به گزارش خبرنگار وسائل، از واژگان و مفاهیم پربها، آشنا و زیبایی که به عمر تاریخ، هرگز از فهرست آرمانها و خواستههای بشری حذف نشده و بشریت همواره در اشتیاق رسیدن به آن سر از پای نشناخته، عدالت، عدالتخواهی و پرهیز از بیدادگری است که همیشه در زمره نیازهای فطری آدمی نیز قرار داشته است.
عدالت در نهضتهای اصلاحی و نیز شرایع الهی، طی تاریخ اصلی مهم بوده، و بنیادیترین هدف پیامبران و مصلحان اجتماعی معرفی گردیده؛ تا آنجا که هدف از تشریع دین، در قرآن، ارسال رسل، انزال کتب و میزان، سعی در تحقق عدالت بیان شده است: «ما پیامبران خویش را با آیات آشکار فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان فرود آوردیم، تا مردمان عدالت را بر پای دارند». (حدید/25)
این اصل، که از مقدسترین ایدههای اجتماعی اسلام، بهویژه مکتب تشیع است، عصاره همه احکام و شرایع الهی و بلندترین مقصد انبیا و اولیاست که با رایحه روحپرور آن، گمشدگان وادی ضلالت، به صراط پرنشاط حقیقت و حقانیت بار خواهند یافت.
عدالت، اصلی مهم در تحقق هدف نهایی زندگی انسان
حیات انسانی، از زاویه نگاه انسانشناسی اسلامی، تحصیل سعادت و پیمودن طریق کمال است و سعادت (هدف نهایی زندگی انسان) در عدالت فردی و اجتماعی و میانهروی در جمیع صفات و افعال ظاهری و باطنی است. عدالت، که اصلی مهم در تحقق هدف نهایی زندگی انسان است و در مرکز اندیشه سیاسی شیعه قرار دارد، بیشترین سهم را برای جامعه ما در وقوع انقلابی باشکوه داشته است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که تفاوت اساسی این انقلاب با سایر جنبشهای انقلابی چیست و چه عامل یا عوامل مهمی سبب ثبات و پایداری انقلاب شده و در چه ساحتهایی رخ نموده است؟ همچنین این پرسش ممکن است دغدغه ذهن ما باشد که چرا بهرغم مبارزات و حضور علما در بسیاری از جنبشهای اسلامی، این حرکتها آنگونه که در انقلاب اسلامی شاهد بودیم مذهبی نشدند؛ مثلاً در نهضت مشروطه یا در مبارزات ملّی شدن نفت، با وجود آنکه روحانیت، رهبری حرکت را در دست داشتند، نه حکومت اسلامی تولّد یافت و نه مردم در سطح وسیع به مذهب و آرمانهای انسانی گرایش یافتند، ولی در چند دهه پس از آن، حرکت انقلابی مردم بر پایه جهانبینی ژرف شیعی سامان یافت و به موجی عظیم تبدیل شد و همه قشرها، از تحصیلکرده و مدرن تا سنتّی، آغوش بر مذهب گشودند و موجی بیسابقه آفریدند؟
فلسفه حکومت دینی
حکومت دینی آن است که تمام سازوکارهایش هماهنگ با تعالیم دینی باشد و در هیچ زمینهای با آموزههای دینی ناسازگار نباشد. التزام به موازین و احکام الهی از ویژگیهای اساسی و جداییناپذیر حکومت دینمدار است، که در این نظام همه ارکان و ابعاد حکومت باید برگرفته و منطبق با دین باشد.
از منظر امام خمینی(ره) نیز اسلام برای اقامه حکومت عدلگستر آمده است و اصولاً پیامبر اسلام حکومتی چون سایر حکومتهای جهان تأسیس کرد، اما با انگیزه بسط عدالت اجتماعی. بهنظر ایشان عدالت، فلسفه اصلی حکومت دینی است.
انقلاب اسلامی در یک نگاه کلان به دنبال تحقق چهار هدف و آرمان والای انسانی و الهی است؛ آزادی، عدالت، استقلال و معنویت دینمحور. نکته مهمتر اینکه مردم در تحقق این آرمانها نقش اساسی را ایفا میکنند و حکومت اسلامی باید زمینه عملی شدن این آرمانها را از سوی خود مردم فراهم کند.
لذا برای اینکه تصویر دقیقتری از این آرمانهای چهارگانه و نقش مردم در تحقق آنها ترسیم شود، لازم است اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب درباره هر یک از این موارد تحلیل و بررسی شود تا هم شناختی مبتنی بر واقع برپایه اندیشه امام خمینی(ره) از این آرمانها حاصل شود و هم تعبیرات نادرست و انحرافی از این آرمانها شناسایی و مانع از آن شود که به نام اندیشه امام(ره) به جامعه منتقل شود.
عدالت یکی از مهمترین اهداف و آرمانهای کلان انقلاب اسلامی است که در تفکر امام خمینی(ره) جایگاه ویژهای دارد. بدین سبب که انقلاب اسلامی با الهام از آموزههای قرآن که بعثت انبیا را با هدف برپایی عدل و قسط در جامعه بیان کرده و اهل ایمان را به برپایی عدالت دعوت کرده «قل امر ربی بالقسط»، به ثمر نشسته و نمیتوان عدالت را از مجموعه آرمانهای مهم انقلاب و منظومه فکری امام خینی(ره) حذف کرد یا کنار گذاشت.
در واقع در اندیشه امام(ره) هدف از تشکیل حکومت اسلامی برپایی عدالت است وگرنه برپایی حکومت بما هو حکومت و برای رسیدن به قدرت در نگاه دینی هیچ ارزش و مفهومی ندارد. به عبارتی حکومت و تشکیل حکومت وسیلهای و ابزاری برای تحقق عدالت در جامعه و جلوگیری از انحراف و پرورش نفوس آدمیان و تهذیب آنهاست و عدالت در این معنا به اخلاق و معنویت پیوند تام و تمام دارد و اصولاً عدالت بدون انگیزه و قصد الهی معنا نخواهد داشت. امام بیان میکنند: «انبیا اینکه دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا متحقق کنند، برای این است که؛ حکومت عدل اگر باشد، حکومتی باشد با انگیزۀ الهی، با انگیزه اخلاق و ارزشهای معنوی انسانی، یک همچو حکومتی اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می کند.»
نکته مهم در اندیشه امام خمینی درباره مسئله عدالت آن است که ایشان عدالت را نه صرفاً مسئله و فضیلتی فردی بلکه فضیلتی اجتماعی میدانند و بر همین مبنا ایشان میفرمایند: «با جمهوری اسلامی سعادت، خیر، صلاح برای همه ملت است... در جمهوری اسلامی زورگویی نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست.... در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند... عدالت الهی بر تمام ملت، سایه میافکند.» (صحیفه امام(ره)، ج ۶، ص ۵۲۵)
در واقع این بیان امام(ره) بدان معناست که جمهوری اسلامی اگر در مسیر عدالت و مقابله با فساد و ستم حرکت نکند فقط نامی از اسلامی بودن دارد و ماهیت آن تفاوتی با حکومتهای فاسد و الحادی ندارد.
امام(ره) در همین راستا عدالت اجتماعی را به معنی «قائل نشدن امتیاز برای اقشار(خاص) مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند» و «طبقات مختلف به طبقه پايین ظلم نکنند» و «قیام به قسط و رفع ستمگریها و چپاولگریها و رفع ايادی ظلم و تأمین استقلال و تعديل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام» تعریف میکنند. (ایراننژاد ابراهیم، عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی امام(ره)؛ مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره اول،زمستان ۱۳۹۱).
ایشان با همین نگاه قرآنی و دینی عدالت را نه امری کهنه و زمانمند بلکه آرمان همیشگی بشری در طول تاریخ دانسته و میفرمایند: «اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و ... چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.» (پایگاه اینترنتی حوزه، مفهوم عدالت در اندیشه سیاسی امام خمینی)
مسئله مبناییتر در موضوع عدالت در تفکر امام(ره) این است که ایشان عدالت را پایه و بنای سایر آرمانها میدانند که بدون وجود آن تحقق سایر آرمانهای بشری امکانپذیر نیست و میفرمایند: «عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.» (همان)
به واسطه همین نگاه مبنایی به عدالت است که امام(ره) معتقد است که قانون و فقه نیز باید مبتنی بر عدالت باشد و مجموعه قوانین و احکام باید زمینهساز تحقق عدالت باشند؛ «احکام شرعی قوانین اسلام هستند و اين احکام شأنی از شئون حکومت می باشند، بلکه احکام مطلوب بوالعرض و اموری ابزاری هستند برای اجرای حکومت و گسترش عدالت»(امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص ۲۷۲) و «همانا اسلام برای تأسیس حکومت عادلهای قیام کرد که در آن قوانین مربوط به مالیات و بیتالمال و اخذ آن از تمامی طبقات بر اساس عدالت باشد و قوانین مربوط به جزا و قوانین مربوط به جزا و قوانین مربوط به قضا و حقوق بر اساس عدالت باشد.» (همان)
بر همین مبنا میتوان از سخنان امام خمینی(ره) معیارها و نشانههای وجود عدالت اجتماعی را در جامعه متوجه شد که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
ـ رفع فقر؛ «مال ملت ما را نبايد ببرند و بخورند، بايد مردم در رفاه باشند؛ بايد فقرا را برايشان فکر کرد؛ بايد اين زاغهنشینهای بیچاره را که هیچ ندارند، بايد برای اينها فکر کرد، نه همه برای آن بالا و آن اشراف ... حکومت مال همه است، برای همه بايد کار بکنند. برای ضعفا بیشتر بايد کار کرد تا اينها را برسانند به آن حدها.»(صحیفه امام(ره)، ج ۴، ص ۲۰۱)
ـ رفع شکاف معیشتی؛ «همه کسانی که دارای اموال زياد هستند بايد بنشینند و فکر بکنند البته (اگر) آنها فکر نکنند ما فکر میکنیم، اينطور نیست که ما فکر نکنیم، ما با وجوه شرعیه، با ولايت الهیه با آنها عمل میکنیم ... ما خودمان آنهايی را که دارای اموال زياد هستند به حساب میکشیم و حسابهايشان را رسیدگی میکنیم.» (همان، ج ۱۰، ص ۴۹)
ـ ایجاد رفاه برای همه؛ «همه نظامهای اقتصادی به رفاه بشر میانديشند. بر اين اساس يکی از اهداف نظامهای دينی، رفاه و آبادانی است.» (همان، ج ۲۰، ص ۲۴۴)
ـ از بین بردن ظلم و ستم؛ «کوشش همه مردم بايد اين باشد که زير بار ظلم نروند. همان طوری که ظلم حرام است، زير بار ظلم نیز رفتن حرام است.» (همان، ج ۱۱، ص ۲۶۴)
ـ سادهزیستی و ضدیت با اشرافیگری؛ «... آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمدند و اسلام را ترويج نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقايان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند ... و آن چیزی را که نسبت به شما در دلشان بوده است را از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.» (همان، ج ۱۹، ص ۳۱۷)
بنابراین باید گفت عدالت از آنجا که بنیانهای یک جامعه سالم و انسانی را پیریزی میکند و تحققبخش سایر آرمانهای مهم بشر در طول تاریخ از جمله استقلال، آزادی و رفاه است جایگاه مهم و اساسی در منظومه فکری امام(ره) دارد و بر همین اساس مهمترین وظیفه و رسالت جمهوری اسلامی از نگاه امام(ره) تحقق عدالت اجتماعی با هدف رفع فقر و تبعیض و برطرف شدن شکافهای معیشتی و فاصله طبقاتی است تا از این طریق امکان رشد همهجانبه استعدادهای آحاد جامعه فراهم شود و در سایه یک نظام مبتنی بر قوانین و احکام عادلانه افراد براساس شایستگیها، توانمندیها و لیاقتها بتوانند به جایگاه مطلوب خود برسند. اگر این امر در جامعه اسلامی محقق شود آنگاه زمینه صدور پیام انقلاب بهتر فراهم خواهد شد و حکمرانی جمهوری اسلامی میتواند به منزله الگوی جهانی شناخته شده و کارآمدی دین برای اداره شایسته و عادلانه جامعه به اثبات برسد./422/504/م