vasael.ir

کد خبر: ۱۵۷۰۰
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۴ - 16 February 2020
پرونده ویژه / منادیان سکولاریسم ۲

تنها نهادینه شدن فرهنگ قانون‌مداری کشور را نجات می‌دهد

وسائل ـ حجت الاسلام اشکوری وجود خلأهای فرهنگی را بسیار مهم‌تر از خلأهای قانونی دانست و گفت: اگر این فرهنگ در جامعه ما تعمیق شود که عدم رعایت حقوق دیگران حرام است و حق الناس محسوب می‌شود، بسیاری از مشکلات حل می شود؛ لذا راه نجات ما توجه به قوانین است.

به گزارش خبرنگار وسائل، اندیشه حقوق بشر در اسلام بر مبنای تنها نهادینه شدن فرهنگ قانون‌مداری کشور را نجات می‌دهدتفکر توحیدی است و نه اومانیسم. آن‌گونه که در تفکر غرب دیده می شود بر اساس تفکر فلسفی اسلام، انسان یک موجود خود آفریده و مخلوق فعل و انفعلات کور و کر طبیعت و به طور کلی یک موجود مستقل نیست.

در همین راستا خبرنگار وسائل، در گفتگو با حجت الاسلام سید عبدالمجید پیش بین اشکوری، دبیر علمی دفتر پژوهشهای سیاسی فرهنگی موسسه امام خمینی، به تفاوت حقوق ملت و حقوق بشر در دیدگاه اسلام و غرب پرداخته است که در ادامه تقدیم می‌شود:

 

وسائل ـ تفاوت مبنایی حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی با حقوق بشر غربی چیست؟

مسلما نگاه‌های انسان شناسانه غربی با ما متفاوت است، آنها تمام امور را به صورت مادی تعریف می کنند، بنابراین چون ناتورالیسم فکری بر آنها حاکم است به همه چیز از جمله انسان تعریف مادی دارند. تعریف آنها از انسان یک تعریف مادی است، چون انسان را مادی تعریف می کنند؛ لذا طبع انسان را نیز مادی تلقی می کنند اینکه نیازمند به چه چیزهایی است و برای همان حقوقی را تعریف می کنند.

آنها یک مفهومی از آزادی تعریف می کنند که در مباحث حقوق بشری یک بخشی به آزادی بیان بازمی گردد، پس یکسری حقوقی دارد که مرتبط با طبیعت مادی انسان می شود و بخش دیگر، ناشی از بحث آزادی است که تعریف خاصی از آن دارند که برخلاف مبانی اسلامی ما است.

یعنی زمانی که شما به هستی شناسی و انسان شناسی نگاه کنید متوجه می‌شوید که انسان را یک موجود دو ساحتی می‌بینند و چون موجود دو ساحتی است او را هم دارای نیازهای مادی و هم نیازهای معنوی می بینند و به این انسان حق می دهند چون در عالم هستی بدین صورت است و به انسان حق می دهند که این نیازهای مادی و معنوی را تامین کند.

لذا حقوق انسان هم از همین جا ناشی می شود به عبارت ساده اگر ما بخواهیم از منظر اسلام نگاه کنیم حقوق انسان این است که حق دارد به کمال برسد زیرا موجودی است که توانایی رسیدن به کمال را دارد و این کمال تا مقام خلیفه الهی رسیدن است.

انسان به صورت بالقوه این توانمندی را دارد که به بی نهایت کمال متصل شود لذا می تواند در مسیر کمال بی نهایت قرار بگیرد به همین خاطر حق رسیدن به کمال را دارد و این حق رسیدن به کمال نیز باید محترم شمرده شود. انسان حق دارد که در جامعه سالم زندگی کند و تعریفی که از جامعه سالم عنوان می کنیم متفاوت با جامعه غیر سالم است.

آنها جامعه سالم را در حوزه نظم اجتماعی می بینند، اما تعریفی که ما از جامعه سالم داریم بسیار متفاوت با آنها است؛ ما معتقدیم انسان حق دارد که از عدالت بهره ببرد و عدالتی که ما اینجا تعریف می کنیم با عدالتی که آنها تعریف می کنند متفاوت است.

ما می‌گوییم انسان حق دارد که در رفاه باشد، رفاه یعنی تامین نیازهای مادی که این بحث را می شود در برخی مباحث حقوق بشری که غربی ها عنوان می کنند و تنها همین بخش را توجه دارند دید، اما حقوق بشری که ما عنوان می کنیم این بخش را دارد و در کنار آن بخش های دیگر را نیز دارد.

بنابراین انسان حق دارد برای تامین نیازهای مادی تلاش کند؛ انسان‌ها به طور طبیعی نیازمند مسکن، خوراک، آموزش و… هستند لذا این نیازها باید تامین شود و تمام این نیازهای عقلانی بشر جز حقوق انسان ها است و باید از آنها بهره مند باشند.

بحث بعدی که عنوان می شود، صلح بین الملل است وجود صلح بین الملل را حق انسان‌ها می‌دانیم، انسان‌ها حق دارند که در دنیای بدون جنگ زندگی کنند. بخش بعدی امنیت است، انسان ها حق دارند که از امنیت برخوردار باشند و در نهایت آرامش و زندگی بدون استرس زندگی سعادت‌مندانه داشته باشند.

بدین جهت حقوق بشر ما یک وجه بسیار گسترده ای دارد که به تعبیر ساده می توان گفت انسان ها حق دارند که در مسیر تامین نیازهای مادی و معنوی خود قرار بگیرند و این نیازهای خود را به دست آورند و یک زندگی سعادت‌مندانه داشته باشند و این حقوق بشری است که ما عنوان می کنیم متفاوت از غربی ها است.

آنچه که غربی‌ها به عنوان حقوق بشر مطرح می کند ضد حقوق بشر است، به این دلیل که ایجاد فضا نمی‌کند تا انسان‌ها به حقوق خود برسند، زمانی که شما از حقوق بشر تعریف غلط داشته باشید از حقوق او نیز تعریف غلط خواهید داشت.

زمانی هم که تعریف غلط داشته باشید نمی توانید اعطای حقوق کنید بلکه مانع از حقوق می شوید به طور مثال اگر بنده عرض کنم که گوسفند یک حیوان گوشتخوار است که علف خواری برای او ضرر دارد و به گوسفند اگر گوشت بدهیم و اجازه ندهیم که علف بخورد؛ یعنی حق او را ضایع کرده ایم، بدین خاطر که تعریف من از او غلط است. در نتیجه وقتی تعریف غلط شود مناسبات غلط را هم تعریف می کند و مانع می شود که موجودی به حقوق خود برسد؛ غرب دچار چنین مشکلی است.

اگر ما به صورت دقیق هر کدام از این مراحل را با مبانی عقلانی و فلسفی به درستی توضیح دهیم و بگوییم مبانی غرب غلط است و این مبنا درست است مشخص می شود که چقدر مبنای حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر غربی متفاوت است.

 

وسائل ـ یعنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی به جایگاه مردم ذیل حاکمیت الهی توجه شده است؟

حکومت و ولایت، زمانی که وارد بحث‌های فقهی می شود، با همین نگاه که عنوان شد احکام و تکالیف و حقوق ما تابعی از مصالح و مفاسد خواهد بود، یعنی احکام، باید و نبایدهای ما باید بر اساس مصالح و مفاسد شکل بگیرد بر اساس آیه قرآنی می گوییم عملوا الصالحات و لا تفسدوا فی الارض و در جای دیگر در حوزه های مشارکت عمومی داریم «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» یعنی مفسده و مصالح است.

مفسده و مصالح در اینجا منظور آن چیزی است که باعث می شود انسان به حقوق خود برسد البته با مبنای انسان شناسی اسلامی که توضیح داده شد و آنچه که باعث می شود انسان به حقوق خود برسد این را مصلحت عنوان می کنند؛ آنچه که باعث می شود که انسان به حقوق خود نرسد مفسده می شود.

 

وسائل ـ مصلحت و مفسده بر چه اساسی به دست می‌آید؟

از آنجایی که انسان محدود است به همین خاطر باید با نامحدود که خداوند متعال است اتصال پیدا کند. پل اتصال ما موجود محدود به نامحدود است ابتدا می گوییم از طریق عقل و وحی این ارتباط شکل می گیرد؛ وحی همان قرآن و سنت است و از طریق عقل مصالح و مفاسد را تشخیص دهد و در این مسیر حرکت کند.

زمانی که این اتفاق افتاد رابطه از طریق حاکمان به پایین است یعنی می گوییم رابطه ولی بر چه اساسی با مردم شکل می گیرد؟ رابطه ولی با مردم بر اساس مصالح و مفاسد است به همین دلیل به مردم می گویند شما نباید ولایت طاغوت را بپذیرید.

پذیرش حاکمیت طاغوت، شما را به مفسده می کشاند و به ضرر شماست، لذا حاکمیت طاغوت را نپذیرید، اما حاکمیت ولی الهی را بپذیرید زیرا که بر اساس مفاسد و مصلحت شما حکمرانی می کند. پس ولی باید بر اساس مصلحت و مفسده حکمرانی کند و او هم باید کسی را به ولایت برگزیند که بر همین اساس باشد نه کسی که حاکمیت طاغوت دارد.

یعنی کاری می کند که انسان به مسیر اصلی نرسد؛ از طرفی جایگاهی که ما برای مردم قائل هستیم این است که مردم قرار است در این مسیر حرکت کنند یعنی رابطه مردم با مولی بر اساس مصالح و مفاسد است و نظارت بر حکمرانی مولی دارند.

این نظارت از باب امر به معروف و نهی از منکر بر مردم واجب است؛ مردم باید جلوی منکر که همان مفسده است را بگیرند و در کنار آن به معروف که همان مصالح است توجه داشته باشند تا از این طریق بتوانند به ایده آل ها برسند.

بدین جهت انسان‌ها نمی‌توانند بگویند ما بر اساس مفسده می‌خواهیم حکمران داشته باشیم، این مسئله اهانت به بشر و حقوق بشر است، بنابراین اینها رابطه شان را بر همین اساس تنظیم می‌کنند، یعنی مردم هم باید ولی را برگزینند که بر اساس مصلحت و مفسده حکمرانی می‌کند و نظارت آنها در همین چارچوب است.

البته اجرایی کردن امر به معروف و نهی از منکر ساختار دارد که می توان گفت مانند همین ساختاری است که ما در جمهوری اسلامی داریم، بدین معنا که مجلس، مجلس خبرگان و شورای نگهبان داریم. به عنوان مثال مجلس خبرگان وظیفه شناسایی حاکمیتی را دارد که بتواند بر اساس مصالح و مفاسد حکمرانی کند و کار این مجلس نظارت بر حاکمیت است که از این مسیر خارج نشود.

البته زمانی که از این مسیر خارج شد، یعنی از عدالت خارج شده است؛ عدالت حاکم حق جامعه و جزو حقوق اصلی جامعه بشری است و هستی بر این اساس است. مجلس شورای اسلامی نیز کار قانونگذاری را برعهده دارد یعنی قانون در چارچوب مصلحت و مفاسد جلوی منکر را بگیرد و برای رسیدن به این معروف ها توان ها را به کار می‌گیرد.

حال این ساختار برای این مسئله درست شده است و نظارت بر قوه مجریه دارد؛ همچنین باید قوانینی را مصوب کند که بر اساس او قوه مجریه در مسیر مصلحت حرکت کند و توان ها را در مسیر قرار دهد. لذا جلوگیری از منکرها و رفتارهای غیرقانونی را برعهده دارد و همچنین نظارت بر اینکه شایستگان بر سر کار باشند، بنابراین شما در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر ایجاد ساختار می کنید که در رفتار سیاسی مردم در این حوزه به عنوان واجب الهی شکل می گیرد که وجوب آن عقلی و شرعی است.

در کل جایگاه الهی مردمی، در کنار هم تابع مصلحت و مفسده هستند، البته با تعریفی که انسان و بشر دارد و بر اساس جایگاه و حقوقی که او در هستی شناسی دارد و بر همین اساس مصالح و مفاسد مطرح می شوند.

 

وسائل ـ شبهاتی با تکیه بر جدایی دین از سیاست مطرح می‌شود که قصد دارند بحث قدسی کردن حکومت و بحث جایگاه الهی دادن به حکومت را مطرح می کنند؛ آیا این مسئله منافات با مردم سالاری دارد نظر شما در این باره چیست؟

بر اساس امر به معروف و نهی از منکر می توان مسیر کمال را طی کرد و به جامعه سالم رسید؛ یعنی سنت الهی به این تعلق گرفته چون این سنت بر اساس نظام احسن شکل گیری شده است و در این نظام احسن سنت الهی به این است که انسان ها از طریق امر به معروف و نهی از منکر می توانند به جایگاه حقوق خود برسند و آن جایگاهی که در هستی برای‌شان در نظر گرفته شده دسترسی پیدا کنند.

 

وسائل ـ حقوق ملت در قانون اساسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حقوق ملت در قانون اساسی ما مطرح شده است؛ در ابتدای قانون اساسی ما به صراحت بیان شده است که حاکمیت از آن خداست و از حقوق ملت است که حاکم آن خداوند باشد چون انسان خلیفه الله است و هیچ کس شانیت حاکمیت بر او را ندارد، به جز حضرت حق که کمال مطلق است و این از حقوق  ملت است که کسی بر او حاکم باشد.

«يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ» و ضد این حق این می شود که کسی بر او حاکم شود «يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» لذا در قانون اساسی بیان شده که مبتنی بر این حقوق بشری نوشته شده اما با تعریف خودمان که خیلی قوی تر از غربی ها است.

 

وسائل ـ در زمینه حقوق ملت، بیشترین کم کاری و ضعف مدیریتی برخی از مسئولان را در کدام عرصه می‌دانید؟

مهم‌ترین ضعف را ضعف فرهنگی می‌بینم؛ یعنی ضعف‌های فرهنگی ما که ناشی از عدم درک عمیق نسبت به مفاهیم اسلامی است و عدم درک از اینکه چگونه می‌شود این مفاهیم را اجرایی کرد. حضرت آقا که می‌فرمایند«ما برای رسیدن به دولت اسلامی خیلی کار داریم» بر این اساس وظیفه ما در این عرصه روشن می‌شود.

بنابراین تعمیق این فرهنگ در جامعه ما زمانی صورت می گیرد که بر اساس دستورات دین انسان های منظمی باشیم و عدم نظم را خلاف شرع بدانیم همان‌گونه که حضرت امام(ره) می فرمودند عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی حرام است و رعایت کردن این قوانین بر ما واجب است.

 

وسائل ـ یعنی خلا قانونی وجود ندارد و آنچه که هست خلا فرهنگی است؟

بله، اگر این فرهنگ در جامعه ما تعمیق شود که عدم رعایت حقوق دیگران حرام است و حق الناس محسوب می‌شود، بسیاری از مشکلات حل می شود؛ لذا راه نجات ما توجه به قوانین است.

 

وسائل ـ پیرو بحث رعایت حقوق ملت، در اسلام بحث مراقبت درونی و نظارت بیرونی مطرح است، اما در نظریات غربی، تنها به ناظر بیرونی توجه شده است؛ نظر حضرتعالی در این زمینه چیست؟

آنها هم نظم اجتماعی را می پذیرند، اما مثلا امنیت اخلاقی برای آنها جا نمی افتد؛ لذا جامعه سالم جامعه ای است که در او امنیت اخلاقی رعایت می شود. امنیت اخلاقی بدین معناست که باعث می شود انسان به کمال برسد یا مثلاً در تعریف مفهوم حیا می گوییم انسان کامل، انسانی با حیا است؛ لذا جامعه باید به گونه ای حرکت کند که حیا را رعایت کند و این حق مردم است بنابراین امنیت اخلاقی باید وجود داشته باشد و زمانی که به چنین درکی رسیدیم آنگاه یک جامعه سالم خواهیم داشت.

 

وسائل ـ تشکر از فرصتی که در اختیار مجموعه وسائل قرار دادید./402/241/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹