به گزارش خبرنگار وسائل، سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه، نشست علمی «قدس و فلسطین در آینه فقه مقاومت» با ارائه حجت الاسلام دکتر سید سجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و حجت الاسلام دکتر ذبیحالله نعیمیان عضو گروه فقه سیاسی دانشگاه باقرالعلوم به همت پایگاه فقه حکومتی وسائل، در سالن نشستهای موسسه رسا برگزار شد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از مهمترین مطالب ارائه شده توسط حجت الاسلام دکتر ذبیحالله نعیمیان است.
خداوند متعال در آیه شریفه ۴ و ۵ از سوره مبارکه اسراء میفرماید: «وَقَضَیْنَا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا * فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا».
«ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد میکنید و (در برابر طاعت خدا) به سرکشی و طغیان (و نسبت به مردم به برتری جویی و ستمی) بزرگ دچار میشوید * هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند؛ و این وعدهای است قطعی».
طبق آیات مزبور، اسرائیل به حدی از خشونت میرسد که خداوند متعال ۱۴۰۰ سال قبل نسبت به آن انذار داده است. بدین جهت است که میگوییم در فضای کنونی باید مسئله مقاومت پررنگتر از قبل جلوه کند و ما نیز باید اهتمام به قوت آن داشته باشیم.
امروزه بررسی وضعیت فعلی فلسطین از نگاه حقوق بین الملل نشان میدهد که ما در حالت نامتوازنی به سر میبریم؛ از این رصد و بررسی در سده اخیر مشخص میشود که از طرفی رژیم اشغالگر قدس جایگاه حقوقی پیدا کرده و برعکس، جایگاه مردم فلسطین تضعیف شده است!
نقش موضوع شناسی و وضعیت شناسی در فقه مقاومت
وضعیت شناسی و موضوع شناسی مطلوب، زمینه ساز تصویر مناسب از مقاومت است. در دورانی که مرزها برداشته شده و یا ضعیف شده است، مشاهده میشود که یهود در بحث اقتصاد، امنیت، و سیاست جهان حضوری بدون مرز دارد، بنابراین اگر بخواهیم مقاومت را طراحی کنیم یا اگر بخواهیم برای مقاومت موضوع شناسی کنیم، بدون تردید لازم است وضعیت جهانی صهیونیسم را نیز به خوبی بشناسیم.
ماهیت مقاومت در چنین زمانی نباید تنها دفاع عادی و نظامی باشد، چراکه حملات نظامی تنها بخشی از هجوم مشرکین بر این کشور مظلوم است، بخش دیگری که قابل اهمیت است حمله اقتصادی و فرهنگی است، نگاه ما به استکبار نباید تک بعدی باشد، اگر امروزه استکبار جنبه تمدنی پیدا کرده که مجموعهای از امور فرهنگی، اقتصادی و نظامی را در اختیار دارد، مقاومت نیز باید به مثابه آن باشد.
دو جنبه رژیم اشغالگر قدس؛ هجوم به فلسطین و نمایندگی از استکبار جهانی
واقعیت این رژیم یک دوگانگی دارد که ما نباید از آن غافل شویم؛ یک جنبه آن همان رژیم غاصبی است که مرتکب جنایاتی بر علیه فلسطین شده و جنبه دیگر، نمایندگی از استکبار جهانی است. خشمی که ما از اسرائیل داریم نباید ما را از جنبه دوم غافل کند. اگر نگاه ما به اسرائیل این گونه باشد مقاومت نیز بر اساس همین وضعیت تعریف میشود، یعنی بخشی از ماهیت مقاومت، دفاع از فلسطین در برابر هجوم و حمله رژیم اشغالگر است و بخشی دیگر، نمایندگی مقاومت در مبارزه با استکبار جهانی است.
با این بیان پیروزیهایی که مقاومت در برابر اسرائیل غاصب پیدا میکند نیز جنبه نمادین به خود میگیرد؛ یعنی بخشی از ماهیت این پیروزی، پیروزی بر استکبار جهانی است. نتیجه این پیروزیها بیداری اسلامی بود که به تدریج به سایر مناطق جهان کشیده شد، یعنی مقاومت به صورت تدریجی از بیداری اسلامی عرب به بیداری تمام مستضعفین عالم توسعه پیدا کرده است.
لزوم توجه به بیداری اسلامی در بررسیهای فقهی
با ظهور بیداری اسلامی، تبلوری از ذهنیت عمومی در سطح جهان شکل گرفته که ما نمیتوانیم در بررسی فقهی آن را نادیده بگیریم، چراکه این بیداری، قدرت و ابزار جهان اسلام است و با تقویت آن و به تبع آن تشکیل جبهه مقاومت، جهان اسلام تقویت میشود. ما از مقاومتهای انفعالی و پراکنده، آرام آرام به سمت بیداریهای فعال، گسترده و عمیقتر پیش رفتیم.
غصب فلسطین، غصب بخشی از تمدن اسلامی است
غاصبیت اسرائیل تنها به غصب یک منطقه جغرافیایی ختم نمیشود، غصب حکمرانی، غصب زندگی جمعی، غصب هویت فرهنگی و تاریخی و تمدنی، غصبهای دیگری است که نباید از آنها غافل شد. حکمرانی مستقل و درون سازمانی فلسطین، حق و اختیاری بوده است که اسرائیل آن را از مردم این کشور غصب کرده است.
با تکیه بر حقوق رایج پرمشکل بین الملل به راحتی میتوانیم وضعیت تصاحب و سلطه گری سیاسی، سرزمینی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و به طور کلی غصب این بخش از تمدن اسلامی را مشاهده کنیم. پس ما نمیتوانیم با نادیده گرفتن این مسئله بگوییم که وظیفه ما تعامل با جهان است و درگیری این دو کشور به ما ربطی ندارد، چراکه بحث فلسطین و اشغال آن توسط اسرائیل، بخشی از تمدن اسلامی است.
خطرات بالفعل و بالقوه اسرائیل برای جهان اسلام
نکته دیگر، خطر بالقوه و بالفعل اسرائیل نسبت به جهان اسلام است. خطر اقتصادی، سیاسی و امنیتی که در مسیر نفوذهای جدیای که اسرائیل در کشورهای اسلامی داشته است، خطرات بالفعل این رژیم محسوب میشود. شاهد این ادعا، شعبی از فراماسون است که در کشور آذربایجان به عنوان پرجمعیتترین کشور شیعه به یکباره شروع به فعالیت کردند.
اما خطرهای بالقوه؛ مثل تغییرات سرزمینی که در منطقه صورت گرفته و یا بازتعریف مرزهای اعتباری که به صورت ظالمانه پس از جنگ جهانی، به وسیله استکبار جهانی با کارگردانی کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و فرانسه صورت گرفت، که دولت اسرائیل به عنوان بازیگر و مدیر اجرایی این خباثت ایفای نقش میکند. پس نمیتوان پذیرفت که مسئولین اسرائیل صرفا به عنوان کارگزاران عادی یک کشور مشغول فعالیت هستند، بلکه آنها به عنوان یک بازیگر در باشگاه استکبار جهانی به ایفای نقش میپردازند.
به مثابه انتشار اسرائیل در جهان، مقاومت نیز باید فراگیر شود
در وضعیت شناسی اسرائیل گفتیم که دو نوع اسرائیل داریم، اسرائیلی که به دنبال غصب یک کشور است و دیگری اسرائیل منتشر شده در جهان، همانند اختاپوسی که در دایره نفوذ و سلطه، شعب نفوذ تمدنی آن در کل جهان حاضر هستند که همین امر، میتواند یک نقطه ضعفی برای آنها باشد. اگر ما یک دست از این اختاپوس را قطع کنیم دیگر مستضعفین جهان نیز به ممکن الزوال بودن این ظلم پی خواهند برد و در نتیجه منجر به فروپاشی آن خواهد شد.
در مقابل نیز، به تناسب نفوذ اسرائیل در جهان، باید هستههای بیداری که به هستههای مقاومت تبدیل شده، فراگیر شود و در سطوح و گستره جهانی شکل بگیرند.
ما نباید مقاومت را منحصر در امور سیاسی کنیم، بلکه بسته به شرایط، ویژگیها و توانمندی ها، لازم است سطوح مختلف آن را پررنگ کنیم؛ در این جا بحث مهم قدرت پیش میآید؛ در واقع، وقتی ما مقاومت را از دل اندیشه دینی اصطیاد میکنیم، آیا میتوان پذیرفت که موضوع شناسی و مکلف شناسی ما را به این نتیجه میرساند که، چون قدرت نداریم تکلیفی متوجه ما نیست؟ خیر؛ از آنجا که گفتیم بحث مقاومت، تنها مقاومت سیاسی نیست که به هجوم یک عده غاصب صهیونیسم تقلیل یابد، و اسرائیلی وجود دارد که به عنوان نماینده استکبار منتشَر در جهان است، برای مقابله، باید مجموعه امکانات تمدنی جهان اسلام، مجموعه نیروهای انسانی جهان اسلام و قدرتهایی که در جهان اسلام وجود دارد را تجمیع کنیم.
پس از موضوع شناسی، موضوع سازی در راس کار قرار میگیرد
آنگاه خواهیم دید که با تجمیع این امور و خود آگاهی نسبت به این قدرت، میتوان سطح توانمندی خود را بالا ببریم و بر اساس آن، سطح مقاومت ممکن نیز بالاتر تعریف خواهد شد. به تعبیر دیگر، موضوع ما مقاومت تمدنی است که تمام این امکانات و ظرفیتها را تجمیع کرده و نسبت بین آنها را تعریف میکند، چیزی که از آن به «موضوع سازی» تعبیر میشود.
زمینههای بیداری، اصلیترین عنصر برای رقم زدن مقاومت است، حال اگر در بیداری، حداقل آشناییهایی با امکانات تمدنی شکل بگیرد، میتوانیم به موضوع سازی و سازماندهی این بیداریها بپردازیم. اگر ما «لاسبیل» را به عنوان یک قاعده کلیدی محور کار قرار دادیم باید برای تحقق آن اقدام کنیم، که لازمه آن، موضوع شناسی و موضوع سازی است.
سه عنصر سطوح عالی مقاومت؛ قدرت، خودآگاهی و شور مقاومت
نکته دیگر، خودآگاهی ما نسبت به توانمندی هایمان است. سطوح عالی مقاومت متشکل از سه عنصر است؛ قدرت و ظرفیتهای تمدنی، تصویر ذهنی مردم مسلمان و مستضعفین نسبت به این قدرت و شور و اشتیاق و نشاط تمدنی. با تجمیع این سه عنصر میتوان در مقابل اسرائیل منتشر شده مقاومت تمدنی و گسترده داشت.
ما در مقاومت صرفا با فقه استنباطی سروکار نداریم، بلکه پس از فقه سیاسی استنباطی، نیازمند سیاست شرعیه تمدنی و طراحی راهبرد هستیم. در طراحی راهبردی که در سیاست شرعیه، با اتکاء بر فقه سیاسی مقاومت به دست میآید، باید وضعیت شناسی مناسبی از اسرائیل تمدنی داشته باشیم، نقاط قوت و ضعف آنها را تحلیل کنیم و سپس کیفیت ضربه پذیری صهیونیسم جهانی را طراحی کنیم.
رهبر تمدنی لازمه مقاومت تمدنی است
برای این مهم، دو عنصر لازم است؛ مقاومت و فعالیت انسانی که عاملان پر شماری در حد یک تمدن دارد و امام سازمان دهنده تمدنی که نیازمند پذیرش جهانی است. اگر بخواهیم مقاوم را در سطح مقاومت تمدنی تعریف کنیم، نیازمند یک رهبر تمدنی نیز هستیم که بدون آن، مقاومت تمدنی موفق نخواهد شد.
اگر ما خود را بخشی از این امت میدانیم، موظفیم زمینه ساز رهبر تمدنی باشیم که البته در پی آن هستیم، منتهی این امر زمینه ساز میخواهد، ما وقتی میتوانیم عنصر مقاومت را موثر بدانیم که رهبر تمدنی را در سطح جهان معرفی کنیم و ایدههای او را به سطح جهان و به صورت یک شبکه سازی جهانی اطلاع رسانی کنیم به نحوی که به طور طبیعی قابل پذیرش باشند، وگرنه تمام تلاشهای مقاومت به ثمر نخواهد رسید (و روشن است که به جای رهبر تمدنی، نمیتوانیم بر کشورهایی تکیه کنیم که نفوذیهای اسرائیل در آن جولان میدهند)./504/م