vasael.ir

کد خبر: ۱۵۸۵۷
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۸ - 28 January 2020
در پنجمین پیش‌نشست همایش پژوهش‌های کاربردی در علوم انسانی و علوم اسلامی تبیین شد؛

مصادیق فقهی زندگی مسالمت آمیز / صلح با ظالم معنا ندارد

وسائل ـ پژوهشگر مرکز مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه ضمن تبیین مصادیق فقهی زندگی مسالمت آمیز، گفت: همزیستی مسالمت آمیز یعنی زیست داشتن تحت لوای قانون بدون تفتیش عقاید که در فقه و روایات اسلامی نیز بدین امر توجه شده است. البته در کنار آن خداوند متعال می‌فرماید اگر به شما ظلم می‌شود و ظلم پذیری نیز مانند ظلم کردن حرام است لذا اگر با شما جنگ داشتند شایسته نیست صلح صورت بگیرد. 

به گزارش خبرنگار وسائل، پنجمین پیش‌نشست همایش بین المللی پژوهشاصالت اسلام به همزیستی مسالمت آمیزهای کاربردی در علوم انسانی و علوم اسلامی روز دوشنبه ۷ بهمن با همکاری مرکز بین المللی توسعه علم، فرهنگ و عقلانیت در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

دکتر محمد جعفر حبیب زاده عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، گروه حقوق کیفری و جرم شناسی، حجت الاسلام دکتر حسین عندلیب استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام سید علیرضا حسینی پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، دکتر سپیده میر مجیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پژوهشکده مطالعات تطبیقی حقوق، بهمن حسینجانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پژوهشکده مطالعات تطبیقی حقوق اساتید حاضر در این جلسه بودند.

در ابتدای مراسم دکتر حبیب زاده بیان کرد: با مراجعه به ماده یک اعلامیه حقوق بشر برآیند سه عنوان آزادی، صلح و عدالت اجتماعی است که صلح، بدون این دو بی‌معنا است. برای اینکه بدانیم این سه هدف چه ارتباطی باهم دارند و با بحث امروز چه ارتباطی می توانند داشته باشند اصل حاکمیت قانون را که در حوزه حقوق حاکم باید باشد مورد توجه قرار می دهیم.

در دستگاه قضائی جز قانون به هیچ جای دیگری نباید مراجعه کرد حاکمیت قانون واقعا مفهومی است که اگر ما از جامعه برداریم دیگر نه جامعه ای باقی می ماند و نه حقوقی. برای قانون واسطه ای به نام کرامت انسانی  داریم و کرامت انسانی با قانون رابطه متقابل دارند یعنی هم کرامت اقتضا می کند که قانون حاکم باشد و هم قانون حاکم بودن باعث می شود کرامت انسان ها حاکم باشد.

 

کاتالیزور دموکراسی

برای اینکه ما به سه هدف، صلح، عدالت اجتماعی و آزادی برسیم به کاتالیزوری به نام دموکراسی نیازمند هستیم. دموکراسی به عنوان کاتالیزوری که ارتباط برقرار می کند بین کرامت انسانی بر پایه حاکمیت قانون برای دسترسی به این سه مولفه است.

در بحث کاتالیزور دموکراسی برداشت های مختلفی وجود دارد برای دسترسی به نظام حقوقی حقوق بشری، باید در جامعه انسان ها سه مولفه آزادی، صلح و عدالت اجتماعی که زیر مجموعه سه هدف قواعد متعددی وجود دارد، با قانون هماهنگ باشند.

جامعه حقوق بشری از نظر ما جامعه قانونی است منتها ما در اصل چهارم قانون اساسی یک هدف اصلی داریم در نظام حقوق بشری دو فرآیند وجود دارد که تحت عنوان دولت قانون مدار از آن نام می برم.

این دولت قانون مدار یا جنبه شکلی و یا جنبه ماهوی دارد؛ نظام حقوق بشری و نظام قانون مدار بدین معناست که ما ساختار حکومت را باید مبتنی بر یک سلسله منابع حقوقی طراحی کنیم که این منابع همدیگر را کنترل کنند؛ به عبارت دیگر باید سلسله مراتبی وجود داشته باشد و همچنین مرجع و روش کنترلی آن نیز مشخص باشد.

دولت قانون مدار صوری یعنی از لحاظ مراتب رعایت شده و منابع متعدد داریم؛ منابع همدیگر را کنترل می کنند و مراجع گزینش آن نیز مشخص است مانند شورای نگهبان.

در نظام حقوق بشری، قواعد و مقررات مدونی که می خواهد در جامعه برقرار شود باید بر اساس وجدان جمعی باشد؛ در اصل چهارم قانون اساسی وجود آن جمع مبتنی بر اندیشه دینی است لذا کاتالیزور دموکراسی اجرای منویات و تصمیمات و اهداف اکثریت به شرط رعایت حقوق اقلیت است که موجب دیکتاتوری نشود؛ وجدان جمعی در نظام حقوقی ما کاملا مشخص است.

اما بحث ما در مورد شکل گیری وجدان جمعی است. وجدان جمعی را من به دو دسته تقسیم می کنم؛ یکی وجدان جمعی عمومی و غیر رسمی، بحث هایی که می توانیم مطرح کنیم وجدان جمعی غیر رسمی است. شرط تحقق وجدان جمعی غیر رسمی آزادی بیان است یعنی بتوانیم در هر جایی حرف بزنیم؛ برای تبدیل وجدان جمعی غیر رسمی به وجدان جمعی رسمی یک مرحله دیگر وجود دارد که آن برگزاری انتخابات آزاد است.

در انتخابات آزاد و عادلانه ما وجدان جمعی غیر رسمی را تبدیل به وجدان جمعی رسمی یا قانون می کنیم. در واقع قانون وجدان جمعی رسمی مبتنی بر انتخابات آزاد بر پایه آزادی بیان است که در نهایت می شود نظام حقوق بشری بر پایه دموکراسی.

حقوق شهروندی یعنی حقوقی که ما به اقتضای تابعیت از یک دولت داریم؛ به این اقتضا برای تحقق نظام حقوقی حقوق بشری، ما دولت قانون مدار صوری و دولت قانونگذار ماهوی را باید داشته باشیم. برآیند تبدیل حاکمیت قانون برای آزادی و عدالت اجتماعی و صلح با کاتالیزور دموکراسی، خود دموکراسی است.

 

حاکمیت قانون زیربنای فکری نظام حقوق بشریت

برای واژه دموکراسی دوازده شرط وجود دارد؛ از جمله حاکمیت قانون که زیر بنای فکری نظام حقوق بشری است و همچنین از جمله شرایط دموکراسی است. یعنی باز هم زمانی که به کاتالیزور دموکراسی می رسیم در راس آن قانون وجود دارد.

دوم، مشارکت همگانی است؛ یعنی همگانی بودن مشارکت متفکرانه و عاقلانه مردم که همان حق تعیین سرنوشت است؛ در اصل ششم قانون اساسی به این مطلب اشاره شده است. سوم، اعتماد به حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی در تمام حوزه ها و تضمین آنها به عنوان آب حیات جامعه انسانی.

چهارم، اصل مدارا و تحمل نظر مخالف در جامعه ای که دموکراسی وجود دارد؛ اگر مدارا نباشد دموکراسی معنا پیدا نمی کند؛ مدارا کردن مقدمه وجدان جمعی غیر رسمی است. اعتقاد به حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی، احترام به نظر اکثریت، جابجایی قدرت و وجود رابطه طرفینی بین زمامداران و مردم را از دیگر ویژگی های اصول دموکراسی است.

حجت الاسلام دکتر حسینی به تاریخچه بحث همزیستی مسالمت آمیز پرداخت که تاریخچه آن به ۱۴۴۱ سال پیش و به اسلام باز می گردد؛ همچنین در سه ضلع به شناخت بیشتر این موضوع پرداخت و گفت: ابتدا باید به مفهوم شناسی همزیستی مسالمت آمیز، سپس به مبانی و ادله و در ضلع سوم به مصادیق این بحث پرداخت.

دو مسئله نباید باهم آمیخته شود. یک مسئله، مسئله صلح کل است یعنی تمامی ادیان مورد قبول است؛ ما نباید نسبت به ادیان اشکال وارد کنیم؛ این در قالب عقاید و تفکر پی ریزی خواهد شد. تمامی ادیان صحیح و مورد قبول هستند. اما بحث دیگر، بحث همزیستی مسالمت آمیز است که بحث صلح نیست بلکه بحث همزیستی است بدین معنا که عقاید شخصی را قبول نداشته باشیم اما می توانم در یک جامعه با او زیست داشته باشم.

چه بسا فردی یهودی باشد و من مسلمان و یا به دین دیگری باشیم اما مسئله این است که عقاید او و عقاید من محترم است. چه بسا او بت پرست و لاییک باشد. بحث اصلی این است که آیا ما می توانیم در یک جامعه ای که اقلیت های دینی و مذهبی وجود دارند زیست سالم داشته باشیم؟

آیا اسلام حرفی برای این موضوع دارد یا خیر؟ دعوت به جنگ و حرف یک نوع خودستیزی نیست و با این چیزی که ما امروز بحث می کنیم پارادوکس ندارد؟ اما در بحث مبانی، باید دید نظر اسلام چیست؟ از نظر فقهی ما چهار دلیل داریم؛ به آنها ادله اربعه گفته می شود که عبارت اند از: قرآن، روایات پیغمبر و معصومین علیهم السلام اجماع و در نهایت عقل.

 

آیات مربوط به همزیستی مسالمت آمیز

در سوره مبارکه انفال آیه ۶۱ خداوند می فرماید«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» اگر دشمنان به سمت شما برای یک نوع زندگی صلح آمیز روی آوردند شما نیز بپذیرید و به خداوند توکل نمایید.

همچنین در آیه ۹۰ سوره مبارکه نساء می فرماید «إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىٰ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا» اگر از جنگ دوری کردند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد زندگی مسالمت آمیز دادند شما هیچ راهی ندارید و خداوند راه تسلط را برای شما قرار نداده است.

همچنین در آیه ۹۴ سوره مبارکه نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَٰلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» در این آیه نیز توجه پیامبر اسلام را به همزیستی و زندگی مسالمت آمیز سوق داده و این کلمات صریح قرآن است در نتیجه اصل و قاعده اولی در آیات قرآن سلم و سلامت و همزیستی مسالمت آمیز است در اینجا دین اصلا ملاک نیست بلکه بحث همزیستی مسالمت آمیز است.

چه بسا در ذهن این مسئله نقش ببندد که در برخی آیات به جنگ اشاره شده است و همچنین منظور از آیات جهاد چیست طبیعی است؛ در جاهایی خداوند متعال می فرماید اگر به شما ظلم می شود، ظلم پذیری نیز مانند ظلم کردن حرام است لذا اگر با شما جنگ داشتند شایسته نیست صلح صورت بگیرد. بحث این است اگر کسی کاری به عقاید شما نداشت و ظلمی به شما روا نداشت دستور دین ما این است که تا وقتی به شما ظلم نشده دستور جنگ داده نشده است.

اما در بحث سنت و سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام، سبک و سیاق و رفتار پیامبر در زمان نبوت همین بحث همزیستی مسالمت آمیز بود زمانی که ایشان در مدینه تشریف داشتند با یهودیان بنی قریظه معاهده داشتند و دو دستگی بین مسلمانان و یهودیان ایجاد نکردند. حتی حضرت امیر در نامه ای که به مالک اشتر نوشتند در آنجا نیز از ایجاد دو دستگی جلوگیری کردند زیرا آنها نیز مانند تو انسان هستند و تحت لوای قانون قرار دارند و فرق نمی کند که عقاید آنها چیست.

حضرت امیر از جایی عبور می کردند و پیرمردی نصرانی را دیدند که مشغول به تکدی بود اصحاب از حضرت خواستند که عبور کنند حضرت فرمود یک زمان این فرد برای جامعه جنگیده و در این جامعه زندگی کرده است حال که پیر شده می خواهید او را رها کنید لذا از بیت المال به او دهید تا تکدی گری نکند اینها همگی آموزه های دینی ما است که کمتر گفته شده است جهاد در جای خود بسیار مقدس است جایی که ذلت و ظلم باشد امری نکوهیده است.

اگر کافر ذمی مانند یهودیان و مسیحیانی که در ایران زندگی می کنند آنها می توانند یک رهبر و امام مسلمانان را به مخاطره بکشانند حضرت امیر هیچ فرقی بین کافر ذمی با یک مسلمانان ندارند او می تواند حاکم اسلامی را به مخاطره بیاندازد کاری که در زمان حاکمیت حضرت امیر آن فرد یهودی انجام داد و درخواست زره حضرت امیر را کردند و شریح قاضی نیز به نفع یهودی حکم داد.

در این دنیا سازمان های زیادی داریم؛ مثلا قرارداد لاهه در سال ۱۹۰۷ و ۱۹۷۰ در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده است که می گوید در اختلافات بین المللی اولین راه حل آن، راه مسالمت‌آمیز است لذا یک امر عقلایی است و هرچند که گرایش دینی و مذهبی ندارند اما معتقدند که در تخاصمات ابتدا به مسئله همزیستی مسالمت آمیز می پردازند.

نکته سوم بحث، مصادیق فقهی زندگی مسالمت آمیز در قاعده الزام، منظور از آن این است که به عقاید و باور های دینی و مذهبی آن آیین مذهب احترام بگذار و بر اساس آن با آنها معامله کن و این مسئله در فقه ما موجود است.

ما در حج تبلور احکام فقهی را شاهد هستیم و در مراسم حج نگاهی به شیعه و سنی بودن نداریم حتی در نجاست و طهارت نیز نمی توان وارد شد. همچنین اراضی مفتوحه الصلحا، مثلا در یک جنگ و نزاعی که اراضی یهود به دست مسلمانان می افتد اسلام تمامی اراضی را در اختیار یهود می گذارد. یا بحث بغات افرادی که علیه حاکم تجاوز و تعدی می نمایند اسلام ابتدا آنها را دعوت به وحدت می کند دعوت به اخوت اسلامی می کند که اگر نباشد هرج و مرج می شود.

 

اصالت اسلام به همزیستی مسالمت آمیز

 

حجت الاسلام دکتر عندلیب هدف از برگزاری این همایش را یک ایده و طرح زیبایی دانست که سال گذشته توسط نماینده محترم ولی فقیه با نام ایثار اجتماعی مطرح شد و گفت: دوستان ما این مسئله را پیگیری کردند و بنا شد ایثار اجتماعی را در کشور گفتمان سازی کنیم.

حقیقتا زمانی که صحبت از ایثار و مفاهیم این چنینی مطرح می شود ناخودآگاه اذهان معطوف به شهادت می شود در حالی که شهادت بالاترین سطح از ایثار است و طبیعتاً  دوران آن تمام شده و وارد فضای ایثار اجتماعی شده ایم و باید خط شهدا ادامه پیدا کند.

بنابراین می خواهیم این واژه را گفتمان سازی کنیم که ایثار تنها شهادت نیست و بعد از شهادت ایثار اجتماعی، نوع دوستی و همزیستی مسالمت آمیز و مفاهیم شبیه این قضیه داریم. برای این کار همایش هایی را ترتیب داده شد.

ما اساسا در زمان غیبت کبری نمی توانیم با کشوری جنگ کنیم یعنی ما نمی توانیم شروع کننده جنگ باشیم. جهاد بر دو قسم است جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی، کاری که ما در دفاع مقدس انجام دادیم و کاری که ما همواره تمام ملت ها انجام می دهند جهاد دفاعی است که در دکترین سیاسی ما منعکس شده است البته برخی از فقها اجازه جهاد ابتدایی را داده اند.

دکتر میر مجیدی در این نشست اظهارداشت: بحث از نوع دوستی و همزیستی مسالمت آمیز تا حدی رنگ و بوی فلسفه سیاسی به خود می گیرد. هیچ شکی وجود ندارد که همزیستی مسالمت آمیز و نوع دوستی از منظر قرآن کریم امری کاملا پذیرفته شده است و شارع مقدس بدان معتقد است.

قانونگذار نیز در اصل ۱۲ و ۱۳ قانون اساسی در برابر تمام اقلیت ها از منظر قانون صحبت کرده و همه ما واقف هستیم و هیچ جای کتمان باقی نمی ماند که حتی اقلیت های مذهبی یعنی تفکیک بین سنی و شیعه که ناظر به مسیحیان و زرتشتیان است و در قانون اساسی ‌نیز به رسمیت شناخته شده است.

زمانی که صحبت از همزیستی می شود شامل چه کسانی می شود؟ با وجودی که قرآن، سنت و رویه و قانون ما تاکید بر همزیستی دارد اما چرا در عمل مسائل دیگری می بینیم و زمانی که پای صحبت های آنها می نشینیم عملا حرف های دیگری زده می شود.

 

اصالت اسلام به همزیستی مسالمت آمیز

 

شیوه‌های حفظ و هویت ملی

تمرکز امروز من بر روی شیوه های حفظ و هویت ملی است که بحث مهمی در فلسفه سیاسی است؛ اینکه ما چه تعریفی از هویت ملی داریم این تعریف ما از هویت، بسیار از شدت و نوع دوستی تاثیر گذار است.

خط سیری را از دوران قبل از انقلاب تا اواسط دهه سوم انقلاب و به بعد طی شده است کاملا نشان می دهد که چه اتفاقی برای این همزیستی در کشور ایران رخ داده است و چه چیزی قبل از انقلاب بر هویت ملی تاثیر گذار است.

اولین رویکردی که در حفظ رویکرد ملی، رویکرد باستان گرایانه بود یعنی زمانی که دولت و ملت های مدرن در زیر نفوذ دولت های اروپایی قرار داشته و از قرن نوزدهم وارد ایران شد، این روند با پیروزی مشروطه نیز به رسمیت شناخته شد. ویژگی ها و معیارهای هویت ملی با ارجاع به ایران قبل از اسلام تعریف پیدا کرد و این هویت ملی در زبان فرهنگ نژد بازگشت حکومت ها و دوره های تاریخی قبل از اسلام بود مثلا در دوران پهلوی چنین حرکت هایی را می بینیم.

در آن دوره صحبت از فره ایزدی می شود یا از قلمرو پادشاهی ایران صحبت می کنند؛ آن مقطع هویت ملی را حول محور نژاد آریایی تعریف می کنند و آن‌قدر نژاد گرایی و ناسیونالیسم افراطی پر رنگ می شود که هویت ملی حول نژاد آریایی معنا پیدا می کند.

مثل زبان فارسی، تاریخ ملی، تاریخ نویسی و سرودن شعر که از چهره های بارز این جریان می توان به آقای فتحعلی آخوندزاده اشاره داشت. در این دوره بدیهی است که همزیستی مسالمت آمیز بین اقلیت ها به خصوص زرتشتیان به شدت پررنگ می شود. البته روشنفکران دوره مشروطه و عصر پهلوی بنا به علل مختلف سعی می کنند که هویت ملی را با ارجاع به گذشته های ایران تعریف کنند.

ما از اوایل قرن بیستم تحت تاثیر جهان عرب یک رویکرد اسلام محور را مشاهده می کنیم یعنی دین اسلام محور هویت ملی می شود؛ ملیت و ملی گرایی و ضدیت با دین و نقض دین به شمار می رود. در واقع ملی گرایی را پروژه تجدد می دانند که‌ کار آن ضربه زدن به دین و اسلام است.

از همین جا این هویت ملی و اسلامی شکل می گیرد و معتقدند آن جنبه های ملی گرایانه ایرانی اندکی کمرنگ شده است و بازگشت به آن خلوص و ویژگی های ناب اسلام راهکار حل مشکلات هویتی ایرانیان می شود. شهید مطهری، حسین کچوییان و مصطفی وزیری از چهره های بارز این جریان بودند و زمانی که تحلیل گفتمان می کنیم امت جای ملت را می گیرد اما اسلامی یا وطن اسلامی.

در ادامه آقای بازرگان و شریعتی رویکرد تلفیقی از هویت ملی را ارائه می دهند یعنی تلفیقی از اسلام البته قرائت شیعی و در واقع رویکردهای باستانی به هویت ملی. که معتقدند پایه های هویتی ایران دو چیز است هم اسلام و هم ایران باستان.

در ادامه رویکردهای تلفیقی سه گانه را شاهد هستیم یعنی پایه های هویت ایران، تجدد و غرب، اسلام و گذشته های تاریخی ایران. آقای عبدالکریم سروش، محمدعلی اسلامی ندوشن و فرهنگ رجایی یکی دیگر از بارزترین چهره های این جریان هستند.

یک رویکردی نیز در این دوران شکل می گیرد که رویکردهای چندقومی است. ما نمی توانیم قومیت های مختلف را تک پایه ای تعریف کنیم باید زمانی که این هویت را تعریف می‌کنیم، تعریفی جامع از تمام اقلیت ها و قومیت ها باشد مانند چتری گشوده که تمام اینها را در ذیل خود جا دهد.

در دهه های بعد از انقلاب اسلامی ظهور دولت دینی و یک آرمان دولت دینی را شاهد هستیم یعنی با یک امت گرایی مواجه می شویم. یک دوره گذار از ملی گرایی به اسلام گرایی با هدف گسترش هویت اسلامی؛ هدف بعد از انقلاب این می شود که هویت اسلامی را به جای آن هویت ملی که مورد نظر دوره های قبل از انقلاب بوده، ترویج کنیم.

بنابراین ما در آستانه انقلاب می خواهیم هویت اسلامی را به جای هویت ملی متمرکز کنیم؛ در آستانه انقلاب جریانات، احزاب و مشارکت ها، اقلیت ها با باورهای مختلفی بود و تلاشی بود در جهت تعامل با مولفه های دینی اسلامی و مدرن و باستانی هویت ایران.

با قوت گرفتن گفتمان اسلام گرا تا حدی گفتمان های دیگر به حاشیه می روند. ما دهه اول انقلاب با یک گفتمان سنت گرایی‌ ایدئولوژیک مواجه هستیم؛ در نتیجه گروه ها و گرایش های غیر اسلامی فرصتی برای بروز و ظهور پیدا نمی کنند و عرصه برای هویت های دیگر تنگ می شود و اسلام شیعی خود را نشان می دهد. در دهه دوم انقلاب نیز در دوره سازندگی هویت ایرانی اسلامی دوباره رشد پیدا می کند./502/241/ح

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
10:08 - 1398/11/10
شکست تلاش های آمریکا برای متحد کردن کشورهای عربی و کشورهای منطقه در قبال معامله قرن و جلب حمایت آنها برای موافقت با این طرح آمریکایی که تماماً به نفع رژیم صهیونیستی بوده و حقوق ملت فلسطین را در خصوص تشکیل کشور فلسطین به طور کامل نادیده می گیرد یکی دیگر از عوامل تشدید کننده بحران ها در این رژیم به شمار می رود چرا که تل آویو بر اجرایی شدن معامله قرن و محو کردن مسأله فلسطین برای همیشه در تاریخ معاصر حساب ویژه ای باز کرده بود.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵