکتب بر حضرت امام (ره).

وی ادامه داد: یکی از دلائل و قرائنی که نشان می‌دهد امام خمینی (ره) یک مکتب است و نه یک شخص، فرمایشات رهبر معظم انقلاب است. ایشان در سخنرانی‌هایی خود، بار‌ها بر مکتب امام خمینی (ره) تاکید می‌کنند. به طور مثال، در بیست و دومین سالگرد رحلت حضرت امام می‌فرمایند «مکتب امام یک بسته‌ی کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد».

این فعال رسانه‌ای با تاکید بر لزوم توجه حوزه علمیه به عنوان اولین مخاطب این مهم، بیان داشت: حوزه علمیه وظیفه دارد پیرامون مکتب امام خمینی (ره) کار جدی انجام دهد. امیدواریم که این گونه نشست‌ها و محافل علمی منجر به نتیجه مطلوب شود.
 
در ادامه این نشست، حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه اظهار داشت:

امام خمینی (ره) یک جهان، جهان بینی و مکتب بود. گاهی تمایز مدارس و مکاتب به روش، مبانی و رویکردها است. مکتب امام خمینی (ره) که تکامل بخش مکاتب گذشته است و می‌توان آن را مکتبی نو و منسوب به ایشان دانست، در مبانی، کارکرد‌ و روش تمایزهایی با دیگر مکاتب دارد.

 

وجه تمایز مکتب امام (ره) با دیگر مکاتب

تمایز مکتب امام در مبانی این است که ایشان، فقیهی بود که عرفان و قرآن و برهان را با هم جمع کرد؛ مثلا در کتاب چهل حدیث امام می بینید که روایات را شرح می دهند، یک تفسیر عرفانی از روایات می آورند و با یک نگاه عرفانی به روایات می پردازند؛ با این حال کاملا مشهود است که مبانی و اصول حکمت متعالیه نیز در آن پذیرفته شده است. پذیرش حکمت متعالیه در شرح منظومه و اسفار امام (ره) کاملا هویدا است. امام (ره) طرفدار حکمت متعالیه بود، نه مشّاء و اشراق. 

 

تمام مبانی ابن عربی مورد پذیرش امام (ره) نیست

ایشان عرفان نظری را با عرفان عملی جمع کرده بودند؛ البته این به معنای آن نیست که امام (ره)، هر آنچه که ابن عربی آورده است را قبول کردند، بلکه ایشان در تعلیقه خود بر فصوص و مصباح الانس، در بسیاری از موارد نقدهایی را بر ابن عربی وارد می کنند.

 

تعبیر «ولایت مطلقه» مستفاد از نگاه عرفانی امام است

امام در بحث ولایت فقیه همچون فقیه رجال دان، مقبوله عمر بن حنظله یا مشهوره ابی خدیجه را مورد بررسی قرار می دهد و استدلال عقلی آن را ذکر می کند. قبل از مرحوم امام، فقهای دیگر نیز بحث ولایت فقیه را مطرح می‌کنند، مانند مرحوم نراقی، محقق ثانی، اما نباید نادیده گرفت که مباحث ولایت عرفانی در نوع نگاه امام (ره) تاثیر گذار است و ویژگی ممتاز امام (ره) نگاه عرفانی به این بحث است، به گونه‌ای که می‌توان گفت تعبیر «ولایت مطلقه» در تعابیر مرحوم امام مستفاده از نگاه عرفانی ایشان به بحث ولایت فقیه است. ایشان یک عارف واصل بود و اسفار اربعه را طی کرد. امام دقیقا این مسیر را از وقتی که شاگردی مرحوم آیت الله شاه آبادی را کردند، آغاز می کنند و تا زمانی که قیام ایشان شروع می شود، طیّ طریق ایشان ادامه دارد.

 

عدم وجود قید «مطلقه» در کتب فقهی

اصطلاح ولایت مطلقه فقیه اصلا در کتب فقهی نیامده است، بلکه تعابیر دیگری آمده است، اما تعبیر مطلقه را امام از عرفان استفاده کرده است. این نوع نگاه، نگاه حکیمانه و عارفانه به سیاست، انسان و عرصه های اجتماعی است. این یک مبنای نو و جدیدی است که امام در مکتب خود دارد.

 

رویکرد امام به سرتاسر فقه، حکومتی بود

ویژگی دیگر، نوع نگاه امام به فقه است. برخی می گویند که فقه امام، فقه اجتماع است اما این صحیح نیست زیرا هیچ فقیهی نیست که فقه اجتماع نداشته باشد. امام علاوه بر فقه اجتماع، فقه الحکومه نیز داشت؛ یعنی رویکرد حکومتی به سرتاسر فقه داشتند و این گونه نبود که بخشی از فقه امام، فقه الحکومه است. ملا احمد نراقی و از فقهای حاضر نیز همچون آیت الله سید محمد صادق روحانی بخشی از فقه را به فقه الحکومه اختصاص دادند،  اما رویکرد امام الفقه الحکومی بود و این جزء ابداعات و خاصّ مکتب امام (ره) است.

البته این سخن بدان معنا نیست که امام ولایت فقیه را ابداع کرد، خیر، ما بیست سال قبل در پاسخ به این شبهه که اصل ولایت فقیه از ابداعات امام است، پاسخ دادیم و آوردیم که قبل از امام هم ولایت فقیه مطرح شده بود؛ اما رویکرد حکومتی به سرتاسر فقه جزء مکتب امام و از نوآوری های ایشان است.

 

در مکتب امام، فقیه شان ولایت را نیز دارد

سومین ویژگی مکتب امام، نوآوری های ایشان در فقه سیاسی و فقه ولایت فقیه بود. ایشان برای اولین بار نشان داد که فقیه غیر از شان فقاهت، شان ولایت نیز دارد و چون شان ولایت دارد می تواند با عنصر مصلحت، جعل حکم کند. این جعل حکم غیر از فتوا است، البته از باب حکم نیز ثانوی نیست بلکه در حکم اولی است؛ یعنی ولایت فقیه که خود یک حکم وضعی است، حکم اولی است و جعل حکم از جانب ولیّ فقیه در حکم اولی است. من با جستجو و استقراء مفصّلی که کردم احدی از علما را نیافتم که چنین رویکردی را داشته باشد و این از ابتکارات مکتب امام است.

 

اهمیت عنصر زمان و مکان در اندیشه امام

توجه به عنصر زمان و مکان در بحث موضوع شناسی نیز نوآوری مکتب امام است. بنده تا اینجا به ویژگی های معرفتی این مکتب اشاره کردم که این ویژگی ها به ما اجازه می دهد که به این مکتب بگوییم: «مکتب».

 

تقابل با مکاتب مدرن و اهمیت خداباوری در منظومه فکری امام

اما ویژگی های دیگری در مکتب امام است که قابل ملاحظه و توجه هستند. یکی از آن ویژگی ها این است که مکتب امام در تقابل با مکاتب مدرن است، اومانیسم، سوبجیکتیویسم و سکولاریسم سه مکتبی هستند که امام با آنها به شدت مبارزه می کند. امام با عنصر خداشناسی توحیدی و با چشم عرفانی و اجتماعی مباحث خود را دنبال می کند. حتی در دفاع مقدس نیز این نگاه وجود دارد، جمله معروف ایشان در فتح خرمشهر گواهی بر این ادعاست، چرا که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». این دقیقا در مقابل هیومنیزم است. امام در مقابل سوبجیکتیویته و عقلانیت خود بنیاد، عقلانیت اسلامی را مطرح می کند. ایشان عقل مستقل را در حوزه نظر و عمل قبول دارد اما این عقل مستقل وقتی به محضر وحی می رسد، رشد و تکامل پیدا می کند، مصداق «وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ گنجینه‌ی خِرد را برای بشر بازگشایی کنند» تحقق پیدا می کند و بعد می شود عقلانیت اسلامی.

همچنین پیوند دین و دنیا که در فرمایشات امام است، دقیقا در تقابل با سکولاریسم است. همه فقها به مباحث پارادایم مدرن توجه ندارند اما ویژگی چهارم مکتب امام این است که با پارادایم دنیای مدرن تقابل دارد.

 

مکتب امام (ره)؛ مکتبی تمدّن ساز و انحطاط شکن

ویژگی پنجم مکتب امام (ره) نگاه تمدنی و مبارزه با انحطاط است. به مراتب در سخنان حضرت امام می بینیم که می فرمایند ما مسلمانان دچار انحطاط شدیم و باید از این انحطاط بیرون آمده و به سمت تمدنی برویم که در گذشته مسلمانان توانستند به آن برسند. امام مهم ترین عامل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان را حکومت ها می دانستند، برای همین می فرمود که باید یک حکومت اسلامی مقتدری داشته باشیم که بتواند در مقابل این عقب ماندگی بایستد. دکتر ولایتی در کتاب فرهنگ تمدن ایران نشان دادند که هرگاه حکومت ها به اسلام نزدیکتر شدند و با مردم اهل مدارا بودند و دارای اقتدار بودند، تمدّن نیز شکل گرفته است.

 

ادامه دهنده حقیقی مکتب امام، رهبر معظم انقلاب است

البته شاگرد بزرگوار حضرت امام یعنی رهبر معظم انقلاب این درس تمدن را از امام خوب فراگرفت و بحث تمدن نوین اسلامی را با تفصیل بیشتر مورد پردازش قرار داد. بنده معتقدم که منظومه و مکتب رهبر معظم انقلاب در ادامه منظومه فکری و مکتب مرحوم امام است.

 

مکتب امام؛ مکتبی است نظری و عملی

فعالیت‌های اجتماعی ویژگی ششم مکتب امام است. مکتب امام (ره) مکتب فقهی محض نیست، مکتب عرفانی محض، کلامی یا فلسفی محض نیست، بلکه مکتب امام خمینی (ره) مکتب معرفتی اجتماعی است، مکتبی نظری و عملی است که جنبه کاربردی دارد، مانند بحث مدیریت جهادی که جهاد سازندگی، بسیج، سپاه، نهضت سواد آموزی و ... نشأت گرفته از این نگاه و مکتب است.

 

عدالت خواهی از عناصر اصلی مکتب امام است

ویژگی دیگر مکتب امام عدالت خواهی است. اگر امام الان حضور داشتند، بیشترین عنصری که بر آن پافشاری می کردند، عدالت خواهی است. چرا باید یک یا چند نماینده به راحتی غرق در فساد شوند و فساد آن ها وقتی روشن شود که می خواهند برای دور بعدی وارد انتخابات شوند، و شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت کند! مشخص است که اشکالاتی در ساختار نظارتی مجلس وجود دارد. 

 

مطالبه ما از مجلس یازدهم، عدالت گرایی و مبارزه با فساد است

ما در اینجا به مجلس یازدهم عرض می کنیم که مطالبه مردم، عدالت گرایی و مبارزه با فساد است و باید این خواسته در ساختار هم اجرایی شود. ما از نمایندگان نمی خواهیم که در مجلس قرآن را ختم کنند، ما از نمایندگان مجلس شعار نمی خواهیم چرا که مجلس دهم فقط شعار داد و عمل نکرد. خواسته مهم ما از مجلس یازدهم اصلاح قوانین ناظر به عدالت گرایی است که در مکتب امام است.

 

استکبار ستیزی؛ جزء لاینفکّ مکتب امام است

استکبار ستیزی جزء مکتب امام است؛ شما نمی‌توانید این ویژگی را از امام (ره) بگیرید و بگویید ما پیرو مکتب امام (ره) هستیم. علاوه بر این عناصر، عنصر اخوّت و همدلی است. اخوّت میان مسلمانان، احزاب سیاسی و حوزه و دانشگاه از دغدغه های اساسی مرحوم امام بود.

 

نگاه گزینشی به مکتب امام غلط است

یکی از مشکلات و آسیب هایی که در جامعه وجود دارد و عمده جریانات سیاسی دچار این آسیب شدند این است که خود را به مکتب امام منسوب می کنند ولی گزینشی به مکتب امام نگاه می کنند. مثلا استکبار ستیزی را کنار می گذارند بعد می گویند که ما پیرو مکتب امام هستیم. یا اقتدار و مدیریت جهادی را کنار می گذارند و رویکردی ذلیلانه در مقابل دشمنان اتخاذ می کنند و خود را طرفدار مکتب امام می دانند یا افرادی که از ولایتمداری دم می زنند اما مردم سالاری را باور نکردند.

من اینجا به صراحت عرض می کنم که متاسفانه بسیاری از اصول گرایان ما مردم را باور ندارند و بسیاری از اصلاح طلبان ما ولایتمداری، اقتدار و استکبار ستیزی را قبول ندارند. این نگاه گزینشی است. مکتب امام باید به صورت جامع شناخته شود نه این که گزینشی به این مکتب نگاه شود. این مساله یکی از دغدغه های رهبر معظم انقلاب است که اندیشه و سیره امام را باید با هم دید و الا گرفتار التقاط و انحراف می شویم.

 
در ادامه این نشست، حجت الاسلام محمد خواجوی ابراز داشت: در آغاز به صراحت می‌گویم امام یک هدیه به عصر ماست، و این هدیه الهی نه به قبل از ما داده شده است و نه به بعد از ما؛ خدا رو شکر که در زمان زندگی امام نفس کشیدیم و الآن نیز در دوران زعامت شاگرد بسیار درخشان ایشان هستیم.
 
 
تلاش جریان اصلاحات برای تزلزل جایگاه ولایت فقیه در جامعه

پس از رحلت امام، خصوصا در دوره اصلاحات برخی سعی کردند که جایگاه ولیّ فقیه را متزلزل کنند و این مطلب را، با شخص نشان دادن حضرت امام (ره) شروع کردند و اصرار داشتند که ایشان مکتبی ندارد و نیز تلاش کردند که افراد دیگری را به عنوان فقیه أعلم معرفی کنند تا ولایت فقیه سست و بی اثر گردد و ولی فقیه را هم ردیف با دیگران معرفی کنند. هدف از این جریان این بود که ولی فقیه پرچمدار مکتب نباشد. تلاش کردند تا لفظ امام برای حضرت آقا به کار نرود تا گفتمان ولایت و امامت ادامه پیدا نکند.

بدون تعارف باید بگویم که برژینسکی و کارتر بهتر از ما ولایت فقیه و امام را شناختند. برنارد برژینسکی در دوره اصلاحات به ایران آمد و وقتی برگشت در مصاحبه‌ای گفت: در تهران رفقایی پیدا کردیم که شش لول‌هایی را بالا آورده اند تا هر آنچه آمریکا بخواهد «حتی ولی فقیه را» برای ما نشانه بگیرند. برژینسکی می‌گوید: ولایت فقیهی که من معتقدم در آن نیمه شب خوفناک طبس، اراده او بود که ما را زمین گیر کرد.

علی رغم تمام تلاش‌هایی که شده است تا امام (ره) را معمولی جلوه دهند، اما باید پذیرفت مکتب حضرت امام (ره) یک مساله بدیهی است، چه به لحاظ شخصیتی و چه به لحاظ علمی و عملی که از ایشان بروز و ظهور کرده است. این مکتب قابلیت بررسی بسیاری دارد و در یک جلسه حق آن ادا نمی‌شود بلکه احتیاج به سلسله نشست‌های تخصصی دارد تا این شخصیت بزرگ شناخته شود.

امروزه بزرگان و اندیشمندان انقلابی معتقدند که بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) یک شخص نیست بلکه یک مکتب است. با بررسی این مکتب می‌توان ادعا کرد که مرحوم امام یک شخصیت بی نظیر در تمام دوران غیبت کبری بودند و دلایل بسیاری بر این ادّعا دلالت دارند.  


غفلت حوزه از بررسی و تبیین مکتب امام (ره)

هر مکتبی دارای اجزائی در ناحیه هستی شناسی، باید‌ها و نباید‌ها و نظام معرفت شناختی است که مکتب مرحوم امام (ره) نیز از این مقوله مستثنا نبوده و تمام این شئون را دارا است. علی رغم جامع بودن مکتب مرحوم امام (ره)، متاسفانه این مکتب حتی در میان فضلای حوزوی مغفول واقع شده است، به گونه‌ای که می‌توان گفت: تنها ۲ نفر این مکتب را به طور دقیق شناسایی کرده و به معرفی آن پرداخته و ادامه دهنده آن بودند: مرحوم شهید مطهری و امام خامنه ای. 

البته باید توجه داشت برای قدم برداشتن در یک مسیر، گام اول آسیب شناسی است. آسیب شناسی چند فایده دارد؛ یکی این که با آسیب شناسی تفاضل وضع موجود با وضع مطلوب مشخص می‌شود. ما وقتی می‌گوییم مکتب امام، قطعا این مکتب یک وضع مطلوبی دارد، حال در آسیب شناسی سخن این است که آن وضع مطلوب چیست و وضع موجود ما با آن وضع مطلوب چه مقدار فاصله دارد؟


علت توصیه رهبر معظم انقلاب به انقلابی ماندن قم

امام (ره) در قم که به تعبیر حضرت آقا «مادر انقلاب است»، رشد و نموّ داشته است ولیکن در سازمان دروس حوزه قم اثر چندانی از مبانی و مکتب مرحوم امام دیده نمی‌شود. این در حالی است که قم باید مرکز ایدئولوژیک انقلاب اسلامی و پشتوانه فقه جامع به معنای مباحث نقلی و عقلی و ... باشد. در سال‌های اخیر در هر دیداری که رهبر معظم انقلاب با طلاب، شورای عالی حوزه و کسانی که مرتبط با حوزه هستند، دارند یک جمله مشترک وجود دارد و آن این است که مراقب باشید که قم انقلابی بماند.
 
تلاش‌های بسیاری برای سکولار شدن قم در حال انجام است. بیش از ۱۰۰ سرویس امنیتی در قم فعال هستند و دارند کار می‌کنند. دشمن ۸۰ اندیشکده و ۲۵۰۰ اتاق فکر علیه ما دارد. دشمن می‌داند که نقطه ثقل انقلاب امام است. دشمن می‌ترسد که از حوزه علمیه، خمینی دیگری، خامنه‌ای دیگری، بهشتی‌ها و مطهری‌های دیگری تولید شود. ما اگر سکّان انقلاب یعنی امام را از دست دادیم همه چیز تمام است. اگر امام به صورت مکتب طرح شود، ترس آور می‌شود، زیرا بدیلی ندارد.
 

تبیین مکتب امام (ره)؛ تنها راه جلوگیری از تحریف آن

حضرت آقا در دوره رهبری خود دو تریبون را به احدی ندادند: یکی تریبون اول فروردین و دیگری تریبون سالگرد مرحوم امام. یکی از مطالبی که در چند سال گذشته در این تریبون بر آن تاکید داشتند، جلوگیری از تحریف امام بود که به تعبیر حضرت آقا، متاسفانه کسانی به این سمت رفتند که یا در دفتر امام بودند، یا از بستگان امام هستند، و یا از شاگردان ایشان.
 
تنها راه جلوگیری از تحریف امام (ره) تبیین مکتب امام است که موجب از بین رفتن تمام آن شبهات و مطالب اشتباه می‌شود؛ بنابراین کار سختی در پیش است و حوزه علمیه موظف است که موسسه‌ای برای تبیین مکتب امام به صورت تخصصی راه اندازی کند.

اگر امام مکتب شناسی نشود، قطعا روز به روز تحریف‌ها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین تبیین مکتب امام بر تحریف مبانی امام قطعا مقدم است. به جای این که سلبی کار کنید و به تحریف بپردازید، اثباتی کار کنید و به مکتب توجه کنید، زیرا برخی مواقع پرداختن به تحریف و مطالب سلبی به جهت عدم اتقان و جامع نبودن اصل مطلب است، در حالی که چنین چیزی در مورد امام اصلا صحیح نیست. 
 

ابعاد مکتب امام خمینی / بُعد اول: بُعد علمی امام (ره)
 
مکتب امام دارای ابعاد مختلفی است که هر بُعد آن احتیاج به بررسی دارد. بُعد اول آن، بُعد علمی مرحوم امام است. متاسفانه برخی از نابخردان به امام تهمت ناکارآمدی و عدم توانایی علمی می‌زنند، آن ها نسبت به این مطالب یا آگاهی ندارند و یا مغرضانه رفتار می‌کنند. در حوزه بروز و ظهور علمی یک نفر متوقف بر ۳ مطلب است؛ یکی آثار مکتوب، دوم شاگردان و سوم درس آن شخص. ما معتقدیم امام (ره) در هر سه شاخصه بی نظیر و مثال زدنی است و با بررسی منظومه فکری ایشان، بعد علمی امام، مطلبی غیر قابل انکار است.
 
 
هر کسی توانایی تدریس آثار امام را ندارد؛ امام از معدود کسانی بود که یک دوره کامل اصول نوشته است، اصولی که نوآوری دارد و زوائدی ندارد و قطعا مجتهد پرور است. ارزش قلم در محافل علمی از جایگاه بالایی برخوردار است و کسی که مبانی خود را به رشته تحریر در می‌آورد، خود را در معرض جرّاحی علمی قرار می‌دهد. امام (ره) ۲ جلد مکاسب و ۵ جلد بیع نوشته است که هر کسی توانایی تدریس این مطالب و مبانی را ندارد، زیرا تدریس کتب امام نیازمند تسلط بر مبانی فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی ایشان است.


آثار فقهی امام؛ راه گشای اقتصاد و منشا رسیدن به اقتصاد اسلامی است؛ شاهد دیگر، دیدگاه امام راحل در اقتصاد اسلامی است که مهجور و متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است؛ اما به طور جدی می‌توان ادعا کرد که این ۷ جلد مکتوب امام، اقتصاد اسلامی را متحول خواهد کرد و در روابط پیچیده اقتصادی پاسخگو خواهد بود. یا مثلا بحث خلل در کتاب الصلاة، بحثی است که از قلّه‌های فقه محسوب می‌شود، امام (ره) این بحث را هم تدریس کردند (صوت آن موجود است) و هم یک جلد کتاب در این موضوع نوشتند. یا موضوع طهارت که یکی از ابواب مشکل فقهی است، امام (ره) در این خصوص ۴ جلد کتاب تالیف کردند که این نشان از جایگاه علمی والای ایشان دارد.


ابعاد مختلف علمی امام جای پژوهش و بررسی دارد؛ امام (ره) در مباحث رجالی مبنای قویمی دارند که با این مبنا بسیاری از روایات زنده خواهند شد. باید ابعاد مختلف علمی شخصیتی حضرت امام (ره) را تبیین کرد؛ چه بُعد رجالی ایشان، چه بُعد فقهی، چه بُعد اصولی، چه بُعد تفسیری و چه بُعد عرفانی و چه بُعد حکمت متعالیه ایشان، باید تمام ابعاد جداگانه مرزبندی شوند و مشخص گردند. مجموع این ابعاد منجرّ به حکومت اسلامی شده است، پس باید به صورت جامع به تمام این ابعاد نگاه کرد، اما تا به حال در حوزه علمیه این نگاه جامع صورت نگرفته است.

همچنین دروس خارج مرحوم امام (ره) دلیل دیگری بر اثبات این مدّعا است. در سال ۱۳۴۳ شلوغ‌ترین کرسیّ درس خارج در اختیار ایشان بود و می‌توان گفت: حتی بدنه حوزه در اختیار امام راحل بود.  

امام شاگردانی با وزان علمی بالا را پرورش دادند که در جای جای ایران نفوذ داشته و مرام و مکتب انقلابی ایشان را ترویج می‌کردند، این امر به دلیل مبنای ایشان بود که به طلبه‌ها می‌فرمودند: «طلبه‌ها اگر فقیه نشوید نمی‌توانید به اسلام خدمت کنید». حضرت آقا نیز همین مرام را دارند و از آن کوتاه نمی‌آیند. یکی از دلایل موفقیت امام در انقلاب دارا بودن فقه اصغر، فقه اوسط و فقه اکبر با هم است که این یعنی اجتهاد کامل و جامع.


شهید مطهری و امام خامنه ای؛ تنها شاگردان اصلی و پیرو مکتب امام؛در میان شاگردان امام قطعا نفر اول شهید مطهری است. حضرت آقا می‌فرمایند عصاره تفکر امام، شهید مطهری است. بعد از شهید مطهری، حضرت آقا هستند که به صورت جامع، مسلط بر مکتب امام هستند. 


بُعد دوم: بُعد اخلاقی و عرفانی امام

بعد دوم مکتب امام، بعد اخلاقی و عرفانی ایشان است که باید مورد توجه قرار گیرد. حضرت آقا می‌فرمایند: بی تردید اگر مرحوم امام را نمی‌دیدیم معنای عصمت برای ما واضح نمی‌شد. این حرف بسیار سنگین و بلند است و از کسی صادر شده است که فقیه جامعی است و بر مبانی مرحوم امام تسلط کامل دارد. این مطلب نشان از جایگاه والای مرحوم امام در بعد اخلاقی و عرفانی دارد.


آیت الله مرعشی نجفی: هیچ یک از ما، عُرضه کاری که حاج آقا روح الله کرد را نداریم؛ در برنامه حدیث سرو که مربوط به مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بود، فرزند ایشان آقای سید محمود مرعشی از قول پدرشان نقل کردند که در جریان دستگیری ایشان قبل از تبعید (انجمن‌های ایالتی و ولایتی)، علما در منزل آیت الله سید احمد خوانساری جمع می‌شوند و در آنجا مرحوم آیت الله مرعشی رو به جمع علما می‌گویند: آقایان این عَلَمی که حاج آقا روح الله بلند کردند، هیچ یک از ما توانایی و عُرضه انجام آن را نداریم و باید به ایشان کمک کنیم».


ماجرای نماز میت مرحوم امام توسط آیت الله گلپایگانی؛ مرحوم آیت الله گلپایگانی در نماز میّت مرحوم امام عبارت «و ان کان مسیئا فتجاوز عنه» را به کار نبردند و بعد که از ایشان در مورد علت این کار سوال شد، در نقلی آمده است که ایشان فرمودند: «من برای کسی که امام زمان (عج) بر سر جنازه او ایستادند، چنین عبارتی را به کار نمی‌برم» و در نقل دیگری فرمودند: «من برای کسی که ملائکه بر گرد جنازه او در طواف هستند، چنین عبارتی را به کار نمی‌برم». امام چنین جایگاهی در میان فقها و مراجع طراز اول داشتند.


آیت الله اراکی: امام (ره) هفتاد و سومین یار امام حسین (ع) است؛مرحوم آیت الله اراکی که از اساتید مرحوم امام بودند، وقتی عازم مشهد می‌شدند در مسیر به تهران آمده و در جماران به ملاقات امام می‌رفتند و پشت آن درب شیشه‌ای در جماران خطاب به مرحوم امام می‌فرمودند: السلام علیک یابن رسول الله. اطرافیان و شاگردان علت این کار را از این مرجع تقلید جویا شدند و ایشان فرمودند: این مرد با این فداکاری‌هایی که برای اسلام کرده است، نشان داد که اگر در کربلا بود، هفتاد و سومین نفر بود. شرح حدیث جنود عقل و جهل و چهل حدیث امام، در نظام سازی اخلاقی بسیار موثر هستند.


بُعد سوم: بعد سیاسی اجتماعی امام (ره)

بعد دیگر امام، بعد سیاسی اجتماعی امام (ره) است. اگر کسی کتاب کشف الاسرار امام را ببیند یک نظام قویم و ایدئولوژی قوی ای مشاهده می کند. (این کتاب در سال ۱۳۱۹ هجری شمسی و در جواب کتاب انحرافی تدوین شد)


نظام تشکیلاتی شیعه طبق عقیده امام، امامت محور است؛ امام راحل با بررسی سیره امام صادق (ع)، می‌فرمایند که مردم آرام آرام برای دوران غیبت و ارتباط با علما آماده می‌شوند. امام می‌فرمایند باید رابطه مردم با علما آسیب شناسی شود. این رابطه به دو مدل بوده است: ۱. رابطه علما با مردم به صورت محدّث ـ مستمع؛ یعنی عالم حدیث می‌گفته و مردم نیز به حدیث عمل می‌کردند. این دوره از غیبت صغری شروع شده است و بعد از مدّتی به افراط کشیده شد و جریان اخباری گری شکل گرفت تا آن که مرحوم بهبهانی در مقابل آن ایستاد ۲. مرحوم بهبهانی، رابطه محدّث ـ مستمع را ارتقا داده و به مرحله مجتهد ـ مقلّد رساند.

اما دیدگاه مرحوم امام در این بین قابل ملاحظه است؛ ایشان می‌فرمایند: رابطه عالم و مردم که به صورت مجتهد ـ مقلد بوده است کافی نیست و باید این رابطه تبدیل به امام و امت شود. نظام تشکیلاتی شیعه طبق عقیده امام، امامت محور است و مستندات قرآنی و روایی دارد.


ماجرای وفات شیخ انصاری و مرجعیت عامه میرزای شیرازی؛ بعد از وفات شیخ انصاری، مرحوم آمیرزا حبیب الله رشتی قصد داشت ۱۴ نفر از شاگردان مرحوم شیخ را که به اعتراف تمام مردم، از لحاظ علمی درجه یک بودند، در یک جلسه دور هم جمع کنند. در آن شب مرحوم میرزای شیرازی صاحب فتوای معروف تحریم تنباکو که به لحاظ رتبه در میان این ۱۴ نفر، سیزدهم یا چهاردهم بودند، به دلیل آن که مهمان داشتند حاضر نشدند. مرحوم میرزا حبیب الله رشتی در آن جمع گفتند: شما می‌گویید که بعد از شیخ بنده باید مرجعیت را به دست بگیرم. از لحاظ علمی می‌پذیرم، اما این برای مرجعیت عامه مسلمین کفایت نمی‌کند و این مساله چیزی می‌خواهد که نه من دارم و نه شما ۱۲ نفر، بلکه فقط یک نفر از اقران ما این خصوصیت را دارد و آن میرزای شیرازی است. ایشان قدرت اداره و تصمیم گیری را دارند. در این قضیه اوج تقوا را ببینید، هم از خود میرزا حبیب الله و هم از آن ۱۲ نفر که تقوا داشتند و قبول کردند.

پس از آن جلسه به دنبال میرزای شیرازی رفتند، ولی ایشان به شدّت استنکاف کرده و قبول نکردند و گفتند: تعدادی از شما از نظر سِنّی از من بالاتر هستید و شما باید این امر را قبول کنید. هر کدام از آن ۱۲ نفر سخنی گفتند، ولی میرزای شیرازی نپذیرفت. مرحوم میرزا حبیب الله رشتی گفت: میرزا، بنده را به عنوان اعلم قبول دارید؟ میرزا گفت: قبول دارم، میرزا حبیب الله گفت: پس من حکم می‌کنم که مرجعیت عامه مسلمین را بپذیرید. در نهایت میرزای شیرازی که شرعا محکوم بود، پذیرفت. بعد از مدتی مشخص شد که نظر میرزا حبیب الله رشتی و آن ۱۲ نفر چه میزان صائب بود که با یک جمله میرزای شیرازی و حکم به تحریم تنباکو، تمام نظام استکبار را درهم کوبید.


دلیل به کار نبردن لفظ «امام» برای امام خمینی و حضرت آقا چیست؟

این مساله غیر از امامت است؟ آیا میرزای شیرازی حیث امام المسلمین را نداشت؟ من از برخی تعجب می کنم  که از استفاده لفظ امام برای امام خمینی و حضرت آقا پرهیز می‌کنند. چطور شما برای امام جماعت مسجد خود این لفظ را به کار می‌برید، اما برای این بزرگواران که امام المسلمین هستند، امام به کار نمی‌برید!

جایگاه میرزای شیرازی، شیخ فضل الله نوری، آیت الله مدرس و آیت الله کاشانی در حوزه ناشناخته است. آثار خطی مرحوم مدرس در کتابخانه مجلس است که وزان علمی بالایی دارد. شیخ فضل الله نوری اگر از آخوند خراسانی بالاتر نباشند پایین‌تر نیست. شاگردان میرزا که سیاسی بودند اصلا در حوزه شناسایی نشدند. امام با تجربه این علماء و آسیب شناسی آن‌ها دست به انقلاب زد. این موارد مویدات بسیار قوی در ساختار مکتب امام هستند.


بعد چهارم: بُعد مدیریتی امام (ره) 

بعد آخر مرحوم امام، مدیریت ایشان بود که قطعا یک مدیریت فرهنگی ارزشی بود. جای این مساله در مدیر‌های امروز ما بسیار خالی است. مدیریت امروز ما ناشی از علوم انسانی غربی است که ما را از جریان امامت دور می‌کنند. در سیستم غربی، لیدر یک بار منفی دارد و «امام» معادل انگلیسی ندارد.


تعریف امام (ره) از اسلام؛ علت تاکید حضرت آقا بر اصطلاح «فقه حکومتی»

امام (ره) مبنای خود را در حکومت اسلامی به این صورت مطرح می‌کند: «الاسلام هو الحکومه». وقتی مکتب امام به این روش پیگیری شود، علت تعبیر حضرت آقا به فقه حکومتی و تفاوت آن با مترادفات مشخص و مفهوم آن به صورت دقیق مشخص می‌شود. اگر مکتب امام تبیین شود می‌توان از انقلاب دفاع کرد و در راستای حوزه انقلابی حرکت کرد.
 
 
مکتب امام زنده است و احدی نتوانسته است مانع پیشرفت آن شود

در دوره اصلاحات شخصی به نام اکبر گنجی گفت: از این به بعد، باید امامتان را در موزه‌های تاریخ پیدا کنیم؛ دقیقا یک سال بعد از این ماجرا، حضرت آقا سال نو را به نام «امام خمینی (ره)» نام گذاری کردند. بدانید که مکتب امام رو به جلو راه خود را می‌رود و خروجی‌های آن امثال حاج قاسم سلیمانی است.

ناگفته نماند در حق حضرت آقا نیز بسیار اجحاف شده است در حالی که هیچ فقیهی در طول تاریخ تشیع، ۳۰ سال رهبری موفق نداشته است. در پایان امیدوارم این گونه جلسات ادامه پیدا کند تا مکتب امامین انقلاب به خوبی تبیین شود و مورد بررسی قرار گیرد.

در انتهای این نشست، حجت الاسلام احسان مرادی ضمن قطعی بودن مکتب امام (ره) ابراز داشت: هر مکتبی ویژگی‌هایی نظیر ارائه نظام فکری، داشتن ایدئولوژی و جهان بینی، داشتن حد و مرز مشخص، داشتن خروجی، دارای ویژگی تمایز کننده باشد و الهام بخش بودن را داراست که تمام این ویژگی‌ها در مکتب امام (ره) به چشم می‌خورد. مکتب ایشان در زمینه‌های مختلف حیات اجتماعی مانند امور مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، روابط داخلی و خارجی، تشکیل حکومت و امور نظامی حرف برای گفتن دارد.

این مکتب در جای جای این کره خاکی نفوذ کرده است؛ به عنوان مثال، الان در جنوب لبنان می‌گویند که این عزتی که ما داریم، از مرحوم امام خمینی است، پس این مکتب الهام بخش است. شما چه مکتبی را می‌توانید نشان دهید که ثمره آن حدود ۲۰۰ هزار شهید باشد؟


سه مولفه اصلی مکتب امام خمینی؛  عقلانیت، معنویت و عدالت

عقلانیت امام راحل؛ مکتب امام (ره) سه مولفه اصلی دارد که در فرمایشات رهبری نیز بار‌ها به آن‌ها اشاره شده است؛ عقلانیت، معنویت و عدالت. هر یک از این سه مولفه مظاهری دارد؛ تدوین قانون اساسی تنها چند ماه پس از انقلاب، مشروعیت بخشی به نقش مردم در حکومت اسلامی، عدم اعتماد به دشمنان و توجه به خدعه آنان، خود کفایی اقتصادی ـ. سیاسی و استکبار ستیزی جزء مهم‌ترین مظاهر عقلانیت مکتب امام خمینی (ره) هستند.

معنویت امام راحل؛ اخلاص امام (ره) مظهر معنویت ایشان است. شعار مرحوم امام برای قیام بر علیه رژیم شاهنشاهی «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» بود و بر این اساس، بدون توجه به امکانات و دارایی‌های موجود و بدون توجه به این که مردم حمایت می‌کنند یا خیر، بر علیه نظام سلطه شاهنشاهی اقدام به قیام کرد. ایشان با توجه به مبانی عرفانی و فلسفی خود عالم را محضر خداوند می‌دانست. امام (ره) به اشتباهات خود اعتراف می‌کرد و این مطلب در برخی نوشته جات ایشان موجود است. امام (ره) حکومت را برای رسیدن به سعادت اخروی و دنیوی می‌دانست بر خلاف شعار‌هایی که در غرب مطرح می‌شود.

مقصود از دنیا در مکتب امام (ره) عرصه زندگی است؛ ایشان در این عرصه مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را مدّ نظر قرار می‌داد و از بُعد طمع و منفعت طلبی به دنیا نگاه نمی‌کرد. امام (ره) حکومت را برای رسیدن به امیال دنیوی نمی‌خواست. ایشان همانگونه که حجت الاسلام دکتر خسروپناه فرمودند، دین را با دنیا می‌دید.

عدالت امام راحل؛ مولفه عدالت در مکتب مرحوم امام نیز مظاهری دارد. امام (ره) بار‌ها در بیانات و آثار خود بر توجه به پابرهنگان، کوخ‌نشینان و مستضعفان و هشدار به مسئولین نسبت به ثروت و قدرت تاکید می‌کرد. همچنین هشدار به آفت اشرافی گری، کاخ نشینی و وابستگی به شخصیت ها، تکیه به قدرت و ثروت بسیار در فرمایشات ایشان بود.

البته عدالت در این مکتب جدا از عدالتی است که در مکتب سوسیالیست مطرح می‌شود، عدالت در مکتب امام علاوه بر جنبه‌های اقتصادی و سیاسی دارد، ناظر به جنبه فردی اجتماعی اشخاص نیز می‌باشد. ایشان قانون را با عدالت می‌سنجید و به قانون به عنوان یک امر خشک و بی روح نگاه نمی‌کرد. متاسفانه عدم توجه به این نکته باعث به وجود آمدن حوادثی مانند آنچه در مورد مرحوم آسیه پناهی اتفاق افتاد، است. طبق قول رهبر معظم انقلاب وقتی سلاطین مفسدی مانند سلطان سکه و خودرو دستگیر می‌شوند، در هر صورت کار آن‌ها یک گیرنده داشته و یک دهنده؛ آن کس که دهنده بوده است، مستحق مجازات بیشتری است.
 
 
تحریف امام خمینی (ره)؛ نتیجه ضعف در جنبه اثباتی مکتب امام

ضعف در جنبه اثباتی مکتب امام (ره) باعث به وجود آمدن تحریف دیدگاه ایشان پس از انقلاب شده است. اینکه بگوییم ما از امام (ره) درس مذاکره با آمریکا را می‌گیریم بسیار عجیب و غریب است، در حالی که هیچ گونه دلیلی بر این ادعا مطرح نمی‌شود و اساسا از اصول و مبانی حضرت امام به دور است. معمولا هم مستنداتی که ارائه می‌کنند، جلسات خصوصی و مکالمات شفاهی است که هیچ کدام صلاحیت استناد ندارند، بلکه باید برای این ادعای بزرگ از بیانات و آثار امام که موجود است استفاده کرد.
 
 
برخی از تحریف های صورت گرفته در مکتب امام خمینی (ره)

مکتب امام (ره) اقتصاد را از آنِ مردم می‌داند در حالی که برخی با تظاهر به این امر، اقتصاد لیبرالی و سرمایه داری را پیاده می‌کنند. تحریف دیگر، نشان دادن یک شخصیت اهل تسامح و تساهل از امام (ره) است در حالی که اصلا اینگونه نیست و ایشان از ارزش‌ها بسیار سخت دفاع می‌کردند. تحریف دیگر، در رابطه با برخورد امام (ره) با نهضت آزادی و لیبرال‌ها رخ داده است؛ متاسفانه برخی طوری نشان می‌دهند که مرحوم امام هیچ مشکلی با نهضت آزادی نداشت! یا متاسفانه مرحوم حاج احمد آقا را متهم می‌کنند که ایشان مستقیما از جانب مرحوم امام نامه می‌نوشت و آن نامه مرحوم امام به آقای محتشمی (وزیر وقت کشور) در خصوص نهضت آزادی را به حاج احمد آقا منتسب می‌کنند در حالی که متخصصین خط شناسی اذعان می‌کنند که خط و مطلب برای خود امام است.

یا نظر امام در مورد شریعتی، که مطلبی غیر قابل انکار است. تحریف دیگر، ارائه غلط از نظریه ولایت مطلقه فقیه است و سعی می‌شود که نظریه ایشان را همگام با نظرات فقهای دیگر نشان دهند، اما حقیقت این است که این نظر و این دیدگاه، با نظر بقیه فقها تفاوت دارد؛ به قول آیت الله جوادی آملی، در منظومه فکری امام نظریه ولایت مطلقه فقیه از فقه درآمد و در کلام جای گرفت و یکی از اعتقادات ما شد.
 
 
در مکتب امام خمینی (ره) عدالت مطلوب بالذات است، فقه مطلوب بالعرض 
 
امام (ره) اسلام را حکومت تعریف می‌کند: (الاسلام هو الحکومه) و فقه را یکی از شئون حکومت می‌داند. امام فقه را مطلوب بالعرض معرفی می‌کند. مطلوب بالذات در مکتب امام عدالت اجتماعی است. فقه برای این است که بسط عدالت در جامعه اتفاق بیفتد و در نهایت هم جامعه، یک جامعه توحیدی شود؛ بنابراین قرائت ناقص از نظریه ولایت مطلقه فقیه قطعا تحریف امام است.

مطلب دیگر در تحریف امام، نقش مردم در نظام اسلامی است. این گونه نیست که امام، جمهوریت و اسلامیت را جدا از هم بداند، بلکه این دو را درهم تنیده می‌داند. امام (ره) مردم سالاری را از غرب نگرفتند بلکه ایشان جمهوریت و مردم سالاری را از متن دین و از متن شریعت گرفتند. در کلام آقا امیرالمومنین هست که فرمودند: همانگونه که نماز عمود دین است، مردم عمود حکومت و شریعت هستند.

مطلب اخر در تحریف مکتب امام، تعامل ایشان با جامعه حزب اللهی کشور است. امام (ره) تلاش می‌کردند که حزب اللهی‌ها برای نظام حفظ شوند. مثلا علت عزل قائم مقام رهبری صرفا جریان سید مهدی هاشمی نبوده است بلکه یکی از دلایل عزل ایشان سخنرانی‌های آیت الله منتظری در سالروز پیروزی انقلاب در سال ۶۷ بود که امام بعد از آن سخنرانی از مردم و خانواده شهدا و جامعه حزب اللهی عذر خواهی کردند و این امر منجر به عزل قائم مقام شد.
 
 
وجود ارکان تمدن سازی در مکتب امام خمینی (ره)

تمدن سازی دو رکن دارد که هر دو در مکتب امام (ره) نمایان است؛ تولید فکر و تربیت نیروی انسانی. این دو رکن به بهترین وجه در مکتب امام موجود است. ما در تئوریک و نظریه پردازی در این مکتب مشکلی نداریم. ممکن است سوال شود که تولید فکر، قبول، اما کادر سازی چگونه ممکن است؟ در جواب باید گفت ابتدا باید نسبت به مکتب امام (ره) گفتمان عمومی شکل گیرد و برای این گفتمان سازی علاوه بر کادر سازی، کادرِ کادرساز نیز لازم است. در برخی کشور‌ها مدارسی وجود دارد به نام «مدارس حکمرانی»؛ در این مدارس برای مناصب حکومتی کادرساز تربیت می شود که به نظر می‌آید این مساله باید در حکومت اسلامی نیز اجرایی شود.

گفتنی است به زودی مشروح این نشست از طریق پایگاه وسائل منتشر خواهد شد./۲۰۲/م
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نظرسنجی
مهمترین راهکار تقویت فقه حکومتی در حوزه علمیه چیست؟
سیاست گذاری کلان مسئولان حوزه علمیه
راه اندازی کرسی های درس و بحث از سوی اساتید و فضلا
تقویت پژوهشگاه ها و مراکز علمی
آموزش مبانی و اصول فقه حکومتی در سطوح مختلف حوزه
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹