به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله محسن اراکی در سی و
هفتمین جلسه درس خارج فقه در مورد مستثنیات «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» گفت: جرم علنی دادگاه نمیخواهد. در این جرم شخص در روز روشن مال مردم را میگیرد و میخورد، یا در روز روشن جلوی مردم را میگیرد و زورگیری میکند. رسیدگی به این جرم دادگاه نمیخواهد. این مطلب به حدی واضح است که همگان بدان اعتقاد دارند. ما گاهی گفتهایم این آقایی که در خیابان پاسداران علناً و جهرا سه مامور نیروی انتظامی را زیر گرفت اصلاً دادگاه نمیخواست. این چه حرف غلطی است مگر هر چیزی دادگاه میخواهد؟ جرم علنی که دادگاه نمیخواهد، البته اجرای این حکم به دست حاکم است و هرکسی نمیتواند خودش حکم را اجرا کند. استاد درس خارج حوزه علمیه قم در مورد قاعده الزام و نحوه استثنا کردن از «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» بیان داشت: قاعده الزام هم از جاهایی است که از «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» استثنا میشود. یعنی اگر فرض کنید مثلا غربیها فحش دادن را حق میدانند و آبرو ریختن را میگویند آزادی بیان، پس ما هم حق داریم آبروی آنها را بریزیم و به همان قاعدهای که آنها عمل میکنند عمل میکنیم، البته این مورد عملکرد با خودمان صادق نیست.آیت الله اراکی گفت: اخلال به نظم عمومی فساد است، بنابراین اگر کسی توسط فضای مجازی نظم عمومی را بر هم زد یعنی نظم جامعه و قانون را مختل کرد این مفسد است، حتی اگر کسی را هم نکشته باشد، تشری هم به کسی نزده باشد، سیلی هم به کسی نزده باشد، این شخص مفسد است، چرا که نظم عمومی را مختل کرده است. مفسدان فی الارضی که نظم عمومی را مختل میکنند حرمت ندارند نه حرمت جانی نه حرمت مالی! هیچ حرمتی، زیرا او با اخلال به نظم عمومی همه حرمتها را شکسته است.
خلاصه جلسه گذشتهآیت الله اراکی در جلسه گذشته در باره ترویج حرام گفت: بحث ما درباره ترویج حرام بود در «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ». گفتیم اینجا مستثنی داریم و یک مستثنی منه، مستثنی منه «درباره إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» بعد بحث مان به اینجا رسید که آیا این اصل چیست؟استاد درس خارج حوزه علمیه قم بیان داشت: چیز بد نباید ترویج شود، این جهر چرا «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»، چون جهر از مقوله ترویج است جهر غیر از صرف التعلیم است؛ جهر یعنی بین مردم داد زدن این «اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» است من القول مثل آیه نهی از اشاعه فحشا؛ «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»وی ادامه داد: الآن بحث مان در «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ». گفتیم اینجا مستثنی داریم و یک مستثنی منه، مستثنی منه «درباره إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» بعد بحث مان به اینجا رسید که آیا این اصل چیست؟عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: ما برای اینکه بحث مستثنی منه را «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» را تنقیح کنیم به اینجا رسیدیم که حتی مستثنی آن هم پیدا کنیم ما یک «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» داریم خدا دوست ندارد سخن بد آشکارا گفته شود گفتیم این نوعی از ترویج است آشکارا کردن سخن بد مگر از برای کسی که مظلوم واقع بشود گفتیم این اول ببینیم ما دایره مستثنی منه ما «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» چه دایرهای است اصالت با چیست اصل چیست قاعده در اسلام چیست؟ قاعده در اسلام فرمت انسانها است یا قاعده در اسلام حلال بودن آبرو و نام و مال و جان انسانها است؟آیت الله اراکی در مورد سکوت در مورد ظلم علنی ظالمان در جامعه اظهار داشت: اولین عنوان خارج از این اصالت الحرمه شکایت مظلوم بر ظالم است. چون بحث مان در گفتارها است اینجا در مقام بیان مظلوم حق دارد تعدی کند بر آن ظالم در دایره آن ظلمی که بر او شده میگوید تو بدی تو ظالمی تو ظلم کردی تو بد کردی سخن آشکار هم بگوید به جاست و اشکال ندارد.وی بیان داشت: عنوان دوم تقبیح ظلم ظالم در ظلم علنی است. حالا حتی اگر شما مظلوم آن ظالم نباشید، اما یک ظالمی ظلم کرده ظلم آن هم علنی است ظلم مخفی نیست. ظلم علنی ظالم این تقبیح ظلم ظالم اگر ظلم علنی باشد این مستثنی از «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» است اینجا کسی جهرا بگوید در روزنامه بنویسد توی رسانه اینجا خیلی از احکام بیان ترویجی مربوط به رسانه میشود.عضو مجلس خبرگان رهبری یکی از مستثنیات را قانون مقابله به مثل دانست و اظهار داشت: یک قانون دیگری است «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ» گفتیم این قانون اعتدی یعنی اعتدی به مثل یعنی آنکه در شرایط عادی حرام است حلال میشود، اعتدوا یعنی همان ظلم همان اعتدایی که اگر آنها نکرده بودند ما نمیتوانستیم بکنیم ما این را اعتدی حساب میکنیم ما این را جرم حساب میکنیم، این را هم بحث کردیم و گفتیم حرمتی را اگر کسی بشکند آن حرمت را برای او نگهداشتن این ظلم به بشریت است یک کسی آدم کشته این حرمت را نسبت به یک نفس بشری نگه نداشته و تو این حرمت را برای خودش نگهداری این خلاف عدل است. قاعده درستی هم هست این قاعده فطری است نمیخواهیم وارد اصل بحثش بشویم ما فقط داریم عناوین را مطرح میکنیم این از عناوین مستثنا است.
متن زیر مشروح جلسه سی و هفتم درس خارج فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه میخوانید.
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند. از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی که مکتب علمی نجف و قم را توأماً درک کرده است، به بررسی این مهم میپردازد.
جرم علنی دادگاه نمیخواهد / اجرای مجازات جرم علنی به دست حاکم است
بیان شد که دومین عنوان خارج از اصالت الحرمه، تقبیح ظلم ظالم در ظلم علنی است. بحث ما در باب قضا نیست که بگوییم ادله اثبات جرم چیست، وقتی میگویند جهر به سو، یعنی باید معلوم بشود، حالا چه دادگاه بگوید یا اینکه ظلم معلوم و مکشوف باشد یا ظلمی باشد که لا یشک فی انه ظلم. این احتیاج به دادگاه ندارد همیشه گفتهایم قوانین حقوقی هم این را میگوید که جرم علنی دیگر دادگاه نمیخواهد. در جرم علنی شخص در روز روشن مال مردم را میگیرد و میخورد، در روز روشن جلوی مردم را میگیرد، زورگیری از آنها میکند که این جرم علنی، دادگاه نمیخواهد. چیزی است که همه میگویند لا یشک فیه. لذا ما گاهی گفتهایم این آقایی که رفت توی خیابان پاسداران علناً و جهرا سه تا نیروی انتظامی را زیر گرفت این اصلاً دادگاه نمیخواست این چه حرف غلطی است مگر هر چیزی دادگاه میخواهد؟ جرم علنی که دادگاه نمیخواهد، فقط اجرا میخواهد که اجرایش به دست حاکم است، هرکسی نمیتواند خودش اجرا کند اجرا به دست قاضی است.
شفاعت کسی که حکم حد بر او ثابت شده جایز نیست
در روایت داریم جایز نیست کسی در حد شفاعت کند، در یک دادگاه شرعی حد شرعی بر یک انسان ثابت میشود بعد شخصی که ادعای علم و اجتهاد هم میکند، واسطه میشود که حد خدا بر او اجرا نشود! این چه جور فقاهتی است که شماها یاد گرفتید؟ چه فقیهی است که شفاعت فی حد میکند؟ بله، قبل از حکم حاکم، تجوز الشفاعة؛ اما بعد از حکم حاکم لا تجوز الشفاعة. شفاعت بعد از حکم حاکم یعنی تعطیلی حدود الله و تعطیلی حدود الله از اکبر کبائر است و هر کسی چنین کاری کند فاسد است، تعارف هم نداریم.
این مطالب واضح است که باید بدان ملتزم شد، جرم علنی که دادگاه نمیخواهد، یعنی چه شما برای جرم علنی وکیل تعیین میکنید؟ این ادعا را از کجای شرع آورده اید؟ چرا ملتزم به احکام شرعی نمیشوید! ما فقه خودمان را داریم، حکم خودمان را داریم، حرفمان با غربیها بر سر همین است، مگر با رژیم شاه اختلاف بر سر چه بود؟ میگفتیم حکم خدا باید اجرا شود حکم خدا این است: «جرم علنی، دادگاه نمیخواهد».
در جرم علنی شخص در روز روشن در برابر دیدگان دهها نفر، کسی را که اصلاً کاری به کار او نداشته و در کنار خیابان ایستاده است میکشد؛ در این شرایط دادگاه یعنی چی؟ افزون بر آن، این است که برای او وکیل بگیرید و وکیلش هم مدعی شما بشود؛ همین کارها را میکنید که دیگران مدعی شما میشوند. شما در این دنیا برای ما مدعی درست میکنید. خب نکنید این کارها را، این کارها خلاف است. دادگاه برای آن مواردی است که شبهه ای قابل مطرح کردن باشد، شبهه ای که امکان داشته باشد حق باشد که اثباتش شاهد میخواهد، بینه میخواهد، یمین میخواهد. بینه و یمین برای چه هست؟ بینه برای جایی است که چیزی غیر بین باشد، شیء بَیِّن که خودش بینه است.
در اینجا تنها وظیفه قاضی اجرای حکم است، نه قضاوت. کسی حق ندارد بر او حکم حد اجرا کند و بگوید که چون جرمش جرم مشهود است پس من خودم مستقیم وارد عمل میشوم، خیر، مجرم را باید نزد قاضی برد و او حکم به اجرای حد کند، اما تشکیل دادگاه و شاهد و بینه و وکیل نمیخواهد. یک روز معطل کردن برای اجرای مجازات چنین شخصی خلاف شرع است، مگر اینکه با یک وجه و دلیل شرعی باشد؛ مثلاً مصلحتی در معطل کردنش باشد. یکی از مصالح مثلاً این است که شرکایش را پیدا کنیم و اطلاعاتی را از او بگیریم.
آقایان غرب زده وقتی مسئله جانی پیش میآید، حقوق بشرشان گل میکند، در این جا چنین شخصی بشر می شود، جنایتکاران کلان همه میشوند بشرهای مظلوم! و حق دفاع دارند. در آن شعر معروف عربی میگوید که در چنانچه در جنگل به یکی از این گونه افراد تشری بزنند، این میشود ظلم اکبر: «قعَّت قتل امرئٍ یا مثلاً ظلم امرئ فی غابة این جریمة لا تقتل * اما و قتل شعب کاملة مسئلة فیها نظر» شعر معروف است که میگوید: «قعَّت قتل امرئٍ» اگر یک کسی از اینها خفه شد و مُرد، دنیا را زیرورو میکنند «جریمه لا تقتل» همه آن جنگل را میسوزاند، اما اگر یک کسی بیاید همه مردم را بکشد، این باید دادگاه تشکیل شود «و قتل شعب کاملة» این، مسئله فیها نظر، باید برود دادگاه وکیل باید بگیرد اصلاً نباید معلوم شود که آیا مستحق کشته شدن بوده یا نه دستگاه دیپلماسی باید از اصل فقهی «مقابله به مثل» استفاده کند.
در مورد قاعده الزام هم بحث کردیم و گفتیم قاعده الزام هم از جاهایی است که از «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» استثنا میشود. یعنی اگر فرض کنید غربیها فحش دادن را حق میدانند آبرو ریختن را میگویند آزادی بیان، آدم وقتی روزنامه دستش است خبر دستش است میتواند آبروی هر کس را بریزد آنها میگویند این آزادی بیان است، پس ما حق داریم آبروی آنها را بریزیم ما به همان قاعدهای که آنها عمل میکنند با آنها این قاعده را عمل میکنیم، نه با خودمان.
قانون مقابله به مثل یک قانون دیگری است این هم بحثش را کردیم «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ» و گفتیم این قانون اعتدی یعنی اعتدی به مثل یعنی آنکه در شرایط عادی حرام است حلال میشود، اعتدوا یعنی همان ظلم همان اعتدایی که اگر آنها نکرده بودند ما نمیتوانستیم بکنیم ما این را اعتدی حساب میکنیم ما این را جرم حساب میکنیم، این را هم بحث کردیم و گفتیم حرمتی را اگر کسی بشکند آن حرمت را برای او نگهداشتن این ظلم به بشریت است یک کسی آدم کشته این حرمت را نسبت به یک نفس بشری نگه نداشته و تو این حرمت را برای خودش نگهداری این خلاف عدل است.
قاعده درستی هم هست این قاعده فطری است نمیخواهیم وارد اصل بحثش بشویم ما فقط داریم عناوین را مطرح میکنیم این از عناوین مستثنا است یعنی آنها آمدند از نظر گفتاری جنایتی در حق ما کردند دروغ گفتهاند به دروغ ما را متهم کردند به یک چیزی، ما هم میتوانیم همین دروغ را در حق آنها بگوییم حرف این است ما دروغ را جایز نمیدانیم تهمت زدن را جایز نمیدانیم، اما اگر آنها ما را متهم کردند ما هم میتوانیم متهم شان کنیم همین است، این است دیپلماسی درست اسلامی، دیپلماسی این است.
مستکبران و حامیان آنها هر دو مجرمند
خب بعد هم گفتیم کافر حربی کافری که در جنگ است کافر یعنی چه؟ کافر حربی یعنی جان و مال و خون و عرض ما را مباح میداند خب یعنی خون و جان مال او هم حرمت ندارد، لا حرمة له. ما اصالت السلم هستیم اصالت الصلح هستیم اصالت العدل هستیم با کسی جنگ نداریم و جنگ را هم حرام میدانیم به کسی نباید آسیبی برسد، اما ظالم آسیبرسان را نمیشود برایش حرمت قائل شد. مردمی که حمایت میکنند از یک حکومت ظالم آن مردم حرمت ندارند ما گفتیم حاکم با محکومانی که امرش را اطاعت میکنند حکم واحدی دارند ضعفا و مستکبران هردو در جرم شریک هستند مستکبران مجرم هستند ضعفایی هم که تابع آنها هستند و امر آنها را اطاعت میکنند و آنها را یاری میکنند مجرمند «وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِّنَ النَّارِ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ» «وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمَ» یا نه آن جای دیگر که شیطان میگوید اول میگوید شیطان که: «وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ» وقتی کار از کار تمام میشود میگوید: «قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْک إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ».
کسی قبول نمیکند از او میگویند همهکاره تویی و کسانی هم که پیروی تو را کردند همان حکمشان حکم تو است دست درازی به بیت المال که نظم عمومی را مختل کند افساد فی الارض است گفتیم مفسدان فی الارض، فساد فی الارض یعنی کسانی که نظم عمومی را مختل میکنند حالا یک فسادهای جزئی داریم اینها را من روشن کنم، چون این مسئله مهمی است و ما ببینیم فساد یعنی چه؟ مکرر میگویم فساد آیا فساد با قتل یکی است یا نه؟ با سرقت یکی است یا نه؟ چه سرقتی فساد است؟ حالا اگر یک کسی آمد از یک مغازه یک چیزی برداشت و برد سرقتا، خب اینکه حتی حد هم بر او جاری نمیکنیم به این شکل تعزیر میشود در یک جا خوب دقت کنید در مسئله برادران یوسف وقتی به آنها گفتند: «إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ» بعد اینها چه گفتند: «قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ».
چرا گفتند لنفسد فی الارض یعنی چرا آن سرقتی را که به آنها تهمتزده بودند این را آنها چه گفتند «فساد فی الارض» چرا، چون این دستدرازی به بیتالمال است به مال حاکم است مال حاکم یعنی مال همه مردم این فرق میکند با سرقت یک پرتقال از مغازه پرتقال فروشی یا سرقت چند تا تخممرغ از یک تخممرغ فروشی این را خوب دقت کنید چرا فساد فی الارض صدق میکند، چون اخلال به نظم عمومی است یعنی اگر حاکم و حاکمیت امنیت نداشته باشد اینجا جامعه امنیت ندارد، دزد زدن به خانه حاکم فرق میکند تا دزد زدن به خانه من و شما نه آنجا اگر حصارش شکسته شد اگر امنیت بیتالمال شکسته شد اینها مسائل اصلی است که باید معلوم بشود برای همه بیتالمال امنیتش یعنی امنیت کل جامعه مراکز حاکمیتی تعدی به آنها یعنی تعدی به کل جامعه و فساد فی الارض، چون اخلال به چیست؟
اخلال به نظم عمومی فساد است، بنابراین اگر کسی توسط فضای مجازی نظم عمومی را بر هم زد یعنی نظم جامعه و قانون را مختل کرد این مفسد است، حتی اگر کسی را هم نکشته باشد، تشری هم به کسی نزده باشد، سیلی هم به کسی نزده باشد، این شخص مفسد است، چرا که نظم عمومی را مختل کرده است.
مفسدان فی الارضی که نظم عمومی را مختل میکنند حرمت ندارند نه حرمت جانی نه حرمت مالی! هیچ حرمتی، چون اصل حرمت به وسیله چه اجرا میشود مسیر قانون که در بین مردم جریان پیدا کند کسی که تخلف از قانون را علنی کند و در بین مردم تخلف از قانون را ترویج کند مردم را وادار کند به چه؟ به اینکه تخلف کنند از قانون حالا یک وقتی با یک نفر با دو نفر این مفسد نمیشود، ولی اگر کسی کاری کند که در نظم عمومی جامعه خلل ایجاد شود این میشود مفسد چنین مفسدی حرمت ندارد چرا، چون او با اخلال به نظم عمومی همه حرمتها را شکسته است حرمتها با چه نگه داشته میشود حرمت جان مردم حرمت مال مردم حرمت عرض مردم حرمت آبروی مردم با چه نگه داشته میشود؟ با همین قانون با همین قانونی که باید در همه جا سرایت کند اگر کسی کاری کرد به حاکمیت قانون در جامعه صدمه بزند یعنی آن کسی که صدمه میخورد یک نفر و دو نفر نیست کل قانونمندی جامعه مختل میشود این مفسد است. /422/905/م