به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی تخصصی «راههای ترویج سبک زندگی اسلامی» با محوریت چالشهای موجود در ترویج سبک زندگی اسلامی در مقایسه با سبک زندگی غربی و ظرفیتهای آستان قدس رضوی در ترویج سبک زندگی اسلامی در راستای تبیین بیانیه گام دوم انقلاب چهارشنبه دوم بهمن در سالن شیخ طوسی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام علی جلائیان، معاون برنامه ریزی و پژوهشی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، حجت الاسلام علی الهی خراسانی، مدرس و پژوهشگر حوزوی به عنوان ارائه دهنده و دکتر نوئی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی و جامعه شناسی سیاسی به عنوان ناقد به ارائه مباحث خود پرداختند.
حجت الاسلام جلائیان، در این نشست به بررسی معنای متفاوت سبک زندگی در گذشته و در زمان حال پرداخت، گفت: در واقع تعریف امروز از سبک زندگی با گذشته متفاوت است و نمیتوان سبک زندگی را فقط با جامعه شناسی تعریف کرد و معنای امروزی آن با صد سال گذشته فرق دارد.
تعریف جدید سبک زندگی
سبک زندگی جریانی به معنای حرکت و زنده بودن و پویائی است و فقط یک جاده نیست؛ این جریان بر اساس جهان بینی حاکم بر جامعه شکل گرفته و دارای اصول و مبانی است و بدون این دو موضوع نیست. این جهان بینی تعریف خاصی دارد که در این تعریف، جهان بینی برای جامعه است و بدین معنا است که یک جریان برگرفته از نگاه جامعه است که در آن جامعه ممکن است برخی از افراد دارای جهان بینی متفاوت باشند.
سبک زندگی فعلی و امروزی از نوع جهان بینی فرد خارج شده است و در واقع جریان سبک زندگی امروزی بطن و متن زندگی افراد را شکل میدهد بدین معنا که ظاهر و باطن زندگی را میسازد و همان طور که اعتقادات سبک زندگی را میسازد از طرفی ممکن است سبک زندگی اعتقادت جامعه را تحت الشعاع قرار دهد و با جابه جائی افراد پایههای اعتقادی آنان در سبک زندگی تغییر میکند.
سبک زندگی جریانی در جامعه است که فرد در آن کم تأثیر یا بدون تأثیر است و گفته میشود در سبک زندگی امروزی فرد ناخواسته در جریان قرار می گیرد که اگر بخواهد خلاف آن را انجام دهد با چالش هائی روبرو میشود. سبک زندگی جدا از روش و شیوه زندگی است به عنوان نمونه طلاب روش زندگی دارند، اما سبک زندگی حاکم بر جامعه است.
سبک زندگی دارای اصول و مبانی است که از ارزشهای اعتقادی و دینی و مسائل عرفی حاکم بر جامعه و افراد آن سرچشمه میگیرد و سبک زندگی اسلامی برآیند اصول است که از آموزههای اسلامی نشأت گرفته است و جریانی ساخته است که افراد به آن شیوه در جامعه حرکت و زندگی میکنند.
کارکردهای سبک زندگی/ راهکارهای اجرائی
زمینه حفظ ارزش ها، رستگاری معنوی، تقویت رهنمودهای دینی، استمرار سنت ها، زندگی برخوردار از اوج لذت، امنیت، رفاه از جمله مسائل مهم در سبک زندگی است که منجر به ساختن ساختار رفتاری افراد میشود. سبک زندگی اخلاق عمومی و فرهنگ اجتماعی میسازد؛ در صورت تحقق این کارکردها در بلند مدت تمدن نوین اسلامی تحقق مییابد. تمدن بزرگ چند پایه دارد که یکی از این پایههای آن سبک زندگی است.
جریان بدین معنا است که حق انتخاب برای افراد ندارد و افراد در این سبک اجبار دارند؛ از جمله راهکارها در این مسیر فرضیه سازی در سبک زندگی است بدین معنا که فرضیهها از آیات و روایات استخراج شوند و تحلیلی و تبیین آنها صورت بگیرد. در حال حاضر زوایای چندگانه در زندگی شامل مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که نیاز به فرضیه دارد و در قدم بعدی نظریه میخواهد؛ اگر این مراحل انجام نشود نمیتوان به ارائه سبک رسید چراکه اداره و حرکت جامعه در سبک زندگی اسلامی است.
پیامبران آمده اند تا تک تک افراد جامعه آن گونه که اسلام خواسته است زندگی کنند و این موضوع جدی است و باید کاری کرد که ناخودآگاه عدالت رخ دهد و جامعه محجبه باشد و بی عدالتی در جامعه نباشد و جامعه شفاف باشد. در مدل سازی باید به این امر توجه شود؛ مدل سازی راهکار است بدین معنا که همه امکانات و فناوریها و صنعت در این راستا به کار گرفته شود و بعد از این مراحل نیاز به گفتمان سازی است که جدا از گفتگو است. برآیند و حاصل یک مسأله در ذهن و باور گفتمان است که بر اساس گفتمان نظام ساخته میشود و سبک زندگی در کلان جامعه معنا میشود.
سبک زندگی مجموعه معارف و روایات و اخلاقیات نیست
حجت الاسلام الهی خراسانی، درباره تفاوتهای سبکهای زندگی در دهههای مختلف گفت: این تفاوتها به تمایزهائی که از انتخابها و ترجیحات افراد است نشأت میگیرد و به سلیقههای افراد مربوط میشود. اشتباه روشی که به دنبال تبیین و تعریف سبک زندگی اسلامی است این است که سبک زندگی اسلامی با مجموعه معارف اسلامی یکسان در نظر گرفته میشود و در واقع پیامهای اخلاقی و بخش هائی از فقه شامل مستحبات و مکروهات را نیز شامل میشود.
سبک زندگی مجموعه معارف و روایات و اخلاقیات نیست؛ نگاه درست این است که ما میخواهیم در بیرون سبک زندگی را رقم بزنیم و انتخاب هائی را داشته باشیم که معطوف به معارف اسلامی باشد در طراحی این الگوهای مرتبط با سبک زندگی این مجموعه معارف و آیات و روایات اخلاقی در واقع منبع هستند. اگر سبک زندگی مجموعه روایات و اخلاقیات تعریف شود به نوعی رواج اخباری گری است؛ این امور منبعهای معرفتی، دانشی، هنجاری و ارزشی هستند.
چالشهای نظری درباره سبک زندگی/ در بحث نظری با خلأ عمده در مفاهیم سبک زندگی مواجه هستیم
تألیفات در این عرصه به درستی تبیین نمیشود و در بحث نظری با خلأ عمده در مفاهیم سبک زندگی مواجه هستیم و پژوهشهای مفصل و دامنه داری درباره اینکه سلیقه در زیست مومنانه چه جایگاهی دارد، وجود ندارد. در فقه باید و نباید وجود دارد و هیچ فقیهی دست به استنباط برای مستحبات و مکروهات نمیزند و در کلام اسلامی بنیانهای اعتقادی و در اخلاق آموزههای اخلاقی وجود دارد.
در اینجا این پرسشها مطرح میشود که زندگی مومنانه بر طبق دستورات اسلامی چطور میتواند شیوه صحیح اسلامی را انتخاب کند؟ در حوزه مباهات شیوه و رفتار که مطلوبیت بیشتری دارد چه فرآیندی و مقدماتی باید داشته باشد تا سلیقه در زندگی اسلامی شکل بگیرد؟
در چالشهای سبک زندگی میتوان به این موضوع اشاره کرد که کمتر به طراحی الگو توجه شده است؛ الگو و مدل باید به طوری باشد که قابلیت اجراء داشته باشد. در شرایط فعلی کمتر به پژوهشهای الگوی پوشش پرداخته شده است و کمتر نهادهای دینی و فضای علوم انسانی به سمت ارائه پژوهشهای الگو و مدل سوق داده میشوند.
چالشهای سبک زندگی غربی
در سبک زندگی غربی همه چیز در حال تبدیل شدن به کالا است و فرهنگ و دین و آموزش و پرورش و همه اجزای فرهنگ در حال کالائی شدن است، اما سبک زندگی اسلامی مورد غفلت واقع شده است چراکه بسیاری از اجزای فرهنگ تبدیل به کالا نشده است.
از آنجا که جامعه امروز همه چیز را در کالا میبیند و در رقابت با کالا است سبک زندگی اسلامی از این رقابت و عرضه فرهنگ به صورت کالا عقب میماند. مطلوبها باید به صورت کالا و در نهایت برند و نشان برتر در بازار فرهنگ تبدیل شود؛ نیاز است تا به اقتصاد، هنر و فرهنگ توجه شود. وقتی که کالائی در سبک زندگی اسلامی ارائه نمیشود سبک زندگی اسلامی محقق نخواهد شد.
نقد سیستمها و ساختارها
دکتر نوئی، در ادامه این دو ارائه به بیان نقد سیستمها و ساختارها پرداخت، گفت: در جامعهای قرار داریم که شکل پوشش و افکار ما با اکثریتی شروع شد و امروز در حال تبدیل شدن به یک اقلیت است که در مرور زمان ممکن است این گفتمان از دست ما خارج شود و خرده گفتمانها تبدیل به گفتمان غالب شوند؛ واقعیت امروز جامعه این است که بسیاری از افراد از این گفتمان و سبک زندگی اسلامی فاصله گرفته اند.
بحران در سبک زندگی
ما به جای چالش، در تغییر سبک زندگی با بحران مواجه هستیم و وضعیت اورژانسی است؛ در گام نخست نیاز است تا تفکر نقادانه فردی رشد کند. در این چهل سال حوزهها و دانشگاهها متولی فرهنگ بوده اند؛ جامعه مقصر نیست چراکه جامعه مستضعف فکری است و حتی میتوان ادعا کرد که جوانان عناد و ستیزی ندارند. استضعفاف فکری محصول متولیان فرهنگ است؛ برای حل بحرانهای اجتماعی و سبک زندگی باید از خودمان شروع کنیم.
اینجا این پرسشها مطرح میشود که آیا حضور بعضی از اساتید و نهادهای فرهنگی در ارتقای فرهنگی کمک رسان هستند یا خودشان ضد فرهنگ میشوند؟ آیا نشستها و سمینارها در این راستا سودمند و مفید بوده است؟ در واقع بحران در سبک زندگی ربطی به افراد ندارد و این خطر متوجه متولیان این عرصه است و نیاز به اصلاح روشها است.
تا زمانی که از جوانان و نخبگان استفاده نشود، بحرانها و چالشهای اجتماعی ما حل نخواهد شد. نیروهای انقلابی در سطح کلان جامعه باید به سمت اثرگذاری پیش روند و در این مسیر نیاز به نگاه عملگرانه و واقع گرایانه در چارچوب تفکر نقادانه است که در حال حاضر به صورت تئوریک است و نیاز است تا وارد عرصه عملی شود.
تغییر سبک زندگی و تبدیل شدن آن به سبک زندگی اسلامی یک شبه و دستوری صورت نمیگیرد همانطور که پیامبر(ص) دستوری کاری را انجام نداد؛ نوع عملکرد متولیان، سبک زندگی را تعیین میکند همان طور که پیامبر(ص) در گام نخست اخلاق را تبیین کرد، اما در این چهل سال همه تلاشها بیشتر برای تبیین احکام بوده است و توجهی به اخلاق نشده است و متأسفانه نمود احکام در حجاب خلاصه شد که اینگونه نیست؛ روش ارائه نادرست بوده است.
با نصیحت و دستور نمیتوان سبک زندگی را تغییر داد
بحرانهای اجتماعی امروز شکاف نسلی، تغییر الگوهای رفتاری، جامعه دو قطبی در ساختار قدرت را هم شامل میشود و در شرایط فعلی نقش رسانه بسیار حائز اهمیت است؛ سبک زندگی غرب محصول سیستم خود است که در فرآیند چند قرن شکل گرفته است که اگر سیستم ایجاد شود خود سیستم ناگزیر است که به اهداف پایبند باشد و با نصیحت و دستور نمیتوان سبک زندگی را تغییر داد چراکه فرهنگ پیچیده است.
کدام سبک اسلامی؟
تعریف واحدی در سبک اسلامی وجود ندارد؛ از آن جمله میتوان به نظرات متفاوت مراجع اشاره کرد. در برخی شرایط با نگاههای شخصی و فردی سبک اسلامی ارائه میشود و به جای اینکه سبک اسلامی تقویت شود در واقع سبک غربی رواج پیدا میکند.
سبک زندگی ما محصول ساختارهای اجتماعی است و ساختار اجتماعی امری ذهنی است و تک تک افراد در آن دارای ساختارهای اجتماعی متفاوت هستند چراکه مصادیق و عوامل شکل دهنده ساختارهای اجتماعی با یکدیگر تفاوت دارند در عین حال ساختارهای اجتماعی ارزشها را شکل میدهند.
اگر در شرایط فعلی برخی جوانان پایبند به مسائل فقهی نیستند به این دلیل است که ساختارهای اجتماعی آنان اصلاح نشده است و باید و نبایدهای آنان توسط ساختارهای اجتماعی دیگر که محصول رسانه و محیط دوستان است، شکل گرفته است در حالی که باید و نبایدها تفکرات را شکل میدهند و با شکل گیری تفکرات، اهداف شکل میگیرند و بعد از آن تصمیم گیری و سپس رفتار و کنش شکل میگیرد.
نفوذ تفکر لیبرالی و سبک زندگی غربی
در حال حاضر غرب ساختارهای اجتماعی ما را شکل میدهد و با طی این مسیر رفتار جوانان شکل میگیرد و اکثر افراد به لحاظ فرهنگی لیبرالی هستند که شامل اسلام گراها و غیر اسلام گراها میشود. یکی از مبانی لیبرالی خردگرائی است و برای لیبرالیستها خردگرائی به معنای عقلانیت ابزاری است بدان معنا که کنش و رفتاری انجام شود که سود و منفعت آن بیشتر از هزینه باشد؛ در اینجا منظور از سود و هزینه فقط مادی است چراکه همه انگیزهها و عقلانیت یک لیبرال این است که در گرو مادیات باشد.
امروز حلقههای تفکرات دینی در لیبرال گره خورده است و صرفا توجه به مادیات است و تفکر غالب فکری این است و تفکر بده بستانهای مالی است که همان عقلانیت ابزاری نامیده میشود. این نگاه در بسیاری از تفکرات دینی ریشه دوانده است چراکه لیبرالسم در تفکرات ما نفوذ کرده است در حالی که کتمان میشود. از طرفی در شرایط فعلی بودجههای فرهنگی کلان صرف میشود، اما جامعه به جای صعود در شیب نزولی قرار گرفته است./502/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان