به گزارش خبرنگار وسائل، یاری کردن به ستمگری که ستم کردن پیشه او است (در جهت ظلمش) بدون شک از گناهان کبیره است. مثلاً تازیانه به دستش بدهد که مظلومی را بزند یا قلمی به او بدهد تا حکم ظلمی را بنویسد یا امضا کند یا مظلومی را بگیرد تا ظالم او را بزند یا بکشد یا حبس کند و نظایر اینها.
شیخ انصاری علیه الرحمه، در مکاسب محرمه میفرماید: یاری کردن ستمکاران در ستمی که میکنند، به دلیلهای چهارگانه (که مدار اثبات احکام است یعنی قرآن و عقل و اجماع و سنت) ثبات و از گناهان کبیره است.
اما دلیلی عقلی: پس در صورتی که ظالم را اگر یاری کننده نباشد نتواند ظلم بکند، عقل حکم میکند که یاری کردن او حرام، او را با ظالم در زشتی کردار و مواخذه و مسئولیت یکی میبیند و خلاصه عقل، بدون هیچ تردیدی به حرام بودن یاری ستمگر در ظلمی که میکند، حکم میکند.
اما اجماع- پس از مراجعه به کتب فقهی، معلوم میشود که حرمت کمک ستمگر در ستمش مورد انفاق جمیع فقها و مسئله اجماعی است. در سوره مائده میفرماید: «یاری نکنید برگناه و بر ستمکاری و بترسید از عذاب خداوند، به درستی که خداوند سخت عقاب کننده است» (سوره مائده/ آیه 3). اخبار وارده در این مقام هم بسیار است.
از آن جمله شیخ انصاری از کتاب ورام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده که فرمود: «کسی که نزد ستمکاری برود تا او را یاری کند در حالی که میداند ظالم است، به تحقیق از دین اسلام خارج شده است» و ظاهر است، چیزی که شخص را از ایمان و اسلام بیرون میبرد از گناهان کبیرهای است که هلاک کننده است. و نیز از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است که فرمود: «کسی که سلطان ظالمی را بستاید یا خود را برای او از روی طمع کوچک و پست کند با او در آتش جهنم همنشین خواهد بود.» و نیز میفرماید: «هرگاه فاسقی ستوده شود، عرش خدا میلرزد و خشمش ستاینده را میگیرد.»
در آیه ۱۶۵ سوره اعراف میخوانیم: «فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦٓ أَنجَيْنَا ٱلَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذْنَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ بِعَذَابٍۭ بَـِٔيسٍۭ بِمَا كَانُوا۟ يَفْسُقُونَ». علامه طباطبایی این آیه را چنین ترجمه کرده است: و چون چيزهايى را كه بدان تذكرشان داده شده بود به غفلت سپردند، كسانى را كه از بدى منع میكردند رهانيديم و كسانى را كه ستم كرده بودند به سزاى آن عصيان كه میكردند به عذابى سخت دچار كرديم.
در تفسیر نمونه و در ذیل این آیه میخوانیم که در اين آيات صحنه ديگرى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل كه مربوط به جمعى از آنهاست كه در ساحل دريا زندگى مىكردند، آمده است ... اين سرگذشت، چنانكه در روايات اسلامى به آن اشاره شده مربوط به جمعى از بنىاسرائيل است كه در ساحل يكى از درياها در بندرى بنام ايله زندگى مىكردند و از طرف خداوند به عنوان آزمايش و امتحان دستورى به آنها داده شد و آن اينكه صيد ماهى را در آن روز تعطيل كنند، اما آنها با آن دستور مخالفت كردند و گرفتار مجازات دردناكى شدند.
ظلم در قرآن
ظلم در لغت به معنای گذاشتن چیزی در جایی نادرست است که معادل فارسی آن را میتوان ستم و یا بیداد دانست. این واژه به صورتی گسترده در قرآن آمده است. قرآن توجه ویژهای به نکوهش و مبارزه با ظلم دارد. کتابالله ۲۹۰ آیه درباره مبارزه با ستم، ستمکاری و دفاع از ظالمان دارد. ظلم در سه سطح ظلم به خداوند مانند شرک و کفر و نفی آیات قرآن، ظلم به دیگران مانند قتل و دزدی و نیز ظلم به نفس مانند پیروی از هواهای نفسانی است.
وسعت مصادیقی که برای ظلم در قرآن ذکر شده است میتواند ما را به تساوق این دو مفهوم برساند به این معنا که اگر چه ظلم و منکر میتواند در مفهوم قرآنی آن متفاوت باشد، اما مصادیق آن یکی خواهد بود. به این معنی که مصداق ظلم در عین حال مصداق منکر نیز هست.
سکوت در برابر ظالمان، مشارکت با آنان است
آیه ۱۶۵ سوره اعراف یکی از ۲۹۰ آیهای است که در آن خداوند به مسئله ظلم پرداخته. از نظر علامه طباطبائی نکتهای که در فراز اول این آیه «فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦٓ أَنجَيْنَا ٱلَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ» آمده این است که سكوت در برابر فسق و فساد و عدم قطع رابطه با ستمگران، شركت در فسق و ظلم و موجب اشتراك با ظالمين در عذاب است.
علامه در این زمینه مینویسد: مقصود از «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ» فراموشى تذكرها و بیتاثير شدن آن در دلهاى ايشان است، هر چند به ياد آن تذكرها بوده باشند، زيرا اخذ الهى مسبب بیاعتنايى به اوامر او و اعراض از تذكرهاى انبياى او است، وگرنه اگر مقصود فراموشى باشد عقوبت معنا نداشت، چون فراموشى به حسب طبع خودش مانع از فعليت تكليف و حلول عقوبت است.
وی به عنوان توضیح بیشتر در این باره میافزاید: در هر تكرارى امكان معصيت در نظرش قویتر و اثر تذكرات ضعيفتر شده تا آنجا كه به طور كلى تذكرات در دلش بیاثر و وجود و عدمش يكسان میشود.
علامه طباطبایی ادامه میدهد: در آيه مورد بحث كه فرمود «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ ...» مقصود از نسيان همين بیاثر شدن تذكرات است. نيز آيه دلالت میكند كه خداوند اعتراض كنندگان را به خاطر سكوتشان و ترك نكردن مراوده با ايشان شريك ظلم و فسق متجاوزين شناخته است و نيز آيه شريفه دلالت میكند بر يك سنت عمومى الهى ـ نه اينكه اين روش تنها اختصاص به بنى اسرائيل داشته باشد و آن سنت اين است كه جلوگيرى نكردن از ستم ستمگران و موعظه نكردن ايشان در صورت امكان و قطع نكردن رابطه با ايشان در صورت عدم امكان موعظه، شركت در ظلم است، و عذابى كه از طرف پروردگار در كمين ستمگران است، در كمين شركاى ايشان نيز است.
ظلم به هر معنایی گرفته شود، اعتراض و یا سکوت در قبال آن میتواند سرنوشت انسان را مشخص کند. اعتراض به ظلم که به خاطر گستره آن میتوان به آن منکر گفت، نهی از منکر خواهد بود که وظیفهای دینی است. در این آیه تاکید بر اعتراض به ظلم است و اینکه اگر کسی در مقابل ظالمان سکوت کند، با ایشان در ظلم و نتیجه آن مشارکت خواهد کرد. تفسیر نور نیز یکی از پیامهای این آیه را چنین میداند که «نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان میشود».
کنار کشیدن برخی از هنرمندان از جشنواره فجر چه معنایی دارد؟ دو سال پیش حاتمی کیا در اختتامیه وقتی فریاد زد من وابسته ام. ناگهان بخش عظیمی از هنرمندان سکوت کردند که این چه می گوید؟ چه میگفت واقعا؟ از چه عصبانی بود؟ چه شنیده بود؟ مثل این که با سپاه کار کرده بود نه؟ با پول اوج فیلم به وقت شام را ساخته بود. اما گویا فضایی بین هنرمندان وجود داشت که جان او را به لب رسانده بود و او را مجبور کرد که زبان باز کند.
واقعیت این است که همه چیز دیگر دارد رو می شود. شاید هیچ وقت به اندازه امروز سایه دشمن را نسل جدید روی سر خود احساس نمی کرد. هدف دشمن برای همه معلوم است او شکست خورده اما بیش از همه از جوشش عمومی مردم بعد از شهادت سردار قدس ترسیده. باید کاری کند و وقتی جرات رفتار نظامی را ندارد پس باید سراغ بازوی رسانهایاش برود.
حالا چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید حضور مردم در خیابانها را بی بی سی تظاهرات حکومتی قلمداد می کند. این البته مدح حکومت است حکومتی که این پشتوانه عظیم انسانی برافروخته را دارد. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید جناب حاتمی_کیا با ساختن فیلم متهم به وابستگی می شود. حالا اینکه خودش به این عنوان می نازد بحث دیگری است.
چه خوشمان بیاید چه نیاید شوهر_گوگوش را با هزار تا فیلم لاتی و الواتی و درباره غیرت و مردانگی، پازل بی بی سی را پر می کند و آدم ارتش آمریکا می شود. چه بخواهد چه نخواهد. چه خوشمان بیاید چه نیاید جشنواره فجر در حال تبدیل شدن به محل ملاقات دو جریان وابسته است وابسته به آمریکا و وابسته به حکومت ایران.
به قول برایان هوک همه باید تکلیف خود را روشن کنند با آمریکا هستند یا با ایران. مستقل نداریم ولو بخواهید مستقل باشید بالاخره پازل یکی را دارید پر می کنید. همه باید تعیین تکلیف کنند. مهناز افشار خیلی زود تکلیفش را روشن کرد و با سعودی ها بست بقیه هم در حال روشن کردن تکلیف خود هستند.
همه اعتراضات امروز زیر سایه نبرد ایران و آمریکا در حال تحقق است. چه بخواهیم چه نخواهیم در حال تقویت کردن یک سوی این نبردیم. عاقبت به خیر شدن یا نشدن ما وابسته است به تصمیمی که در این صحنه میگیریم. /910/422/ح